واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اسحاق خانزادي صداگذاري در سينماي پيش از انقلاب به معناي ضبط صداي دوبلورها، قرار دادن افکت هاي مناسب براي صحنه هاي فيلم، انتخاب موسيقي متن متناسب با حال و هواي صحنه ها و در نهايت ميکس تمامي ديالوگ ها، موسيقي ها و افکت ها بود. پس از انقلاب جهش غير قابل انکاري در صداي فيلم پديد آمد که بيش از هر چيز تکيه بر توانايي هاي صداگذار و صدابردار دارد؛ تکنيسيني که مغزش آرشيو کاملي از تمامي صداهاي موجود است، از صداهاي طبيعت گرفته تا صداهاي صنعتي. صداگذار بايد صحنه هاي فيلم را نما به نما ببيند و بر حسب نياز، افکت هايي را که هنگام صدابرداري از قلم افتاده اند يا کارگردان براي ايجاد تاثير خاصي نياز دارد که به صداي فيلم اضافه کند، در فيلم بگنجاند تا فيلم به اصطلاح جان بگيرد. اسحاق خانزادي يکي از آنهاست.از هشت سالگي، بعداز ظهر ها پس از تعطيلي مدرسه در استوديو عصر طلايي نزديک منزل شان به عنوان نظافتچي کار مي کرد. هفت سال دستيار داريوش عزيزي در بخش صداي همان استوديو بود و طي اين دوره صدا گذاري، موسيقي گذاشتن روي فيلم و راه رفتن به جاي بازيگران را ياد مي گيرد و از بين ده ها صداي باد، قطار يا پرنده، افکت دلخواه کارگردان فيلم را مي يابد. محمد متوسلاني حدود سه سال معلم او در مدرسه ابن سينا بود و بعدها خانزادي در فيلم جست و جو گر ساخته اين فيلم ساز تمام نيرويش را گذاشت تا با کار خود دينش را به معلم سابقش ادا کند.سال 1345 فيلم چهار خواهر( احمد نجيب زاده) قرار بود در استوديو عصر طلايي صداگذاري شود و امنيتي از صاحبان استوديو و تهيه کننده فيلم، در غياب عزيزي که به ايتاليا رفته بود دستيارش خانزادي را که فقط شانزده سال داشت، با وجود مخالفت مدير دوبلاژ فيلم، متصدي صدا گذاري کرد و اين نخستين تجربه مستقل خانزادي بود. نقره داغ، سه قهرمان، سه بزن بهادر، سندباد، پسران علاء الدين، ريکاردو، علي کنکوري، کوچه مردها و دزد و پاسبان از فيلم هايي هستند که او صدا گذاري و ميکس آن ها را به طور مستقل انجام داد. تازه ديپلمش را گرفته بود که در سال 49 استوديو عصر طلايي ورشکست شد. او حالا دستيار صداي روبيک منصوري شده بود. تا اين که صداگذاري فيلم جمعه شيرين (بهرام ري پور) سرنوشت او را عوض کرد. زنده ياد ري پور او را به سيروس شبديز مسئول واحد صداي وزارت فرهنگ و هنر معرفي کرد و خانزادي در آن وزارتخانه استخدام شد. ابتدا فيلم هاي مستند و گزارشي را صداگذاري مي کرد. باد صبا (آلبر لاموريس)، يادگار کردها (حسن محمد زاده)، اون شب که بارون اومد (کامران شيردل) و مستندهاي منوچهر طياب از جمله اين فيلم ها بود. پس از آن نوبت به فيلم هاي سينمايي رسيد: يک اتفاق ساده (سهراب شهيد ثالث) از فيلم هايي بود که او صدا برداري و صدا گذاري و ميکس آن را انجام داد و بعد طبيعت بي جان، ملکوت، بنگاه تئاتران، در امتداد شب، بن بست و بسيار فيلم هاي ديگر.بيست سال رئيس واحد صداي وزارت بود تا اين که سال 82 بازنشسته شد. استوديويي که با زحمت آکوستيک و وسايل صدايش را مهيا کرده بود الان بزرگ ترين آرشيو صداي خاورميانه است. از صداي فروشنده دوره گرد دهه 1320 که « خربزه کيلويي يک قران» را فرياد مي زدند تا افکت هاي جنگي، همه را دارد. اين بانک صدا در خدمت سينماي ايران است و او اميدوار است که در هاردهاي کامپيوتر محفوظ بماند.بسياري از اين صداها هنگام نمايش در اغلب سالن هاي بي کيفيت کشور اصلًا شنيده نمي شوند و اگر هم شنيده شوند آن را به حساب صدا برداري سر صحنه مي گذارند و نه صدا گذاري. اغلب تماشاگران عمدتا از يک فيلم فقط بازيگر را مي بينند و از آدم هاي گمنام آن سوي دوربين شناختي ندارند. آن ها از محل کار يک صدا گذار در بين ديوارهاي استوديوها بي خبرند. هنگام اهداي جوايز در جشنواره ها وقتي بازيگران فيلم را صدا مي زنند تماشاگران سوت و هورا مي کشند اما وقتي نوبت صدا گذار مي شود... چرا؟