تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):برای انسان عیب نیست که حقش تاخیر افتد، عیب آن است که چیزی را که حقش نیست بگیرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846065421




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بر نامده و گذشته، بنیاد مکن


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

به مناسبت 28 اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم عمر خیام نیشابوری بر نامده و گذشته، بنیاد مکن چرا به دنیا آمده‌ایم؟ چرا از دنیا می‌رویم؟ از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم؟ برای چه زندگی می‌کنیم؟ چگونه در این جهان، زندگی کنیم؟
 

اینها، پرسش های پنهانی است که ذهن دانایان قوم ما را از عهد باستان تاکنون به خود مشغول داشته است و آنها هر یک، به تناسب درک و شناخت خود از هستی و جهان آفرینش، پاسخ هایی متفاوت داده اند. یکی از این دانایان و فرزانگان، حکیم عمر خیام نیشابوری است. پاسخ های خیام در این میان، اندیشمندانه و اعجاب انگیزتر است؛ پاسخ هایی که خود، پرسش های قابل تاملی هستند: از آمدن و رفتن ما، سودی کو؟ وز بافته وجود ما، پودی کو؟ در چنبر چرخ، جان چندین پاکان می سوزد و خاک می شود، دودی کو؟ بیان استفهامی، علت جویی و بر حذر داشتن آدمی از سکون و تن آسایی و آلودگی و به حرکت درآوردن عقل و آگاهی و بصیرت باطنی، هدف این گونه سخن گفتن است. خیام از نتیجه و سود زندگانی گفته است، از این که چه حاصل و بهره ای از جنب و جوش و تلاش انسانی خود به دست می آوریم. همه چیز در چنبره چرخ روزگار، کهنه می شود و می پوسد و از میان می رود. چرا؟ واژه «کو» افزون بر دلالت استفهامی آن، معنایی امری هم دارد؛ یعنی، بخواه، بیندیش و غنیمت بدان و پیدایش کن و عمر را بی سود و بیهوده، مگذران. تو به دنیا آمده ای تا از هستی و آفرینش، سود ببری و امیدوارانه زندگی کنی، پس، به سرانجام زندگانی خود بیندیش و از «بود» و «نبود» هستی خود، عبرت بگیر و باخبر باش: «برخیز و مخور غم جهان گذران وین یک دم عمر را به شادی گذران در طبع جهان، اگر وفایی بودی نوبت به تو خود نیامدی از دگران» نگاه خیام در رباعی بالا، این جهانی است؛ چرا از عمر کوتاه خود بهره نمی بریم و از زیبایی های عالم و کائنات، لذت نمی جوییم؟ زبان ساده خیام، عاطفه نیرومند و خرد و تخیل او به هم پیوند خورده و تفکری حکمی را در رباعی های خیام به وجود آورده اند. خیام در رباعی هایش، دغدغه درک حقیقت های هستی را داشته است. خیام در رباعی دیگری، حقیقت حیرت و ناآگاهی آدمی و تنگی میدان معرفت او را این گونه بازگو کرده است: دوری که در او آمدن و رفتن ماست/ او را نه بدایت، نه نهایت پیداست کس می نزند دمی در این معنی راست/ کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست پرسش تردیدآمیز خیام و شک فلسفی او، بر ناتوانی نیروی ادراکی آدمی و ناپایداری عمر و بی ثباتی موجودات عالم، دلالت می کند. این که بفهمیم، آمدن و رفتن ما، بیهوده نیست و آفرینش ما بی معنی و بی جهت نبوده است، از این رو، باید حقیقت جو باشیم و با آگاهی و اعتقاد و شناخت زندگی کنیم. خیام پاسخ پرسش بالا را این گونه توضیح داده است: «این چرخ فلک که ما در او حیرانیم / فانوس خیال از او مثالی دانیم خورشید، چراغ دان و عالم، فانوس / ما چون صوریم کاندر او گردانیم این چرخ فلک همین جهان هستی ماست؛ همین فانوسی که ما به صورت های گونه گون، بی اراده و بی اختیار، با غوغای درونی مان در حرکت و حیرانی به سر می بریم، روش فکری و بینش حکمی خیام را باید در جستجوهای او و علت جویی ها و حقیقت خواهی اش در برخورد با پدیده های عالم پیدا کرد. آنجا که خیام از مرگ می گوید، بیداری، هوشیاری و آگاهی از عمر و فانی بودن زندگی دنیایی را در نظر داشته است. شعرهای خیام، شعرهای چراها و چیستی هاست؛ چراهایی که گاه، رنگ پرخاش و اعتراض به خود گرفته اند: «گر کار فلک به عدل سنجیده بدی احوال فلک جمله پسندیده بدی ور عدل بدی به کارها در گردون کی خاطر اهل فضل رنجیده بدی» چرا همیشه خاطر اهل فضل (و در اینجا، خیام) رنجیده و آشفته است؟ شک و شکایت خیام، محصول کدام انگیزه اجتماعی و اعتقادی است؟ آیا خیام در ادراک حقیقت هستی، ناتمام است؟ می دانیم که خیام در عهد ملکشاه سلجوقی می زیسته و روزگار و زمانه او، چندان آرام نبوده است یا دورانی که حکومت سلجوقیان پاگرفته و مقتدرانه به پیش می رفته و وحشت و بگیر و ببند و بکش، فراگیر شده و اهل فضل و هنر، گوشه گیر و دانایان معترض، محکوم به سکوت و مورد خشم خلفای عباسی بوده اند. به یقین خیام نیز همانند دیگر فرزانگان نمی توانسته در برابر سرزنش ها، تحقیرها، تعصب های فرقه ای، نادانی ها و ناروایی های اجتماعی زمانه خود بی تفاوت باشد؛ بازتاب این ناآرامی های اجتماعی و فردی را ما در زبان کنایی و اشاره ای، پوشیده و چندپهلو سخن گفتن های او در رباعی هایش می بینیم. رباعی هایی که گمان برانگیز و پرسش آمیز هستند و هریک بازگوکننده حیرت فیلسوفانه و تهور عالمانه خیام است. اگر خیام و شعر او با «شرع» زمانه او پیوندی ندارند، با زندگانی و شأن مادی روزگارش، ارتباط حکمی دارند، خیام در بخشی از رباعی های خود، آدمی را به شادمانی و نشاط زندگانی، دعوت می کند و این که بیشتر از زندگانی بهره باید گرفت، از این رو شعر خیام را مخزن الاسرار وجود دانسته اند. چرا باید عمر را گرامی بداریم؟ برای رسیدن به بلندمرتبگی و شأن عزیز انسانی. نگاه خیام در برخی از رباعی هایش، قلندرانه است؛ آن جا که در برابر چیستی زندگی و مرگ، سکوت نکرده است و با شوخ طبعی گفته است: «از جمله رفتگان این راه دراز باز آمده کیست تا به ما گوید راز هان بر سر این دو راهه آز و نیاز چیزی نگذاری که نمی آیی باز» چرا آز؟ چرا نیاز؟ مگر آدمی، چند بار، فرصت زیستن در این جهان خاکی را دارد؟ چرا افزون طلبی؟ چرا بی خبری و دغدغه داشتن و نداشتن؟ مگر شعر خیام، بیان کننده زندگی او نیست؟ یک زندگی که در بردارنده سنت ها، روش های قومی، پیوندهای تاریخی و اجتماعی است، پس می تواند زیست نامه اجتماعی آدمی و هر چیزی باشد که خارق عادت است، همه اینها می توانند جزو خصلت های رباعی های خیام باشند، آنچه رباعی های این حکیم را برای ما شگفت و عجیب، دلنشین و زیبا کرده است، تنها واژه ها و جاذبه های بدیهی کلام او، وزن، قافیه، آرایه های لفظی و معنوی و جناس ها و زیبایی های دیگر سخن او نیست، جهان معنی و مضمون گسترده و توان تاثیرگذار معنویت و حکمت کلام اوست. هر چند که لفظ و معنی در رباعی های خیام، هر دو از به کارگیری عاطفه، احساس و کشف و شهود شاعرانه و حکیمانه او نقشی بسزا دارند و قالب رباعی را به عنوان یک گونه ادبی و نمونه برجسته زبانی، در زبان فارسی ما، ماندگار کرده اند. کوتاه این که خیام، شاعری خردگرا و تجربه آموز و حکیم است و رباعی های او و تفکر ارسطویی او با اندیشه ابن سینا، پهلو می زند. رباعی های خیام، هشدار و انذار است، برای ما انسان ها که قدر بودن و به زیستن را بدانیم و در برابر «اکنون» و «امروز» خود آگاه باشیم: «امروز تو را دسترس فردا نیست و اندیشه فردات بجز سودا نیست ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست کاین باقی عمر را بها پیدا نیست» چرا باید تا می توانیم به «این دم» بپردازیم؟ مگر ما می توانیم به گذشته برگردیم؟ مگر ما می توانیم در حال به آینده برسیم؟ پس، چرا به باطن زمان خود نمی اندیشیم؟ باطنی که مظهر هستی و ظهور وجود است؟ «دمی» که خیام از آن دم می زند، در حقیقت، درک ماهیت همین امروز است؛ امروزی که ما می توانیم در آن به شناخت، آگاهی و آرامش برسیم. آیا سودای خیامی، نمی تواند همان بی خبری و غفلت از زمان و زمانه باشد؟ وقتی خیام می گوید: «ضایع مکن»، در واقع تو را در برابر امروزت موظف می کند و به تو هشدار می دهد که از «اکنون» غافل مباش. امروز را دریاب و نسبت به امور زندگانی خود، تعهد داشته باش. رباعی های خیام، برخلاف رباعی عارفان که محصول جذبه درونی و لذت روحی آنان است، نتیجه و بازتاب حالت و چگونگی طبیعت بیرونی زندگانی اوست. آنچه رباعی های خیام را همه زمانی و همه مکانی کرده، حضور دو عنصر «عقل» و «دانایی» است. معرفت و فرهنگ خیام، این شاعر حکیم و اندیشمند نیز وابسته به همین اتفاق مبارک است. عبدالحسین موحد / پژوهشگر


 


دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 ساعت 02:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن