تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834522015
رضا خاتمي:در مسير اصلاحات احساس به بنبست رسيدن نداشتهايم/ به بخشي از اصلاحطلبان ميگويند زلفتان را به زلف فلاني گره نزنيد/ اصلاحطلبان خود را متولي اصلي نظام ميدانند
واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
رضا خاتمي:در مسير اصلاحات احساس به بنبست رسيدن نداشتهايم/ به بخشي از اصلاحطلبان ميگويند زلفتان را به زلف فلاني گره نزنيد/ اصلاحطلبان خود را متولي اصلي نظام ميدانند
شايد بشود با خيليها كتاب اصلاحات را ورق زد و اين را بازخواني كرد كه از عرشنشيني تا فرشنشيني اصلاحطلبان در قدرت چه اتفاقاتي افتاد، اما شكي نيست كه بازخواني كاملي نخواهد بود. همين است كه بايد نشاني اصلاحطلباني را دنبال كرد كه حرف و عملشان در ميان اصلاحطلبان اثرگذاري بيشتري داشته و قصه اصلاحات را بهتر از هر كسي ميدانند.
روز نو : شايد بشود با خيليها كتاب اصلاحات را ورق زد و اين را بازخواني كرد كه از عرشنشيني تا فرشنشيني اصلاحطلبان در قدرت چه اتفاقاتي افتاد، اما شكي نيست كه بازخواني كاملي نخواهد بود. همين است كه بايد نشاني اصلاحطلباني را دنبال كرد كه حرف و عملشان در ميان اصلاحطلبان اثرگذاري بيشتري داشته و قصه اصلاحات را بهتر از هر كسي ميدانند. محمدرضا خاتمي از جمله اين دسته از اصلاحطلبان است؛ كسي كه به گفته خودش به حكم نسبت برادري با رييس دولت اصلاحات دبيركل يكي از اثرگذارترين احزاب اصلاحطلب شد و در مجلس ششم نايبرييسي مجلس را تجربه كرد؛ مجلسي كه حرف و حديثهاي زيادي را در تاريخ سياسي پس از انقلاب بر جاي گذاشت. حالا پس از سالها با محمدرضا خاتمي درباره ديروز و امروز و فرداي اصلاحات به گفتوگو نشستيم و از هر دري با او سخن گفتيم. با طرح خروج از حاكميت عباس عبدي در اوج دولت اصلاحات شروع كرديم و با محافظهكار شدن برخي اصلاحطلبان مصاحبه را تمام كرديم. محمدرضا خاتمي كه امروز در بيمارستان امام خميني مشغول طبابت است با گشادهرويي و طمانينه به پرسشهاي ما پاسخ داد؛ پرسشهايي كه شايد در انتهاي اين گفت و شنود با خنده بگويد: «اين مصاحبه از بازجويي اطلاعات سختتر بود.»
آقاي دكتر چندي پيش با آقاي عبدي گفتوگويي داشتيم كه محور آن درباره طرح خروج از حاكميت و هزينه- فايدههاي اين طرح بود. آقاي عبدي همه حرفش اين بود كه اصلاحات از من جدا شد، نه من از اصلاحات.
اين قسمت گفتوگويتان خيلي براي من جالب بود.
برداشتتان از همه حرفهايي كه در گفتوگو با آقاي عبدي داشتيم چيست؟ آيا واقعا اصلاحات راهش را از ايشان جدا كرد.
اگر متن مصاحبه همان منظور واقعي جناب آقاي عبدي باشد و به درستي نظرات ايشان را فهميده باشم حرفهاي ايشان به نظرم داراي تناقضات مهمي است. ايشان ميگويد فرد مهم نيست و جريان اهميت دارد اما در جاي ديگر خلاف همين حرف را ميزند. در اين مصاحبه چالشي ازجمله درباره رييس دولت اصلاحات و ديگر موارد همين ايراد وجود دارد. آقاي عبدي معتقد است كه فرد مهم نيست اما وقتي اين جمله را ميگويد كه اصلاحات راهش را از من جدا كرد، خودش اين حرف را نقض ميكند. در بخش ديگري ميگويد كه آدمها تكامل و تحول پيدا ميكنند اما در بخش ديگري ميگويد من هماني هستم كه بودهام و براي ادعايش شما را ارجاع ميدهد به مقالات و مطالبش.
به نظر شما عباس عبدي تغيير كرده؟
مشخص است، تغيير كه كرده اما غيرمنصفانه است اگر بگوييم در اصول شخصيتي ثابت نمانده است. عوض نشدن شخصيت عباس عبدي مولفه مهم او است.
آقاي دكتر نظرتان درباره طرحي كه ايشان با عنوان خروج از حاكميت مطرح كرد چيست؟ واقعا قرار بود بعد از خروج از حاكميت چه اتفاقي بيفتد و چه چيزي نصيب اصلاحطلبان بشود؟
اين تئوري آقاي عبدي آن زمان حرف بيخود و بيحساب و كتابي نبود اما اجرايش به زمينههايي نياز داشت.
همه حرف اين طرح اين بود كه اصلاحطلبان بالاخره بايد يك جايي ايستادگي كنند؟
بله. آقاي عبدي هم همين را ميگفت و حرفش درست بود. بالاخره ما بايد خطوط قرمزي داشته باشيم. بايد معلوم باشد خطوط قرمزمان كجاست. اگر طرف مقابل احساس كند كه هرچه به پيش بيايد و شما عقبنشيني ميكنيد بيشك جلوتر ميآيد. همين بود كه ميگفت يك جايي بايد سر جايمان بايستيم. اما اين طرح اساسا خوشباورانه مطرح شده بود چرا كه زمانهايي هست كه اگر از دست برود شما فرصت نداريد ديگر از پشتوانه اجتماعيتان استفاده كنيد و البته اگر هم بيجا و بيموقع بخواهيد از اين سرمايه استفاده كنيد جز استهلاك و ميرايي جريان دستاوردي نخواهيد داشت. اين طرح در آن زمان نميتوانست همه جوانب ماجرا را باهم ببيند. ايشان ميگفت بايد نشان دهيد يك سلاحي داريد و هر آن ممكن است اين سلاح را بكشيد.
يعني ژست كشيدن سلاح را بايد گرفت؟
بله. اين طرح اجزاي مختلفي داشت كه يكي هم اين بود كه جريان مقابل بايد احساس كند هرآن احتمالا برگ برنده شما كه همان پشتوانه اجتماعي و مردمي است رو خواهد شد. نكته دوم اين است كه اگر بخواهد اين اجرا شود همه اصلاحطلبان درون حاكميت بايد آن را قبول كنند كه اين عملا غيرممكن بود. گفته ميشد برويم اصلاحطلبان را توجيه كنيم. رييس دولت اصلاحات، دولت و مجلس و جاهاي ديگر را توجيه كنيم كه متحد شوند تا به طرف مقابل بگويند اگر نگذاريد كار كنيم ما حاضريم همگي كنار برويم. كنار رفتن هم مسالمتآميز بود. نه اينكه ما قبول نداريم يا قهريم بلكه بگوييم اين طور نميشود و به ضرر كشور است. دوگانگي درون حاكميت در درازمدت ممكن نيست. شما آن را اداره كنيد و ببينيم چه ميشود. اين طرح عملا طرحي براي انجام نشدن بود. وقتي اين طرح به پايان خود رسيد كه بعد از آن دادگاه كذايي آقاي مرتضوي اعلام كرد كه كركره خروج از حاكميت براي هميشه پايين كشيده شد.
آدمهاي ترسناكي نيستيم /ما فكر نميكرديم عدهاي براي قدرت بجنگند./ در مسير اصلاحات احساس به بنبست رسيدن نداشتهايم/اين كه ما طرف مقابل را ترسانديم قبول ندارم/ اپوزيسيون آن بخشي هستيم كه ميخواهد حكومت را حياط خلوت كند/ همه خواست ما «نه» بزرگ به جريان ضد اصلاحات بود/ برنامهمان در انتخابات ٩٢ اين بود كه اگر آقاي عارف نشد، آقاي روحاني بشود. او نشد، آقاي ولايتي و همين طور تا آخر./ شايد در چند مورد عقبنشيني لازم بود/ شاقولها را ميخواهند جابهجا كنند/ در جريان سياسي اصلاحات، معتقد به انقطاع نسلي نيستم/ بايد مجلسي داشته باشيم كه عاقل باشد/ به بخشي از اصلاحطلبان ميگويند زلفتان را به زلف فلاني گره نزنيد/ بايد فداكاري صورت گيرد براي اينكه اصلاحطلبي بماند
بايد معلوم باشد خطوط قرمز اصلاحات كجاست/ درست است كه رييس دولت اصلاحات ٢٢ ميليون راي آورده بود اما اصلاحات در اوج نبود/ مجلس ششم فقط در جنبه سياسي به مانع برخورد/ علي آقا برادرم با من تماس گرفت و گفت اگر خبري در مورد راي دادن رييس دولت اصلاحات آمد شوكه نشو/ در انتخابات ٨٤ مشاركت، ٢٥ درصد مقصر است/ كانديداتوري آقاي معين تصميم حزبي بود، نه تصميم خودم/ رييس دولت اصلاحات هيچوقت تصميم شخصي نگرفته است/ رويكردي كه حاكميت به جريان اصلاحات دارد كمي ناشي از نياز است/ اصلاحطلبان خود را متولي اصلي نظام ميدانند /اگر دري بسته ببينيم مدام مشت به در نميزنيم/از روحاني حمايت ميكنيم/ در روند مذاكرات هستهاي اين طور نيست كه اصلاحطلبان انتقاد نداشته باشند
رييس دولت اصلاحات در برابر طرح خروج از حاكميت گارد داشت
مهمترين اشكالي رييس دولت اصلاحات حيثيتي كردن دو لايحه بود.
اگر تجربه امروزمان را داشتيم از طريق تعاملات درون حكومتي آن را حل ميكرديم
در روند اصلاح و اصلاحات به افشاگريهاي آنچناني نياز نيست
اصلاحطلبان همه پير شدهاند. الان بچه دارند نوه دارند. آدم در اين سن زندان برود كه چه بشود؟
پروژه اصلي اصلاحطلبان بايد مبارزه با فساد در ابعاد مختلف باشد
در سياست بنا را بايد بر اميد و خوشبيني گذاشت و الا اصلاحطلبي معنا نميدهد بايد انقلابي شد
عباس عبدي تغيير كرده اما غيرمنصفانه است اگر بگوييم در اصول شخصيتي ثابت نمانده است
تودههاي مردم به دنبال آب و نان هستند اگر تامين شد، ياد سياست ميافتند
تاسيس حزب ندا خيلي خوب است
اصولگرايي عاقل و معتدل بايد تقويت شود
به قول آقاي عارف ائتلاف حداكثري نه بلكه به اجماع بايد برسيم
اولويت اصلاحطلبان تغيير كرده
از تكتك اعمالمان دفاع نميكنم
سال ٨٤ به خاطر اشتباه استراتژيك ما آقاي احمدينژاد آمد
ما در سياست نان بازوي خودمان را ميخوريم محافظهكاران نه
سياستورزي بازنشستگي ندارد
ادامه از صفحه اول
در كنگره مشاركت بحث مطرح شد و قبول كردند و بعد مدتي كنار گذاشتند.
نه. ما به عنوان يك ايده با اين شرط كه اگر همه اصلاحطلبان قبول كنند قابليت اجرايي شدن دارد قبول كرديم كه همان جور كه گفتم عملا امكانپذير نبود.
تلاشي شد كه همه اصلاحطلبان قبول كنند؟
بله تلاشهايي شد ولي به واقع اين طرح با برداشت و ديدي كه حاكميت از جريان اصلاحات داشت يك طرح راديكال محسوب ميشد. حرفي كه اين روزها آقاي عبدي ميگويد در جنبهاي مهم است كه خود در آن زمان به آن توجه نميكند. اينكه بايد طرف مقابل را در نظر گرفت و روحيه او را سنجيد و بايد متناسب با امكانات پيش رفت و اينكه چطور ميتوان با طرف ديگر تعامل كرد. آن زمان اين نكته اصلا در نظر گرفته نشد. كساني كه بودند از جمله رييس دولت اصلاحات در برابر اين طرح گارد داشتند. عدهاي از دوستان آقاي عبدي و ما بودند كه مسخره ميكردند. طبعشان اين طور بود. رييس دولت اصلاحات بهشدت مخالفت ميكرد و آن را تند و غيرعملي ميدانست. گرچه گاهي اوقات حوادثي پيش ميآمد كه آقاي عبدي ميگفت پيشبيني من تحقق پيدا كرد. مثلا همان جا كه رييس دولت اصلاحات ميگويد اگر اين دو لايحه نشود فايدهاي ندارد يا مثلا اينكه ميخواهند تداركاتچي باشيم.
خودتان هم موافقيد رييس دولت اصلاحات بايد جايي ميايستاد و ادامه نميداد يا لااقل پيام خواهيم ايستاد را منتقل ميكرد؟
مهمترين اشكالي كه بخواهيم به رييس دولت اصلاحات وارد كنيم يك جاست؛ آنجا كه رييس دولت اصلاحات سرنوشت را به آن دو لايحه گره زد. خيلي از دوستان معتقد بودند كه اين دو لايحه را نبايد حيثيتي كرد.
مشكل اصلاحطلبان با طرح آقاي عبدي چه بود؟
اگرقرار بود چنين كاري اجرايي شود همه اصلاحطلبان درون حاكميت بايد آن را قبول ميكردند كه اين عملا غيرممكن بود. ما ميگفتيم ابتدا بايد برويم و همه اصلاحطلبان از رييس دولت اصلاحات، دولت و مجلس و جاهاي ديگر را توجيه كنيم كه متحد شوند تا به طرف مقابل بگويند اگر نگذاريد كار كنيم ما حاضريم كنار برويم. كنار رفتن اصلاحطلبان با اين گونه اجراي اين طرح مسالمتآميز بود. نه اينكه برويم و بگوييم ما هيچ چيزي را قبول نداريم يا ديگر آمدهايم قهر كنيم بلكه حرفمان با اجراي طرح خروج از حاكميت به جريان رقيب اين بود كه بگوييم اين طور نميشود كار كرد و ادامه اين تضادها به ضرر كشور است. اين نميشود كه بخشي از حاكميت هيچ كاري نداشته باشد الا اينكه بخشي ديگر را كه اتفاقا نمايندگان مستقيم آراي مردم بودند فشل كند. ما ميرويم تا شما كشور را يكدست اداره كنيد و ببينيم مديريت يكدست شما با كشور چه ميكند. اما همانگونه كه گفتم اين يك سوي قصه بود اينكه ما چه ميگفتيم و واقعا چه نظري داشتيم اما روي ديگر سكه طرف مقابل اصلاحات بود كه عمدا يا سهوا اين طرح را يك طرح راديكال و ضد حاكميت تصوير ميكرد.
واقعا اين طرح قابليت اجرا داشت؟
طرح خروج از حاكميت عملا طرحي براي انجام نشدن بود.
در مورد موضوع دو لايحه اختيارات و انتخابات چرا عدهاي خيلي موافق آن نبودند به اين علت كه توان لازم براي پافشاري و عملياتي شدن آن را نداشتيم؟ پيشبيني نميكرديد كه با آن مخالفت شود؟
اصلاحات آن زمان در اوج نبود. درست است كه رييس دولت اصلاحات ٢٢ ميليون راي آورده بود اما اصلاحات در اوج نبود. همچنين احتمال انجام نشدن آن زياد بود. دوستان معتقد بودند كه وقتي اين طور يك مسالهاي حيثيتي بشود و به هر دليلي به فرجام خوشي نرسد ابهت اصلاحات فرو ميپاشد.
طرح آلترناتيوي وجود نداشت؟كار ديگري نميشد كرد؟
بعد از مخالفت و رد دو لايحه تنها دو راه وجود داشت. يا بايد ميگفتيد رفراندوم يا اينكه بگوييد ما ديگر نيستيم. هيچ يك از اينها نشد و بعد از اين اگر اين خواسته شما به منصه ظهور نرسيد و سر كار مانديد، فشارهايي كه هست عليهتان زياد ميشود. به نظرم آقاي عبدي درست به اين موضوع اشاره ميكند و به نظرم تنها ايراد درست ايشان همين است. البته حرف ما اين بود كه هنوز رييسجمهور اختياراتي دارد. طبق همان اختيارات قانون اساسي كه مجلس اول يا دوم تصويب كرده، ميتوان تذكر داد يا شكايت كرد.