و از دستمزدها بگوييم. در فوتبال يک مهاجم چند صد ميليون دستمزد مي گيرد اما داور مسابقه چه قدر؟ مي گويند تنها صداست که مي ماند. اما از صدا گذار چه مي ماند؟ خانزادي پس از پنجاه سال کار در آستانه هر جشنواره هفته ها براي رساندن فيلم ها چشم روي هم نگذاشتن و پلک نزدن، روزها و شب ها در استوديو خوابيدن و رنگ خانه را نديدن، با دستياران و وسايل صدا براي صدا گذاري و ميکس فيلمي که گاه مثل محاکمه در خيابان يک ماه روزي ده ساعت طول مي کشد، شش ميليون دستمزد مي گيرد. او استوديوي شخصي ندارد. و تنها دارايي اش يک دستگاه صداست و با هر فيلمي که کار کرده قسط آن را پرداخت کرده و به گفته خودش هنوز در خجالت اقساط عقب افتاده آن است و از طلبکار وقت خواسته تا سال آينده آن را بپردازد.رضا دلپاک و محسن روشن بهترين شاگردهاي او هستند که هر دو از افتخارات صدا در سينماي ما هستند. خانزادي تا به حال سه بار براي فيلم هاي شيرسنگي، در مسير تند باد و اعتراض از جشنواره فجر، چهار بار از جشنواره فيلم دفاع مقدس براي حمله به اچ 3 ، جنگ نفتکش ها، دکل و پرواز در شب، يک بار از جشن خانه سينما براي فيلم نگين و يک بار از جشنواره سيما براي سريال مريم مقدس جايزه گرفته است.اگر بخواهيم به فهرست فيلم هايي که او کار کرده نگاهي بيندازيم چشم مان سياهي مي رود. شما هم امتحان کنيد: براي آزادي، زنده باد، چريکه تارا، سلندر، آقاي هيروگليف، توجيه، بازداشتگاه، هيولاي درون، توبه نصوح، کيلومتر پنج، آن سفر کرده، ديار عاشقان، داد شاه، رهايي، پيشتازان فتح، ياد، ما ايستاده ايم، گورکن، تاتوره، مترسک، کمال الملک، ميرزا کوچک خان، اتاق يک، گزارش يک قتل، دست نوشته ها، مقاومت، انسان و اسلحه، پاييزان، کاني مانگا، سرزمين آرزوها، شرايط عيني، تحفه ها، يار در خانه، گل مريم، پرنده کوچک خوشبختي، کشتي آنجليکا، هي جو، شير سنگي، در مسير تند باد، سردار جنگل، گل هاي داودي، مردي که زياد مي دانست، آن سوي مه، صفورا، جاده هاي سرد، عقاب ها، ماديان، زائر، جست و جو در شهر، اتوبوس، آب باد خاک، پلاک، زنجيرهاي ابريشمي، جنجال بزرگ، گودال، هواي تازه، حماسه دره شيلر، پرواز در شب، قصه زندگي، ريحانه، آب را گل نکنيم، افسانه ساوالان، آخرين پرواز، تا مرز ديدار، شب دهم، پول خارجي، زمان از دست رفته، باغ سيد، اي ايران، شهر خاکستري، ابليس، افسانه آه، در کوچه هاي عشق، پرده آخر، شقايق، نياز، بهترين باباي دنيا، دلشدگان، رقص خاک، دو نفر و نصفي، قرق، افعي، راز گل سرخ، آذرخش، سوءظن، پادزهر، تاواريش، جنگ نفت کش ها، کلاه قرمزي، حمله به اچ3 ، پرواز از اردوگاه، خط آتش، دايره سرخ، آخرين مرحله، آخرين فرصت، دکل، دشمن، خواهران غريب، سرعت، توفان، مردي شبيه باران، سلطان، يورش، شمارش معکوس، تارهاي نامرئي، دنياي وارونه، مرسدس، ساراي، آپارتمان شماره سيزده، مصايب شيرين، سرزمين من، شوکران، نگين، قارچ سمي، بالاي شهر پايين شهر، سوپراستار، تسويه حساب، مرثيه برف، بي پول، صد سال به اين سال ها، مردي که زياد مي دانست، آتش در زمستان، ماديان، پرچم هاي قلعه کاوه، دايناسور، فرياد، اعتراض، حکم، رييس، محاکمه در خيابان، پارتي، دنيا، دختر ايراني، وعده ديدار، سربازهاي جمعه، زن زيادي، آتش بس، ازدواج به سبک ايراني، خاطره، سريال هاي اين سينا، اصحاب کهف، مريم مقدس، سفر سبز، چهل سرباز و... منبع:ماهنامه سينمايي فيلم 406/ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 845]