واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: شبح زندان برسر اردوگاه احمدینژادیها/امید احمدینژاد به چیست؟
نه بازداشت افرادی مثل بقایی و نه حتی بازداشتهای بیشتر از این شاید پایان کار احمدینژاد و طیف منسوب به او نباشد. او آنقدرها مدیران اصولگرا را نمکگیر خود و دولتش کرده که امید داشته باشد تا جایی از آنها بیشترین استفاده را داشته باشد.
آفتاب : شبح بازداشت و زندان یک بار دیگر با گرفتار شدن حمید بقایی به اردوگا احمدینژادیها بازگشت. شبحی که اولین بار از اردیبهشت سال 90 مهمان این اردوگاه شده بود. عدد بازداشتشدگان و متهمان بزرگ این اردوگاه خیلی وقت بود که از عدد ده گذشته بود. با این همه بعد از هر کدام از این بازداشتها و یا مطرح شدن هر کدام از پروندههای دولت قبل، هر بار این سوال مطرح میشود که این چیزها چقدر در حیات سیاسی احمدینژادیها نقش خواهد داشت؟
به گزارش آفتاب به نقل از خرداد، احمدینژاد و یاران او در حالی اسب خود را برای انتخابات مجلس دهم زین کردهاند که اما اگرها درباره آنها روزبهروز بیشتر میشود. از یک سو اصولگرایان با موضعگیریهایی مشخص و مرزبندیشده سعی میکنند احمدینژاد را یک غیر خودی نشان دهند و از سوی دیگر برای سیاسیون مخالف احمدینژاد هم حنای «پاکترین دولت تاریخ» و شعارهایی از این دست خیلی وقت است که رنگ باخته است.
با این وجود سادهانگاری به نظر میرسد که اگر چنین شرایطی را نقطه پایان بر توان عملیاتی رئیس دولتهای نهم و دهم در انتخابات مجلس پیشرو دانست. حتی اگر باز هم حلقه بازداشتها افرادی بیش از حمید بقایی را هم در بر بگیرد، احمدینژاد را نباید تمامشده فرض کرد.
محمود احمدینژاد؛ مردی عاشق قدرت
اشتیاق احمدینژاد پیش از این برای ماندن در قدرت با پروژه شکستخورده رئیسجمهورشدن مشایی کاملا مشخص شده بود. اساسا شکاف احمدینژاد و اصولگرایان اگر تنها یک دلیل واضح داشته باشد، آن یک دلیل هم شور و شوق غیرقابل مهار رئیس دولت قبل برای به دست آوردن یک استقلال سیاسی بود. احمدینژاد از همان ابتدا هم نمیتوانست زعامت برخی اصولگرایان را قبول کند. هم خود او و هم برخی از اطرافیانش بارها گفتهاند که هم او بوده که بحران سبد رای اصولگرایان را حل کرده است. بر پایه همین استدلال هم احمدینژاد معتقد بوده و هست که نه تنها نیازی به اصولگرایان برای ادامه کار خود ندارد و میتواند بدون نیاز به آنها روی پای خودش بایستد، بلکه در مقاطعی هم آنها هستند که باید دست نیاز پیش روی او دراز کنند.
چنین تصویری اجازه نمیدهد تا محمود احمدینژاد و یارانش به همین سادگی با بازداشت چند نفری از اردوگاه دولتهای نهم و دهم پا پس بکشند و از میدان رقابت دو بمانند. سابقه فشارهای اصولگرایان و حتی حاکمیت بر اسفندیار رحیم مشایی و همزمان ایستادگی محمود احمدینژاد بر حفظ او در کابینه نشان میدهد که احتمالا از دیدگاه رئیس دولت قبل این دست اتفاقاتی چون بازداشت حمید بقایی تنها پیچ و خمهایی بر سر راه سیاستورزی اوست که ادامه مسیر را برای کاروان احمدینژادیها سختتر میکند، نه نقطه پایانی بر این راه.
شبکه احمدینژاد؛ اصولگرایان نمکگیر
اما نکته اساسی برای ادامه فعالیتهای باشگاه سیاسی یاران احمدینژاد خصوصیت شبکههای اوست. شبکههایی که بازداشت یک یا چند مدیر ارشد دولت سابق آنقدرها نمیتوان آن را در هم بریزد. بزرگترین داشته و سرمایه محمود احمدینژاد از 8 سال حضورش در دولت، شبکهای از مدیرانی است که که از یک سو در «احمدینژادی» بودن آنها و اشتیاقشان برای بازگشت به دوران دولت قبل شکی نیست و از سوی دیگر همینها همنشینان اصولگرایان و یا بهتر بگوییم، قسمتی از خود اصولگرایان در بازیها و صفکشیهای سیاسی هستند.
به عبارتی شاید بتوان از بالای هرم اردوگاههای سیاسی در حد همان گعدههای اصلی و هستههای سخت هر گروهی، بین احمدینژادیها و اصولگرایان مرزهایی را قایل شد اما تنها یک قدم فاصله گرفتن از این هستههای سخت کافی است تا دیگر چنین مرزی قابل شناسایی و تشخیص نباشد. مضافا اینکه در همان راس هرم هم تکلیف خیلی از نیروها مشخص نیست. بهطور مثال در شرایطی که حتی در برخی موارد جبهه پایداری هم با تشر از احمدینژاد یاد میکند اما افرادی مثل غلامحسین الهام و صادق محصولی و دیگرانی از این دست فصل مشترکی جدی و پررنگ را بین دو اردوگاه پایداریها و احمدینژادیها برپا میکنند که هم امتداد حیات سیاسی احمدینژاد را در پی دارد و هم روشنماندن افقی برای همکاری رئیس دولتهای نهم و دهم با برخی طیفهای تندروی اصولگرا، هرچند شاید این همکاری یک توافق نانوشته باشد.
واقعیت این است که شبکه احمدینژاد و مدیرانی که با رویکارآمدن او حیات سیاسی پیدا کردند و معنی حضور در قدرت را فهمیدند، بزرگترین امید وی برای ادامه کار هستند. مدیرانی که در هر دولت دیگری کمترین امیدی به تصاحب کرسی قدرت نداشتند. ادامه حیات این شبکه بزرگ و وسیع نه قایل به هسته سخت اردوگاه احمدینژاد است و نه حتی قایل به حضور خود وی. هر چند شکلگیری آن مستقیما مرهون به قدرت رسیدن احمدینژاد بود اما در هشت سال دولتهای نهم و دهم تحت تاثیر دو عامل اصلی، یعنی داشتن پول و ثروت از یک سو و متاثر شدن از منش سیاسی احمدینژاد از سوی دیگر به یک حزب غیررسمی و نانوشته، اما دارای کارکرد تبدیل شده است.
بر همین اساس شاید بتوان گفت که نه بازداشت افرادی مثل بقایی و نه حتی بازداشتهای بیشتر از این شاید پایان کار احمدینژاد و طیف منسوب به او نباشد. او آنقدرها مدیران اصولگرا را نمکگیر خود و دولتش کرده که امید داشته باشد تا جایی از آنها بیشترین استفاده را داشته باشد. جایی که نزدیکترین افق آن انتخابات مجلس دهم است.
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]