فضاي مجلس ششم باعث نميشد سطح نزاع بالا برود؟
مجلس ششم، مجلسي استثنايي بود. ٦٠ ، ٧٠ درصد نمايندگان مجلس ششم براي نخستين بار به عرصه قدرت و حكومت وارد ميشدند. همه بچههاي انقلاب بودند كه بيادعا مشغول خدمت بودند و دنبال نام و نان نبودند تا پيش از آن نهايتا مديركل بودند يا در برخي نهادها مثل جهاد، سپاه و دانشگاه بودند. در سطح كلان شايد مجلس ششم چيزي شبيه مجلس اول بود. همچنين مجلسي فراسنتي و حزبي به معناي واقعي كلمه بود. ديسيپلين حزبي داشت.
پس ميشود گفت مجلس ششم مجلس بيتجربهاي بود؟
وقتي ميگويم براي نخستين بار وارد ميشدند ميتوان فرض كرد يعني همين كه شما ميگوييد. يعني تعاملات درون حكومت و مسائل ديگر را نميشناختند. فكر ميكرديم با يك قيام و قعود ميتوان يك قانون را تصويب كرد و پيش برد. يعني يك الگوي دموكراسي مطلوب در نظر بود و آنها فكر ميكردند به عنوان نمايندگان مردم بايد آن را انجام دهند. ساختار حقيقي قدرت با ساختار حقوقي آن متفاوت بود. در حقيقت اكثريت اين جماعت آرمانگرا بودند و خيلي به تعاملات درون ساختار قدرت توجه نداشتند. اين بيتوجهي هم از سر نشناختن بود نه ناديده گرفتن. آرمانها و شعارهاي مجلس ششم كاملا درست و برگرفته از الگوي دموكراسي مطلوب بود. از طرف ديگر برويد بررسي كنيد قوانين اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و امور مختلف را و ببينيد آيا بهترين قوانين در زمان مجلس ششم تصويب نشده است؟ مگر يك مجلس بيتجربه ميتواند اين حجم زياد از كارهاي كارشناسانه را پيش ببرد.
پس با اين تفسير ميشد گفت كه اگر زمان به عقب بازگردد آيا همان آرمانها و پروندهها را در مجلس ششم دنبال ميكنيد اما با راهبرد و تاكتيكي متفاوت؟
بله. تاكتيكهايي كه بايد انتخاب شود بسيار مهم است. اما بگويم كه كارهاي مجلس ششم از سر بيتجربگي نبود. مثلا در آن زمان آن اتفاق براي زهرا كاظمي رخ داد. مجلس ششم كارشناسانه وارد اين قصه شد و تحقيقات كاملي را انجام داد كه چه كسي اين كار را كرده و اتفاق چه بوده و چه بايد كرد. اما اگر تجربه امروزمان را داشتيم از طريق تعاملات درون حكومتي آن را حل ميكرديم و آن فرد را كنار ميگذاشتيم.
يعني١٠ سال زودتر ميتوانستيد خيلي از كارها را انجام دهيد اما اگر تجارب امروز را ميداشتيد؟
بله. البته نميدانم ميشد يا نه چرا كه اين كار در مجلس ششم تجربه نشد.
پس معتقديد كه به جاي آنكه از تريبونهاي رسمي بخواهيد به جريان رقيب پيام بدهيد اين امكان وجود داشت كه در اتاق در بسته و سربستهاي خيلي از مسائل را حل كرد؟
نمي خواهم بگويم حتما ميشد در اتاق سر بسته و در بستهاي اين كارها را انجام داد. حرفم اين است كه در روند اصلاح و اصلاحات به افشاگريهاي آنچناني نياز نيست. پرونده زهرا كاظمي يك افشاگري شد. نتيجه اش چه بود؟ مردم فهميدند چه اتفاقي افتاده است اما تغييري در روندهاي اداره كشور ايجاد نكرد.
چه هزينههايي از ناحيه افشاگري داشت؟ اين پروندهاي كه در حال حاضر به بازخواني و نقد آن نشستهايم مربوط به ١٥ سال پيش است. به واقع بلوغي كه امروز به آن رسيدهايم محصول چه هزينه - فايدههايي است؟
اين هزينه- فايدهها در داخل كشور اجباري است.
چرا؟
به اين علت كه نظام حكومتياي كه ما در ايران داريم نظام سياسي تجربه شدهاي نيست. يك زمان ليبرال دموكراسي غربي را داريم كه اصول آن مشخص و روند پيشرفت در آن نيز مشخص است. اما نظام سياسي در ايران منحصر به فرد است. هر چند هزينههاي بسياري پرداخت شده اما بايد نيمه پر ليوان را هم ديد. شايد اين تجارب به كار نسلهاي آينده و جاهاي ديگري بيايد كه بخواهند يك نظام مبتني بر دين تاسيس كنند. اگر نظامي مشابه نظام سياسي ما وجود ميداشت ما هم ميتوانستيم از تجارب آنها استفاده كنيم اما چنين چيزي وجود نداشت.
اين بها به اندازه بوده است؟
الان ممكن است بگويم اي كاش اين كار ميشد يا آن كار اي كاش نميشد. امكان ندارد شما به راهحلي دست پيدا كنيد كه همه سود باشد مهم اين است هزينه فايده را بسنجيم و الان خيلي سخت است كه بگوييم اگر كار ديگري ميشد لزوما سود بيشتر و زيان كمتر داشت. ما آن زمان فكر ميكرديم كاري كه ميكنيم درست است. امروز نميشود ايراد گرفت كه چرا كمتجربه بوديم. به هر نحو شناختي از آرايش و ساختار قدرت و مناسبات قدرت نداشتيم. به علاوه عموما كارها بر اساس خرد جمعي اصلاحطلبان انجام ميشد نه تصميمگيريهاي شخصي. شايد مقيد بودن به اين اصل دموكراتيك هرچند هزينههايي هم داشت اما سود و بركت آن در پيشبرد تفكر اصلاحي حتي نفوذ ناخودآگاه اين تفكر در لايههايي از محافظهكاران هم كم نبود.
شايد يكي از علتهايش اين بوده كه اصلاحطلبان در آن مقطع سياستمدار كتابخانهاي بودند و بازي سياسي و سياستورزي مدرن را از كنج كتابخانه ياد گرفته بودند.
اگر سياستمدار كتابخانهاي بوديم ابعاد و نهادهاي لازم ديگر توسعه سياسي را هم نبايد ميداشتيم. فراكسيون يا تشكيلات حزبي از دل سياستمدار كتابخانهاي بيرون نميآيد. اگر سياستمدار كتابخانهاي ميبوديم كه در حوزههاي ديگر مانند حوزه اقتصادي و اجتماعي عملكرد خوبي نميتوانستيم به جاي بگذاريم. مجلس ششم فقط در جنبه سياسي به مانع برخورد.
خب حرف اصلي اصلاحطلبان در آن مقطع هم در حوزه سياسي خلاصه ميشد جايي كه به قول شما مجلس ششم در آن مشكل داشت. چرا فقط در اين حوزه فكر ميكنيد دچار مشكل بوديد؟
به اين دليل كه براي طرف مقابل جنبه سياسي، حيثيتي بود. جريان ضداصلاحات همه كار كرد تا مجلس ششم نتواند در بُعد سياسي موفق باشد. موفق نبودن مجلس ششم در اين حوزه به معني بيتجربگي و آماتور بودن نيست. در بعد سياسي شايد كمي خوشباوري در بين ما وجود داشت.
