واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
غفوريفرد:اختلاف در ميان اصولگرايان شديد است
روز نو :
محمد حسن غفوريفرد، سياستمداري است كه با وجود مرزبندي روشن با اصلاحطلبان اما هميشه تلاش كرده تا به نحوي ميانه كار را بگيرد و كار اختلافنظر را به عناد و دشمني نرساند. او روز گذشته در مصاحبهاي با خبرگزاري مهر از خاطرات حزب جمهوري تا انتخابات آتي مجلس را مرور كرد. صحبتهايش در خصوص انتخابات پيش رو نكات مهمي در پي داشت كه از جمله آنها ميتوان به اختلاف شديد ميان اصولگرايان و احتمال راي بالاي اصلاحطلبان اشاره كرد.
در داخل شوراي مركزي حزب جمهوري قبل از اينكه مسائل و ايدههاي اقتصادي مطرح شود، اختلافات سياسي مطرح شد يعني روند انديشههاي سياسي افراد خيلي فرق ميكرد. يك بار شهيد باهنر به من گفتند كه نظرت راجع به شوراي مركزي چيست؟ گفتم همه خودشان ستاره هستند به همين دليل نميتوانند با هم كار كنند. داخل حزب امثال شهيد عراقي بود كه حدود شش نخست وزير در دوران پهلوي را ترور كرده بود، شهيد منتظري بود كه دنبال نهضت مستضعفين جهاني بود و ايدههاي جهاني داشت و افراد ديگري هم بودند مانند برخي اساتيد دانشگاه كه اصلا گروه خونشان به كارهاي نظامي نميخورد. شهيد آيت و مهندس موسوي هم از نظر سياسي با هم بسيار اختلاف داشتند. تا موقعي كه شهيد بهشتي حضور داشت براي حزب وقت ميگذاشت اما وقتي شهيد بهشتي رفت و آيتالله خامنهاي و آيتالله هاشميرفسنجاني گرفتار كارهاي دولتي شدند و كمتر توانستند وقت بگذارند، عملا اين اختلافات خيلي شديد شد و تقريبا اعضاي حزب جمهوري دو يا سه گروه شدند. مثلا آقاي بادامچيان و مهندس موسوي كه اختلافات زيادي با هم داشتند.
حزب جمهوري اسلامي نه منحل و نه تعطيل شد؛ حزب يا يك ايده را نميشود تعطيل كرد اما با مشورتهايي كه با امام (ره) انجام شد تصميم نهايي اين بود كه فتيله حزب را پايين بكشند، نه اينكه آن را تعطيل كنند. من هنوز فكر ميكنم كه عضو حزب جمهوري اسلامي هستم ولي حالا بايد گفت حزب جمهوري اسلامي به دلايلي فعاليت نميكند.
نمي دانم چطوري قبلا گفتم كه در مجمع عمومي خانه احزاب شركت نميكنم. به هر حال و به هر دليل در دوره اختلاف افتاد و عملا به تعطيلي كشيده شد و سپس يك عده دوباره نشستند صحبت كنند و عدهاي معتقد بودند كه چون خانه احزاب سابقه بدي دارد نبايد ديگر آن اسم احيا شود و بايد به نام كانون يا باشگاه احزاب تغيير نام پيدا كند و عدهاي هم معتقد بودند كه اسم خانه احزاب تبديل به يك برند شده است و بايد آن را حفظ كنيم. بنابراين جلسات مختلفي برگزار شد و بالاخره گفتند بنده و آقاي موسوي تبريزي بنشينيم و درخواست تشكيل مجمع عمومي را بدهيم. بحثي كه امروز هم به آن اعتقاد داريم اين است كه خانه احزاب يك حزب نيست و نبايد كار حزبي كند بلكه بايد به تحزب كمك كند نه به يك حزب و جناح خاص. خانه احزاب نميتواند كانديدا معرفي كند ولي بايد تلاش كند انتخابات با مشاركت بالا و سالم برگزار كند و بر حسن اجراي انتخابات نظارت داشته باشد.
