واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:

۲۷ خرداد ۱۳۹۴ (۱۱:۱۰ق.ظ)
حمايت: واقعيت ها را نمي بينند! موج -
به گزارش خبرگزاري موج، «واقعيت ها را نمي بينند!» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است که در آن مي خوانيد؛
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، دولت ايالات متحده آمريکا به دلايلي از به رسميت شناختن انقلاب، احترام به حاکميت ملي و حقوق ملت ايران امتناع کرد زيرا بر اساس يک طرح برنامه ريزي شده پس از جنگ جهاني دوم، تسلط بر ايران براي سيطره کامل غرب و آمريکا بر تمام منطقه بايد محقق مي گرديد. بنابر اظهار نظر رئيس اسبق سازمان سيا، پيروزي انقلاب اسلامي ايران نه يک اتفاق مهم و فوق العاده بلکه يک واقعه عجيب و باورنکردني بود. پيروزي انقلاب، تهديد شدن منافع غرب و آمريکا را موجب گرديد و اظهار نظر معمار کبير انقلاب مبني بر انجام هر اقدام ضروري براي آزادسازي قدس، آنان را به فکر مقابله جدّي با ايران انداخت. شاه معدوم در 27 مرداد 1357 در اظهارنظري گفته بود اگر از ايران برود، ايران، «ايرانستان» مي شود که کنايه از تجزيه ايران در دوره پساشاهنشاهي است. نقشه استکبار براي تجزيه ايران که از زبان شاه بيان گرديد، بلافاصله پس از پيروزي انقلاب به اجرا گذاشته شد. اما اين توطئه و توطئه هاي ديگر آنان از جمله جنگ تحميلي يکي پس از ديگري با هوشياري امام و مردم به شکست انجاميد.
آمريکا در کنار طراحي هاي خصمانه، از روز اول انقلاب محدود کردن، تهديد و تحريم را در دستور کار خود قرار داد. در همان روزهاي آغازين انقلاب اسلامي، لغو تحريم هاي تسليحاتي و بلوکه کردن اموال کليد خورد، گام به گام به دامنه اين محدوديت ها افزوده گرديد و در فروردين 1359، روابط ايران و آمريکا از سوي دولت ايالات متحده به طور رسمي قطع شد. اين نکته اي است که بايد به آن پرداخته شود که کدام کشور در قطع روابط پيشگام بود؛ اين در حالي است که تبليغات گسترده اي براي توجيه آن به راه افتاد. در نتيجه، اگر تصور کنيم آمريکا با کشور ما روابطي عادي داشت و موضوع تحريم ها در ساليان اخير و به دنبال مسئله هسته اي به وجود آمده است، انگاره اي صد در صد اشتباه است زيرا آمريکا به دليل ماهيت سلطه گري، ضداسلام و سرمايه داري با نظامي مستقل، اسلامي و داراي اصول اعتقادي ضداستکباري به هيچ عنوان مصالحه نخواهد کرد. اساساً تفاهم با چنين نظامي امکان پذير نيست و کساني که به اين نکات کليدي بي توجهي مي کنند، قطعاً در تحليل هاي خود دچار اشتباه هستند.
نکته اي که بسيار حائز اهميت است، عبارت است از مستقل نبودن دولت ايالات متحده براي کنار آمدن با ايران.
اين اعتقاد به طور جدّي وجود دارد که چنين امري محال است زيرا علاوه بر موضع دائمي و غيرقابل تغيير اين کشور در قبال ايران، آمريکا، نمايندگي رژيم صهيونيستي، دولت هاي وابسته منطقه و متحدين کليدي خود در اتحاديه اروپا را نيز بر عهده دارد. حتي اگر به فرض محال خود آمريکا هم براي پايان دادن خصومت با ايران راغب باشد، اين مجموعه متحد چنين اجازه اي را به مقامات کاخ سفيد نخواهند داد. تمام دنيا شاهدند که پيش و پس از مذاکرات هسته اي، مسئولين آمريکايي به تل آويو رفته و گزارش کار ارائه مي دهند و نه فقط رژيم صهيونيستي در جريان دقيق مذاکرات قرار دارد، بلکه برخي از کشورهاي عرب منطقه نيز به طور منظم با مقامات کاخ سفيد در تماس هستند.