فكر نميكنيد تحليل غلط يا به قول شما خوش باوري منبعث شده از برآورد غلط است؟
شايد اين طور باشد ولي ما به آرمانهاي انقلاب مثل آزادي، راي مردم ميزان است و مردم ولينعمت مسوولان هستند باور داشتيم و فكر ميكرديم همه مسوولان همين طور هستند اما اينكه عدهاي نباشند يا ما آنها را نشناسيم به صفاتي خلاف اين مرام ممكن است ضعف ما باشد ولي در آن صورت بايست همه برنامهها را بر اساس سوءظن و تئوري توطئه طراحي كنيم كه باز هم سرنوشت مجلس ششم بهتر كه نميشد شايد بدتر هم ميشد و اصولا در سياست بنا را بايد بر اميد و خوشبيني گذاشت و الا اصلاحطلبي معنا نميدهد بايد انقلابي شد. بنابراين فكر نميكنم عدم شناخت از آنها به عدم تحليل درست از شرايط آن روز بازگردد. ما شرايط سياسي كل كشور را درست تحليل ميكرديم اما در اينكه طرف مقابل تا چه حد از ابزار قدرت خود براي رسيدن به مقاصد خود و جلوگيري از روند اصلاحات سوءاستفاده كند اشتباه كرديم. حالا اگر شما اسم آن را تحليل اشتباه از رقيب ميگذاريد بله تحليل ما اشتباه بود. فكر نميكرديم اينقدر سختگيرانه با ما رفتار شود.
اين ميزان از تصلب را پيشبيني نميكرديد؟
نه.
بحث كوتاهي داشتيد كه بايد سطح نزاع را درست تحليل كرد. در مجلس ششم سطح نزاع را بالا برديد. چرا اين سطح نزاع را به سطح جامعه كشانديد؟
اصلا اين طور نيست اين ادعاي كساني است كه وقتي در برابر اصلاحات كم آوردند وارد يك جنگ رواني شدند كه خود را مساوي همه ارزشهاي انقلاب معرفي كنند و بتوانند ضعف خود را پوشش دهند. ما وقتي وارد مجلس ششم شديم در يك رقابت با جناح سياسي كه سنتي بود پيروز شده بوديم و به مجلس ورود كرديم. اصلا از اين سطح هم بالاتر نرفته بوديم. حتي برخي دوستان اصلاحطلب كه در ليست اصلي اصلاحات وارد نشده بودند در تبليغات و صحبتها و ميتينگهايشان هيچوقت سياستهاي كلي نظام را مورد سوال قرار نميدادند. ما به سياستهاي اقتصادي و سياسي و فرهنگي و ديگر بخشها نقد داشتيم و نزاعها در اين حد و سطح بود. رقابت از موارد معدودي بود كه دو جناحي شد چرا كه چند جناح وجود نداشت. ممكن است بگوييد افراد مختلفي بودند اما دو ليست اصلي در انتخابات وجود داشت و فضا دوقطبي بود.
شما نميخواستيد سطح نزاع به آن سمت برود؟
به هيچوجه. مثلا فرض كنيد مجلس پنجم قانوني را درباره مطبوعات وضع كرده است. اوج مخالفت ما با آن قانون بود. اصلا ما در برنامههاي انتخاباتي قول داده بوديم كه اين قانون را لغو كنيم. به هيچ عنوان فكر نميكرديم اينقدر روي اين قانون حساسيت وجود داشته باشد چون فكر ميكرديم يك قانون را وضع ميكنيم ودر نهايت اگر سختگيري زياد باشد شوراي نگهبان آن را رد ميكند نه اينكه اين برخورد را با ما بكنند.
با آيتالله هاشميشاهرودي درباره وضعيت مطبوعات رايزنياي داشتيد؟
بله. آيتالله شاهرودي به عنوان رييس قوه قضاييه اصلا در اين مسائل ورودي نداشت. ايشان دستور ميداد روزنامه باز شود اما اتفاقي نميافتاد و دستور ايشان روي زمين ميماند. در آن زمان شايد ما اصلا راه ديگري نداشتيم. راهي كه مجلس ششم انتخاب كرد به نظر من راه عاقلانهاي بود. در نهايت هم گفتيم ما تابع الزامات حكومتي هستيم وقتي گفته ميشود نه ما هم از دستور خارج ميكنيم و در نهايت قصه تمام شد.
ميخواستيد از خودتان رفع تكليف كنيد؟
رفع تكليف نبود انجام وظيفه قانوني بود. يك طرح وقتي به مجلس ميآيد روند رسيدگي به آن طبق آييننامه مشخص است.
مي خواستيد نشان بدهيد كه كجا و چگونه به بنبست رسيدهايد؟ بگوييد تا كجا پيش رفتيد و چه شده است كه نميتوانيد آن را دور بزنيد.
ايراد ندارد. بايد ديد راههاي ديگر چه هزينه و فايدهاي براي كل نظام و از جمله براي اصلاحطلبان داشت. همان زمان مجلس ميتوانست استعفا بدهد و برود. ميتوانست پافشاري كند كه قانون را تصويب ميكند. در هر دو صورت سطح دعوا بالا ميگرفت. هر جايي كه در سطح جامعه ميرفتيم مطالبه وجود داشت. در دانشگاهها و نهادهاي مختلف ميگفتند ما صبح كه بيدار ميشويم نخستين كاري كه ميكنيم اين است كه پيچ راديو را باز ميكنيم تا ببينيم در مجلس چه خبر است. راه ديگر اين بود كه بيسروصدا همهچيز تمام ميشد در آن صورت اگر صبح كسي ميديد به جاي قانون مطبوعات كه مدتها پيش زمان رسيدگي به آن معلوم شده مثلا قانون ديگري در دستور است خب اين ضربه به اعتماد مردم به كل نظام بود كه همه زد و بند است. گاهي شفافيت ممكن است به زيان خودتان باشد ولي باعث اعتماد جامعه به كل ميشود.
پس همين مطالبات برايتان هيجانانگيز شده بود.
هيجانانگيزي آن نبود كه باعث شده بود مطالبات را در اين سطح پيگيري كنيم. در واقع افكار عمومي به مجلس بسيار حساس بود. من ترديد ندارم اگر در آن مقطع اين حداقل كار را انجام نميداديم، آب سردي بود كه بر افكار اصلاحطلبي در جامعه پاشيده ميشد.
آهستگي و پيوستگي اصلاحطلبي برايتان مهم نبود؟
كاري كه انجام شد عين پيوستگي اصلاحات بود. اگر اين كار انجام نميشد شايد، تحسين حكومت و قدرت را براي خود ميخريديم اما بيشك در جامعه اثر منفي ميگرفتيم و خشم عمومي را براي خود ميساختيم.
راه و راهبردي نبود كه هم بتواند حساسيت اركان قدرت را برنينگيزد و هم آنكه اهداف اصلاحطلبانه را بهتر بتوان با آن پيش برد؟
اين همراهي صورت گرفت. ديدارها، صحبتها و گفتوگوهاي مختلفي وجود داشت اما هيچ راه ميانهاي پيدا نميشد. به آنها ميگفتيم ما كه دعواي قانون مطبوعات نداريم. حرف بر سر اين بود . ميخواستيم روزنامهها باز شود يا از اين پس ضمانتي بگيريم كه بيدليل ديگر اين اتفاق نميافتد.
حاكميت نسبت به اصلاحطلبان گارد داشت. فكر نميكنيد تعجيل در پيگيري مطالبات اصلاحطلبانه باعث ايجاد بدبيني به اصلاحطلبان شد و به نوعي اصلاحطلبان براي حاكميت سوژه شوند؟
اين تحليل را من در ابتدا قبول داشتم و هنوز هم البته برخي همين تحليل را كه طرف مقابل نيت بدي نداشت و ما در مجلس ششم، جريان رقيب را ترسانديم ميزنند اما من اين تحليل را امروز قبول ندارم.
اقدامات شما در مجلس ششم واقعا منجر به ترس و وحشت جريان رقيب نشد؟
ممكن است بگويم كارهاي ما به طرف مقابل براي هجمه و حمله و فشار بهانه داد اما اينكه همه فشارهاي آنان به همين دليل بوده باشد را قبول ندارم. از روز اولي كه رييس دولت اصلاحات روي كار آمد و همه غافلگير شدند ضد اصلاحطلبان حملاتشان را شروع كردند. از همان موقع زمزمه كردند دولت مستعجل است كه شش ماه بيشتر دوام نميآورد بعد از شش ماه هم گفتند كه ما هشت سال را بايد تحمل كنيم اما براي هشت سال بعد از الان بايد برنامهريزي كنيم. اين برنامهريزي يعني چه؟
آقاي خاتمي قبول نداريد كه اصلاحطلبان و كل اصلاحات را با اقداماتي كه در حوزه مسائل سياسي در مجلس ششم داشتيد سوژه، نه سوژه سياسي كه سوژه امنيتي كرديد؟
نه من اين را قبول ندارم.
شما تبديل به يك خطر امنيت داخلي نشدهايد؟
بر اساس حرف شما ما بايد در درون قدرت ميرفتيم و با هم مينشستيم و فالوده ميخورديم.
ارتباطتان با بدنه اجتماعي آن زمان چطور بود؟
خوب بود.
از اين سرمايه اجتماعي چطور استفاده كرديد؟ با اين چيزي كه ميگوييد فقط ميخواستيد به سرمايه اجتماعي بگوييد به مشكل برخوردهايد؟
ما هيچوقت در مسير اصلاحات احساس به بنبست رسيدن نداشتهايم. بله درون حكومت اصلاحات به موانع بسيار صعبالعبوري رسيده بود كه مردم بايد آنها را ميدانستند تا هم صبوري داشته باشند هم سطح توقعات را تنظيم كنند و هم در يك پروسه درازمدت جريان اصلاحات را درون جامعه ياوري كنند. ما آن زمان اعتقادي داشتيم كه هنوز هم داريم. تحولات سياسي در ايران بر اساس تحولات اجتماعي يك جامعه تربيت شده دموكراتيك نيست. ما طبقات و منافع گروهي و طبقاتي نداريم. رقابتهاي صنفي در ايران بيمعني است. گاهي در جمع خودمان آدمهاي بداخلاق و فرصتطلب ميبينيم، ديدن همين چيزهاست كه من امروز فكر ميكنم خب حق ما است كه فلان كس رييسجمهور كشور شود. ما اين طور نگاه ميكرديم.
من هم ميخواهم بدانم از اين سرمايه اجتماعي چطوربراي پيشبرد اهداف اصلاحطلبانه استفاده كرديد؟
من نبايد از اين بدنه اجتماعي استفاده كنم يا بهتر بگويم سوءاستفاده كنم. اگر شما فكر ميكنيد من بايد از اين بدنه اجتماعي استفاده كنم تا قدرت من در درون حكومت زياد شود اشتباه ميكنيد. ما معتقد بوديم كه از اين سرمايه اجتماعي حتي به قيمت ضربه خوردن خودمان بايد تا حد ممكن حفاظت كرد. يعني بنده اگر معتقدم كه نهادهاي مدني بايد در كشور تاسيس شود اشتباه است كه اگر من در درون حكومت با مشكل مواجه شدم نهادهاي مدني فراخوان بدهند كه مردم به خيابان بيايند و قدرت اجتماعي و تودهاي مرا به رخ بخش ديگر قدرت بكشانيد تا حكومت مجبور شود به من امتياز دهد. با تحليل ما اتفاقا اين حركت بهانهاي ميشود تا نهادهاي مدني نوپا و تازه پاگرفته ضربه بخورند؛ همان اتفاقي كه در سال ٨٤ شروع شد و در ٨٨ به اوج رسيد. ما ميگفتيم در درون حكومت اگر ضربه ميخوريم و متحمل فشار ميشويم يا حتي جريان سياسي اصلاحات متحمل فشار شود تا جامعه بتواند نفس بكشد و بتواند خود را تقويت كند و توانمند شود اين كار درستي است.
فكر نميكنيد ارتباط شما با بدنه اجتماعي كه به صورت موج است و ميتواند سدشكني كند اهميت دارد و همين تعجيل كردنها و بهره نگرفتن از بدنه اجتماعي باعث ميشود ارتباطتان با اين سرمايه اجتماعي قطع ميشود.
قطع نشد.
اگر نشد پس چرا در تحصن مجلس ششم اين سرمايه اجتماعي به دادتان نرسيد و از شما به عنوان متحصنين مجلس ششم حمايت نكرد؟
اين اشتباهي است كه در مصاحبهاي كه با آقاي عبدي گرفتيد هم هست. اصلا از روز اولي كه تحصن شد حتي يك نفر هم به دنبال اين نبود كه جلوي مجلس آدم جمع شود.
اگر ميخواستيد آدم جمع ميشد؟
من مطمئن هستم اگر ميخواستيم مردم ميآمدند. همان زمان حتي از برخي شهرستانها پيغام ميفرستادند براي حمايت. اما اصولا از روز دوم خرداد اصلاحطلبان خيلي با به خيابان آوردن مردم موافق نبودند بلكه به عمقبخشي آگاهي سياسي و اجتماعي فكر ميكردند بنابراين بيشتر دنبال نهادسازي بودند.
آقاي دكتر اين مردم همانهايي هستند كه شما ميگوييد صبح بلند ميشدند و پيچ راديو را باز ميكردند تا ببينند در مجلس ششم چه اتفاقي ميافتد. همين مردم وقتي ميبينند در مجلس تحصن است نگران آرمانهاي سياسي خودشان ميشوند و خودشان بدون اينكه شما اراده كنيد جمع ميشوند اما واقعا اين كار را نكردند. فكر نميكنيد تحليلتان غلط است؟
از همان زمان يا كمي قبل از آن تحليل ما از مردم تغيير كرد. مردم ما ذاتا اصلاحطلب هستند و به دنبال مطالبات اصلاحطلبانه هستند و تحول و تغييرات را ميپسندند اما عامه مردم چندان اهل هزينه دادن نيستند.
خب مردم كه اهل هزينه دادن نيستند و شما هم كه هيچوقت نميخواستيد خودتان را به رخ بكشيد؟
هيچوقت. حتي در مجلس ششم صحبت شد، گفتيم اگر به اعضاي مجلس ششم حساسيت داريد ٨٠ نفر را رد صلاحيت كنيد و همين امروز به آنها قطعي بگوييد نبايد شركت كنند و ما هم قبول ميكنيم و بدون سروصدا ميرويم، اما ١٥٠٠ نفر را كه رد صلاحيت كرديد دوباره صلاحيتهايشان را واقعبينانه بررسي كنيد و حقشان را به آنها بدهيد. اصلا به دنبال اين نبوديم كه تحصن مجلس تحصني شود كه افكار عمومي را در جهت آمدن به خيابان بسيج كند.
فكر نميكنيد همين عدم حمايت سرمايه اجتماعي اصلاحات هيمنه اصلاحات را شكست؟
اگر در آن مقطع نگاه كنيد در بين همه جريانهاي اصلاحطلبي كه در درون حكومت بودند هيمنه مجلس بهتر از بقيه حفظ شد. براي مردم ثابت شد كه عدهاي از اصلاحطلبان هستند كه چسبيده به قدرت نيستند. به علاوه بايد در درازمدت قضاوت كرد امروز در ميان تمام جريانهاي سياسي مقبولترين، كارآمدترين و باابهتترين جريان سياسي اصلاحات است و بيشترين نفوذ كلمه را در ميان مردم دارد.
اتفاقا شايد اين تحصن در بخشهايي از بدنه اجتماعي پيامي مخالف اين را منتقل ميكرد.
تبليغاتي به شكل زياد در اين زمينه بود اما به واقع اين تحليل در جامعه جا نيفتاد.
با چه ادلهاي اين حرف را ميزنيد؟
براي اينكه بعد از آن نفوذ و محبوبيت همين نمايندگاني كه تحصن كرده بودند در حوزه نمايندگي و منطقه انتخابيشان اصلا كم نشد. در حالي كه بخشهاي ديگري از اصلاحطلبان كه در درون حكومت بودند از اين لحاظ دچار مشكل شده بودند. پيام تحصن مجلس را بايد در حضور مردم در انتخابات مجلس هفتم ديد.
شكاف بين اصلاحطلبان از همين جا زاويه حاده نشد؟
از زمان تحصن اين اتفاق افتاد. اگر بخواهيم اين طور تحليل كنيم كه به شكلي حركت كنيم كه حكومت اصلا نرنجد، درون جريان اصلاحات هم هيچ انسجامي به هم نخورد، مردم هم برداشت ديگري نكنند، خب اصلا نبايد هيچوقت به قدرت ورود كنيم. وقتي ميگويم ما جامعهاي هستيم كه دموكراسي به عنوان يك نهاد براي شكلگيري در ايران خيلي كار دارد همين است. اين پستيها و بلنديها در سياست امري عادي است. از اين جنبه كه نگاه ميكنم، ميگويم هر جامعهاي مثل ايران اگر بخواهد به دموكراسي پايدار و مستحكم برسد بايد از همين مسيرها و دعواها و اختلافها و شكافها عبور كند.
