تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  حضرت مهدی (عج):من وصىّ آخرين‏ ام، به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مى ‏شود
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798197060




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطره خواندنی عکاسی از امام خمینی(ره): می ترسیدم جو من را بگیرد /5 دقیقه حساس زندگی‌ام


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: خاطره خواندنی عکاسی از امام خمینی(ره): می ترسیدم جو من را بگیرد /5 دقیقه حساس زندگی‌ام
از خیابان جماران پیاده‌ شدیم. تا رسیدیم منزل امام (ره) نصف بدنم آب شده بود و خیس عرق بودم. قرار بود امام 5 دقیقه بنشینند و عکاس‌ها در این فاصله زمانی کوتاه عکس ایشان را بیندازند.
به گزارش نامه نیوز استاد علی فریدونی از جمله عکاسان به نام جنگ تحمیلی است که اگر چه در دوره ها و فضاهای منحصر به فردی مانند هواپیما ربایی و حج خونین و روزهای انقلاب اسلامی تصاویر ماندگاری را به ثبت رسانده اما بهانه انتشار این مطلب خاطره زیبا و ماندگار استاد فریدونی است در مورد دیدار با حضرت امام(ره) و عکاسی از ایشان و نیز خاطره تلخ رحلت امام از زبان این عکاس جنگ است.


*فارس: آقای فریدونی در طول روزهای عکاسی خدمت امام خمینی (ره) هم رسیدید؟


*فریدونی: خوشبختانه چند دفعه بله. ایشان در طول حیات‌شان شاید 3 مرتبه اجازه دادند عکاس‌ها برای عکاسی خدمتشان برسند که یک مرتبه از آن قسمت من شد. یادم هست روز قبل از آن از استرس نتوانستم بخوابم با اینکه آن همه تجربه هم داشتم.


دائم به خودم می‌گفتم فردا چکار کنم؟ نکند جو من را بگیرد، با چه لنز و دوربینی عکس بگیرم و تا صبح فکرهای مختلف به ذهنم خطور می‌کرد.


از خیابان جماران که پیاده‌ شدیم به همراه دیگر خبرنگاران از سربالایی کوچه بالا می‌رفتیم. تا رسیدیم منزل امام (ره) نصف بدنم آب شده بود و خیس عرق بودم.


قرار بود امام 5 دقیقه بنشینند و عکاس‌ها در این فاصله زمانی کوتاه عکس ایشان را بیندازند. من یک دوربین 6×6 برده بودم و یکی هم 135، هنگامی که اعلام کردند آماده شوید حضرت امام آمدند، تپش قلبم شدیدتر شد و دست و پام به شدت می‌لرزید. لحظه موعود فرا رسید، آقای انصاری آمد تذکراتی داد و گفت: هیچ کس حق ندارد سر و صدا کند و اگر نه امام قهر می‌کنند، من از این حرف بیشتر ترسیدم و مدام استرسم بیشتر می‌شد.


یک صندلی خیلی معمولی آوردند و یک پارچه سفید از در اتاق آویزان کردند، به همین سادگی! وقتی امام آمد من دیگر نمی‌فهمیدم کجا هستم انگار در هپروت بودم! وظیفه‌ام را فراموش کردم، نمی دانستم با چه دوربینی عکس بگیرم، حتی نمی‌دانستم باید عکس بگیرم یا فقط ایشان را نگاه کنم؟! ممکن بود دیگر این دیدار پیش نیاید، حسی در وجودم بود که اذیتم می‌کرد.


چند عکس گرفتم. یکی از بچه‌ها به سید احمد آقا گفت: کاغذی بدید تا ایشان را در حال نوشتن عکاسی کنیم و بعد هم امام (ره) رفتند. همه رفته بودند اما من هنوز منگ آنجا مانده بودم، به خودم می‌گفتم عکس گرفتم؟ نگرفتم؟ همش خودم را سرزنش می‌کردم تا اینکه آمدم خبرگزاری و دیدم خوشبختانه 7-8 فریم عکاسی کردم.


*فارس: هنگامی که امام خمینی (ره) رحلت کردند شما چه حسی داشتید؟


*فریدونی: من عاشق امام بودم. ما در "ایرنا " جز اولین کسانی بودیم که لحظه به لحظه قبل از فوت ایشان از حالشان با خبر می‌شدیم. بعد از فوت حضرت امام من هم مانند همه مردم رفتم مصلی. آنجا هر کسی با حالی که داشت به سوگ نشسته بود. یکی شمع روشن کرده بود، دیگری قرآن می‌خواند و یکی هم مرثیه خوانی می‌کرد اما چیزی که در همه مشترک بود اشکی بود که از چشم‌های همه سرازیر می‌شد. من با آن ناراحتی زیاد عکاسی می‌کردم. یکی از عکس‌هایی که در آن روز گرفتم و تاکنون برنده چندین جایزه هم شده تصویر زنانی است که با چادرهای سیاه‌شان از تپه‌ای سرازیر می‌شوند به سمت پیکر امام. دیدن این عکس انسان را به یاد زنان کربلا می‌اندازد. فضا در حالی که پر شده از غبار و خاک، زنانی با گریه در حرکتند.







 
















 





۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن