واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: قتل پس از باختن سرمايه در گلدكوئيست
مدرس دانشگاه كه بعد از عضويت در شبكه گلدكوئيستي در دام يك نزولخوار و يك شرخر گرفتار شده بود، سرانجام دست به قتل يكي از دوستانش زد.
به گزارش خبرنگار ما،«ر» متهم 45 ساله، دي ماه سال گذشته بعد از اختلاف با دوستش كه اصغر نام داشت، مرتكب قتل شد. متهم صبح ديروز مقابل قاضي سعيد احمدبيگي بازپرس ويژه قتل مورد تحقيق قرار گرفت. او گفت: من دانشجوي بورسيه دكتري رشته مديريت بازرگاني هستم و تا شش ماه قبل، در يكي از دانشگاههاي پيام نور شهري در شمال كشور تدريس ميكردم. به خاطر مشكلات مالي اما از دانشگاه مرخصي بدون حقوق گرفتم.
او درباره علت مرخصي گرفتن گفت: مدتي بود كه همراه تعدادي از دوستانم عضو شركت گلد كوئيستي به نام «گلد ماين» شده بودم. من در آن شركت سرمايهگذاري كردم و قرار بود بيش از يك ميليارد تومان دريافت كنم. هر چه سرمايه داشتم به اميد اينكه يك شبه پولدار شوم در اختيار شركت گذاشتم تا اينكه فهميدم سرشاخههاي شركت تمام پولهاي سرمايهگذاري شده را برداشته و فرار كردهاند. وضعيت بدي داشتم و به خيليها بدهكار شدم به خاطر همين از دانشگاه مرخصي گرفتم تا به زندگيام سر و ساماني بدهم.
متهم درباره نحوه آشنايياش با مقتول هم توضيح داد: شش ماه قبل از طريق يكي از دوستانم با اصغر آشنا شدم. از آنجا كه اصغر خانهاي حوالي تهرانپارس داشت من هم براي زندگي به خانه او رفتم. او مرد خوبي بود و به من كمك ميكرد تا سر شبكه گلد ماين را پيدا كنم و پولم را از آنها بگيرم اما هر چقدر تلاش كرديم، فايده نداشت. در حالي كه طلبكارها فشار ميآوردند با مرد شرخري آشنا شديم كه به ما گفت اگر 20 ميليون تومان به او بدهيم سر شبكه را پيدا ميكند اما من پولي نداشتم. اصغر پيشنهاد داد پول را از مرد پولداري نزول كنيم. ما 100 ميليون تومان نزول كرديم كه مرد پولدار همان اول 14 ميليون تومان بابت سه ماه اول كم كرد و 86 ميليون تومان به اصغر داد و در عوض اصغر هم سند خانهاش را پيش او گرو گذاشت. وي ادامه داد: من مقداري از پول را براي همسرم در شهرستان فرستادم تا مقداري از بدهكاريها را بدهد از طرفي هم دخترم خواستگار داشت و براي جهيزيهاش پول لازم داشتيم. مدتي گذشت اما خبري از مرد شرخر نشد و نتوانست پول مرا برگرداند. هر روز كه به سررسيد پول نزولي نزديكتر ميشدم، اصغر كه سند خانهاش گرو بود، بيشتر نگران ميشد و از من ميخواست تا پول مرد نزولخوار را بدهم و سند خانهاش را آزاد كنم اما من پولي نداشتم كه اين كار را انجام بدهم. اصغر هر روز به من بيشتر فشار ميآورد و شبها با من مشاجره ميكرد تا اينكه تصميم به قتل او گرفتم.
متهم در توضيح شب حادثه گفت:آن شب 20 عدد قرص در ليوان شير كاكائويي حل كردم و به او تعارف كردم. اصغر ليوان شير مسموم را خورد و به اتاقش رفت. او هميشه راديو را روشن ميكرد و قصه شب را گوش ميداد و ميخوابيد. صبح كه از خواب بيدار شدم، راديو هنوز روشن بود و همان لحظه فهميدم كه او قبل از گوش دادن به قصه شب فوت شده است. من قولنامهاي را از قبل آماده كرده بودم كه او به من 100 ميليون تومان بدهكار است و اثر انگشت او را گرفتم تا در موقع لزوم آن را ارائه كنم. يك روز كنار جسد ماندم و براي دوستم گريه كردم. سحرگاه روز بعد جسد را داخل پتويي پيچاندم و با خودروي مقتول به حوالي روستاي كمرد از توابع جاجرود بردم و نزديكي دامداري رها كردم. مقداري روي جسد خاك و سنگريزه ريختم تا زود كشف شود. بعد از اينكه براي او فاتحه خواندم به تهران برگشتم. هر روز به نزديكي محل دفن جسد ميرفتم و براي او فاتحه ميخواندم تا اينكه روز سوم متوجه شدم جسد نيست و فهميدم مأموران پليس جسد را كشف كردهاند. پس از اين به خانه مقتول برگشتم و قصد داشتم تا بعد از جشن عروسي دخترم، خود را به پليس معرفي كنم. يك ماه هر شب به خانهاش ميرفتم و ميخوابيدم. در اين مدت به تلفن همراه دخترش كه با او ارتباط داشت، پيامك ميدادم تا او فكر كند پدرش زنده است. به هر حال مراسم جشن عروسي دخترم برگزار شد و من هم از سوي پليس شناسايي و دستگير شدم. وي در ادامه گفت: در اين مدت كارت بانكي مقتول كه حقوق و عيدياش را در آن واريز كرده بودند، سرقت و پولهايش را خرج كردم. وي درباره سابقه قبلياش گفت: مدتي قبل از يكي از دوستانم مقداري پول قرض گرفتم كه چك دانشگاه را جعل كردم و به او دادم. وقتي چك در بانك برگشت خورد، من دستگير شدم و مدت 15 روز بازداشت بودم تا اينكه با سند آزاد شدم.
تحقيقات از متهم به دستور قاضي سعيد احمدبيگي از سوي كارآگاهان پليس آگاهي ادامه دارد.
آغاز ماجرا
16 دي ماه سال قبل مأموران كلانتري پرديس جسد مرد ناشناسي را در حوالي روستاي كمرد كشف كردند. پس از شناسايي جسد، دخترش مدعي شد كه مقتول مدتي است با مردي به نام «ر» همخانه است و احتمال دارد او پدرش را كشته باشد. تحقيقات بعدي پليس نشان داد مقدار 100 ميليون تومان از حساب مقتول به حساب زن وي منتقل شده است. بنابراين مأموران پليس به نامبرده مظنون شدند و وي را مورد بازجويي قرار دادند. متهم در بازجوييها وقتي با مدارك روبهرو شد به قتل دوستش اصغر اعتراف كرد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]