واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: زندگی با همسری که علاقه ای به او ندارم
عشق و علاقه در یک زندگی مشترک به هیچ عنوان اتفاقی رخ نمی دهد بلکه برای ایجاد آن باید تلاش جدی داشت. یک زن و یک مرد زمانی می توانند به خود، همسر و فرزندان کمک کنند که مهارت و آگاهی های خود را در زمینه ی همسرداری به درستی بالا ببرند تا بتوانند با برقراری ارتباط موثر، وظایف و مسئولیت خود را به خوبی و به بهترین نحو انجام دهند.
چند سال است که ازدواج کرده ام و به همسرم علاقه ندارم ابتدا فکر می کردم با گذشت زمان به هم علاقمند می شویم ولی این اتفاق نیفتاد و چند بار هم تصمیم به جدایی گرفتیم ولی به خاطر فرزندم در حال حاضر صرفه نظر کرده ام. حالا من مانده ام و یک زندگی بی روح و بدون عشق لطفا راهنمایی ام کنید که چه کار کنم؟پاسخ: عشق و علاقه در یک زندگی مشترک به هیچ عنوان اتفاقی رخ نمی دهد بلکه برای ایجاد آن باید تلاش جدی داشت.
یک زن و یک مرد زمانی می توانند به خود، همسر و فرزندان کمک کنند که مهارت و آگاهی های خود را در زمینه ی همسرداری به درستی بالا ببرند تا بتوانند با برقراری ارتباط موثر، وظایف و مسئولیت خود را به خوبی و به بهترین نحو انجام دهند. اگر همسران از فقر یا کمبود دانش همسرداری و فرزند پروری، در رنج باشند و به جای رفع علت ها، دچار بازی با معلول ها شوند، دیر یا زود در انجام وظایف مربوطه با مشکلات حادی رو به رو خواهند شد و دچار انواع بیماری ها، افسردگی، اضطراب، خستگی، ناتوانی و بی تفاوتی شده و هیجان و صمیمیت زندگی مشترکشان، به آرامی از دست خواهد رفت.اما بسیاری از زنان و مردان به علت ناآگاهی و باورهای غلط، تصور می کنند در زندگی مشترک، حق و قدرت انتخاب ندارند و نمی توانند بر اندیشه و نگرش خویش مدیریت کنند و به طور معمول می گویند: «من نمی توانم... من اراده ندارم... می خواهم ولی قدرت اجرا ندارم... من در رضایتمندی زندگی مشترک، نقشی ندارم... اگر همسرم یا دیگران تغییر کنند، زندگی ام بهتر می شود و...»
اگر همسران از فقر یا کمبود دانش همسرداری و فرزند پروری، در رنج باشند و به جای رفع علت ها، دچار بازی با معلول ها شوند، دیر یا زود در انجام وظایف مربوطه با مشکلات حادی رو به رو خواهند شد و دچار انواع بیماری ها، افسردگی، اضطراب، خستگی، ناتوانی و بی تفاوتی شده و هیجان و صمیمیت زندگی مشترکشان، به آرامی از دست خواهد رفت.
در نتیجه خود را در مدیریت ذهن و کنترل احساس و رفتارشان ناتوان و درمانده می بیند و در نهایت، اسیر اندیشه های منفی شده و در ساختن زندگی مشترک، نقشی غیرمسئولانه، منفعلانه و منفی بر عهده می گیرند و مدام با برچسب زدن، به سرزنش و انتقاد آشکار یا پنهان از خود، همسر و دیگران می پردازند، کارهای اشتباه خود را توجیه می کنند و در هر زمینه ای به داوری و پیش داوری می پردازند، انرژی خود را بیشتر در مسیر منفی و تخریب به کار می گیرند و بیشتر روی کمبودها و نقاط منفی خود، همسر و فرزندان تمرکز می کنند. در نتیجه خود و زندگی مشترک را در مسیر تلخی و بدبختی بیشتر قرار می دهند.اگر هر زن و مردی عمیقاً بخواهد زندگی مشترک خود را در جهت مثبت تغییر دهد، آن وقت مساله ی توافق پیش می آید و در واقع زوج با خواستن و انگیزه ی قوی، در مسیر توانستن قرار می گیرد.اگر به گذشته ی خود توجه کنیم، همه ی ما در طول زندگی، موفقیت هایی داشته ایم. اگر موفقیت های به دست آمده را تجزیه و تحلیل کنیم، متوجه خواهیم شد که در میان انبوه آرمان ها و آرزوهای خود، فقط به آنچه که واقعاً و عمیقاً و با انگیزه ی قوی می خواستیم، رسیده ایم، بنابراین با انگیزه ی قوی و کافی، باید دست به کار شد و پذیرفت که زندگی مشترک مطلوب، با خود من شروع می شود و می بایست از هر فرصتی، برای رشد در جهت مثبت و سازنده استفاده کرد.پس: - به جنبه های مثبت همسرتان بیشتر توجه کنید.
- خاطرات شاد و با هم بودن را دایم در زندگی تان رقم بزنید.
- مسافرت های تفریحی بروید.
- ببینید روز اول به چه دلیلی ایشان را انتخاب کردید همان نکات را مورد توجه جدی قرار دهید.
و ضمنا بر رابطه جنسی تان توجه جدی تر داشته و تغییرات مثبت در آن ایجاد کنید.
تبیان
سه شنبه 22 اردیبهشت 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]