حتي پا را از اين فراتر گذاشته و به صراحت اعلام مي کنند کاهش قيمت نفت با هدف وادار کردن ايران به پذيرش سياست هاي منطقه اي آمريکا و اعراب صورت گرفته است. سوال اينجاست که چطور مي توان اين واقعيات روشن را در ارتباط با ماهيت تحريم ها ناديده گرفت و اينگونه تصور کرد که مسئله اختلاف کشورمان با کشورهاي 1+5 بحث هسته اي است؟ رئيس کميته روابط خارجي سناي آمريکا چندي پيش به صراحت اعلام کرد اگر ايران رژيم صهيونيستي را به رسميت بشناسد و حمايت خود از مخالفان اين رژيم را بردارد، حتي اگر بمب اتم هم داشته باشد، مانعي نيست! اين گزاره چطور مي تواند با بهانه تراشي هاي هسته اي هم خواني داشته باشد، حال آنکه مشکل اساسي، هويت رژيم صهيونيستي است.
بعضاً هم به روشني اعلام کرده اند که پس از مسئله هسته اي، موضوع تسليحات نظامي و موشکي، سپس موضوع حقوق بشر و بعد از آن مسئله تروريسم در ميان خواهد بود و از اين مقدمه به اين نتيجه محتوم مي رسيم که مسئله تحريم ها اساساً ربطي به موضوع هسته اي ندارد. حضرت امام(ره) فرمودند: «همه دعواها بر سر اسلام است»؛ چقدر به اين جمله که هسته فکري دشمني با ايران است انديشيده ايم و تا به حال فکر کرده ايم که حتي اگر بحث هسته اي، موشکي، حقوق بشر و تروريسم مطرح نبود، آيا روابط ما با غرب به دليل ماهيت اسلام سياسي و ضداستکباري باز هم رابطه اي عادي بود؟ ناگفته پيداست که پاسخ چيست.
بنابراين بايد همواره در تمام مقاطع انقلاب، مبنا را بر اين بگذاريم که مسئله تحريم ها يک امر ثابت، هميشگي و فراگير عليه ما خواهد بود و در نتيجه تمام زندگي روزمره خود را بر اين اساس تنظيم نماييم در غير اينصورت، قطعاً و جزماً روز به روز فرسوده تر و مستهلک تر خواهيم شد. سياست سرمايه داري غرب در مقابله با ما، استهلاک تدريجي قواي کشور و هدف آنان تحليل نيروهاي داخلي است. اين معناي جنگ فرسايشي عليه ماست و آنان مي خواهند ما را سرگردان، بدون برنامه، بلاتکليف و منتظر رفع تحريم ها ببينند.
چنين رويکرد و ديدگاهي ما را از بهره گيري از استعدادهاي داخلي و ظرفيت دروني محروم مي سازد. ما مي توانيم و بايد از نيروهاي داخلي حداکثر استفاده را ببريم اما متاسفانه برخي مسئولين، تحت تاثير تهديدات و يا تبليغات فريبنده تصور مي کنند که ما هرچقدر از مواضع خود کوتاه بياييم، موضوع تحريم ها و معيشت مردم حل خواهد شد. هرگاه گامي به عقب برداشته ايم آنان مسئله ديگري را مطرح کرده اند.
دشمني که حتي به توافقات جلسات مذاکره پايبند نيست چگونه حتي در صورت به نتيجه رسيدن مذاکرات به امضاي خود پايبند خواهد ماند؟ آنان با اين سابقه سياه نقض عهد، اگر تصميم بگيرند خلاف تعهد خود عمل کنند، چه چيزي مانع عهدشکني آنان خواهد بود و مسئولين چه تضميني در اين ارتباط مي دهند؟ مقامات اجرايي نبايد کشور را در انتظار توافقات و رفع تحريم ها قرار دهند و ضروري است با توجه به ظرفيت بسيار بالاي نيروهاي جوان، مراکز علمي و پژوهشي، استعدادها و منابع غني کشور حداکثر بهره را براي رشد و توسعه همه جانبه کشور ببريم.
کشورهايي هستند که يک پنجم امکانات و منابع خدادادي ما را ندارند اما با تکيه بر تلاش و کار سخت، پيشرفت هاي چشمگيري داشته اند. به نظر مي رسد که بايد تصميم بزرگي را در سطح ملي اتخاذ کنيم و به اين نتيجه برسيم که دولت هاي بزرگ هيچگاه رفتار قانوني، محترمانه با ما نخواهند داشت و بر اساس اين اصل، زندگي و معاش خود را سامان دهيم. دشمنان ما بارها بي پرده از خصومت خود سخن به ميان آورده اند و به صراحت گفته اند که هدف اصلي از تحولات منطقه در عراق، سوريه و لبنان به زانو درآوردن مرکز جبهه مقاومت، يعني ايران است و اينکه چرا برخي نمي خواهند اين واقعيت روشن را بپذيريند، سوالي است جدي که بايد به آن پاسخ داده شود.
نويسنده: جواد منصوري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 87]