تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن بسيار راستگو و بسيار نيكوكار است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830988301




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز | خبرگزاری ایلنا


واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: برگزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز ایلنا: روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمنترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند که برخی از آنها در زیر می‌آید.
جام جم: گزارشی دیرهنگام از تهدیدی جدی «گزارشی دیرهنگام از تهدیدی جدی»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم دکتر مراد عنادی مدیر مسئول است که در آن می خوانید؛شورای امنیت سازمان ملل متحد در گزارشی اعلام کرد 30 هزار تروریست از صد کشور جهان به گروه تروریستی داعش پیوسته اند. نکته نگران کننده در گزارش شورای امنیت، روند رو به رشد پیوستن تروریست ها به داعش است که در 9 ماه اخیر حدود 70 درصد افزایش داشته است. انتشار این گزارش و متعاقب آن برگزاری نشست شورای امنیت به منظور بررسی خطر داعش برای صلح و امنیت جهانی در حالی است که از سال 2011 که بحران سوریه به کارگردانی آمریکا، فرانسه، انگلیس، ترکیه، عربستان و قطر کلید خورد، برخی کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران، روسیه، عراق و خود مقامات سوری بارها اعلام کردند تجهیز و آموزش تروریست ها و تسهیل اعزام آنها به خاورمیانه بویژه سوریه و عراق ترجمان این ضرب المثل است که آنها که باد می کارند توفان درو خواهند کرد. اما بی توجهی حامیان مالی و تسلیحاتی تروریست ها بویژه شاخه اصلی و خطرناک آن یعنی داعش به اصل مهم پیشگیری بهتر از درمان است، اکنون کار را به جایی رسانده است که شورای امنیت در گزارشی رسمی عنوان می کند سوریه، عراق و لیبی به کانون های فارغ التحصیلی تروریست هایی از صد کشور جهان تبدیل شده اند. تردیدی نیست رشد سرطانی داعش که به هیچ یک از اصول ابتدایی انسانی پایبند نیست، برای جامعه جهانی خطری به مراتب مهلک تر از جنگ جهانی اول و دوم است. به عقیده برخی تحلیلگران ، پیش درآمد جنگ جهانی سوم، عملا با تروریسم مدت هاست کلید خورده است، منتها در این کارزار برخی کشورها با درک خطر تروریسم به صورت واقعی با آن می جنگند و برخی که همچنان در دام جاهلیت مدرن گرفتارند، فقط ژست مبارزه با داعش را گرفته در عمل اقدامی برای نابودی آن نمی کنند. این که چگونه داعش نه تنها نابود نشده که بخش های وسیعی از سوریه و عراق را اشغال و تهدیدش را متوجه اردن، لیبی، افغانستان و یمن کرده است، موضوع پیچیده ای نیست؛ چراکه تردد آسان و بدون نگرانی کاروان های داعش بین عراق و سوریه آن هم جلوی چشمان هواپیماهای پیشرفته آمریکا که به ادعای خودشان حرکت هر جنبنده ای را می تواند رصد کند، نشان می دهد واشنگتن برای هدف قرار دادن کاروان های مرگ تروریست های داعش اراده ای جدی ندارد. از طرف دیگر به استناد اطلاعات و اخبار منتشر شده در رسانه ها، ترکیه با خرید نفت از داعش عملا به چرخه اقتصادی آن کمک می کند و حتی از مداوای مجروحان داعش ابایی ندارد وگرنه بر همگان آشکار است که داعش توانایی مداوای مجروحان خود را در نبرد با ارتش و نیروهای مردمی سوریه و عراق ندارد. در این میان عربستان و قطر نیز با سرازیر کردن پول برای تروریست های داعش و حمایت رسانه ای که نمونه اخیر آن مصاحبه شبکه الجزیره با فرمانده گروه تروریستی النصره بود و همین طور رژیم اسرائیل نیز با کمک های اطلاعاتی و پزشکی همگی در تقویت داعش سهم دارند، اما نکته طنزآمیز این که همه این حامیان داعش با مرثیه سرایی رسما آن را گروهی تروریستی اعلام کرده با بوق و کرنا تبلیغ می کنند که در قالب ائتلاف درصدد نابودی داعش هستند. این حامیان داعش حتی از برپایی نمایشی نظیر راهپیمایی ضدتروریسم در پاریس پس از حادثه شارلی ابدو که نتانیاهو در پیشاپیش آن حرکت می کرد، ابایی ندارند. با توجه به چنین مختصاتی از نمایش آشکار و نهان حامیان و بظاهر دشمنان داعش اکنون کار به شورای امنیت کشیده شده است. به نظر می رسد تنها کارکرد طرح بحث در شورای امنیت توجه دادن جامعه جهانی به ابعاد رو به گسترش خطر داعش و افزایش دامنه تهدیدات آن به اروپا و روسیه در آینده است؛ وگرنه با برگزاری نشست شورای امنیت آبی گرم نخواهد شد. در مجموع برای مقابله با داعش، النصره، بوکوحرام و الشباب و... که بی شک محصول جاهلیت مدرن هستند، به عزمی جهانی و ائتلافی واقعی نه نمایشی نیاز است؛ زیرا به استناد گزارش شورای امنیت و عضویت افرادی از صد کشور در داعش تردیدی نیست که خطر داعش دیگر خطری محلی و منطقه ای که صرفا سوریه و عراق و خاورمیانه را تهدید کند، نیست بلکه تروریسم و در راس آن داعش اکنون به چالش و بحرانی جهانی تبدیل شده که اگر با آن مقابله جدی نشود، ویروس آن بسرعت به دیگر نقاط دنیا سرایت و صلح و امنیت جهانی را بیش از پیش تهدید خواهد کرد. کیهان:شورای عالی یا کمیته پنج نفره؟! «شورای عالی یا کمیته پنج نفره؟!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم محمدصادق فقفوری است که در آن می خوانید؛دو سال پیش، ایران پرافتخارترین سال علمی خود را پشت سر گذاشت: رتبه 15 تولید علم در جهان و رتبه اول رشد علم در منطقه غرب آسیا. همچنین بنا بر اعلام نهادهای بررسی کننده داخلی و خارجی، ایران در سال 2005، دارای رتبه 35 تولید علم در دنیا بود که در پایان سال 2013، با بیست پله صعود به رتبه 15 رسید. این رشد شتابان و چشمگیر علمی در دو سال اخیر نه تنها ادامه پیدا نکرده، بلکه روند معکوس هم به خود گرفته است. مطابق آنچه در آخرین بررسیهای جهانی آمده، ایران با دو پله سقوط، در پایان سال 2014 در جایگاه هفدهم تولید علم دنیا قرار گرفته است. تنزل رتبه علمی ایران، پیش بینی ای بود که مسئولان دلسوز انقلاب و در رأس آنها رهبر انقلاب از چندی پیش نسبت به وقوع آن هشدار جدی داده بودند. سختگیریهای بجای مجلس در انتخاب وزیر علوم و بعد از آن استیضاح فرجی دانا نیز، از همین رو بود؛ نمایندگان مردم نسبت به رشد علمی و ادامه پیدا کردن سیر صعودی آن، حساسیت قابل تقدیری نشان دادند. افت رشد علمی کشور، ناشی از اقدامات غیرکارشناسانه و سیاست زده ای است که مرور هرچندگذرا برآنها جهت واکاویدن عمیق تر موضوع و تلاش برای رفع و رجوع آن، مفید و لازم به نظر می رسد؛ ادامه مطلب را بخوانید. 1- شورای عالی انقلاب فرهنگی، یکی از نهادهای بالادستی کشور است که مصوبات آن هم ردیف قوانین مصوب مجلس از قدرت اجرایی برخوردار است. امام (ره) در پیامی که نوزدهم آذرماه 1363 صادر فرمودند، شورای عالی انقلاب فرهنگی را تشکیل و به آن شأنیت اساسی و قانونی بخشیدند. یکی از کارکردهای مهم و کلیدی این نهاد، تعیین رؤسای دانشگاه ها است. ماده 4 آیین نامه جامع مدیریت دانشگاه ها که ملاک عمل شورای عالی انقلاب فرهنگی در تعیین رؤسای دانشگاه هاست، مشخص کرده است: «رئیس هر مؤسسه بر حسب مورد از جانب وزیر هر یک از وزارتین [وزارت علوم و وزارت بهداشت] به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد خواهد شد که در صورت تأیید شورا، وی با حکم وزیر به مدت چهار سال به انجام وظایف خود خواهد پرداخت». تبصره 2 همین ماده به صراحت اعلام کرده است: «وزیر هر یک از وزارتین می تواند تا تأیید حکم رئیس پیشنهادی مؤسسه توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی، وی را حداکثر به مدت شش ماه به عنوان سرپرست مؤسسه منصوب نماید». 2- در خبرهای هفته گذشته آمده که قرار است کمیته ای به جای شورای عالی انقلاب فرهنگی صلاحیت سرپرستان دانشگاه ها را که قریب به اتفاق آنها برای مدتی بیشتر از شش ماه [و با توجه به تصریح تبصره دوم ماده 4 ذکر شده در بند پیش، به صورت غیرقانونی] بر دانشگاه ها سرپرستی می کرده اند را بررسی و تأیید کند. ظاهراً ابتدا دو شیوه هم در این رابطه طرح شده است: اول اینکه رئیس جمهور به همراه دو وزیر علوم و بهداشت، صلاحیت رؤسای دانشگاه ها را تأیید نمایند؛ و شیوه دوم هم اینکه انتخاب رؤسای دانشگاه ها به کمیته ای ۴ نفره با حضور وزیر علوم، وزیر بهداشت، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها و دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی سپرده شود و اگر این کمیته درباره سرپرست دانشگاهی توافق کرد و به اجماع رسیدند، همان تصمیم گرفته شود و اگر به اجماع نرسیدند باز هم در نهایت رئیس جمهور در این خصوص تصمیم بگیرد و نظر وی تعیین کننده باشد. 3- مسئله وزارت علوم و رؤسای دانشگاه ها از ابتدای دولت یازدهم افت و خیزهای متفاوتی را به خود دیده است؛ چه آن زمانی که سرپرست غیرقانونی وزارت علوم موضوع بورسیه ها و غیرقانونی بودن آنها را طرح کرد که در پی آن رئیس جمهور هم در دانشگاه تهران جمله به یاد ماندنی (!) «بورسیه و ما ادراک ماالبورسیه» را بر زبان راند، و چه هنگامی که اولین وزیر علوم دولت یازدهم، اولین عدم اعتماد به کابینه یازدهم را رقم زد و .... همه این اتفاقات، به صورت بسته واحد، یک نکته دقیق و قابل تأمل را گوشزد می کند و آن اینکه دولت یازدهم در حوزه آموزش و آموزش عالی، «مشی خاصی» را پیگیری می کند. در کنار وقایع وزارت علوم، رخدادهای وزارت آموزش و پرورش، فعل و انفعالات اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و چند مورد دیگر را که بررسی کنیم، متوجه «خاص» بودن عملکرد دولت یازدهم در این حوزه خواهیم شد؛ اما چرا عملکرد دولت در این حوزه ویژه و خاص است؟ اولاً، مدلی که قرار است به جای شورای عالی انقلاب فرهنگی، رؤسای دانشگاه ها را تأیید صلاحیت نماید، خلاف مبیّن قوانین لازم الاجراست؛ چرا که به تصریح ماده 4 ذکر شده در بند 1 این یادداشت، رؤسای دانشگاه ها بایستی به «شورای عالی انقلاب فرهنگی» معرفی شوند، نه به «کمیته»ای متشکل از وزرای رئیس جمهور ! از قبل پرپیداست نتیجه چنین کمیته فرمایشی ای چه خواهد بود: هر آنچه که رئیس جمهور بخواهد! با تأسف، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در این خصوص گفته است برای انتخاب روسای دانشگاه ها کمیته ای مرکب از رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس هیئت نظارت و بازرسی شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود. تشکیل چنین کمیته ای علاوه بر مغایرت با ماده 4 آیین نامه جامع مدیریت دانشگاه ها، ایراد حقوقی واضح دیگری هم دارد و آن اینکه بنا به تصریح ماده 7 آیین نامه داخلی شورای عالی انقلاب فرهنگی: «اعتبار هر مصوبه منوط به دو شرط است: نخست اینکه مصوبه از رای اکثریت اعضای حاضر در جلسه رای گیری برخوردار باشد و این اکثریت نمی تواند از هفت رای کمتر باشد. شرط دوم این است که لااقل یکی از رؤسای قوای سه گانه کشور به آن رای مثبت داده باشند. در غیراین صورت، موضوع مجددا در جلسه بعدی مطرح شده و رای گیری می شود». از این حیث، ایجاد کمیته 5 نفره و لازم الاجرا دانستن تصمیمات آن، برخلاف آیین نامه داخلی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم هست. ضمن اینکه سپردن وظیفه بیش از سی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به