واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مرد فريبكار به ميز محاكمه رسيد
پرونده مسئول هنروران سينما كه متهم است بعد از آشنايي با زن ميانسال در تانگو، وي را به قتل رسانده است، در دادگاه كيفري استان تهران بررسي ميشود.
به گزارش خبرنگار ما، بامداد 12 مردادماه سال قبل سرايدار ساختماني در حوالي زيباشهر به پليس خبر داد همسايهشان كه زن ميانسالي است در خانهاش كشته شده است. پس از اين تيمي از مأموران كلانتري 133 شهر زيبا به محل حادثه رفتند. ساكنان ساختمان مرد ميانسالي را كه لباسش خوني بود به مأموران پليس تحويل دادند. سرايدار ساختمان گفت: ساعتي قبل از خانه طوبي كه در طبقه ششم ساختمان به همراه پسر نوجوانش زندگي ميكند، صداي درگيري و مشاجره شنيدم. ابتدا توجهي به آن نكردم تا اينكه لحظاتي قبل متوجه صداي شكستن چيزي شدم. وقتي به راه پلهها رفتم، متوجه شدم اين مرد با لباس خوني سراسيمه از خانه طوبي بيرون آمد كه به او مشكوك شدم و با كمك ساكنان ساختمان دستگيرش كرديم. پس از اين كنجكاو شديم و به خانه طوبي رفتيم كه با جسد خونين او روبهرو شديم و به پليس خبر داديم. با اعلام اين خبر قاضي حسينپور، بازپرس ويژه قتل از دادسراي جنايي به همراه كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي و عوامل تشخيص هويت در محل حادثه به تحقيق پرداخت.
نخستين تحقيقات نشان داد مقتول اهل يكي از شهرهاي استان كرمان است كه چند ماهي با يكي از پسرانش به تهران آمدهاند و در اين ساختمان زندگي ميكنند. همچنين در بررسيهاي بعدي مشخص شد شوهر وي پزشك است و قرار بوده بعد از فراهم شدن مقدمات زندگي به تهران بيايد.
تحقيقات ميداني از همسايهها هم نشان داد مرد مظنون به قتل مدتي است به خانه مقتول رفت و آمد دارد و حتي پسر مقتول هم او را ميشناسد.
سپس تيم جنايي از متهم به قتل تحقيق كردند. متهم كه بابك نام دارد در بازجوييهاي اوليه قتل زن ميانسال را انكار كرد و گفت كه وقتي به خانه آمده با جسد طوبي روبهرو شده و از ترس فرار كرده است. پس از اين متهم براي تحقيقات بيشتر تحويل كارآگاهان اداره آگاهي شد. پسر مقتول هم در تحقيقات گفت: مدتي است بابك به خانه ما رفت و آمد دارد. او در كار سينما است و خودش را آدم با نفوذي به ما معرفي ميكرد. متهم در بعضي كارهاي بيروني به من و مادرم كمك ميكرد و به اين طريق خودش را به ما نزديك كرد.
وي چند روز قبل از حادثه، من را براي بازي در فيلمي به شهرستان زنجان فرستاد. شب حادثه بابك با من تماس گرفت تا درباره مادرم با من حرف بزند و من صداي نالههاي مادرم را از پشت گوشي شنيدم اما ناگهان تلفن قطع شد.
بابك سرانجام در تحقيقات تخصصي لب به اعتراف گشود و در ادعايي گفت: من مسئول هنروران سينما هستم و به همين خاطر هميشه با هنرپيشهها و ستارههاي سينما ارتباط دارم. من عكسهاي زيادي براي يادگاري با هنرپيشهها گرفته بودم و هر چند وقت يكبار عكسهايم را در تانگو به اشتراك ميگذاشتم. مدتي قبل مقتول براي يكي از عكسهاي من برچسب گذاشت و اين اولين ارتباط تانگويي من با او بود. پس از اين ارتباط ما ادامه داشت تا اينكه با او قرار ملاقات گذاشتم و حتي براي ديدنش به شهرستان محل زندگياش رفتم. پس از مدتي او براي ادامه تحصيل پسرش به تهران آمد. ارتباط بيشتر شد به طوري كه به هم علاقهمند شديم تا اينكه همسرم از ارتباط من با طوبي باخبر شد. زندگيام رو به تباهي ميرفت و از روي دو دختر جوانم خجالت ميكشيدم اما هر روز سياهي زندگيام بيشتر ميشد تا اينكه شب حادثه به خانه طوبي رفتم. ما با هم مشروب خورديم كه متوجه شدم او قرص آرامبخش خورد. به او گفته بودم كه قرص مصرف نكند به همين خاطر با هم درگير شديم كه با دستم سيلي محكمي به صورتش زدم و او زمين خورد. همزمان با ادامه تحقيقات، پزشكي قانوني ادعاي متهم را كه گفته بود شب حادثه من و مقتول هر دو مشروب خورده بوديم، رد كرد. پزشكي قانوني اعلام كرد در خون مقتول هيچ ماده الكلي نبوده است. متهم صبح ديروز مقابل قاضي حسينپور، بازپرس پرونده در آخرين دفاع حرفهاي قبلي خود را تكرار كرد.
وي در پاسخ به سؤال بازپرس كه علاوه بر زخم شدن سر مقتول بعد از اصابت به جاكفشي آثار درگيري زيادي روي بدن مقتول ديده شده است، گفت: من چيزي به ياد ندارم و فقط ميدانم كه يك سيلي زدم.
وقتي قاضي از او سؤال كرد كه خون مقتول به سقف پاشيده كه نشان ميدهد جسم سنگيني به سرش اصابت كرده بازهم ادعاي قبلي را تكرار كرد.
قاضي پرونده در ادامه گفت: شما مدعي بوديد كه مقتول هم مشروب خورده اما پزشكي قانوني بعد از انجام آزمايشهاي لازم اعلام كرده كه هيچ ماده الكلي در خون مقتول نبوده است، فقط سكوت كرد.
متهم به زودي بعد از صدور كيفر خواست در دادگاه كيفري محاكمه ميشود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]