تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799028943




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-استاد دانشگاهی که قاتل شد


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

استاد دانشگاهی که قاتل شد استاد دانشگاه بود و فقط به خاطر وسوسه مالی، دوست قدیمی‌اش را با قرص‌های قوی آرامبخش به قتل رساند. با گذشت سه ماه از وقوع قتل عذاب‌وجدان گرفته و فکر می‌کند اگر زمان به عقب برود به خاطر صد میلیون تومان حسین را نمی‌کشت. پس از کشف جسد مقتول در حاشیه جاجرود، پلیس تحقیقات در این زمینه را آغاز کرد و پس از چند روز به دوست صمیمی مقتول مشکوک شدند و او را دستگیر کردند. متهم ابتدا سعی می‌کرد خود را بی‌گناه نشان دهد، اما پس از افشای شواهد، لب به اعتراف گشود. در راهروهای دادسرای جنایی با این متهم چهل‌و‌دو ساله گفت‌وگویی را انجام دادیم:
 

خودت را معرفی کن؟ محمدعلی چهل ودو ساله متاهل هستم. به چه جرمی دستگیر شدی؟ استاد دانشگاه در یکی از شهرهای شمالی کشور بودم و فقط به خاطر طمع به عنوان قاتل پشت میله های زندان هستم. با مقتول آشنایی داشتی؟ حسین یکی از دوستان خوب من بود و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. وقتی همسر دومش فوت کرد و جدا از همسر اولش زندگی می کرد، من به خانه اش در خیابان جشنواره رفت و آمد داشتم. پولدار بود و علاوه بر خانه، ویلا و ماشین هم داشت. چرا به فکر قتل دوست صمیمی ات افتادی؟ نیاز مالی داشتم و حسین آدم پولداری بود. با پول دانشگاه یک زندگی معمولی داشتم به همین خاطر وسوسه شدم، با قتل او پول هایش را سرقت کنم تا زندگی ام بهتر شود. چگونه حسین را به قتل رساندی؟ اول با خودم کلنجار می رفتم این کار را بکنم یا نه. چون می ترسیدم فرزندان مقتول از موضوع با خبر شوند و نتوانم نقشه ام را اجرا کنم. چند روزی به تهران آمدم و در خانه حسین ساکن شدم. متوجه شدم فرزندانش به دیدنش نمی آیند و او تنهاست. به همین خاطر تصمیم گرفتم نقشه قتل را اجرا کنم و با سرقت عابربانک ها پول هایش را به دست آورم. چه نقشه ای کشیده بودی؟ ما با هم نان و نمک خورده و دوست بودیم. دوست نداشتم او را با چاقو بکشم تا اذیت شود. به همین خاطر تصمیم گرفتم او را با خوراندن قرص بکشم. از روز جنایت بگو؟ شب به خانه حسین رفتم و با هم شام خوردیم. از قبل 20 قرص آرامبخش قوی را در شیرکاکائو حل کرده بودم. بعد از شام نزدیک ساعت 11 بود که او می خواست بخوابد. پیشنهاد دادم قبل از خواب شیرکاکائو بخورد تا راحت تر بخوابد. بعد از خوردن قرص ها، او بیهوش شد. ساعت 5 صبح بود که از خواب بیدار شدم و سراغ حسین رفتم. او بیهوش روی زمین افتاده بود که بعد از بررسی متوجه شدم دیگر نفس نمی کشد. بعد از قتل چه کردی؟ اول سراغ پول و عابربانک ها رفتم. بعد برای این که کسی به من شک نکند برگه قولنامه ای را نوشتم و در آن مدعی شدم مقتول صد میلیون تومان به من بدهکار است. زیر برگه را نیز با انگشت خود مقتول مهر زدم. با جنازه چه کردی؟ ابتدا نمی دانستم چه کار باید بکنم و ترسیده بودم اما تصمیم گرفتم جنازه را از خانه اش خارج کنم. جسد را لای دو پتو پیچیدم و برای این که کسی به من مشکوک نشود با بستن حوله و دستمال سفید دور گردنش وانمود کردم سارقان او را خفه کرده اند. برای این که خوراک حیوانات نشود دور جنازه را چسب زدم. او را با خودرو پرایدش به اطراف جاده کمرد جاجرود بردم. خیلی ترسیده بودم که کسی آنجا باشد. به همین خاطر به اطراف روستایی در آن حوالی رفتم. جنازه را در گوشه ای رو به قبله قرار دادم و برای این که پیدا شود رویش را تنها با مقداری سنگ پوشاندم. جسد را در معرض دید مردم قرار دادم تا براحتی پیدا شود. بعد از رها کردن جسد کجا رفتی؟ شب اول عذاب وجدان گرفته بودم، به همین خاطر قصد داشتم خودکشی کنم. چند قرص برای خودم تهیه کردم اما به خاطر ترس از گناه خودکشی مرتکب این کار نشدم. با پراید مقتول به شمال بازگشتم و به کارم ادامه دادم. هیچ وقت قیافه حسین از جلوی چشم هایم نمی رود . او دوستم بود اما من به خاطر پول مرتکب قتل شدم. از گناه قتل نترسیدی؟ می دانستم به خاطر آن مجازات می شوم. وقتی وسوسه پول سراغت بیاید به هیچ چیز فکر نمی کنی. اما وقتی به پول رسیدی تازه متوجه می شوی اشتباه کرده ای و این پول ارزش آن را نداشت که قاتل شوی. همسرت از قضیه قتل خبر داشت؟ نه. او نمی دانست من مرتکب قتل شده ام. فکر می کرد حسین به مسافرت رفته است. بعد از قتل چقدر سرقت کردی؟ صد میلیون تومان از حساب او برداشتم. ده میلیون را به حساب همسرم ریختم. مقداری از آن را به عنوان پیش پرداخت خرید خودرو دادم و مابقی را نیز در حسابم قرار دادم. طمع پول باعث شد، دوستم را بکشم. نمی ترسیدی خانواده مقتول متوجه غیبت پدرشان شوند و موضوع لو برود؟ نه، بعد از قتل، گوشی تلفن همراه حسین دست من بود و هر وقت دختر یا پسرش پیامک می دادند من جای مقتول جواب آنها را می دادم. هر بار به بهانه ای از دیدار آنها طفره می رفتم و به جای حسین می گفتم بزودی به دیدارشان می روم. حتی یک بار سارا دختر مقتول با خودم تماس گرفت که گفتم حال پدرش خوب است و درگیر کارهایش است. چه شد که یک استاد دانشگاه به یک قاتل تبدیل شد؟ نمی دانم. باور کنید از روی بی فکری بود. طمع پول ربطی به سطح سواد ندارد و پول بادآورده ممکن است هر کسی را به فکر سرقت یا قتل بیندازد. سابقه کیفری داری؟ یک بار چند سال قبل به جرم جعل اسناد دستگیر شدم. آن موقع یک چک را جعل کرده بودم. حرف آخر.... دلم به حال همسرم و بچه های مقتول می سوزد. باور کنید به خاطر مشکلات مجبور به این کار شدم و بعد از آن به خاطر عذاب وجدان می خواستم خودکشی کنم که نتوانستم. مجید غمخوار / تپش (ضمیمه چهارشنبه هفته روزنامه جام جم)


 


جمعه 11 اردیبهشت 1394 ساعت 09:15





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن