واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: قاتل: خمار بودم
مرد ميانسالي كه از پنج سال قبل به اتهام قتل زني ميانسال در بازداشت به سر ميبرد در جلسه محاكمه حادثه را شرح داد.
به گزارش خبرنگار ما، ابتداي جلسه نماينده دادستان مقابل هيئت قضايي قرار گرفت و در شرح كيفرخواست گفت: شامگاه 24 آذرماه سال 89 بود كه مردي به پليس خبر داد خواهرش در خانهاش كشته شده است. وقتي مأموران خود را به محل حادثه كه خانهاي قديمي در خيابان شهباز بود رساندند، فهميدند كه زن 37 ساله با اصابت سه ضربه چاقو كشته شده و چند روز از فوت او گذشته است. برادر مقتول در اولين تحقيقات گفت «خواهرم سميرا از مدتها قبل به تنهايي زندگي ميكرد و افراد ناشناسي هم به خانه او رفت و آمد داشتند. هر چند او آبروي خانوادگي ما را برده بود با اين وجود گاهي با سميرا تماس ميگرفتم و نصيحتش ميكردم. امروز چندبار با او تماس گرفتم اما گوشي او خاموش بود. وقتي به خانهاش آمدم جسدش را پيدا كردم و به پليس خبر دادم.»
نماينده دادستان ادامه داد مأموران پليس بعد از تحقيق مردي به نام صالح را كه به خانه مقتول رفت و آمد داشت، بازداشت كردند. اين مرد در بازجوييها به قتل اقرار كرده و حادثه را هم شرح داده است، بنابراين برايش درخواست صدور حكم شايسته دارم. سپس قاضي به دادگاه گفت كه اولياي دم در جلسه دادگاه حاضر نشدهاند اما در دادسرا درخواست قصاص كردهاند. بعد از آن صالح در جايگاه قرار گرفت و اتهام خودش را پذيرفت. او گفت چند سال قبل از حادثه بود كه زني به نام شيوا را صيغه كردم و همه زندگيام را خرج اين زن كردم و در نهايت هم كارتنخواب شدم. همان زمان شيوا من را رها كرد و صيغه مردي به نام جابر شد. البته جابر هم وضع بهتري از من نداشت. يك شب جابر و شيوا را در خيابان ديدم. از سر دلسوزي خواستند براي خواب به خانه زني به نام بهاره بروم. گفتند كه خودشان هم آنجا زندگي ميكنند. من هم از سر ناچاري قبول كردم. روزها سر كار ميرفتم و شب را براي خواب به خانه بهاره ميرفتم. البته افراد زيادي براي مصرف مواد به خانه بهاره ميآمدند. متهم در توضيح شب حادثه گفت: آن شب هوا به شدت سرد بود و خمار بودم. پولي هم براي خريد مواد نداشتم. وقتي به خانه رسيدم به طبقه بالا رفتم و خوابيدم. صداي جابر را شنيدم كه بهاره را تحريك ميكرد من را از خانهاش بيرون كند. از حرف جابر ناراحت شدم و زماني كه به طبقه پايين آمدم، جابر با چوبي كه آماده كرده بود ضربهاي به سر من زد و درگيري شروع شد. من به راهرو دويدم و از ميان ظرفهاي كثيف، چاقويي برداشتم تا جابر را بترسانم. جابر به اتاق دويد و پشت بهاره پنهان شد. بهاره هم به هواخواهي او در آمده بود. جابر براي يك لحظه جاخالي داد و بهاره مقابلم قرار گرفت كه چاقو به او برخورد كرد. البته دو ضربه ديگر هم به او زدم و از خانه بيرون رفتم. چاقو را در جوي آب انداختم. سر كوچه غذاي نذري ميدادند كه گرفتم و از محل گريختم تا اينكه پليس من را بازداشت كرد.
متهم در آخرين دفاع از خودش گفت من قصد كشتن بهاره را نداشتم. ميخواستم جابر را بترسانم كه ضربه به او برخورد كرد. وقتي مأموران من را بازداشت كردند از ماجراي قتل با خبر شدم. بعد از دفاعيات متهم هيئت قضايي وارد شور شدند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]