یک کمیته پنج نفره، عملاً یعنی دور زدن شورای عالی انقلاب فرهنگی ! آن هم در موضوع مهمی چون تعیین رؤسای دانشگاه ها؛ لازم به توضیح اضافی نیست که رؤسای دانشگاه های مهمی چون تهران، فرهنگیان و ... هنوز تعیین نشده و قرار است پس از گذشت دو سال در این کمیته مشخص شوند. ثانیاً، بر کسی پوشیده نیست که اهتمام در امر آموزش و پرورش، به معنای ساختن نسل تصمیم ساز آینده کشور است. احتمالاً دولت محترم متوجه این موضوع کلیدی شده و دقیقاً به همین دلیل و از ابتدای شروع به کار کردن، با اصرار بر نظرات غیرکارشناسانه و مذبذب سعی در ساختارچینی و گزینش هدفدار در این حوزه داشته است، چه آن زمان که بیش از 3 هزار دانشجوی ممتاز که پس از موفقیت در آزمون برگزار شده توسط وزارت علوم، به عنوان هیئت علمی بورس آن وزارتخانه شده بودند را بی دلیل «غیرقانونی» خطاب کرد، و چه آن زمانی که تنها دانشگاه متخصص کشور در حوزه اقتصاد مقاومتی را باز هم بی دلیل و بی توجیه با دانشگاهی با رتبه بسیار پایینتر ادغام نمود و چه اکنون که سرنوشت دانشگاهها را از ید شورای عالی انقلاب فرهنگی خارج کرده و به صورت غیرقانونی به کمیته ای پنج نفره سپرده است و ... . اگر بخواهیم مطابق فرمان حضرت امام (ره) و آنچه که در سند تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده است، تنها یک وظیفه اساسی برای این شورا در نظر بگیریم، بی شک آن اداره دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی است؛ چرا که این شورا درست پس از انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها تشکیل شد و محورهای اصلی فعالیتهای آن مطابق فرامین مکتوب شده حضرت امام خمینی (ره) از این قرار است: تعیین خط مشی فرهنگی آینده دانشگاه ها، دبیرستانها و دیگر مراکز آموزش؛ شناسایی و جذب اساتید و کارشناسان و مربیان مؤمن و متعهد به نظام؛ پیشگیری از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به بیگانگان و اصلاح و پاکسازی محیط های آموزشی کشور از اشخاص فاسد. گذشته از مماشات شورای عالی انقلاب فرهنگی در این دو سال نسبت به شیوه بدسرپرستی دانشگاه ها، آیا در ایجاد و ادامه فعالیت کمیته غیرقانونی پنج نفره، باز هم قرار است، سهل انگاری صورت پذیرد؟ آیا اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی، و از جمله رئیس جمهور محترممان، فرمایشات و تأکیدات امام راحل را از یاد برده اند؟ مگر نه اینکه وفق آنچه که در بند پیشین نوشته شد، اساس شکل گرفتن شورای عالی انقلاب فرهنگی، مقابله با نفوذ عناصر وابسته و بیگانه به دانشگاه هاست؟ پس چرا شورای عالی انقلاب فرهنگی با رخوت و با شانه خالی کردن از وظایف قانونی خود این امر خطیر را به کمیته ای پنج نفره، آن هم به صورت غیرقانونی سپرده است؟ آیا قرار است رئیس محترم شورا، سنت حسنه ای را که امام راحل با دوراندیشی خاصی بنا نهاده اند، به حاشیه رانده و همچون دو سال گذشته دانشگاه ها و کلاً آموزش عالی را بازیچه اهداف سیاسی «خاص» کنند؟ نقش سایر اعضای شورا در این اشتباه محاسباتی کجاست؟ آیا آنها هم قرار است تحت تأثیر جریانات «خاص» حاکم بر وزارت علوم و حاشیه دولت قرار گرفته و - خدای نخواسته- بنای نهاده شده توسط امام (ره) را به حاشیه برانند؟ نانوشته پیداست که در میان خیل عظیم اساتید فرهیخته، بودند و هستند کسانی که شایستگی اداره مهمترین دانشگاه های کشور را داشته باشند، اما دولت محترم باز هم به دلایل «خاص» از معرفی آنها به شورا سر باز زد تا اینکه در نهایت، کمیته ای پنج نفره را جایگزین شورای عالی انقلاب فرهنگی نماید! کمیته ای که سابقاً هم به نحوی دیگر و با ترکیبی متشکل از 7 عضو دولتی و دو نفر دیگر (!) در شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل و عملاً محملی شد برای دور زدن مصوبات قانونی مجلس ! با رأی شورا به ایجاد کمیته پنج نفره، عملاً فرسایشی کردن مقوله انتخاب رؤسای دانشگاه ها با کش دادن دو ساله آن و در نهایت به کرسی نشاندن یک نظر منفردانه انجامیده است؛ و شوربختانه باید گفت که احتمالاً برخی اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی هم با موافقتشان، به تک روی دولت در این خصوص روی خوش نشان داده اند. خراسان:خطر تمرکز رسانه ای بر بازرسی ها «خطر تمرکز رسانه ای بر بازرسی ها»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم امید ادیب است که در آن می خوانید؛طرح موضوع بازرسی ها و ابعاد احتمالی نظامی در 4 هفته باقی مانده تا ضرب الاجل نهایی مذاکرات هسته ای، فراوانی بالایی در سخنان مقامات غربی داشته است. عبارت هایی همچون "بدون بازرسی به توافق نمی رسیم” در دو هفته اخیر به کرات توسط طرف مقابل به خصوص برخی وزرای خارجه 1+5 و مدیرکل آژانس تکرار شده است. از سویی دیگر این موضوع در داخل نیز بخش عظیمی از ظرفیت جریان منتقد و به تبع تیم هسته ای را معطوف به خود کرده است. البته موضوع بازرسی ها از حیث فنی و حقوقی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و باید دقت زیادی در توافقنامه احتمالی نهایی درباره آن کرد اما سوال اساسی این است که پشت پرده مانور رسانه ای طرف مقابل از جمله زیاده خواهی های آمریکا در مقوله بازرسی ها چیست؟ در تشریح اهداف مقامات آمریکایی سناریوهای متعددی را می توان تعریف کرد؛ این که هدف از طرح مکرر موضوع بازرسی ها تحقیر ملت با عزت ایران است، می خواهند از توان نظامی ایران اطلاعات کسب کنند و گزینه هایی از این دست صحیح است، اما به نظر می رسد دو هدف اصلی از فضاسازی رسانه ای از سوی طرف غربی در دستور کار است؛ اول انحراف اذهان ایران و جهان از موضوع لغو تحریم ها و دوم پیشبرد پروژه مقصرسازی در صورت عدم توافق احتمالی. انحراف اذهان از مطالبه لغو تمام تحریم ها پس از نامه 47 سناتور به مقامات ایران و کمی بعدتر بیانیه لوزان، نگرانی ها در رابطه با چگونگی لغو تحریم ها در صدر موضوعات هسته ای مورد بحث قرار گرفت. تا جایی که علاوه بر مناظرات متعدد، ده ها مقاله و مصاحبه از سوی کارشناسان ایرانی انجام گرفت که بعضاً دارای پیشنهادهای بسیار مهمی در حوزه سازوکار لغو تحریم ها بود. این درحالی است که طی هفته های اخیر، ورود کنگره به روند مذاکرات مستقیما بر موضوع تحریم ها تاثیرگذار شد اما طرح موضوعاتی همچون بازرسی ها و ضریب دادن آن از سوی غربی ها، عملا این موضوع را به موضوع اصلی تر تبدیل کرد و طرح مکرر مسئله بازرسی و بازجویی به عنوان یک مقوله مرتبط با امنیت ملی ایران موجب شد اذهان کمتری متوجه اقدامات کنگره که شاید بتوان گفت از هم اکنون علامت سوال جدی برروی هرگونه توافق و احتمال موفقیت آن قرار داده است، شود. به نظر می رسد با توجه به اظهارات دیروز عراقچی مبنی بر ابلاغ پاسخ قاطع ایران در مورد بازرسی ها ضروری است ضمن حفظ دغدغه درباره چندوچون اجرای پروتکل، مجدداً موضوع لغو تمام تحریم ها در صدر مباحث قرار گیرد. این امر باعث می شود حریف دچار خطای محاسباتی نشود و گمان نکند ایران با مصوبات کنگره در مورد نحوه لغو تحریم ها کنار آمده است. کلید خوردن پروژه مقصرسازی «10 تیر به توافق می رسیم اگر ایران گام های لازم را بردارد» این عبارتی است که شبیه آن را از زبان مقامات غربی در این چند هفته به کرات شنیده ایم. آخرین بار آن نشست خبری روز گذشته سخنگوی کاخ سفید بود. بدیهی است طرف غربی می خواهد مسئولیت به نتیجه نرسیدن احتمالی مذاکرات را به دوش ایران بیندازد و از این منظر عبارت فوق و تأکید بیش از حد بر مسئله بازرسی ها را می توان در راستای مقصرسازی ایران تفسیر کرد. توجه به این نکته ضروری است که ایران طی دو سال گذشته توانسته اتهام بی اساس جدی نبودن در مذاکرات را رد کند، تا جایی که هم آژانس در دست کم 8 گزارش خود و هم اوباما و جان کری و سایر مقامات غربی بارها بر این مسئله اذعان کرده اند که ایران به تعهدات خود در توافق ژنو عمل کرده است. لذا با توجه به زیاده خواهی های اخیر آمریکا در مذاکرات و نیز خواسته های خلاف بیانیه لوزان که به عنوان «دبه کردن» های آمریکا از آن تعبیر شد، عملا دورنمای مذاکرات را به سمت عدم توافق منتهی کرد، در این مسیر به فرض به نتیجه نرسیدن مذاکرات، انگشت اتهام به سمت آمریکا و غرب می رفت. اما طرف غربی به خصوص آمریکا، با ارائه تفسیرهای زیاده خواهانه و تبعیض آمیز از پروتکل الحاقی (که ایران به طور اجمالی اجرای داوطلبانه پروتکل را در بیانیه لوزان پذیرفته) زیاده خواهی های جدید و فراتر از نظارت های متعارف، تحت عنوان بازرسی از تمام تأسیسات نظامی و ارائه لیستی بلندبالا برای بازجویی از برخی افراد، تلاش کرد با اذعان به مخالفت ایران با این روند و نحوه بازرسی توپ شکست احتمالی مذاکرات را به زمین ایران بیندازد. بنابر آنچه گفته شد، همه، از جمله منتقدان روند مذاکرات باید توجه داشته باشند، پازل مدنظر دشمن، یعنی گرفتار شدن در پروژه مقصر سازی و ایجاد دوقطبی داخلی را کامل نکنند. مطابق فرمایش رهبری در روز میلاد حضرت زهرا (س) ایران آماده است "نظارت های متعارفی که در همه دنیا معمول است” بپذیرد. اما این که سازوکار تبعیض آمیز و ویژه ای برای نظارت بر مراکز هسته ای و غیر هسته ای ایران تعریف شود، قطعاً خط قرمز تلقی می شود. البته دغدغه های مورد تأکید در مورد عزت و امنیت ملی هم باید همچنان مدنظر باشد. راه حراست از این مهم هم باز است؛ می توان پروتکل را به صورت مشروط پذیرفت و در سند پذیرش هم این نکته را صراحتاً عنوان کرد که هر جا پروتکل با امنیت ملی ما در تناقض باشد، از سوی ما بی اعتبار است. به این ترتیب به نظر می رسد در 4 هفته پایانی ضرب الاجل هسته ای، علاوه بر لزوم توجه به خط قرمزها از سوی تیم مذاکره کننده و نیز افکار عمومی برای سنجش نتایج مذاکرات، برای رسیدن به یک توافق خوب اولا نباید اهداف اصلی که از جمله آن ها لغو تحریم ها، لغو قطعنامه های شورای امنیت،حفظ غنی سازی صنعتی و ادامه برنامه تحقیق و توسعه است را از یاد برد و دوم این که نباید در مسیر پیگیری این اهداف، گرفتار پروژه مقصر سازی شد که طرف غربی به خصوص آمریکایی ها برای بیرون کشیدن پای خود از اتفاقاتی مانند زیاده خواهی ها و دبه های جدید و ورود کنگره به مذاکرات، ترتیب داده اند. جمهوری اسلامی:خشنودی رژیم صهیونیستی از تشکیل ناتوی عربی «خشنودی رژیم صهیونیستی از تشکیل ناتوی عربی»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید؛روسای ستاد مشترک ارتش کشورهای عربی در قاهره پیش نویس تشکیل ارتشی مشترک را تهیه کرده اند تا براساس آن از آنچه امنیت «قومی – عربی» نام برده می شود حمایت کرده و با تروریسم مبارزه کنند. گفته می شود این اقدام در چارچوب اجرای تصمیمات سران عرب در شرم الشیخ مصر که خواهان تشکیل نیروی مشترک عربی شده بودند، اتخاذ شده و در این اجلاس روسای ستاد مشترک ارتش های عرب درخصوص مسائل سازمانی مربوط به تشکیل این نیروی مشترک، اهداف و ماموریت های آن و راهکارهای عملی و حمایت های مالی به توافق رسیده اند. تشکیل ارتش مشترک عربی که از آن به عنوان «ناتوی عربی» نام برده می شود هر چند طی ماه های اخیر به یکی از آرزوهای برخی سران رژیم های مرتجع عرب برای خروج از موضوعات ساختگی منطقه ای همانند بحران های سوریه، یمن و بحرین تبدیل شده ولی سابقه ای