به چه قيمتي؟
به قيمت اينكه در سال ٩٢ با افتخار ميتوانيد نفوذكلامتان را در جامعه ببينيد.
اما سال ٩٢ به قيمت اين است كه سال ٨٤ تا ٩٢ احمدينژاد به كشور حاكم ميشود.
اصلا اين هشت سال ريشه در اين چيزها ندارد. ما تحليلهايمان را از سال ٨٤ گفتيم. آن يك اشتباه استراتژيك و محاسباتي بود. همه اصلاحطلبان و جريانهاي معتدلي هم كه الان هستند در آن اشتباه سهيم بودند كه از وسط آن آقاي احمدينژاد بيرون آمد.
از وسط شكاف و تحليل غلط؟
آن اشتباه استراتژيكي بود كه در زمان انتخابات اتفاق افتاد.
اگر تفرقي بين كانديداها نبود ممكن بود ما بازي را ببريم؟
حتما.
حاكميت اجازه ميداد چهار سال ديگر حضور اصلاحطلبان در قدرت تمديد شود؟
اگر اين باشد كه اشتباه استراتژيك ما معنا ندارد. ما هر كار بكنيم نميگذارند به قدرت برسيم اين نظر شما با همه صحبتهاي گذشته كه اشتباه اصلاحطلبان يا مجلس ششم نقش تعيينكننده در تغيير روند داشت متناقض به نظر ميرسد.
وقتي به اين تحليل ميرسيد كه جريان مقابل آنقدر متصلب است اين گونه هم ميشود انتخابات را تحليل كرد.
تحليل ما اين بود كه ميخواهند جريان سياسي در سال ٩٢ تغيير نكند. اراده آنها بر اين بود كه بحران جانشيني احمدينژاد را با يكي ديگر از مردان خود حل كنند اما اراده آنان تنها كافي نبود. مهم اين است كه چقدر در اين اراده ميتوانيم موثر باشيم و چقدر برنامهاي كه براساس اراده خود طراحي كردهايم را ميتوانيم عملياتي كنيم.
آقاي دكتر شما قايل به اصلاحات پارلماني و قدرتمحور بوديد يا اصلاحات جامعهمحور؟ چون اين رفتار شما در مجلس ششم نه قدرتمحور بود نه جامعهمحور.
ما هميشه اين طور تصور ميكرديم كه يك دست در درون حكومت و دستي در جامعه داريم.
هم ميخواستيد پوزيسيون باشد و هم اپوزوسيون؟
اين اصلا معنا اپوزپسيون و پوزپسيون نيست. ما اپوزپسيون نبوديم ما خود پوزيسيون بوديم. اپوزسيون اقليتي بود كه درون حاكميت قدرت داشت و در برابر اكثريت كارشكني ميكرد. جرياني كه رييس دولتش ٢٠ ميليون راي دارد و در مجلس ششم هم آنقدر راي دارد و اكثريت قاطع ملت با او هستند به واقع اپوزپسيون است يا آن جماعت و جرياني كه ملت از آنها روي برگردانده بودند؟
اپوزوسيون جريان حاكم؟
اين به همان داستان قبل كه گفتم بازميگردد.
اپوزسيون درون ساختاري در ادبيات سياسي ما تعريف ميشود.
اگر اين طور بخواهيم بگوييم بايد بگوييم كه نظام ايران دموكراتيك نيست.
اصلاحپذير است؟
بله. اگر نبود كه ما نميآمديم.
دموكراتيك است؟
شما ميگوييد نيست؟
شما چه ميگوييد؟
من معتقدم نظام ايران مشخصات كامل دموكراسي را ندارد و يك موجود بينابيني است. ابعادي از دموكراسي در آن هست و ميتوان آن را تقويت كرد. به خصوص اگر به قانون اساسي نگاه كنيم. همچنين ابعادي از اقتدارجويي هم وجود دارد. ما خود را نمايندگان انقلابي ميدانستيم كه براي آزادي و دموكراسي انقلاب كرديم. اگر در درون جريان حاكميت بخشي به دنبال كمرنگ كردن آن است و ميخواهد به مناسبات قبلي بازگردد ما وظيفه داريم تمام توان خود را بگذاريم و آن را اصلاح كنيم. اصلاحپذيري به اين معناست. بنابراين وقتي ما در درون حكومت ميرويم به معناي اين نيست كه با اصول انقلاب مشكل داريم يا ميخواهيم آن را عوض كنيم. فكر ميكنيم برخي از اصول انقلاب از ريل اصلي آن خارج شده است و ما ميخواهيم آن را بازگردانيم. جريان مقابل گرچه اقليت است اما پول، تريبون و زور دارد. به هر نحوي ميخواهد ما را بيرون و بدنام كند، اتهام و تهمت بزند. اين دليل نميشود ما نقش اپوزوسيون را قبول كنيم. اگر بخواهيم بگوييم اپوزسيون بخشي كه نميخواهد ما اصلاحات انجام دهيم بله ما اپوزپسيون هستيم. اگر بخشي هست كه ميخواهد حكومت را حياط خلوت كند ما اپوزپسيون آن هستيم. ما هيچوقت اپوزوسيون نظام نبوديم. اكثريت مردم اصلاحطلبان را ميخواستند. وقتي سال ٨٤ به خاطر اشتباه استراتژيك ما آقاي احمدينژاد آمد، گفتيم او نماينده اكثريت است و بايد كار خود را انجام دهد. حتي گفتيم انتقاد نميكنيم تا ببينيم وزرا و برنامههايش چه ميشود و همين بود كه سكوت كرديم. اتفاقا سال ٨٤ تا ٨٨ يكي از نمونههاي بارز دموكراسي در جامعه ما است.
گرچه انتخابات آن هم نمونه دموكراسي است.
بله. هرچند قصه خواب اصحاب كهف را نميدانم چه شد. اما از سال ٨٤ تا ٨٨ انتقاد و بحث و گفتوگو بين ما و جريان راست پيش آمد و فضاي بينمان دعواي امنيتي نبود.
دعوا سياسي بود؟
من به خاطر دارم ما در مشاركت نسبت به سياستهاي موضوع هستهاي معترض بوديم. با موتلفه، افراد موثر در كانونهاي قدرت، جريانهاي راست، ملي- مذهبي و نهضت آزادي و ديگر جريانها جلسه داشتيم. ميگفتيم تحليل ما اين است. درست است يا غلط؟ شما چه نظر و فكري داريد؟ در نهايت وقتي يك سال اين گفتوگوها طول كشيد بيانيهاي داديم كه همان زمان آقاي علي جنتي كه معاون سياسي وزارت كشور بود از جانب شوراي امنيت به ما گفت اگر اين خبرنامه را چاپ كنيد با شما برخورد خواهد شد. همين بود كه اين بيانيه را منتشر نكرديم. به آن عقلانيت رسيده بوديم كه هر حرفي را نزنيم. من شخصا ٨٤ تا ٨٨ را عقبگرد در روند دموكراسي در كشور نميدانم اما پشت پرده چيزهاي ديگري بود.
شما ميگوييد سرمايه اجتماعي در زمان مجلس ششم حواسش به بازيگران سياسي اصلاحات بود و شما هم در قدرت بوديد و با حاكميت هم نميتوانستيد فالوده بخوريد. كنش بچههاي مشاركت آن زمان نه خيلي جامعه محور بود و نه خيلي قدرت محور. وقتي وارد قدرت شديد مشخصا چه كاري براي تكاليف اجتماعيتان انجام داديد؟ مشخصا براي سرمايه اجتماعيتان چه كرديد؟
ما حزب داشتيم. ممكن است شما بگوييد اين چه حزبي است اما تجربه و توان حزبي ما همين بود. نشريه و مجله داشتيم. جلسات حزبي داشتيم. در شهرستانها ميرفتيم و با طبقات مختلف جلسه داشتيم. حتي در مجلس در مسائل مختلف زنان و كارگران و معلمان و دانشجويان و طبقات مختلف به دنبال راهحل بوديم. قوانين و برنامهها و نظارتهايي كه داشتيم.
