واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
نسبت اعتدال با اصلاحات
فیاض زاهد
روز نو :
تندروها دیرزمانی است که اصرار دارند اعتدالیون و اصلاحطلبان در گفتمان با یکدیگر دارای اختلاف و تفاوت هستند. اگر منظور آنها این است که گفتمان اصلاحات مانیفست و رویکردهای مخصوص به خود را دارد و گفتمان اعتدال هم نوعی میانهروی و میانداری و تعامل را پیگیری میکند، شاید این دیدگاه درعرصه نظر پذیرفته باشد به این معنا که اگر گفتمان اعتدال عدول از یکسری اصول برای میل به توافق را معنا کند و از گفتمان اصلاحطلبی مهمترین شاخصه آن یعنی آزادیهای مدنی و مشارکت سیاسی و ایران برای همه ایرانیان و از همه مهمتر تمرکز بر آزادیها و گسترش توسعه سیاسی مورد هدف باشد، میتوان بین این دو گفتمان تفاوتی قائل شد. توجه به سابقه سیاسی و گفتمانی جریانات مختلف سیاسی در ایران نشان میدهد که عموما درایران بیش از دو گفتمان درسالهای بعد از انقلاب وجود نداشته است. گفتمانی که تکیه خود را بر آزادی میگذاشت و جریان اصیل اصلاحطلب که دارای یک پایگاه اجتماعی قدرتمند در سالهای گذشته و امروز بوده آن را دنبال میکند و جریان اصولگرا و محافظه کاری که با تکیه بر اینرسی سکون، حفظ وضعیت موجود را طلب میکرد البته ما گفتمانی به نام اعتدال نداریم به این معنا که خود موجد و واجد یک ویژگیها و گستره سازمانی و البته ایدئولوژی خاص و پایگاه اجتماعی قدرتمند است اما اگر منظور این باشد که آنچه آقای دکتر روحانی به عنوان یک فرآیند سیاسی به معنای دولت اعتدالی دنبال میکند و به معنای پرهیز از رادیکالیسم است، همان چیزی است که در دل جنبش اصلاحطلبی هم معنا دارد چون اصلاحطلبی در تئوری و نظر به این معنی است که اصلاحطلبان کسانی هستند که در سیستم موجود و نظام سیاسی مستقر پایگاه و جایگاه دارند و از سویی خواهان نوعی آوانگاردیسم و پیشروی و اصلاح اشکالات هستند. به محض این که اصلاحطلبها از گفتمان درون حاکمیتی بیرون میروند دیگر نمیتوان اسم آنها را اصلاحطلب گذاشت. اصلاحطلب در تئوری کسی است که هم سیستم موجود را قبول دارد و هم خواهان تغییرات در دل قانون اساسی است. اصلاحطلبانی که از این دایره خارج میشوند دیگر اصلاحطلب نیستند و در واقع نوعی تحریک رادیکالیسم به خود میگیرند. درسالهای بعد از انقلاب خصوصا دوم خرداد به این طرف اصلاحطلبان هیچ گاه چنین ادعایی نداشتند. آنها هیچگاه خواهان تغییرات ساختاری و بنیادی مبتنی بر تغییر در قانون اساسی نبودند. تمرکز آنها بر اجرای بندهای مختلف قانون اساسی است. در این معنا و تعریف، گفتمان آقای دکتر روحانی هم گفتمان اصلاحطلبی است. آقای روحانی از زمانی که شعارهای انتخاباتی خود را مطرح کرد کاملا با آقای روحانی 20سال قبل از نظر نوع رویکرد سیاسی متفاوت بود. تاکید وی بر آزادیها و گفتمان جامعه ایران با جامعه بینالملل، حق تنفس برای گروههای مختلف سیاسی- اجتماعی و توجه به حقوق زنان همه و همه محورهای اساسیای است که جنبش اصلاحطلبی در این سالها آن را تکرار میکرد و امروز آقای روحانی را یکی از پیشگامان و مدیران چنین ندایی میشناسد و با همین استراتژی آقای روحانی را مورد حمایت و پایگاه اجتماعی خود را در اختیار روحانی قرار داده است و باعث شده آقای روحانی با رای خوبی به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شود. اما اگر تندروها اینگونه تلقی میکنند که تمایزهای ضعیفی در نوع استفاده ازادبیات و سازمان تشکیلاتی وجود دارد که کاملا هم طبیعی است و اصلاحطلبها به دنبال این هستند که گزینههای دیگری را در مقابل آقای روحانی قرار دهند یا از وی یا دولتش عبور کنند به هیچ وجه قابل تصور نیست و این تنها رویاپردازی تندروهاست که بدون شک و تردید میخواهند بین پایگاه اصلاحطلبان و آقای روحانی دو دستگی به وجود آورند. بدیهی است تمام کسانی که به اصلاحات اعتقاد دارند به نقد درونی و بیرونی برای خود اعتقاد دارند و این تفاوت است که یک نگرش اصلاحطلب با یک نگرش پادگانی دارد. در نگرش پادگانی یک نفر دستور میدهد و بقیه اجرا میکنند این همان چیزی است که آقای روحانی اسم آن را نگرش سرهنگی گذاشته است. اما در نگرش اصلاحطلبی حتی لیدر اصلاحات هم میتواند مورد نقد وپرسش قرار گیرد و چون نگرش اصلاحطلبی یک نگرش تحولخواهانه است و مهمترین فرضیه دنیای مدرن، نقد و عقل نقاد و عقل پرسشگر است، لذا هرقدر در حوزه نظر قائل به تفکیک باشیم درعرصه عمل اصلاحطلبان به این باور ندارند و اعتقاد دارند آقای روحانی میتواند تمام آن گفتمان اصلاحطلبی را که اصلاحطلبها زیرساختهای فرهنگی- اجتماعی آن را به وجود آوردند به خوبی پیش ببرد و همچنان آقای روحانی بهتری گزینه برای پیشبرد این فرآیندهاست .
تاریخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]