واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: والدين امدادي فرزنداني دست و پا چلفتي تربيت ميكنند!
در جمعي نشسته بودم، دو مادر با هم گفتوگو ميكردند: «وقتي بچه بودم، مادر و پدرم از صبح تا ظهر ما را بيرون ميفرستادند تا بازي كنيم»... «اما دوره زمانه تغيير كرده.
نویسنده : بهنام صدقي
احساس ميكنم بايد مدام چشمم دنبال بچهام باشه»... «خيلي بده اونا خاطراتي كه ما از بچگيمون داشتيم رو ندارن اما خب چه ميشه كرد؟ بايد مواظبشون باشيم...» اما زماني اين مسئله مشكلساز ميشود كه والدين سعي ميكنند تمامي موانع را از سر راه كودك بردارند، يا مطمئن شوند كه كودكان هيچ درد، ناكامي يا ناراحتي حس نميكنند. اما اين اضطراب در مورد فرزند از كجا ناشي ميشود؟ در اين زمينه با پريناز عباسي، روانشناس باليني به گفتوگو نشستيم. ماحصل اين همكلامي را در ادامه ميخوانيد. شستن اتفاقاتي كه ممكن است بر سر فرزندمان بيايد! بسياري از ما زمان زيادي را صرف اين موضوع ميكنيم كه هر قدم كودك خود را بپاييم. اضطراب ما باعث ميشود بدترين اتفاقات را در مورد فرزند خود تصور كنيم. آنها را دوست داريم و ميخواهيم آنها را از آسيبها دور نگه داريم. در طول زمان ما روي هر نشانهاي حاكي از آسيب، دچار بيش حساسي ميشويم و ميخواهيم تمامي موانع را از سر راه برداريم. از جمله اين بيش حساسيها اين است كه فرزندمان ناراحت باشد و ما واكنش بيش از حد نشان دهيم و كاري كنيم كه حس بهتري داشته باشند. اگر در مورد مسئلهاي مطمئن نيستند ممكن است آن را با احساس عدم امنيت اشتباه بگيريم و موجي از تشويقات و اطمينانبخشي را بر سرشان خالي كنيم. ما سعي ميكنيم اتفاقات و نتايج بدي را كه ممكن است بر سر فرزندمان بيايد بشوييم. شايد والديني امدادي شدهايد! مدام با خودتان ميگوييد: آيا فرزندم رو به راه است؟ خيلي عصباني است! خيلي ساكت است!خيلي پرسر و صداست! و... اگر مدام اينها و افكاري شبيه به اين به ذهنتان هجوم ميآورند پس والديني امدادي شدهايد. توجه داشته باشيد كه هيچكدام از ما نميخواهيم فرزندانمان را نگران ببينيم اما بدترين راه اين است كه مدام در مورد نگران كردن آنها نگران باشيم. ما ميخواهيم همه چيز سر جاي خود باشد اما مدام داريم كودكمان را براي اولين نشانههاي مشكلاتي كه پيشبيني ميكرديم چك ميكنيم. واقعيت اين است كه هر وقت منتظر چيزي هستيد حتماً رخ ميدهد و وقتي ميخواهيد آنچه را نگران آن بوديد درست كنيد باعث به وجود آمدن آن ميشويد. اين باعث ميشود كه كودك شما احساس عدم امنيت كند چراكه كودك با خود ميگويد: «اگر والدين من در مورد من نگرانند حتماً در من چيزي وجود دارد كه باعث نگراني آنها است.» و به اين ترتيب كودكاني دست و پا چلفتي بار ميآيند. چرخه نگراني چرخه نگراني يعني راهي كه نگراني از آن طريق به وجود ميآيد، منتقل شده و در نهايت نيز تشديد ميشود. بياييد اين مسئله را با ذكر يك سناريو مرور كنيم: مهري مادر دو پسر است. او نگران اين است مادر بدي باشد و آنها را طوري بار بياورد كه استرس داشته باشند. او به خصوص در مورد پسر11 ساله خود محمد نگران است كه گستاخ و نافرمان است و با بزرگترها مشكل دارد. او تمركز بيش از حدي بر محمد دارد و مدام دنبال نشانههاي ناراحتي و بدخلقي كودك است و با ديدن اولين نشانهها ميخواهد اوضاع را درست كند و او را آرام كند. پس از چند سال بدين شكل زندگي كردن، محمد به اين حساس بودن و توجه مادر وابسته شده و با اينكه به زبان نميآورد اما اين نگران بودن مادر به او استرس وارد ميكند و به توجه مداوم وي محتاج است. او براي اينكه حس آرامش داشته باشد نيازمند توجه مداوم ديگران و اطمينان بخشي آنهاست، روشي كه از والدين خود آموخته است. اين همان چيزي است كه والدين وي نگران آن بودند و از آن اجتناب و سعي ميكردند موانع و مشكلات را از جلوي پاي او بردارند تا دچار ناراحتي نشود. چه چيزي از اين سناريو آموختيد؟ به دنبال نشانههايي براي تأييد نگرانيهاي خود نباشيد. بدانيد كه نگرانيهايتان مانعي بر سر راه كودكتان خواهد شد. 6 گام براي اجتناب از نگراني بيش از حد اين شش توصيه براي مواقعي است كه بيش از حد در مورد كودك خود نگرانيد و والديني امدادي شدهايد. 1) زياد دور و بر فرزندتان نپلكيد: وقتي كودك پنج ساله شما ميتواند خودش بند كفشش را ببندد شما آن را برايش نبنديد. وقتي ميتواند خودش لباسش را بپوشد، شما اين كار را نكنيد. دور و برش نپلكيد و او را از مشكلاتي كه يك كودك وظيفه دارد در هر سني با آنها روبهرو شود دور نكنيد. لطفاً با معلم يا مربياش در مورد اينكه رعايتش را بكنند صحبت نكنيد. اگر در گرفتن تصميم تعلل كرد، بگذاريد خودش استدلال كند و به نتيجه برسد. بگذاريد طعم سختي، ناراحتي و بلاتكليفي را بچشد، اين موارد بخشي از فرايند رشد كردن هستند. مشكلات را برايش حل نكنيد و گرنه چطور ميخواهد در اجتماع از پس خود بربيايد؟ 2) بار نگرانيهايتان را بر دوش كودكتان نگذاريد: تمركزتان را از فرزندتان برداريد و در رابطه با اتفاقات ناخوشايندي كه ممكن است فرزندتان با آنها دست و پنجه نرم كند فكر نكنيد. افكار منفي درباره آيندهاش را كنار بگذاريد. وقتي نگران هستيد مدام از او نپرسيد خوبي؟ ناراحتي؟ مطمئني؟ يا اين كار سختيه مطمئني از پسش بر مياي؟ زنگ تفريح كسي رو داري باهاش بازي كني؟ كيه؟ اسمش چيه؟ به دنبال تأييد افكار وحشتناك خود نباشيد. 3) كودكتان را مركز دنياي خود قرار ندهيد: سعي نكنيد نيازهاي روحي خود را از طريق فرزندتان برآورده كنيد. وقتي خودتان لباس به او ميپوشانيد يا در مقابل هر خواستهاش تسليم ميشويد آيا احساس امنيت و آرامش ميكنيد؟ آيا احساس ميكنيد به اين وسيله والدين خوبي هستيد؟ اگر چنين است حتماً مروري بر كودكي خود داشته باشيد يا به يك روانشناس مراجعه كنيد. 4) به كودك خود برچسب نزنيد: برچسبها چه مثبت باشند و چه منفي، اثر منفي دارند چراكه قالبي را براي كودك فراهم و وي را بدان محدود ميكنند يا برخلاف آنچه خودش ميخواهد مسير زندگياش را تغيير ميدهند. هرگز به يكي از فرزندانتان نگوييد كه او خوشگلترين فرزند شماست يا همه نوع لباسي به او ميآيد. به كودك نگوييد كه خيلي بامزه است، يا تنبل است يا به پدر، عمه يا خاله يا هر كس ديگري كه در اقوامتان وجود خارجي دارد رفته است و اخلاقهاي بد آنها را دارد. 5) اگر فرزندتان با شما مخالفت ميكند يا كارها را برخلاف روش شما انجام ميدهد به خود نگيريد: اگر در مغز كودكتان فرو برويد او نخواهد توانست صداي عقايد خود را بشنود. اگر برخلاف شما فكر ميكند، در مورد آن با او جر و بحث نكنيد. در عوض از او بخواهيد تا در مورد عقيدهاش بيشتر توضيح دهد. 6) از كودكتان به عنوان راهي براي فرار از مشكلات خودتان استفاده نكنيد: اين نبايد از همه نبايدها سختتر است و بسياري از پدر و مادرها از آن چشمپوشي ميكنند. آنقدر خود را درگير فرزندانتان نكنيد كه از زندگي شخصيتان غافل بمانيد. با نگراني بيش از حد در مورد زندگي فرزندتان، از فكر كردن در مورد مشكلات خودتان و زندگي زناشوييتان فرار نكنيد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]