واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
تضییع حقوق ملت توبه ندارد مساله حقوق مردم از چند زاویه قابل توجه است؛ نخست اینکه خداوند متعال بارها در قرآن کریم روی این مساله تاکید کرده که بر تمام نیات، کارها و اعمال ما ناظر و آگاه است. قرآن برای بیان کوچکترین و ریزترین دقت نظر گاه، از تعبیر مثقال و ذره و گاهی از تعبیر خردل استفاده میکند. اینها نشان میدهد کوچکترین مساله، رخداد و رویداد که حتی در ضمایر ما میگذرد، از نظر پروردگار پنهان نیست.
در آیه 16 سوره لقمان، از زبان حضرت لقمان(ع) می خوانیم که به فرزندش خطاب می کند: «ای پسرک من اگر [عمل تو] هموزن دانه خردلی و در زیر تخته سنگی یا در آسمان ها یا در زمین باشد، خدا آن را میآورد.» اگر اعمال ما اندازه مثقال و ذره و خردلی باشد خدای متعال آن را حاضر می کند و بعد می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ، خدا بس دقیق و آگاه است»، چون خداوند همه اسرار را می داند و به آنها آگاه است. بنابراین محاسبه الهی نسبت به همه امور و کارهای ما براساس ذره ای از زمان و وزن گناه و خوبی و... است. خداوند بر همه اینها نظارت دارد و آگاه است و به تعبیر قرآن کریم همه اینها محاسبه می شود. در روایات ما مکرر آمده که در حق الله چون با خداوند طرف هستید، او خواهد بخشید یا آسان گیری می کند، چون خداوند کریم و بخشنده و اهل جود و سخاوت است، ولی وقتی پای حقوق مردم به میان می آید چون معمولا همه مردم بخشنده و صاحب سخاوت و کرامت و بزرگواری نفس نیستند، از حق خودشان نمی گذرند. جایی که توبه بدان راه ندارد در مقدمه ورود به بحث حق الناس این دو نکته را باید در نظر بگیریم؛ این که خداوند از همه جزئیات و رفتارها آگاه است و ثبت می کند: «ما از آنچه میکردید نسخه برمیداشتیم.» (آیه 29، سوره جاثیه)، یا در آیه ای دیگر این تعبیر را داریم: «کِرَامًا کَاتِبِینَ» (آیه 11 ، سوره انفطار) یعنی «[فرشتگان] بزرگواری که نویسندگان [اعمال شما] هستند.» از طرف دیگر آنچه ثبت می شود ممکن است حق کسانی باشد که چه بسا ممکن است برای کوچک ترین مرتبه و مرحله اش بخواهند پافشاری و سختگیری کنند و از حقشان نگذرند. در روایات آمده است وقتی اولین قطره خون شهید روی زمین ریخته می شود، خداوند همه گناهان او را می آمرزد، برای این که این حقوق مربوط به حقوق الهی است، اگر این فرد در طول زندگی کوتاهی ها و غفلت هایی کرده، چون با خداوند روبه روست و خودش را برای خدا فدا کرده خداوند او را می بخشد، اما خداوند حقوق مردم را نمی بخشد، چون حق مردم است. در روایات آمده هرکس در شب قدر به سوی پروردگار برود و دعا کند خداوند دعاهایش را مستجاب می کند، اما در ادامه این روایت آمده است اگر کسی دین مردم بر گردن اوست و پرداخت آن را به تأخیر می اندازد یا حقی از مردم ضایع یا ظلمی به مردم انجام داده و رضایت آنها را جلب نکرده است، دعای او حبس می شود و به بالا نمی رود. شخص دعاکننده و توبه کننده اول باید نظر صاحب حق بر خود را جلب کند. در روایت دیگری آمده است که خداوند عقوبت برخی گناهان را به آخرت موکول نمی کند؛ مثل ظلم، قطع پیوند خویشاوندی و آزار و اذیت والدین و.... این آیات و روایات نشان می دهد مساله حقوق مردم بسیار اساسی و مهم است. حضرت علی(ع) می فرماید: ضایع کردن حقوق ملت و امت توبه و راهی برای جبران ندارد، چون اگر کسی مقداری از بیت المال را بردارد حتی اگر ذره ای باشد چون همه مردم در آن سهیم هستند در قیامت باید به همه آنها پاسخ بگوید. غفلت از حقوق مردم وقتی چراغ عابر پیاده قرمز و حق عبور مربوط به ماشین است، شاید عبور یک نفر از چراغ قرمز را عادی تلقی کنیم، اما همین کار که شاید چند ثانیه هم بیشتر طول نکشد ممکن است خودرویی را متوقف کند. توقف ماشین اولا ترمز و استهلاکی را به آن وارد می کند و ثانیا وقت و زمانی را از راننده و سرنشینان می گیرد. وقتی پارکینگ واحد هر کسی در آپارتمان مشخص است ولو کسی حتی چند دقیقه حق او را بگیرد، حقی از او ضایع شده است. در احکام نماز آمده هر مسلمانی وارد مسجد شود (باوجود این که او مسلما مالک مسجد نیست)، چون حق اولویت دارد اگر جانماز و مهرش را در مکانی گذاشت (به این معنا که می خواهد در آنجا نماز بخواند)، اگر فردی جای او را اشغال کند غاصب محسوب می شود و نمازش هم باطل است. چند روایت آموزنده جنبه های مواظبت و مراقبت از حقوق مردم به قدری بالاست که معروف است مقدس اردبیلی شتری را کرایه کرد تا از کربلا به نجف برود، در بین راه یکی از دوستانش به او نامه ای داد تا در مقصد به کسی برساند، ایشان از شتر پیاده شد و با پای پیاده به مسیر ادامه داد. از او پرسیدند چرا این کار را کردید، گفت: وقتی من شتر را کرایه کردم بدون این نامه بوده است، الان وزن این نامه جزو قرارداد ما نیست. اولیای الهی این گونه مراقبت ها و مواظبت ها را داشتند که در تاریخ ماندگار شدند. در مورد پیامبر اسلام(ص) هم آمده است که حضرت بعد از نماز صبح به پرسش های مردم پاسخ می دادند، روزی مردم پراکنده شدند و تنها دو نفر ماندند یکی از آنها اهل مدینه و دیگری از مناطق اطراف بود. حضرت به مرد اهل مدینه فرمود شما اهل مدینه هستید، اما این فرد از روستاهای اطراف است و از راه دوری آمده و می خواهد زودتر به مقصدش برسد اجازه دهید اول پاسخ او را بدهم. با این که پیامبر(ص) می توانست در پاسخ هرکدام را مقدم بداند، اما تا این اندازه مراقبت داشتند تا در پاسخ به دو نفر از یک نفر اجازه بگیرند. این گونه لطافت و دقت را در حقوق مردم می توان از این روایت به دست آورد. حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری - رئیس موسسه معارف وحی و خرد
 
چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 01:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]