طولانی داشته و تاکنون هیچگاه به دلیل قدرت طلبی های سران کشورهای عرب محقق نشده است. سابقه اولیه این آرزوی عربی را باید در اندیشه های جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر جستجو کرد که به دلایل متعددی از جمله وحشت رژیم های مرتجع عرب در رویارویی با رژیم صهیونیستی محقق نشد و سپس در بحران جنگ خلیج فارس با هدفی مغایر با هدف قبلی کلید زده شد ولی به دلیل قبول مسئولیت اهداف این ارتش توسط آمریکا در منطقه، هرگز به انجام نرسید، اما این بار به دلیل شرایط زمانی و حوادث منطقه ای که رژیم سعودی و سایر مرتجعین عرب در آن گرفتار شده اند، تشکیل ارتش مشترک عربی فروردین ماه در نشست سران اتحادیه عرب در شرم الشیخ مورد تاکید قرار گرفت و روسای ستادهای مشترک ارتش کشورهای عضو این اتحادیه، از پیش نویس قطعنامه ای پرده برداری کردند که قرار است امنیت «قومی و عربی» آنها را در مقابل خطری به نام تروریسم که خود، زاییده و پروراننده آن هستند، حفاظت کند. ناتوی عربی یا ارتش مشترک اعراب در حقیقت طرحی بزرگتر از «سپر جزیره» است که سعودی ها در شورای همکاری خلیج فارس آرزوی سرکوب مردم بحرین را با تشکیل آن در سر می پروراندند که تاکنون پای در گل مانده و نتوانسته رژیم آل خلیفه را از ورطه باتلاقی که در آن گرفتار شده، خارج کند. از این جهت کارشناسان منطقه و ناظران بین المللی برای این طرح جدید نیز موفقیتی پیش بینی نمی کنند، زیرا هم به دلیل اهداف تاسیسی آن و هم به خاطر اختلافات فراوانی که در میان کشورهای عرب وجود دارد، علیرغم هزینه های میلیاردی که سعودی ها برای تحقق آن کنار گذاشته اند، آن را قابل تحقق نمی دانند و معتقدند اگر قرار بود آبی از این اتحادیه ها و ائتلاف ها گرم شود، باید خاصیت و تاثیری در ائتلاف 60 کشور عضو ائتلاف ضد داعش و ائتلاف 13 کشور علیه ملت یمن مشاهده می شد. علیرغم اعلام رسمی اقدام برای تشکیل ارتش ناتوی عربی که رژیم آل سعود به دنبال زایمان این نوزاد نارس، از نطفه ای نامشروع است، باید گفت که این ارتش مشترک عربی بدون اینکه ذره ای توجه به موجودیت رژیم غاصب و نامشروع صهیونیستی داشته و هدف آزادی قدس شریف و رهایی ملت مظلوم فلسطین را در سر داشته باشد، صرفاً برای مقابله با مقاومت اسلامی در منطقه کلید خورده و در پوشش مقابله با فعالیت گروه های تروریستی، سد راه گسترش مقاومت اسلامی و مبارزه با رژیم صهیونیستی شود. قطعاً به دلیل همین کارکردهای پنهان و پشت پرده ارتشی که رژیم سعودی به دنبال تشکیل آنست، این تصمیم اعراب نه تنها باعث نگرانی رژیم صهیونیستی نشده بلکه موجبات خشنودی آنها را نیز فراهم کرده زیرا صهیونیست ها با صراحت به زبان آورده اند که ارتش مشترک عربی برای ادامه فعالیت خود مجبور است به امنیت اسرائیل نیز توجه کند! روزنامه صهیونیستی هاآرتص در تحلیلی از این فرآیند نوشت: «این تصمیم کشورهای عرب برای تحقق ارتش مشترک نه تنها باعث نگرانی اسراییل نخواهد شد بلکه برعکس موجب خواهد شد مقامات اسرائیلی از شدت خوشحالی پرواز کنند چرا که این ارتش مجبور است برای ادامه فعالیت خود به امنیت اسرائیل نیز توجه کرده و امنیت تل آویو را جزیی از امنیت خود بداند. درحالی که هیچکس از اسرائیل نخواسته است که عضو این پیمان شود اما تل آویو سهم بسیار بالایی در آن خواهد داشت!» این روزنامه صهیونیستی در ادامه می نویسد: «گسترش نفوذ ایران در منطقه باعث نگرانی شدید اعراب شده و درصورتی که توافق نهایی هسته ای نیز با ایران امضا شود، اعراب بیش از هر زمانی از نتایج چنین تحولاتی نگران خواهند شد و باید خود را آماده تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه کنند!» این روزنامه صهیونیستی در تحلیل خود از تشکیل ارتش مشترک عربی می افزاید: برای مدت ها نسل های مختلف در اسرائیل بر این نظر بودند که امنیت اسرائیل تنها زمانی به طور کامل محقق می شود که اعراب نتوانند با یکدیگر متحد شوند یا به فکر ایجاد ارتش واحدی مثل آنچه اکنون از آن سخن می گویند، بیفتند. اما مقامات تل آویو درحال حاضر اینگونه می بینند که تشکیل این پیمان نظامی، می تواند جزیی از امنیت اسرائیل در مقابله با گروه های مقاومت باشد.» با توجه به این واقعیت، تشکیل ارتش عربی را باید محصول همکاری مشترک «سعودی – صهیونیستی» در برابر افزایش قدرت ملت ها در مقابل صهیونیسم و سلفی گری دانست که طبیعتاً با سد مستحکمی به نام اراده پولادین مقاومت برخورد خواهد کرد، ضمن اینکه ماهیتاً موانع جدی و اساسی در راه عملیاتی شدن آن وجود دارد. این واقعیت غیرقابل خدشه که ارتش مشترک عربی به دلیل اینکه قرار است یک ناتوی عربی باشد و صرفاً سودای پایه گذاران اصلی آن یعنی سعودیها و منافع حامیانش را تامین کند، در عمل با تمنیات دیگر کشورهای عرب در تعارض قرار خواهد گرفت و اینکه چه کشوری رهبری این ارتش را در اختیار داشته، مقر آن کجا بوده، در مقابله با چه نوع تهدیداتی و با چه مجوزی به حرکت در آید، و ده ها سئوال از جمله شکاف های اصلی در راه عملیاتی شدن آن است، هر چند که با پول بادآورده و نفتی سعودی ها سربازانی از مصر و نیروهای مزدوری از شمال آفریقا به عضویت آن در آیند. مشکلات زیادی در مسیر رسیدن به ارتش مشترک عربی در پیش روی حکام سعودی قرار دارد که براساس آن نمی توانند به اجرایی شدن آن خوشبین باشند. در همین زمینه روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» در گزارشی تصریح می کند: «طرح ارتش مشترک، برنامه ای بلند پروازانه است و مشکلات متعددی در مسیر آن وجود دارد که هر لحظه امکان عملی نشدن آن را به ذهن می آورد، از جمله این مشکلات