واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: كتاب را به اندازه فستفود پاس بداريم!
امروزه اكثر مردم به اتفاق گران بودن قيمت كتابها، كم بودن زمان و نبودن فرصت را مهمترين موانع كتابخوانيشان عنوان ميكنند اما با كمي تأمل، ملاحظه ميكنيم كه همگام با قيمت كتاب، قيمت كالاها و اقلام ديگر هم افزايش يافتهاند، اما آيا خريد آنها متوقف يا حتي كمتر شده؟ كالاهاي لوكس كه جزو نيازهاي كاذب ما هستند همچنان در سبد اقتصادي ما جاي محكمي دارند.
نویسنده : بهنام صدقي
امروزه اكثر مردم به اتفاق گران بودن قيمت كتابها، كم بودن زمان و نبودن فرصت را مهمترين موانع كتابخوانيشان عنوان ميكنند اما با كمي تأمل، ملاحظه ميكنيم كه همگام با قيمت كتاب، قيمت كالاها و اقلام ديگر هم افزايش يافتهاند، اما آيا خريد آنها متوقف يا حتي كمتر شده؟ كالاهاي لوكس كه جزو نيازهاي كاذب ما هستند همچنان در سبد اقتصادي ما جاي محكمي دارند. پس چرا كتاب به بهانه گران بودن از اين عرصه بيرون رانده شده؟
با يك نگاه اجمالي به زندگي يك خانواده معمولي و متوسط ايراني ميبينيم كه در آن هر ساله هزينههايي براي خريد پوشاك نو، تجديد كردن اسباب و وسايل مبلمان تزئيني، خريد لوازم آرايشي و پيرايشي، بهينه و به روز كردن فرآوردههاي ديجيتالي مثل كامپيوتر، تبلت، گوشي موبايل، تلويزيون و... صرف غذا در بيرون از منزل مثل رستوران و فست فودها، هزينه مسافرتها، استفاده از ماشين شخصي و هزينههاي مربوطه به آن و بسياري ديگر از اقلام اختصاص داده ميشود.
در اينجا بحث بر سر اينكه كدام يك از موارد مذكور كاذب و كدام واقعي است، نيست. سؤال اينجاست كه آيا لابهلاي اين همه نيازهاي جور واجور به راستي جايگاهي ولو اندك براي خريد كتاب نيست؟ اصلاً براي كتاب و كتابخواني جايگاهي تعريف ميشود؟ يا باز هم بهانه بر سر گراني كتاب است؟ همزمان با قيمت كتاب، قيمت پيتزا، لوازم آرايش، گوشيهاي موبايل، لباس، ظروف كريستال، يخچال سايدبايسايد، تبلت، بنزين، خودرو و... افزايش يافته است. آيا مصرف اين اقلام را به خاطر گران شدنشان كم يا متوقف كردهايم؟ در نظر بگيريم كه آيا ضرورت كتاب، اين كالاي ناب فرهنگي مهمتر است يا اقلام مذكور؟
شايد اين گلايه را بارها از رسانهها، محققان، انديشمندان و اهالي كتاب زياد شنيده باشيد. اما به راستي چرا اين گلايه وجود دارد؟ راهحل آن چيست؟ آخرين آمار اعلام شده حاكي از اين است كه در ايران برخي سرانه مطالعه را دو دقيقه و برخي ديگر هفت دقيقه در شبانهروز اعلام ميكنند. در سال 1387 رئيس كتابخانه ملي ايران سرانه كتابخواني را براي هر ايراني در شبانه روز دو دقيقه اعلام كرد. گرچه ماجراي اين عدد در كشور ما پيچيده است و هر مسئولي يك عدد متفاوت را اعلام ميكند، اما به هر حال مسلم است كه عدد اعلام شده براي اين امر جالب نيست.
بايد تجديد نظري اساسي در تعريف جايگاه و منزلت كتاب در خانه و خانواده انجام شود. براي تبيين اين امر شايسته است سؤالات زير به ذهن متبادر شود، آخرين باري كه خانوادگي به مراكز فرهنگي اعم از كتابفروشيها يا نمايشگاه كتاب سر زدهايم، چه زماني بوده است؟
آيا همانطور كه رفتن و سرزدن به هايپراستارها، فستفودها، مراكز خريد، مراكز تفريحي و بازيهاي رايانهاي اوقات فراغتمان را ميبلعند فرصتي براي سر زدن به كتابفروشيها و كتابخانهها گذاشتهايم؟ ما به عنوان والدين فرزندانمان در روز چقدر از زمانمان را صرف نگاه كردن به تلويزيون و دنبال كردن سريالهاي تلويزيوني و ماهوارهاي، حرف زدن با تلفن، گفتوگوهاي خانوادگي با محتواي مشاجرههاي بيحاصل و غيبت از ديگران، بازيهاي ديجيتالي و وسايل ارتباط جمعي اعم از تبلت، گوشي موبايل يا كامپيوتر ميكنيم؟ با جمع بستن اين زمانهاي صرف شده در طول شبانه روز آيا مجالي اندك براي مطالعه باقي نميماند؟
آرزو بلالي، جامعهشناس و داستاننويس ميگويد: وقتي كودكان در اوقاتي از شبانهروز، والدين را مشغول مطالعه ميبينند، درمييابند كه مطالعه نزد والدينشان امري مهم است و اين الگوپذيري يكي از مهمترين پايههاي فرهنگي و اجتماعي در ذهن كودكان است. گشودن دريچههاي انديشهسازي، تفكر و يادگيري در كودكان و نوجوانان تنها در خانههايي ميسر است كه والدين زماني از فضاي خانواده را به بحث و يادآوري اهميت كتاب و كتابخواني اختصاص ميدهند.
گرچه در اين ميان، گروهها و عوامل زياد ديگري نقش بسزايي ايفا ميكنند اما اين واقعيت غير قابل انكار وجود دارد كه مهمترين و كليديترين نقش از آن خانواده بوده است كه در رأس همه عوامل قرار دارد، چراكه اگر خانوادهها از بدو كودكي شروع به جامعهپذيري كودكان در راستاي ايجاد علاقهمندي و اهميت دادن به كتابخواني و مطالعه كنند چه بسا همين كودكان امروز، مسئولان، برنامهريزان و مديران آينده اين مرز و بوم خواهند بود.
برخي از والدين پرداختن به مطالعات غيردرسي را براي فرزندانشان غيرضروري و به نوعي وقت تلف كردن ميانگارند. چنين طرز تفكر و تلقي از مطالعه كه اولين گام در فرايند هر تحقيقي محسوب ميشود، به بينش و نگرش خود والدين نسبت به مطالعه و كتابخواني باز ميگردد كه اين نيز نشئت گرفته از دوران كودكي خود آنهاست. پس لازم است كه نخست خانوادهها در اين خصوص آموزش ببينند، چراكه با اعمال چنين نگرشي بر كودكانشان، جامعه شاهد تكرار اين صيقل بيپايان اهميت ندادن به مطالعه خواهد بود. پس با كمي تأمل منصفانه ميتوان دريافت كه گران شدن كتاب و نبودن فرصت دلايل منطقي و معقولي براي مطالعه كردن نيست. چه زمانهاي زيادي كه صرف مهمانيهاي مكرر بيثمر، خيابانگرديهاي بيحاصل، نشستنهاي طولاني مدت پاي تلويزيون (قابل ذكر است كه نوجوانان و كودكان ايراني دو برابر استاندارد جهاني يعني 4 ساعت و 9 دقيقه تلويزيون تماشا ميكنند كه احتمالاً اين رقم در بزرگسالان و والدين خيلي بيشتر است) نشده است. كتاب را ميتوان در زمان انتظار در مطب پزشك، ترافيك، سالنهاي آرايش، اتوبوسها، تاكسيها و هنگام مسافرت در جادهها و... مطالعه كرد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]