اما مساله اين است كه مجلس ششم در اوج اصلاحات بود.
برعكس بود. در اوج اصلاحات رفت. سال ٨٢.
سال ٨٢ اوج اصلاحات بود؟
در سال ٨٠ انتخاب رييس دولت اصلاحات را با ٢٢ ميليون راي داريم. سال آخر مجلس ما است كه ما به لحاظ عملكرد كلي اصلاحات دچار مشكل ميشويم. جريانهاي سياه نمايي بود كه وضع معيشت مردم را بد جلوه ميدادند. در دانشگاهها اتفاقات خاصي ميافتاد. حوادث مختلفي اتفاق ميافتاد. هر ٩ روز يك بحران.
با اين روند فكر كنم كه تمام قد از همه اقداماتتان در مجلس ششم دفاع ميكنيد.
نه.
اشتباهاتتان كجا بود؟
من فكر ميكنم با شناختي كه از توازن قوا در كشور به دست آوردم، تاكتيكهايي كه براي پيشبرد اصلاحات استفاده ميكنيم متفاوت خواهد بود. البته ممكن است از آن زمان تا الان تغيير كرده باشيم. مثلا به جاي آنكه آن قصه را كه اشاره كردم پشت تريبون مجلس بخوانيم و تمام كنيم و به جايي هم نرسد، تلاش ميكنيم با تعامل آن را حل كنيم. مساله اصلي حل آن مشكل است.
پس به اين نتيجه رسيديد كه يك جاهايي بايد با حكومت فالوده خورد؟
البته به شما بگويم، ما خيلي رفتيم كه فالوده بخوريم.
فالودهاي در كار نبود؟
ما ميرفتيم اما همه حرفشان اين بود كه چرا شما با دكتر يزدي و نهضت آزادي مرزبندي نميكنيد؟ ما ميگفتيم ما خودمان هستيم، آنها خودشان و مرزهاي ما هم مشخص است. اما اينكه آقاي دكتر يزدي در جلسهاي از جلسات ما حضور داشته باشد چه ايرادي دارد. ما ميگفتيم نميتوانيم حق شهروندي كسي را ناديده بگيريم. يك شب ريختند ومرحوم سحابي و دوستان ديگر را گرفتند خب طبيعي بود ما در مجلس به آنچه قانونشكني ميدانستيم اعتراض كنيم.
پروسه اصلاحات چطور ميشد؟
پروسه اصلاحات ماند. به نظر من در اثر كنشها و واكنشها و مقاومتها باقي ماند. ممكن است بگوييم اين دو جا مقاومت لازم نبود. ممكن است اين درست باشد. اگر بپرسيد از تكتك اعمالتان دفاع ميكنيد ميگويم نه. ميگويم شايد در چند مورد عقبنشيني لازم بود. زماني هست كه درباره عملكرد رضا خاتمي اظهارنظر ميشود اما زماني مجلس ششم مطرح است. روند اين مجلس روند دموكراتيكي بود. در حقيقت موظف بوديم تماميت مجلس را حفظ كنيم تا بتوانيم درست عمل كنيم. از همان اول نميشد اصلي را زير پا بگذاريم كه آن اصل تماميت مجلس را و همه حيثيت ما را نشانه ميگرفت. قرار بر اين بود كه مجلس در راس امور باشد.
رييس دولت اصلاحات چقدر از اقدامات شما در مجلس ششم راضي بودند؟
از خودشان بپرسيد.
چرا دولت در جريان تحصن هيچ همراهي نكرد؟ بيش از ١٠٠نفر از مديران دولت اصلاحات استعفا دادند.
اينها را بايد در تاريخ گفت.
خب براي ثبت در تاريخ بگوييد.
وقتي تحصن شد رايزنيهايي در سطح بالا انجام شد. رييس دولت اصلاحات و آقاي كروبي صحبتهايي كردند. يكي از چيزهايي كه بود اين بود كه وزارت اطلاعات وارد ماجرا شد. همه اينها را شوراي نگهبان هم زيرنظر داشت. اينكه هماهنگ كرده بودند آنجا چيزي بگويند و جاي ديگر طور ديگر عمل كنند را نميدانم. ما همه اين روندها را پيگيري ميكرديم. جلسات فراوان در سطوح مختلف براي حل مشكل برگزار ميشد و كارها هم خوب پيش ميرفت، بعد از اينها دولت تصميم جدي گرفت كه انتخابات را برگزار كند.
اصلاحطلبان در حال حاضر در چه فضايي قرار دارند، مسائل پيش رو بعد از انتخابات ٩٢ چيست؟
هدف ما درانتخابات ٩٢ نجات كشور بود. فكر ميكرديم كشور در سراشيبي افتاده است كه بايد از آن خارج شود. تفكري كه در هشت سال دولت پيشين در روند اداره كشور وجود داشت از بين برود. حتي اين بود كه آقاي عارف نشد، آقاي روحاني بشود. او نشد، آقاي ولايتي و همين طور تا آخر. گرچه در انتخابات ٩٢ جنبههاي ايجابي وجود داشت، جنبههاي سلبي قوي هم داشت. همه خواست ما «نه» بزرگ به جريان ضداصلاحات و تفكر حاكم بر آن جريان بود. ميخواستيم اين نه بزرگ را نشانشان بدهيم و بفهمانيم مردم چقدر با اين روش فكر كردن و مديريت كردن مشكل دارند. البته من فكر ميكنم آثار آن طرز فكر و مديريت هنوز مانده است. درست است كه ترمز اين ماشين در حال سقوط به دره كشيده شده است.كار زيادي داريم تا اين ماشين به جاده آسفالت و بيسنگلاخ برگردد. اصلاحطلبان وقتي اين را هدف قرار دادند كه هنوز هم هدف است، اهداف خاص اصلاحطلبي را ذيل آن تعريف ميكنند. يعني ديگر نميگويد شعار اصلي ما در انتخابات مجلس دهم آزادي مطبوعات است. سعي ميكنيم درباره آن كار كنيم اما مثل گذشته ديگر اولويت نيست. اولويت اول اصلاحطلبان اين است كه بايد روند فزاينده فساد متوقف شود. دوم اينكه ما در سياست خارجي هنوز از مرزهاي بحران عبور نكرديم. خطرات جدي كشور را تهديد ميكند. بنابراين بايد با دولت در مساله سياست خارجي همراهي و هماهنگي صورت گيرد. اولويت، مساله اقتصاد و معيشت مردم است. گرچه بخشي از آن مربوط به تحريمهاست اما بخش ديگر درباره مديريت كشور است كه بايد آن را تقويت، كمك و حمايت كنيم. درباره دعواهايي كه در وزارت ارشاد پيش ميآيد، اصلاحطلبان شناخته شده خيلي وارد اين دعواها نميشوند. اولا چون دعوا متولي دارد و لازم نيست همه وارد شوند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]
صفحات پیشنهادی
/بسته گزارشی روزانه فارس/ معاون روحانی:بعضی گزارههای دینی برای زنان پاسخگو نیست؛امام هم چرخش دیدگاه داشت!/
بسته گزارشی روزانه فارس معاون روحانی بعضی گزارههای دینی برای زنان پاسخگو نیست امام هم چرخش دیدگاه داشت حذف خاتمی با رضایت خاتمی از فعالیتهای اصلاحطلبانچرا برخی اصلاحطلبان حق دارند از انتخابات مجلس دهم ناامید باشند و حذف لیدر جریان خاص پس از شخصیتبازی قوچانی از جمله مطالبعلیرضا کریمی: انگیزه زیادی برای رسیدن به دوبنده تیم ملی دارم
دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲ ۲۳ دارنده مدال طلای کشتی آزاد آسیا تاکید کرد هدفش پیروزی مقابل نفرات با تجربهای چون جوکار و لشگری در رقابتهای انتخابی تیم ملی است علیرضا کریمی در گفتگو با ایسنا درباره وضعیتش برای حضور در مرحله نهایی انتخابی تیم ملی کشتی آزاد اظهار کرد با توجه به تمخلیلیان: آبروی ما را میبرند و میگویند ببخشید
خلیلیان آبروی ما را میبرند و میگویند ببخشید مدیرعامل سپاهان در واکنش به خبر تخلف مالی باشگاهش در این فصل فوتبال می گوید حق شکایت این باشگاه از علیپور محفوظ است به گزارش "ورزش سه" او در ابتدای حرفهایش می گوید چند موضوع حقوقی پیش آمده اول از همه اینکه اینکه از آقپیکه: با ستارگان یوونتوس مسیر رسیدن به پیروزی سخت است
پیکه با ستارگان یوونتوس مسیر رسیدن به پیروزی سخت است بازیکن مشهور تیم فوتبال بارسلونا گفت با وجود بازیکنان بزرگی که در تیم یوونتوس حضور دارند بارسلونا مسیر سختی در برلین برای رسیدن به پیروزی در پیش دارد به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران و به نقل از پایگاه خبری کالچونیوادعای قریبالوقوع بودن اعلام به بنبست رسیدن تحقیقات آژانس در ایران
ادعای قریبالوقوع بودن اعلام به بنبست رسیدن تحقیقات آژانس در ایران در حالی که پیش از این حل و فصل تحقیقات آژانس در باره گذشته برنامه هستهای ایران پیش نیاز اجرایی شدن توافق جامع احتمالی هستهای بین ایران و 5 1 اعلام شده بود خبرگزاری آسوشیتدپرس مدعی شده است که آژانس در گزارش عصسران جي 7 با بالگرد به محل نشست رفتند/ معترضان مسير نشست را مسدود کردند
۱۷ خرداد ۱۳۹۴ ۱۶ ۴ب ظ سران جي 7 با بالگرد به محل نشست رفتند معترضان مسير نشست را مسدود کردند موج - معترضان به گردهمايي سران هفت کشور صنعتي در آلمان با تجمع در مسير راه شرکت کنندگان در اين نشست را مسدود کردند به گزارش خبرنگار بين الملل خبرگزاري موج معترضان به گردهمايي سران هپروژه حرم تا حرم، سایر پروژه های کشور را بیمه می کند /این مسیربستر مناسبی برای سفر زائران علی بن موسی الرضا(ع)
فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء پروژه حرم تا حرم سایر پروژه های کشور را بیمه می کند این مسیربستر مناسبی برای سفر زائران علی بن موسی الرضا ع است سردار عبدالهی در مراسم آغاز عملیات اجرایی فاز دوم آزادراه حرم تا حرم افزود یکی از اولویت های بزرگ کاری ما تکمیل زیرساخت های جاده ای اسقاسم رضایی و حسن رحیمی به دوبنده تیم ملی رسیدند/ تقوی فینال نخست را واگذار کرد.
مسابقات مرحله نهایی انتهابی تیم های ملی کشتی قاسم رضایی و حسن رحیمی به دوبنده تیم ملی رسیدند تقوی فینال نخست را واگذار کرد مسابقات فینال مرحله نهایی انتخابی تیم های ملی کشتی آزاد و فرنگی از عصر امروز جمعه در مشهد مقدس برگزار شد به گزارش خبرنگار کشتی و رزمی گروه ورزشی باشگاه خ/بسته گزارشی روزانه فارس/ چرا میگویند ایران در فساد فرهنگی غوطهور است؟!/اشارههای عباس عبدی به راه ناگزیر لی
بسته گزارشی روزانه فارس چرا میگویند ایران در فساد فرهنگی غوطهور است اشارههای عباس عبدی به راه ناگزیر لیدر اصلاحطلبانآسیب کنایههای ناآشنا به توانمندی ایران در رقابت منطقهای و چرا میگویند ایران در فساد فرهنگی غوطهور است از جمله مطالبی هستند که در بسته امروز گزارش تحلیلقرار پنجگانه چهرههای اصلاحطلب در دفتر رئیس دولت اصلاحات/تشکیل نهاد عالی اصلاحطلبان
قرار پنجگانه چهرههای اصلاحطلب در دفتر رئیس دولت اصلاحات تشکیل نهاد عالی اصلاحطلبان اولين جلسه نهاد عالي اصلاح طلبان برگزار شد نهاد عالي اصلاح طلبان مجلس مشورتي است که در آن سران جريان اصلاحات و نمايندگان احزاب موثر حضور دارند هدف اين نهاد همدلي بين اصلاح طلبان و اعتداليونادعای قریبالوقوع بودن اعلام به بنبست رسیدن تحقیقات آژانس در ایران |اخبار ایران و جهان
ادعای قریبالوقوع بودن اعلام به بنبست رسیدن تحقیقات آژانس در ایران در حالی که پیش از این حل و فصل تحقیقات آژانس در باره گذشته برنامه هستهای ایران پیش نیاز اجرایی شدن توافق جامع احتمالی هستهای بین ایران و 5 1 اعلام شده بود خبرگزاری آسوشیتدپرس مدعی شده است که آژانس در گزارش عصمعضلات فرهنگی و فساد در گفتگو با امیر حاجرضایی/ نسخه شفابخشی نیست؛ اختلاف طبقاتی باید رفع شود
معضلات فرهنگی و فساد در گفتگو با امیر حاجرضایی نسخه شفابخشی نیست اختلاف طبقاتی باید رفع شود چند رسانهای > فیلم - امیر حاجرضایی مفسر و کارشناس فوتبال کشورمان مهمان کافه خبر بود در این ویدیو بخشهایی از گفتگو با این پیشکسوت اهل مطالعه را میبینید لطفا منتظر بمانشتاب قطار انتخاباتي اصلاحات بعد از به بن بست رسیدن القاي اختلاف میان اصلاح طلبان
شتاب قطار انتخاباتي اصلاحات بعد از به بن بست رسیدن القاي اختلاف میان اصلاح طلبان حالا خيال دلواپسان وحدت در اصلاحات هم راحت شده است هفتههاي ابتدايي پس از رونمايي شوراي راهبردي انتخابات با نقدهاي جدي و گاه دلسوزانه برخي چهرههاي اصلاحطلب گذشت و اصلاحطلبان تنها يك نقطه اميدبخشرئیس دورهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات: اطلاعی از تشکیل نهاد عالی اصلاحطلبان نداریم/ قرار بود فقط ۳ شورای مش
رئیس دورهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اطلاعی از تشکیل نهاد عالی اصلاحطلبان نداریم قرار بود فقط ۳ شورای مشورتی راهبردی و هماهنگی برای انتخابات فعال شوند رئیس دورهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ضمن اعلام بیاطلاعی از تشکیل نهاد عالی اصلاحطلبان به منظور پیروزی در انتخاباتوحشت اصولگرایان از اجماع در جبهه اصلاحات/اصولگرایان به دنبال رد صلاحیت اصلاحطلبان
وحشت اصولگرایان از اجماع در جبهه اصلاحات اصولگرایان به دنبال رد صلاحیت اصلاحطلبان روزگاری گروهی در رسانه هایشان از اصلاحات به نام یک مرده یاد میکردند و با خوشحالی میگفتند که این جریان دچار یک مرگ سیاسی شده است شاید آنها که روزی چنین سخنی را بر قلمها و زبانشان میآوردند خومردود شدن پایداریها در امتحان وحدت/ مسیر اصولگرایان برای رسیدن به مدینه فاضله وحدت از شهرِ پایداریها نمیگذر
مردود شدن پایداریها در امتحان وحدت مسیر اصولگرایان برای رسیدن به مدینه فاضله وحدت از شهرِ پایداریها نمیگذرد چه کسی میتواند به اصول گرایان تضمین دهد که در بزنگاه رقابت با اصلاح طلبان اعضای جبهه پایداری همچون انتخابات هیئت رئیسه بر اساس اجتهاد شخصی خود عمل نکنند به نظر میرسدرضايي: واليبال نشسته ايران برند جهاني است
رضايي واليبال نشسته ايران برند جهاني است نشست خبري جشنواره رضوي جانبازان و معلولين و مسابقات واليبال نشسته جام باشگاههاي جهان برگزار شد و هادي رضايي به تشريح شرايط برگزاري اين دو رويداد مهم پرداخت نویسنده اشرف رامین نشست خبري جشنواره رضوي جانبازان و معلولين و-
گوناگون
پربازدیدترینها