واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: محمد یک کودک کار بود که حالا دانشجوی مهندسی شهرسازی است. او می گوید تا بتواند درس می خواند.
به گزارش تراز ،«محمد» افغان است. در افغانستان به دنيا آمده و چندسالي آنجا بوده اما مشكلات مختلف ناچارشان كرده به ايران مهاجرت كنند. با ورود به يك كشور ديگر، علاوه بر تحمل رنج مهاجر بودن و بيگانه محسوب شدن، مجبور شده از بچگی كار كند و در تامين معاش خانواده سهم داشته باشد. او دهه هفتادي است اما با همين سن و سالي كه دارد، سختي كم نكشيده، حرفهاي گوشه و كنايهدار هم كم نشنيده.آنچه حالا ما را روبهروي محمد نشانده تا با او حرف بزنيم، اين است كه نه اينها و نه مشكلات ديگر، هيچكدام باعث نشده دست از تلاش براي رسيدن به آيندهاي كه دوست دارد، بردارد. او حالا دانشجو است. در رشته مهندسي شهرسازی قبول شده و ميگويد حالا حالاها نميخواهد درس خواندن را رها كند تا به آرزوهايش برسد. امروز، 12 ژوئن، روز جهانی مبارزه با کار کودکان، حرفهاي محمد را بخوانيد كه با ما از اميد و نااميدي، از تلاش و مبارزه و از روزهاي سخت و آينده روشنش ميگويد.نکته اینکه محمد راضی نشد نام خانوادگی و عکسش را منتشر کنیم. دلایلش هم البته قابل احترام است. ناگفته پیداست که عکس بالا هم تزئینی است.از اول شروع كنيم. چه شد که تصمیم گرفتی هم کار کنی و هم درس بخوانی؟وقتي هشت ساله بودم و در خيابان دستفروشي ميكردم، یکی از اعضاي انجمني كه در زمينه حمايت از كودكان كار بود، آن موسسه را به من معرفي كرد و گفت ميتوانم در آنجا از كلاسها استفاده كنم. من هم با علاقهاي كه به درس خواندن داشتم به آنجا رفتم و مسير تحصيليام شروع شد. قبل از آن به صورت انفرادي از دوستان افغان كه باسواد بودند درس ياد ميگرفتم و گاهي صبحها و گاهي شبها بعد از كارم براي درس خواندن پيش آنها ميرفتم اما ورودم به چنین انجمني باعث شد تحصیل را جدی بگیرم و همزمان با كار كردن، حواسم به درس خواندن هم باشد. خانوادهات مخالفتي با درس خواندن تو نداشتند؟پدرم به دليل مشكلاتي كه داشت خودش نتوانست درس بخواند اما خوشبختانه به تحصيل ما علاقه داشت و با اين كه مجبور بوديم كار كنيم ما را تشويق ميكرد كه درس هم بخوانيم. ما چند خواهر و برادريم و همهمان درس خواندهايم و حتي مادرم كه بيسواد بود را تشويق كرديم در كلاسهاي نهضت سوادآموزي ثبت نام كند و خواندن و نوشتن ياد گرفته است.چطور درس خواندن را با كار كردن هماهنگ ميكردي؟شرايط خانوادگي ما و اين كه جزو مهاجران بوديم باعث شده بود مسائل اقتصادي برايمان اهميت زيادي داشته باشد و ما هم مجبور بوديم براي كسب درآمد به پدرمان كمك كنيم. من آن شرايط را درك ميكردم و وضعيتي كه براي خانواده وجود داشت را ميفهميدم و سعي ميكردم درس خواندن و كار كردن را در كنار هم پيش ببرم. اين كه شرايط اقتصادي در مواردي ما را اذيت ميكرد باعث ميشد انگيزهام براي پيشرفت بيشتر شود و بخواهم آيندهاي داشته باشم كه در آن از مشكلات مالي خبري نباشد. اين انگيزه باعث ميشد دست از كار نكشم و حتي در روزهايي كه كنكور داشتم و در شرايط سخت درس خواندن بودم باز هم كار ميكردم.پيش آمد كه نااميد شوي؟دبيرستان كه بودم با تحريمهايي كه به ايران وارد شد، وضعيت زندگي و شرايط افغانها خيلي سختتر شد و به دليل مشكلات اقتصادي كه داشتيم تصميم قطعي گرفته بودم كه ترك تحصيل كنم. ميخواستم كار كنم تا خواهرهايم بتوانند درس بخوانند؛ اما حمايتهاي معنوي و مشاوره با اعضاي انجمني كه در آن عضو بودم باعث شد از مسيرم منحرف نشوم و تحصيل را رها نكنم. از وضعیت دوستان دیگرت که مجبور بودند مثل تو هم كار كنند و هم درس بخوانند خبر داری؟ بله، ما تقريبا 15 نفر همدورهاي بوديم. من توانستم به دانشگاه راه پيدا كنم. بعضي از دوستانمان براي ادامه تحصيل به كشورهاي اروپايي رفتند، بعضي از آنها در دانشگاه در رشتههاي مختلف حقوق، جامعهشناسي، روانشناسي و علوم سياسي قبول شده و ادامه تحصيل ميدهند، يكي از آنها بازيگر شده، يكي از آنها هم در تئاتر فعاليت و تدريس ميكند. شرايط ما طوري بود كه بعضي از دوستان ما نتوانستند ادامه تحصيل بدهند چون يا كارت اقامت نداشتند يا پاسپورتشان تمديد نميشد، در حالي كه اگر ميتوانستند تحصيل كنند آينده خوبي داشتند. درواقع شرايط سخت، آنها را از آينده درخشانشان محروم كرد. اميدوارم روزي برسد كه اين مشكلات برطرف شود و در همه جاي دنيا شرايط بهتري براي زندگي، تحصيل و كار افرادي كه به ناچار به كشورهاي ديگر مهاجرت ميكنند فراهم شود.خيلي از مردم ميخواهند براي بهتر شدن وضعيت كودكاني كه در چنين شرايطي هستند كاري كنند اما نميدانند چطور بايد به آنها كمك كنند. تو فکر میکنی بهترين كاري كه مردم ميتوانند انجام بدهند چیست؟اين كه در سالهاي اخير موضوع كودكان كار براي مردم به يك موضوع جدي تبديل شده جاي خوشحالي دارد و ميتوان اميدوار بود كارهاي بيشتري صورت بگيرد تا اين مشكل حل شود. به نظر من اگر افراد جامعه ميخواهند براي بهبود وضعيت اين كودكان كاري كنند بهتر است از طريق نهادها و انجمنها و موسسات مرتبط اين كار را انجام دهند و حمايتهاي مادي يا غيرماديشان را به اين بچهها و خانوادهشان برسانند چون در شرايط فعلي امكان اين كه هركسي بخواهد نيازمندان را شناسايي كند و ببيند واقعا آن كمكي كه ميكند زندگي آنها را بهتر ميكند يا نه، به راحتي وجود ندارد و به چنين نهادهاي واسطهاي نياز است كه اين كار شناسايي و پيگيري را انجام دهند. وجود این نهادها به کودکان مناطق محروم انگيزه فعاليت در عرصههاي مختلف میدهد، باعث میشود اعتماد به نفس پيدا کرده و بتوانند آينده خوبي را براي خودشان ترسيم كنند. اگر انجمني كه ما به آن وارد شديم وجود نداشت، من و بسياري از دوستانم معلوم نبود الان كجا و در چه شرايطي باشيم. ما در آن محيط فقط سواد خواندن و نوشتن ياد نميگرفتيم بلكه درس زندگي هم ياد ميگرفتيم. افرادي كه عضو اين انجمنها هستند به انسانيت بيشتر از هر چيزي بها ميدهند و اين را ما هم ياد گرفتهايم كه مرز و نژاد و جنسيت اهميت ندارد و آنچه بيشتر از هر چيزي مهم است انسانيت است.اگر مسئوليتي داشته باشي، چه تصمیمی درباره بهتر شدن وضعیت كودكان كار میگیری؟فكر ميكنم بايد در ابتدا به وضعيت خانواده اين بچهها توجه شود و فقر مالي آنها برطرف شود. تا زماني كه خانوادهها نياز مالي داشته باشند اين مشكل كم و بيش باقي ميماند. اين شرايط سخت اقتصادي است كه خانوادهها را مجبور ميكند از فرزندانشان براي كار كردن كمك بگيرند. در عين حال فقر آگاهي و دانش هم به اين موضوع دامن ميزند، وقتي خانوادهها با حقوق كودكان آشنايي نداشته باشند، ممكن است مشكل مالي نداشته باشند ولي فرزندانشان را براي كار راهي كوچه و خيابان يا كارگاههاي مختلف كنند. بنابراين به نظرم هم بايد براي فقر مالي و هم فقر دانش خانوادهها مخصوصا خانوادههاي مهاجر كاري كرد.محمد، آيندهاي كه براي خودت تصور ميكني چيست؟تصميم دارم بعد از تمام شدن دوره کارشناسی، فوق ليسانس بگيرم و بعد از آن هم براي مقطع دكترا اقدام كنم. من با مشكلات و سختيهاي زيادي روبهرو بودهام اما اجازه نمیدهم مشكلات مرا از ادامه راهم منصرف كنند. ميخواهم همانطور كه تا اينجاي مسير را آمدهام، باز هم مسير موفقيت و پيشرفت را طي كنم.
منبع: خبرآنلاین
جمعه 22 خرداد 1394 ساعت 19:35
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]