واضح آرشیو وب فارسی:فارس: با شهدای امور تربیتی/60
برگزاری دعای کمیل در اردوهای مدرسه
شهید محسن قنبری در سالهایی که مربی امور تربیتی بود، دانشآموزان را شبهای جمعه به اردو در کوههای اطراف هشتگرد میبرد و در آنجا دعای کمیل برای آنها برگزار میکرد.

به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، شهید محسن قنبری در سال 1341 در تهران متولد شد و تحصیلات دوران ابتدایی و راهنمایی را در تهران گذراند و دوران دبیرستان را در کرج ادامه تحصیل داد. شهید قنبری در دوران کودکی علاقه ویژهای به ائمه(ع) داشت و یکی از مداحان اهلبیت(ع) بوده و در مراسمها مداحی میکرد. او فعالیتهای کاری خود را در امور تربیتی ساوجبلاغ شروع کرد و خارج از وقت کاری فعالیت مذهبی داشت؛ از جمله فعالیت در کمیته رجایی شهر بود؛ به افراد مستمند از بودجه مالی خود کمک میکرد و از لحاظ مطالعه نیز به دروس حوزوی علاقهمند بود. شهید قنبری که مربی امور تربیتی بود، جوانان را به دین، اخلاق و انقلاب آگاه میکرد؛ او شبهای جمعه، دانشآموزان را به اردو در کوههای اطراف هشتگرد میبرد و در آنجا دعای کمیل برای آنها برگزار میکرد. محسن قنبری چهارم آذر ماه 1365 در اندیمشک به شهادت رسید. وصیتنامه شهید حمد و ستایش خداوندی را سزاست که انسان را اشرف مخلوقات قرار داد تا او را ستایش کنند و رضایت او را مد نظر گیرند و برنامه زندگی را برای رسیدن به او طوری تنظیم کنیم که مورد رضایت او باشد. خداوندی که انسان را از آب گندیده به وجود آورد و از نیست و عدم، او را هستی و حیات بخشید. حمد و ستایش مخصوص اوست. بعد از حمد و ثنای الهی، برحسب وظیفه که هر مسلمانی باید وصیتنامهای داشته باشد اینجانب محسن قنبری بنده عاصی فرصتی پیش آمد تا چند خطی را به عنوان وصیتنامه خود بنویسم. پدر و مادر عزیزم! مرا میبخشید از اینکه فرزند خوبی برای شما نبودم و شما با زحمات طاقتفرسای خود مرا به این مرحله رساندید که بتوانم راه خود را تشخیص دهم و آنچه که رضایت خداوند تبارک و تعالی میباشد و باعث شادی قلب رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) و علیالخصوص حسین بن علی(ع) سالار شهیدان میباشد، انجام دهم. خدا را شکر میکنم که چنین پدر و مادری به من داده است. پدر و مادر عزیزم! من شما را خیلی اذیت کردم به واسطه زندگی قبلیام شما خیلی سختی کشیدهاید اما مرا به بزرگواری خود میبخشید. انشاءالله از ما راضی هستید خداوند به شما توفیق هر چه بیشتر و بهتر به اسلام و مسلمین عنایت فرماید. انشاءالله. از برادرانم حسنآقا و یوسفآقا هم عذرخواهی میکنم نتوانستم برادری خوب برای آنها باشم چرا که وظیفه سنگینی در برابر شما داشتم که خدمت نداشتم و نتوانستم انجام دهم، انشاءالله مرا ببخشید و شما هم مرا میمیبخشید. خواهر و برادر عزیزم، امیدوارم که شما هم مرا میبخشید، خواهری مهربان، با ایمان و مطیع. خداوند تبارک و تعالی هم از شما راضی خواهد بود. زحمات دخترم را خیلی کشیدی فرصت قدردانی نداشتم. مرا ببخشید. انشاءالله اجر شما با اباعبدالله(ع)، و در نهایت از همسر عزیز و گرامیام تشکر و قدردانی میکنم که تحمل و تقبل تربیت فرزندانم را در نبودنم به عهده میگیرد، سخت و دشوار است اما میتوانیم آسان کنیم. برای شما آرزوی موفقیت در امر تعلیم و تربیت فرزندانم میکنم و خداوند شما را یاری کند و در نهایت سخنی بدان که خدا شما را بی اجر نمیگذارد و در کل از همه شما حلالیت میِطلبم و آنها که بر گردن من حق دارند از طرف ما حلالیت بطلبید. در پایان مقداری بدهکاری داشتم که در این فرصت پیش آمده مینویسم اگر خداوند قسمت ما شهادت کرد پدرم مسئول مستقیم اجرایی این وصیتنامه که در اسرع وقت به صاحبانش بدهد. در نهایت التماس دعا دارم. و منالله توفیق. انتهای پیام/
94/02/29 - 16:03
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]