واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: کافه کتاب/32
احمد یوسفزاده: نویسنده میتواند با نوک ساچمهی قلم خاک کشورش را حفظ کند
یک نویسنده به واسطهی میزان توان خود در انتقال مفاهیم و ارزشهای ملی و میهن پرستانه میتواند با نوک ساچمهی قلم خاک کشورش را حفظ کند.
باشگاه خبرنگاران - نسرین خدایاری؛ احمد یوسفزاده، نویسنده که در سال 1344 در شهرستان فاریاب استان کرمان متولد شده و در ماههای گذشته به واسطهی انتشار کتاب «آن بیستوسه نفر» و مزین شدن این کتاب به تقریظ مقام معظم رهبری بیش از پیش به مخاطبانش معرفی شده و جایش را در میان نویسندگان شناخته شدهی کشورمان باز کرده، در گفتگو با خبرنگار ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران از دشواریهای مسیر نویسندگی میگوید.
*آقای یوسفزاده اولین کتاب شما با چه عنوانی منتشر شده است؟
اولین کتاب منتشر شدهی من «لبخند در قفس» بوده که به روایت خاطرات طنز دوران اسارت به نقل از آزادگان پرداخته و در سال 1377 چاپ شد.
*چگونه به نوشتن علاقمند شدید و چه شد که دست به نگارش خاطرات اسارت زدید؟
من چون اسیر بودم به نگارش خاطرات اسارت پرداختم البته در کل به نوشتن علاقه داشتم و وقتی که بچه بودم برادری داشتم که شهید شد، این برادر شهیدم به واسطهی تجربهی خود در امر نوشتن و با قرار دادن قلم و کاغذ در دسترس من باعث گرایشم به سوی نوشتن شد.
از دلایل دیگر گرایش من به نوشتن میتوان به این امر اشاره کرد که من اول دبیرستان بودم که اسیر شدم و در اسارت برداشتن قلم و کاغذ ممنوع بود اما در یک برههی زمانی و به درخواست اسراء صلیب سرخ به ما قلم و کاغذ داد و من هم از این فرصت استفاده کردم و داستان نوشتم، مثلا در همان زمان داستانی در مورد پرستوها نوشتم که نمادی از اسراء بودند.
صلیب سرخ هر بار که به اردوگاه میآمد چند کتاب با خود میآورد و چون کتابهای سیاسی ممنوع بود کتابةای داستانی خارجی همچون «بینوایان» و «ژولورن» میآورد و من هم با ولع آنها را میخواندم، وقتی که به ایران آمدم با عقیدهی ممنوعیت قلم در روزهای اسارت، دست به نگارش زدم، البته در دوران اسارت نیز گاهی خاطرات خودم را مینوشتم اما گاهی به دلیل محدودیتها، مخاطرات و ممنوعیتهای موجود مجبور بودم که آنها را از بین ببرم.
*چه شد که دست به نگارش کتاب «آن بیستوسه نفر» زدید؟
آن روز که آمدم و خاطرات ماجرای «آن بیستوسه نفر» را نوشتم کتابی هم چاپ شد و خاطرات من را بازنویسی کردند که چیزی خوبی از آب در نیامد و خوبی آن این بود که هرچه در ذهنم بود نوشتم و دفترچهاش هم هنوز دارم، من میدویدم که هر کتابی که دربارهی اسرا منتشر میشود نابتر از سوژهی «آن بیستوسه نفر» نیست.
البته یک بار هم کسی خاطرات من را ضبط کرد و کارش به جایی نرسید، بعدها فیلم مستندی دربارهی این خاطرات ساخته شد، حالا من میدانستم که با تجربهی 15 الی 16ذ ساله در عرصهی نوشتن و برخورداری از سبک خاص خودم در این عرصه، میتوانم کتابی از این خاطرات بنویسم.