دیدگاه متفاوت کشورهای عربی نسبت به مسائل داخلی جهان عرب است. برای مثال اخوان المسلمین یکی از نقاط افتراق دیدگاه کشورهای عربی نسبت به مسائل مشترک است.» صرفنظر از رویای شیرین و سودایی که سعودیها در تشکیل ارتش مشترک عربی دارند ظاهراً این بار، صهیونیست ها و آمریکائی ها نیز به شدت از آن حمایت می کنند زیرا قرار است این ارتش که با هزینه هنگفت رژیم آل سعود راه اندازی می شود، عملاً جنگ نیابتی دشمنان اسلام با مسلمانان و مقاومت اسلامی را عهده دار گردد و به عنوان بازوی نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه و جهان عرب اقدام کند، اما همانگونه که نیروهای ائتلاف به سرکردگی سعودی ها نتوانستند مردم یمن و گروه انصارالله را از پای در آورند، از این پس نیز سران ارتجاع عرب سودی از این طرح های پرهزینه نخواهند برد. سیاست روز:ما امتیازی نمی گیریم، مبارزه برای گرفتن حق «ما امتیازی نمی گیریم، مبارزه برای گرفتن حق»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید؛آذرماه ۱۳۹۲ بود که توافق اولیه هسته ای میان ایران و ۱+۵ به امضا رسید، در این توافق نامه و در مقدمه آن تصریح شده است؛ «... این راه حل جامع شامل یک فرایند متقابل و قدم به قدم می باشد و به رفع همه جانبه تحریم های شورای امنیت، تحریم های چندجانبه و تحریم های ملی مربوط به برنامه هسته ای ایران می انجامد. براساس این توافق نامه اولیه، ایران اقدامات داوطلبانه را نوشته شده در آن را انجام خواهد داد که تاکنون هیچگونه تخلفی از سوی ایران در تعهدات خود انجام نشده و گزارش های آژانس آن را تایید کرده است و در مقابل رضایت طرف مذاکره کننده ایران هم از این اتفاق بارها اعلام شده است. اما در این توافق اولیه، در مقابل ۳+۳ یا همان ۱+۵ اقدامات داوطلبانه ای را باید انجام می داد. - توقف تلاش برای کاهش خرید نفت خام ایران، بازگشت مبالغ مشخص از عواید فروش نفت ایران. در مورد معاملات نفتی مذکور، تحریم های اتحادیه اروپا و آمریکا بر بیمه و خدمات حمل و نقل مرتبط تعلیق می شود. - تعلیق تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا بر; ۱ـ صادرات پتروشیمی ایران و تعلیق تحریم خدمات مرتبط ۲ـ طلا و فلزات گرانبها و تعلیق تحریم خدمات مرتبط - تعلیق تحریم های آمریکا بر صنعت خودرو و تعلیق تحریم های خدمات مرتبط ـ صادر نکردن قطعنامه های جدید تحریم هسته ای از سوی شورای امنیت سازمان ملل ـ صادر نکردن قطعنامه های جدید تحریم هسته ای از سوی اتحادیه اروپا ـ دولت آمریکا از تحمیل تحریم های جدید هسته ای علیه ایران خودداری خواهد کرد. موارد تعهدی ایران به ۱+۵ که اکنون هم در حال اجراست و ایران به آن پایبند بوده است، مواردی است که به عنوان امتیاز مطرح می شود. به این معنا که ایران خواسته های ۱+۵ که فراتر از قوانین آژانس بین المللی انرژی اتمی است اجرا می کند و در مقابل حقوق پایمال شده از سوی غربی ها که با راهزنی آنها، تحریم ها و پول های حاصل از فروش نفت ایران بلوکه شده تعلیق می شود و آزاد می گردد. در واقع در قبال گفت وگوهای هسته ای و براساس توافق اولیه، این ایران است که به آنها امتیاز می دهد و در مقابل امتیازی را دریافت نمی کند و تنها، سود ایران در این معامله، همان است که گفته شده و در توافق اولیه هم نوشته شده است. در این توافق اولیه، که حتی در آن مبنای گفت وگوهای آینده برای رسیدن به یک توافق جامع هم در نظر گرفته شده است، هیچگونه موردی مبنی بر بازدید از مراکز نظامی ایران، گفت وگو با دانشمندان هسته ای و بازدیدهای نامتعارف از مراکز هسته ای دیده نمی شود. تنها نکته ای که در این توافق اولیه وجود دارد، این است که «اقدامات شفاف ساز و با نظارت بیشتر مورد توافق را به طور کامل به اجرا درآورد. پروتکل الحاقی در چارچوب اختیارات رئیس جمهور و مجلس شورای اسلامی تصویب و به اجرا درآید. اما نکته مهم در جریان گفت وگوهای هسته ای ۱۲ ساله ایران با غرب، تبلیغات منفی گسترده ای است که علیه ایران انجام شده است. در این تبلیغات ایران خطری برای امنیت و صلح منطقه ای و جهانی معرفی شده که در صورت توافق نهایی و جامع این خطر به خاطر اقدامات آمریکا و غرب از بین خواهد رفت. گفت وگوها و اقداماتی که جمهوری اسلامی ایران در تعلیق فعالیت های هسته ای خود انجام داده است، به روشنی صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای خود را به اثبات رسانده است، چرا که اگر قرار بر ساخت سلاح هسته ای بود، رویکرد ایران هیچگاه به گفت وگو و مذاکره ختم نمی شد و اقدام به فعالیت های خود می کرد. این بهترین و قاطع ترین دلیل و منطقی است که غربی ها به آن توجهی ندارند، چرا که مسائل هسته ای را بهانه ای برای رسیدن به اهداف اصلی خود قرار داده اند بدون آن که معادل درخواست ها و مطالبات خود، امتیازهای درخور توجهی را به ایران بدهند. حتی آنها در جریان گفت وگوهای هسته ای نه تنها در پی لغو تحریم ها نیستند، بلکه به دنبال راهکاری هستند که ساختار تحریم ها باقی بماند تا اگر زمانی بهانه ای را تراشیدند، سریع و آسان دوباره تحریم ها را بازگردانند. تا اینجای گفت وگوهای هسته ای اگر منصفانه قضاوت شود که حتی تحلیل گران و کارشناسان داخلی و خارجی هم به آن اعتراف دارند، کفه ترازوی امتیازات آمریکا و غرب به نفع خود آنهاست و سنگین تر از کفه ترازوی ایران است. وطن امروز:بازرسی برای جنگ! «بازرسی برای جنگ!»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم سیدعابدین نورالدینی است که در آن می خوانید؛ چرا آمریکایی ها از ابتدای مذاکرات هسته ای با نمایندگان دولت جدید ایران همواره گزینه نظامی را روی میز نگه داشته اند؟ چرا به رغم توافقات ژنو و لوزان، باز هم رئیس جمهور آمریکا تاکید می کند گزینه نظامی را از روی میز برنخواهد داشت و چرا برخی مقامات این کشور صراحتا می گویند حتی پس از توافق هسته ای نیز گزینه نظامی از روی میز حذف نخواهد شد؟ 2 دیدگاه درباره این موضوع مطرح بوده است: اول اینکه عده ای معتقدند آمریکایی ها اساسا در موقعیتی نیستند که بخواهند یک جنگ را ولو بسیار محدود، علیه ایران راه بیندازند و به همین دلیل گزینه نظامی تنها یک ابزار فشار دیپلماتیک است که بیش از آنچه در پای میز مذاکرات اثرگذار باشد، وظیفه دارد آمریکا را در موضع قدرت پای میز مذاکرات نشان دهد. با این وجود اما می توان این گزاره را نیز مورد توجه قرار داد که آمریکایی ها در محاسبات خود تلاش کردند ایده «یا جنگ یا توافق» را همزمان با مذاکرات تقویت کنند. دلیل آن هم واضح است. «یا جنگ یا توافق» همانند چماقی بر سر ایران، می گوید مذاکرات هسته ای آخرین راه برای جلوگیری از جنگ است. به عبارت خیلی روان، منظور رئیس جمهور آمریکا از اینکه می گوید «همه گزینه ها روی میز است» این است که می خواهد بگوید از نگاه او، مذاکرات هسته ای برای جلوگیری از جنگ رخ می دهد! اوباما البته طی 2 سال اخیر بارها به همین نکته اشاره کرده است. با این حال اما به رغم این گمانه ها، تعداد آنهایی که معتقدند گزینه نظامی آمریکا فقط بلوف است، کم نیست. دیدگاه دوم اما معتقد به اصالت همه گزینه هاست. براساس این دیدگاه باید اینطور فکر کنیم که آمریکایی ها همه گزینه های روی میز خود را برای اعمال و اجرا نگه داشته اند و تنها منافع آمریکاست که مشخص می کند کدام گزینه باید مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین گزینه نظامی بلوف نیست! ولی شاید گزینه های دیگر با هزینه های کمتر، آمریکا را به هدف خود برساند. ما به ازای این نوع نگاه در مواضع رئیس جمهور ایالات متحده دیده شده است. اوباما بارها صراحتا اعلام کرده است «آنچه توافق ژنو انجام می دهد، با جنگ محقق نمی شود»! بنابراین مادامی که هزینه های توافق کمتر از جنگ و فواید آن بیشتر از جنگ باشد، قطعا در تصمیمات آمریکایی ها برای مقابله با ایران، گزینه نظامی اولویت پایین تری خواهد داشت. در کنار این موارد، می توان درباره یک موضوع دیگر هم بحث کرد و آن این است که آیا احتمال آن وجود دارد که آمریکایی ها به سمت گزینه نظامی سوق داده شوند؟ متاسفانه در ایران پاسخ منطقی به این سوال داده نشده است. عمدتا تلاش شده اینگونه گفته شود که در صورت عدم توافق، وقوع جنگ حتمی است. خب! این غیر واقعی است و بیشتر برآمده از نگرانی های حزبی - باندی است. در واقع ماجرا اینگونه نیست چراکه اگر جایگزین عدم توافق، جنگ بود، چرا آمریکایی ها 10 سال است با ایران مذاکره می کنند؟ آمریکایی ها حتی اگر دوست هم داشته باشند، فعلا با ایران نمی جنگند. در حال حاضر مهم ترین دلیل آنها برای نجنگیدن این است که برآورد آنها نشان می دهد حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران بسیار پرهزینه خواهد بود. تاکیدات رهبر انقلاب و فرماندهان نظامی مبنی بر اینکه در صورت تجاوز، «بزن در رو» نخواهد شد و متجاوز تعقیب خواهد شد، در واقع تاکید بر پرهزینه بودن جنگ برای کشور متجاوز است. همین برآوردهاست که حتی نتانیاهوی جنگ طلب را مجاب می کند در کنگره آمریکا بگوید: «جایگزین عدم توافق، جنگ نیست. جایگزین عدم توافق، یک توافق خوب است». خب! پس با این تفاسیر، چه عاملی می تواند نظر آمریکایی ها را تغییر دهد؟ و آنها را به سمت گزینه نظامی متمایل کند؟ خب! جواب مشخص است: «تغییر برآوردها از هزینه جنگ»! قطعا در صورت برآورد آمریکایی ها از پایین بودن هزینه ها، جنگ با ایران حتمی است. آنها همواره گوشه چشمی به جنگ داشته اند و این موضوع در مطالبات آنها برای توافق مشخص است. از ابتدای مذاکرات هسته ای، گزینه نظامی را روی میز نگه داشتند و اکنون از مجرای مذاکرات و توافق، می خواهند مراکز نظامی ایران را بازرسی و مقامات نظامی ایران را بازجویی کنند تا از توان دفاعی ایران باخبر شوند. در حالی که بر اثر توافق و تعهدات ایران، دیگر سلاح اتمی موضوعیت نخواهد داشت، دلیل اصرار طرف مقابل بر بازرسی نظامی از ایران چیست؟ وقتی اورانیوم غنی شده ای در کشور ذخیره نمی شود و همه فرآیند غنی سازی تحت نظارت آژانس است، چرا آمریکایی ها اصرار دارند مختصات توان نظامی ایران را بدانند؟ چرا «لوران فابیوس»، وزیر خارجه فرانسه تاکید می کند در صورت عدم موافقت ایران با بازرسی نظامی، توافق هسته ای امضا نخواهد شد؟ شرط توافق هسته ای، دادن اطلاعات نظامی کشور است؟! ماجرا بسیار واضح است! بازرسی از مراکز نظامی ایران، شرط توافق نیست! شرط جنگ است و در این شرایط چه بهتر اینکه توافق نشود و امنیت باشد تا اینکه توافق بشود و سایه جنگ هم گسترده! جوان:همدلی و همزبانی در مکتب امام خمینی (ره) «همدلی و همزبانی در مکتب امام خمینی (ره)»عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم دکتر یدالله جوانی است که در آن می خوانید؛سال 1394 از سوی رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی با توجه به اقتضائات زمانی، سال «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» نامگذاری شد. نظر به قرار گرفتن در آستانه سالروز رحلت جانگداز خمینی کبیر و ضرورت تقویت وحدت، انسجام اجتماعی، برادری و در یک کلام همدل و هم زبان شدن ملت ایران و ملت های مسلمان، در این نوشتار به اختصار موضوع «همدلی و همزبانی» در مکتب امام خمینی (ره) مورد بررسی قرار