نكته دومي كه باز تاكيد داشتيم و خوشبختانه بر سر آن به توافق رسيديم اين بود كه اگر خانه احزاب دست يگ گروه باشد ديگر خانه احزاب نيست، اگر دست اصولگرايان يا اصلاحطلبان يا مستقلين باشد ديگر خانه احزاب نيست. بايد در خانه احزاب تمام احزاب سياسي كشور نماينده داشته باشند، لازمه آن هم اين است كه اساسنامه را تغيير دهيم، بعضيها ميخواستند احزاب دو يا سه يا چهار نفره تشكيل دهند كه اين باعث ميشد بيشتر اصلاحطلب شوند و كمتر اصولگرا يا برعكس.
جبهه پيروان هم يك متن مكتوب تهيه كرد و گفت كه اگر اين كارها انجام شود در مجمع عمومي خانه احزاب شركت ميكند. سپس متني را تنظيم كردند و قرار گذاشتند آقاي كوهكن به عنوان نماينده جبهه پيروان اين متن را در مجمع عمومي بخواند. گفتند اگر اين طوري باشد ميآيند و حرفهاي خودشان را ميزنند و هر چه در جمع تصويب شود به آن احترام ميگذارند. البته در ابتدا مقداري درگيري شد ولي مواردي بود كه آقاي كوهكن به عنوان نماينده جبهه پيروان مطرح كرد و مورد قبول واقع شد و در انتخابات شركت كردند.
در خصوص مواضع آقاي جهانگيري در شوراي مركزي حزب كارگزاران ما فكر نميكنيم كه آقاي جهانگيري آن سخنان را خيلي جدي گفته باشد. ما فكر ميكنيم كه آقاي روحاني آن جنبه اعتدالي و بيطرفي را كه خودشان فرمودند رعايت كنند تا يك انتخابات سالم داشته باشيم. ما اظهارات آقاي جهانگيري را خيلي جدي نميگيريم.
امروز اصلاحطلبان از بركت اين دولت داراي امكانات زيادي هستند چراكه بيشتر مديران اصلاحطلب بر سر كار هستند و شرايط مساعدتري دارند. نميگويم با دولت كار ميكنند ولي امروز بيشتر استانداران، روساي دانشگاهها، فرمانداران و بخشداران و عمده مديران ارشد و مياني از اصلاحطلبها هستند و اين را نميشود انكار كرد. با اين وجود ميتوانند راي اكثريت را به دست آورند و تاثيرگذار باشند نه تاثير غيرقانوني بلكه قانوني چراكه بالاخره تعدادي از مردم به مديريت كشور نگاه ميكنند.
اختلاف سليقههاي شديدي در ميان اصولگرايان وجود دارد اما تلاش ميشود كه انشاءالله به وحدت برسند منتها شرايط سختي وجود دارد. به عنوان مثال آقاي دكتر احمدينژاد كه حداقل پيروزي در دوره اول رياستجمهورياش را مديون اصولگرايان بوده، بعيد است با بدنه اصولگرايان به توافق برسد. ما آمادهايم با همه گروهها و شخصيتهاي اصولگرا صحبت كنيم. با آقاي احمدينژاد و با آقاي جليلي و با پايداري و رهروان هم صحبت كنيم. ميدانيد كه در خود مجلس شوراي اسلامي يك گروه رهروان و يك گروه اصولگرايان هستند كه همه اصولگرا هستند ولي اسمها فرق ميكند. با تمام اين گروهها در حال رايزني هستيم و اميدواريم به يك توافق مطلوب برسيم .
رايزنيهايي براي طراحي مدل وحدت در حال انجام است و كارهاي خوبي هم صورت گرفته است. جبهه پايداري هم اصول را قبول كرده است و خوشبختانه جلساتي هم بين آيتالله مصباحيزدي، آيتالله يزدي و آيتالله موحدي كرماني تشكيل شده كه مقدمه اين كار است.
دوره قبل در مرحله دوم انتخابات در تهران كه ۲۵ نماينده بايد انتخاب ميشدند، همگي اصولگرايان بودند كه شامل كانديداهاي پايداري و جبهه متحد اصولگرايي ميشدند. اگر قرار باشد باز هم به اين صورت عمل شود، احتمال موفقيت اصولگرايان كاهش خواهد يافت چراكه امروز اصلاحطلبان به دليل نزديكي به دولت شرايط بسيار مساعدتري دارند. به نظر من امروز لزوم وحدت اصولگراها از هر زماني در تاريخ اين ۳۵ سال انقلاب بيشتر است و اگر بخواهند در صحنه باقي بمانند و موفق باشند تنها راه آن رسيدن به وحدت است.
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]