واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: در دادگاه قاتلی که یک پر جوان در ماجرایی عشقی کشته شد،چه گذشت؟ جامعه > حوادث - ایران نوشت:
22شهریور ماه سال 92 مأموران پلیس در جریان جنایت خونینی در پارک لاله تهران قرار گرفتند که در آن پسری با ضربات چاقو کشته شده بود.بررسیهای پلیسی و قضایی نشان داد که قربانی جنایت مردی به نام «علیرضا» است و در دعوای گروهی خشن کشته شده و پسرعمهاش با ضربات چاقو زخمی شده است.
در تحقیقات میدانی کارآگاهان مشخص شد که عامل جنایت «محمد» نام دارد و در حالی که وی را تحت تعقیب قرار داده بودند این پسر چاقوکش با پای خود نزد پلیس رفت و تسلیم شد.محمد 18 ساله در بازجوییها گفت: دو دوستم به نامهای «سینا» و «احسان» مرا به این دعوای گروهی دعوت کرده بودند و آنها باعث شدند چنین قتلی رخ دهد.
کارآگاهان خیلی زود دو همدست محمد را نیز به دام انداختند که سینا درخصوص جنایت گفت: مدتها بود که با دختری به نام «ریحانه» آشنا شده بودم، دو روز پیش از جنایت با وی در پارک لاله قرار داشتم. وقتی آمد گوشی همراه او زنگ خورد، ناگهان رنگش پرید و جواب نداد. به او گفتم گوشیات را جواب بده اما اعتنایی نکرد. همزمان من گوشی را گرفتم و علیرضا مقتول پشت خط بود، از او خواستم دیگر به ریحانه زنگ نزند. وقتی ناسزاگویی کرد با او قرار گذاشتم که همدیگر را ملاقات کنیم.وی افزود: روز حادثه احسان، دوستش به نام محمد را برای درگیری دعوت کرد. وقتی به پارک رفتیم با هم گلاویز شدیم و محمد دست به قتل زد.
در دادگاه
صبح دیروز محمد در حالی پیش روی پنج قاضی شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران ایستاده بود که همدستانش با سپردن وثیقه از زندان آزاد شده بودند. در ابتدای جلسه دادگاه، خانواده علیرضا خواهان قصاص نفس قاتل پسرشان شدند، سپس ریحانه پشت تریبون ایستاد و گفت: پیش از جنایت من برای گرفتن وسایلم از زهرا به پارک لاله رفتم، در آنجا دیدم که احسان و سینا هم حضور دارند. در این میان زنگ موبایلم به صدا درآمد، دیدم علیرضا است. ابتدا جوابش را ندادم چرا که به او گفته بودم دیگر به من زنگ نزند اما دست بردار نبود. وقتی گوشی را از کیفم برداشتم احسان گوشی را قاپید و در این میان سینا با علیرضا حرف زد و بین آنان مشاجره لفظی درگرفت. وقتی من ناراحت شدم احسان از من شماره علیرضا را گرفت و گفت از او عذرخواهی میکند و دیگر اطلاعی از قرار آنها و جنایت نداشتم. محمد نیز در دفاع از خود گفت: عصر روز حادثه در خانهمان خواب بودم، موبایلم زنگ خورد گوشی را که برداشتم احسان پشت خط گفت که برای خواهر سینا مزاحمت ایجاد کردهاند و مرا به پارک لاله دعوت کرد. از آنجا که من چاقویی داشتم وقتی به پارک رسیدم و دیدم همه به جان هم افتادهاند خواستم میانجیگری کنم که علیرضا و پسرعمهاش سه مشت به من زدند و فرار کردند. من نیز آنها را دنبال کردم و وقتی علیرضا ناگهان ایستاد چاقویی که در دستم بود اتفاقی به او خورد. هرگز تصور نمیکردم علیرضا توقف کند و چنین حادثهای رخ بدهد. بنابر این گزارش، در خاتمه جلسه دادگاه قاضی عزیزمحمدی و چهار قاضی مستشار وارد شور شدند تا تصمیمگیری نهایی کنند. 17302
کلید واژه ها: قتل -
دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 - 07:46:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]