واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مرد آدمربا محاكمه ميشود
تعميركار آسانسور كه متهم است دو سال قبل كودكي خردسال را براي اخاذي 50 ميليونتوماني از خانوادهاش سه روز در چاله آسانسور حبس كرده بود، محاكمه ميشود.
به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به اين پرونده 11 اسفندماه سال 91 همزمان با شكايت مردي درباره گمشدن ناگهاني دختر 11 سالهاش در دستور كار مأموران پليس قرار گرفت. شاكي گفت دخترم آناهيتا صبح به مدرسه رفت اما به خانه بازنگشت. وقتي به مدرسه رفتم مدير مدرسه گفت كه دخترم بعد از تعطيلي از مدرسه خارج شده است. با طرح اين شكايت تيمي از كارآگاهان مبارزه با پليس آگاهي دست به تحقيق زدند. همزمان با ادامه بررسيها، شاكي دستنوشتهاي را به مأموران پليس داد كه در آن فردي براي آزادي دخترش مبلغ 50 ميليون تومان درخواست كرده بود.
در حالي كه سه روز از حادثه گذشته بود، ساكنان ساختمان محل زندگي دختر گمشده متوجه نالههاي ضعيفي از داخل چاله آسانسور شدند. پس از آن مأموران پليس به همراه امدادگران در محل حاضر شدند و پيكر نحيف آناهيتا را در حالي كه دست و پايش با طناب بسته شده بود به بيرون منتقل كردند. آناهيتا در تحقيقات پليسي گفت: روز حادثه از مدرسه به خانه برگشتم و طبقه اول منتظر آسانسور بودم كه مرد ناشناسي به من نزديك شد و ناگهان با دستش دهانم را گرفت و با دست ديگرش در آسانسور را با كليدي باز كرد و مرا به داخل چاله آسانسور كشاند. او داخل چاله آسانسور دهان و دستهايم را با طناب بست تا نتوانم حركت كنم. آن روز چند ساعاتي داخل چاله آسانسور پيش من ماند و بعد رفت. خيلي ترسيده بودم و گريه ميكردم. آسانسور بالا و پايين ميرفت و بعد هم در نزديكي من متوقف ميشد تا اينكه خوابم گرفت. وقتي از خواب بيدار شدم آن مرد را دوباره داخل چاله آسانسور ديدم. او مقداري كيك و بيسكوئيت به من داد و بعد دوباره دهانم را بست. مدتي او پيشم بود تا اينكه دوباره ناپديد شد. در حالي كه از شدت وحشت خوابم نميبرد، تلاش كردم تا چسب دهانم را باز كنم و از همسايهها كمك بخواهم. آنقدر دهانم را به ديوار چاله كشيدم تا چسب دهانم باز شد. پس از اين با داد و فرياد كمك خواستم و ساعتي بعد ديدم در آسانسور باز شد. وقتي مادرم را كنار آسانسور ديدم، انگار دنيا را به من داده بودند.
تحقيقات پليسي نشان داد فرد آدم ربا، تعميركار آسانسور است كه به اين شيوه آناهيتا را ربوده و در چاله آسانسور حبس كرده بود. بنابراين به مرد ميانسالي به نام فريد كه سرويس آسانسور محل حادثه را به عهده داشته بود، مظنون شدند و وي را بازداشت كردند. وي در بازجوييها موضوع آدمربايي را انكار كرد و آناهيتا هم بعد از ديدن فريد اعلام كرد كه او مرد آدم ربا نيست. كارآگاهان اين بار تحقيقات خود را در شاخه ديگري متمركز كردند كه معلوم شد مرد جواني به نام شهروز از بستگان فريد چندين بار به عنوان تعميركار كمكي آسانسور به ساختمان محل زندگي شاكي رفته است.
مأموران دو سال بعد از حادثه شهروز را شناسايي و او را بازداشت كردند. متهم در بازجوييها مقابل قاضي سعيد احمدبيگي، بازپرس ويژه قتل دادسراي جنايي به آدمربايي اعتراف كرد. وي گفت: تازه ازدواج كرده بودم و درآمد خوبي نداشتم. همسرم به خاطر درآمد پايينم با من اختلاف پيدا كرده بود به طوري كه بچه را سقط كرد. وي ادامه داد: مدتي بود كه در كار تعميرات آسانسور به عنوان كمكي با فريد كار ميكردم تا اينكه احتمال دادم پدر آناهيتا فرد پولداري است و نقشه آدمربايي را طراحي و اجرا كردم.
كيفرخواست متهم بعد از تحقيقات تكميلي از سوي داديار اظهار نظر دادسراي جنايي به جرم آدمربايي صادر شد و متهم به زودي در دادگاه بعثت محاكمه خواهد شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]