*شما در نگارش کتاب «آن بیستوسه نفر» با چه مشکلاتی مواجه شدید؟
مشکل برای نوشتن این کتاب نداشتم چون محیط ماجرا و نفرات موجود در آن محدود بودند، من هم علاوه بر دسترسی به خاطرات پیاده شده بر روی کاغذ متن و فیلم آماده شده برای فیلم مستند ماجرای «آن بیستوسه نفر» را در اختیار داشتم اما برای ادامهی کار باید تلاش بیشتری بکنم.
*چه تعریفی از قلم و اهل قلم دارید؟
من چون سالها و سالها با واژگان سرو کار دارم و به واسطهی اشتغال در یک نشریه تجربهای در حوزهی طنز، مقالات سیاسی و غیره دارم میدانم که قلم و کاری که از آن بر میآید دنیای پیچیدهای بوده و گاهی آدم در جادوی واژهها گم میشود همانطور که من در زمان نگارش کتاب «آن بیستوسه نفر» گاهی با ایجاد کلمات مواجه میشدم.
زندگی کردن با قلم آدم را به عرصهی عجیب و غریبی میبرد و قلم گاهی همچون یک اسب نجیب رام بر روی کاغذ به حرکت در میآید و گاه نیز چموش میشود به گونهای که مجبور میشوید از آن و کاغذ فاصله بگیرید البته خود قلم یکی از مخلوقات خداوند بوده که انسانها را به هم ربط می دهد و ارزش آن به اندازهای است که سورهای در قرآن به این نام آورده شده است، ارزش قلم من هم زمانی معلوم میشود که بتواند با انتقال مفاهیم جنگ و دفاع مقدس و ارزشهای آن، جوانان کشور را به گونه یا با این مفاهیم و ارزشها آشنا کند که اگر روزی به خاک کشور تجاوز شد برای دفاع از این خاک از جای خود بلند شوند.یک نویسنده میتواند با نوک ساچمهی قلم خاک کشورش را حفظ کند.
*به نظر تفریظ رهبری کتابهایی همچون «آن بیستوسه نفر» چه تاثیری بر روی میزان استقبال از این کتابها داشته است؟
اگر بگویم تفریظ مقام معظم رهبری بر روی کتابها خیلی بر روی میزان استقبال از آنها مؤثر بوده دور از انصاف نیست، آمارها نیز نشان میدهند که این امر تاثیر بسزایی در میزان فروش آثار مکتوب ما داشته، از وقتی که مقام معظم رهبری به عنوان یک انسان هنرمند و هنر دوست بر روی کتاب من تفریظ نوشتند استقبال از این کتاب بیشتر شده زیرا مقام معظم رهبری را همانگونه که فرمودهاند «من در زمینهی هنرهای تصویری یک مخاطب عامی هستم ام در شعر و رمان عامی نیستم. من در اثر کثرت برخورد با رمانهای گوناگون میتوانم نظر بدهم و هزاران قصه از بهترین نویسندگان دنیا را خواندهام» میتوان یک منتقد بزرگ برجسته دانست و مردم هم میدانند که ایشان یک رمان خوان و داستانخوان حرفهای هستند بنابر این همهی مردم میدانند که وقتی مقام معظم رهبری کتابی را مورد توجه قرار داده و بر روی آن تفریظ نوشتهاند آن کتاب اثری خواندنی و قابل توجه است.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
جواد محقق: لنگان لنگان به کار نوشتن پرداختهام/ همه چیز با کمیتها سنجیده میشود
ابراهیم حسنبیگی: جامعه بدون نویسنده جامعهای ایستا و بیروح است
سارا عرفانی: شهرت، ما را از هدف اصلی باز میدارد/ كاش رسانه ها به نويسنده ها هم توجه میكردند
اصغر میرشکاری: باید برای حفظ ادبیات، فرهنگ همگانی تدوین کنیم
محمدجواد محبت: ما در شهرستان ها پخش کتاب نداریم/چاپ کتاب برای جوان ها نمی ارزد
کامران شرفشاهی: ادبیات ما به نوعی گرفتار هرج و مرج شده است
اکبر صحرایی: در نویسندگی شکست وجود ندارد
۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]