واضح آرشیو وب فارسی:فارس: با شهدای امور تربیتی/۵۲
نمیخواهم که در بستر بمیرم
شهید سیدجواد سیدصالحی که مربی امور تربیتی بود در وصیتنامه خود دو بیتی را نوشته است: شهیدان میروند نوبت به نوبت، خوشا روزی که نوبت بر من آید، اگر روزی قرار است من بمیرم، نمیخواهم که در بستر بمیرم.
به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، شهید سیدجواد سید صالحی در سال 1340 متولد شد. پدرش کشاورز و مادرش خانهدار بود. یک برادر و 6 خواهر داشت؛ پدر در ایام کودکیاش از دنیا رفت و برادر کوچکتر او نیز در سن 17 سالگی در جبهه موسیان به درجه رفیع شهادت نائل گشت. شهید سیدصالحی تحصیلات خود را در خوانسار به پایان رساند و در سال 1360 به عنوان مربی پرورشی به استخدام آموزش و پرورش در آمد و در سال 1362 در رشته راه و ساختمان دانشگاه یزد قبول شد اما به دلیل تنهایی مادر و مشکلات از ادامه تحصیل صرفنظر کرد. او مهره فعال در سپاه و بسیج منطقه خود بود و در امر تعلیم و تربیت بسیار موفق بود. به طوری که وجودش الگو و تکیهگاهی برای نسل جوان و نوجوانان آشنا به وی بود؛ تمام دانشآموزان و والدینشان شیفته اخلاق و فداکاری او بودند. فعال و مسئولیتپذیر بود و در بسیاری از رشتهها مانند کارهای ساختمانی، الکتریکی مهارت داشت. او از اوان کودکی از مریدان و عاشقان قافله ثارالله بود و همواره در محافل عزاداران اهل بیت(ع) در خط مقدم بود. شیفتگی اهل بیت(ع) او را مسلمانی متعهد، دلسوز، مسئول و فردی در جهت خدمت خلقالله بار آورده بود. تا اینکه با حمله دشمن دون به خاک پاک میهن با غیرتی وصفناشدنی، لباس رزم را بر تن پوشانید و قدم در راه دفاع از مرز و بوم سترگش نهاد و پس از نبردی جانانه با دشمن در سال 1367 شهادت را در آغوش گرفت و عاشقانه به خیل سرخ جامگان مکتب شهادت پیوست. وصیتنامه شهید با سلام و درود به آقا امام زمان(عج) روحی و ارواح العالمین و نائب بر حقش و بزرگوارش روح خدا روحالله الموسوی الخمینی و امت شهیدپرور و درود بر شهدای گلگون کفن اسلام و انقلاب اسلامی به خصوص شهدای شهرستان خوانسار و حومه. عزیزانم از اینکه خداوند توفیقی عنایت کرد و چندین بار در کنار رزمندگان کفر ستیز اسلام و قرآن در میدانهای نبرد حق علیه باطل شرکت کنم بسی خوشحالم و این را برای خود توفیق و سعادتی میدانم. از خداوند بخواهید که همه ما را هدایت کند و از ما راضی گردد و از آن افرادی نباشیم که امام خود را در کوفه تنها گذاشتند بلکه پیرو خط او باشیم و از فرهنگیان محترم تقاضا دارم که شغل انبیایی خود را حفظ کنید و بدانید که امانتهای بزرگی را خداوند به شما محول کرده در تعلیم و تربیت آنها همچون پیامبران الهی بکوشید. سخنی با دانشآموزان عزیزم دارم که امیدهای آینده انقلاب هستند، درسهای خود را خوب بخوانند و خود را با اخلاق اسلامی آراسته کنند. در رابطه با مسئله مسجد سادات و هیئت عزاداران هیئت امناء مطابق با تصمیمات قبلی باید عمل شود و برادران حزبالله را تنها نگذارید که در این زمینه من به برادران رزمنده محلی و برادر رفعتی معاونت محترم بسیج سپاه پاسداران خوانسار شفاهاً سفارش کردم که سنگر مسجد و پایگاه را خالی نگذارید. بدانید عزیزان چنانچه من به فیض شهادت نائل گشتم این آرزوی من بوده و این را فوز بزرگی میدانم و این دو بیت شعر را تقدیم میکنم: شهیدان میروند نوبت به نوبت/خوشا روزی که نوبت بر من آید/اگر روزی قرار است من بمیرم/نمیخواهم که در بستر بمیرم. و اما روی سخن با مادر گرامیام و همسر مهربانم و خواهران عزیزم دارم: دیگر کسی نیست که شما را بین در و دیوار فشار دهد و کسی نیست به شما سیلی بزند. کسی نیست بازوی شما را مجروح کند در صورتی که به سر فاطمه زهرا(س) چنین کردند. انتهای پیام/
94/02/21 - 12:02
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]