می گیرد. بنیان مکتب و اندیشه های حضرت امام (ره) در حوزه های گوناگون، اسلام ناب محمدی (ص) و آموزه های وحیانی است. بر همین اساس امام (ره) دعوت به اسلام را در ذات خود دعوت به وحدت، همدل و همزبان شدن دانسته و می فرمایند: «اصولاً دعوت به اسلام، دعوت به وحدت است.» ایشان در همین خصوص با استناد به آیات و روایات می فرمایند: «مؤمنین سرتاسر دنیا برادرند به حسب حکم قرآن، و برادرها با هم برابرند.» در شرایط کنونی جهان اسلام گرفتار اختلافات سنگین شده و بر اساس همین اختلافات بی مبنا از نظر آموزه های دینی، بیشترین نزاع ها، کشتارها و جنایت ها در میان مسلمانان به بهانه های اختلافات مذهبی و نژادی و قومی رخ می دهد. این اختلافات، بهترین زمینه ها را برای دشمنان مسلمانان فراهم می نماید. حضرت روح الله در همین راستا می فرمایند: «اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، عرب را، عجم را، ترک را، فارس را، همه را با هم متحد کند و یک امت بزرگ به نام امت اسلام در دنیا برقرار کند.» حضرت امام فراتر از وحدت ملت ایران، تأکید بر وحدت میان مسلمانان، وحدت میان شیعه و سنی داشتند و بارها بر ضرورت اتحاد شیعه و سنی و اینکه باید همه با هم برادر باشند اصرار می ورزیدند. ایشان در این خصوص می فرمایند: «باید ما شیعه و سنی، با هم برادر باشیم، نگذاریم دیگران بیایند همه چیزمان را ببرند.» از نظر دینی و فقهی در مکتب امام، همدلی و همزبانی مسلمانان یک امر واجب است تا جایی که می فرمایند: «واجب است بر همه مسلمین که با هم باشند.» از نظر امام (ره) در این جهان خاکی و در میان جوامع بشری، دو نیروی رحمانی و شیطانی با هم به مقابله می پردازند. وحدت و تفرقه در این صحنه نبرد، در نگاه حکیمانه و مدبرانه رهبر کبیر انقلاب اسلامی چنین توصیف می شوند: «تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه و اتحاد از رحمان است.» در چنین نگاهی اختلاف از الهام های شیطانی است: «عزیزان من! از اختلاف که الهام ابلیس است اجتناب نمایید.» بنابر این در نزد حضرت روح الله، زبان اختلاف افکن زبان شیطان است: «اختلاف از زبان هر کس باشد، از زبان هر موجودی باشد، این زبان، زبان شیطان است.» امریکا در مکتب سیاسی امام (ره)، شیطان بزرگ است و از کار ویژه های شیطان بزرگ ایجاد اختلاف در میان مسلمانان است. ایشان در این خصوص می فرمایند: «قدرت های بزرگ که مأیوس شدند از اینکه با جنگ و با حمله نظامی بتوانند کاری بکنند، دست به شیطنت زده اند و می خواهند شماها را از هم جدا کنند و اختلاف بین شما بیندازند...» متأسفانه برخلاف توصیه های قرآنی و آموزه های دینی و وصایای حضرت امام (ره) که باید مسلمانان در یک جبهه متحد علیه مستکبران با هم همدل و همزبان باشند، اکنون مسلمانان دچار تفرقه شده و این مستکبرین و دشمنان مسلمانان هستند که یک جبهه متحدی را علیه مسلمانان شکل داده اند. جنگ نیابتی نظام سلطه در منطقه راهبردی غرب آسیا، نشان می دهد که دشمن چگونه میان مسلمانان اختلاف افکنی کرده و مسلمانانی که باید همدل و همزبان باشند را به جان هم انداخته است. حضرت امام (ره) در این خصوص دارای این توصیه راهبردی هستند که می فرمایند: «مسلمین باید ید واحده باشند بر ضد همه مستکبران.» حضرت امام که با آن نگاه الهی و حکیمانه خود بر وحدت در جهان اسلام و میان بیش از یک میلیارد مسلمان تأکید داشتند، بر روی وحدت میان ایرانیان از هر قشر، قوم و مذهب و جناح و جریانی تأکید داشتند و همدلی و همزبانی را شرط ساختن ایران می دانستند: «ما الان همه مان با هم موظفیم که دست به دست هم بدهیم، برادر باشیم، و همه با هم بسازیم ایران را.» وحدت از دیدگاه حضرت امام (ره) منشأ خیرات است: «در اسلام همین برادری است که مبدأ خیرات است.» یکی از مهم ترین عوامل برخوردار بودن یک ملت و جامعه از نصرت و عنایات الهی، وحدت میان آنان است و امام این مهم را اینچنین مورد اشاره قرار می دهند: «مادامی که حفظ کنید شما وحدت خودتان را خدا با شماست: یدالله مع الجماعه». بر اساس همین منطق و دیدگاه، مهم ترین عامل شکل گیری نهضت اسلامی در ایران و به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی وحدت کلمه، همدلی و همزبانی ملت ایران است. رهبر کبیر انقلاب اسلامی نقش این عامل را در پیروز شدن انقلاب اسلامی اینگونه مورد اشاره قرار داده و بر حفظ آن تأکید می فرمایند: «باید ما همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است و این رمز پیروزی را از دست ندهیم.» در جای دیگر می فرمایند: «رمز پیروزی شما ملت بزرگ، وحدت کلمه و اتکال به ایمان بود.» در مکتب حضرت امام خمینی(ره)، حفظ نظام جمهوری اسلامی اوجب واجبات است و ایشان در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا آخرین لحظات عمر مبارکشان روی این مهم تأکید داشتند. از دیدگاه آن بزرگوار سفرکرده و به حق پیوسته، وحدت شرط موفقیت در دفاع از جمهوری اسلامی ایران است: «از امور مهمه ای که بر همه ما واجب است دفاع از اسلام، دفاع از جمهوری اسلامی است و آن بستگی دارد به وحدت.» موضوع وحدت میان جناح ها و جریان های سیاسی از منظر حضرت امام(ره) آنچنان واجد اهمیت بود که ایشان متواضعانه از همه گروه ها می خواستند که با همدلی و همزبانی برای پیشبرد آرمان های انقلاب اسلامی از جمله تحقق عدالت اسلامی کوشش کنند: «اینجانب با کمال تواضع، دست خود را به طرف تمام جناح هایی که در خدمت اسلام هستند، دراز می کنم و از همه استمداد می کنم که با هم پیوستگی همه جانبه، در راه بسط و عدالت اسلام�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن