تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه هر كس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820039214




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

- سیاست های منطقه ای ریاض ؛ هنوز امیدی هست؟


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: سیاست های منطقه ای ریاض ؛ هنوز امیدی هست؟ بغداد-ایرنا- حمله نظامی عربستان به یمن برای سراسر منطقه بویژه کشورهای اسلامی غافلگیرانه بود، البته نه به عنوان یک ارزش نظامی، بلکه از منظر حرکت ها و تصمیم گیری هایی که شرایط غیر قابل پیش بینی منطقه ملتهب خاورمیانه را به مخاطره جدی انداخت.


در بررسی چرایی چنین رفتاری از سوی ریاض لازم است ، چند عامل مهم را مروری دوباره کرد:
1- بنا به دلایل و مستندات زیادی ، ادعا می شود که عربستان کانون اندیشه های خشونت ورزانه و افراط گرایی است.
آنها که چنین اعتقادی دارند، به نکات زیادی اعم از سیستم حکومتی، قوانین و نوع تعامل با شهروندان در داخل و سیاست های منطقه ای این کشور اشاره می کنند و متاسفانه همه آدرس هایی که در خصوص افراط گرایی داده می شود، به نوعی به شبه جزیره عربستان منتهی می شود و سران این کشور هم برای اصلاح آن هیچ تحرکی از خود نشان نمی دهند.
حتی نزدیکترین متحد این کشور یعنی آمریکایی ها نیز به این امر اعتراف می کنند و هرازگاهی اشاره!
2- مشکلاتی که عربستان در برخورد و مواجهه با مسایل داخلی، بویژه بحث تولید و زایش و صدور افراط گرایی و تروریسم دارد، موقعیت این کشور را در پذیرش نقش و مسوولیت های منطقه ای اش دچار مشکل کرده وبا علامت سوال روبه رو می سازد؛ از جمله:
- عربستان که دارای سیستم حکومتی پادشاهی است، هنوز پارلمان ندارد ، موضوع به حدی مورد توجه ملت های منطقه است که بعضا در قالب طنز می گویند: "حتی یک پارلمان یک نفره هم در عربستان وجود ندارد" و یا "تاکنون در عربستان یک انتخابات یک نفره هم برگزار نشده است".
- سیاست های این کشور اعم از داخلی و در عرصه خارجی، در کاخ پادشاهی و توسط شاهزادگانی اتخاذ می شود که به طور دائم با یکدیگر در نزاع بسر می برند و مردم کمترین نقش را در تعیین سرنوشت خود دارند.
- در خصوص قوانین حاکم بر این کشور نیز حرف و حدیث ها زیاد است و از نیروهای سیاسی و متفکران و اندیشمندان گرفته تا سازمان های بین المللی موضع مشخصی در قبال این کشور دارند. به عنوان مثال هنوز مجرمان را در این کشور با شمشیر و تبر گردن می زنند.
- در نوع تعامل با شهروندان نیز به همین نکته کافی است اشاره شود که هنوز زنان در این کشور مجاز به رانندگی نیستند و بسیاری از آنان در خانه ها نگهداری شده و اجازه حضور و فعالیت های اجتماعی ندارند.
- در حوزه رسانه نیز این کشور دارای سیستمی به شدت بسته است و اگر چه شبکه های پرنفوذی در منطقه به لطف پول فراوان راه اندازی کرده، اما هیچ روزنامه نگار و خبرنگاری در این کشور آزاد نیست و حتی شنیده نمی شود که یک روزنامه نگار زندانی دارد که اگر باشد، همین نشانه وجود وجهی از آزادی است.
3- کشوری با این مشخصات تلاش دارد سهم و نقش بیشتر و ویژه تری در تحولات منطقه خاورمیانه کسب کند و می خواهد نقش عینی تری در سیاست ها و تحولات منطقه برعهده داشته باشد و به یک بازیگر منطقه ای اثر گذار تبدیل شود.
تحلیلگران مسایل منطقه دراین خصوص سوابق عربستان را در تحولات جاری منطقه و سیاست های این کشور در قبال بحران ها ارزیابی می کنند.

**تحت تاثیر تئوری پردازان خشونت و افراط گرایی
یک موضوع مهمی که عربستان را در برابر انتقاد محافل فکری و روشنفکری منطقه قرار می دهد، تاثیر پذیری حکومت از کانون های فتاوا و ایده پردازی های خشونت طلبانه از یک طرف و نفوذ این تئوری پردازان خشونت و افراط در دستگاه حاکمه از طرف دیگر است.
از جمله ، به نقش و تاثیر تئوری های خشونت به نام دین از عربستان اشاره می شود که از اوایل 2011 میلادی ، هنگامی که جنبش های مردمی در کشورهای عربی و خاورمیانه ظهور کرد، حرکت های مردمی را در منطقه به خشونت کشیده است.
مصر، لیبی، اندکی تونس و در نهایت سوریه و یمن که این آخری را فعلا زیر بمب و موشک گرفته است، از جمله کشورهایی اند که گفته می شود بحران آن ها متاثر از تفکرات خشونت طلبانه هدایت شده از ریاض هستند.

**گرایش به اهرم های قهرآمیز در مسایل منطقه
نکته دیگری که در ارزیابی رفتارهای منطقه ای ریاض مورد توجه قرار می گیرد، نقش این کشور به عنوان یک بازیگر است که عموما نشان داده در برابر تحولات و بحران ها مجالی برای حل و فصل از طریق دیپلماسی قائل نیست و بیشتر به راههای قهرآمیز و استفاده از زور گرایش دارد.
این کشور حتی در قبال متحدان خود در شورای همکاری خلیج فارس نیز تمایل دارد به جای همکار نقش پدرسالار را بر عهده داشته باشد، بطوری که از اعمال زور برای تامین منافع خود در برابر این کشورها از جمله در خصوص اختلافات ارضی با قطر و امارات و کویت ابایی نداشته است، اگر چه تاریخچه روابط این کشورها درگیری های مرزی خفیف را ثبت کرده اند.
عربستان اما طی چهارسال گذشته در قبال بحران سوریه ، به جای مشارکت فعال در حل و فصل صلح آمیز بحران و پذیرش ابتکارات دیپلماتیک، پا در یک کفش کرده تا به هر ترتیب اسد برود. یک انتقاد وارده از سوی تحلیلگران به دولت عربستان این است که اولا این منطق در روابط بین الملل به منطق امپریالیستی معروف است که البته عربستان در اندازه های آن نیست و دیگر اینکه عربستان خود را در جایگاهی می بیند که محق می داند تعیین کند که چه کسی در کشورهای اطرافش بر سر کار باشد، چه کسی نباشد و این موضوع این روزها در قبال یمن ، اما با خشونت بیشتر درجریان است و این کشور راسا اقدام به عملیات نظامی کرده که در نوع خود بدعتی سخت خطرناک است و حتی می تواند درآینده خود این کشور را نیز شامل شود.
گزارش ها و مستندات هم نشان می دهد ریاض طی این سالها چند خیز بزرگ برای حل بحران سوریه توسط خود سوری ها را مانع شده و با تشکیل و یا کمک به شکل گیری گروههای ظاهرا جهادی با تفکرات تکفیری، صحنه سوریه را هرچه بیشتر رادیکال کرده است.
در قبال عراق و جنگ این کشور با تروریسم نیز حرف و حدیث ها زیاد است و در حالی که انتظار این بود عربستان به عنوان یک کشور عربی از عراق در این جنگ حمایت کند، چنین اتفاقی به اعتبار اسناد و مدارکی که دولت عراق تاکنون ارائه کرده، نیفتاد.

**سازماندهی گروههای تروریستی
مقامات عراق و سوریه حالا اسناد زیادی در اختیار دارند که نشان می دهد، عربستان در تامین مالی و تسلیح این گروهها نقشی اصلی داشته است و این گروهها نیز اکنون از سوی جامعه بین المللی به عنوان گروههای تروریستی شناخته می شوند.
القاعده از جمله این گروههاست که نقش عربستان در تشکیل آن و عملکردش در عراق مورد اجماع است و کسی آن را نفی نمی کند. این گروه جنایات وحشیانه زیادی در سالهای طولانی از 2003 تاکنون در عراق انجام داده و حتی عقیده بر این است که این کشور جریان اصلی مولد و زایش گروههای تروریستی از جمله داعش و القاعده می باشد.
النصره یکی دیگر از این گروهها درسوریه است که در بریدن سر اجساد و گروگانها و انواع کشتار بی رحمانه اشتهار دارد. این گروه برای اولین بار در جهان اقدام به بریدن سر گروگانها و اسرای جنگی خود کرد و آن را به طرز شوک آوری در شبکه های اجتماعی و اینترنت منتشر کرد؛ شیوه ای که داعش از 2012 به طرز گسترده تر و وحشیانه تری همزمان درسوریه و عراق به اجرا گذاشت.
اکنون نیز داعش به گروه برتر تروریستی تبدیل شده که اگرچه سعودی ها از آن تبری می جویند، اما در میان محافل سیاسی، رسانه ای و فکری منطقه، چنین اعتقادی وجود ندارد.
بطوری که نگرانی های سعودی ها از حمله داعش نیز که طی ماههای گذشته چندبار ابراز شد، جدی گرفته نمی شود، چرا که اگر این کشور بطور واقعی در معرض تهدید قرار داشته باشد، بی شک می بایست در نبرد علیه داعش و سایر گروههای تروریستی در عراق و سوریه بی درنگ مشارکت می کرد! و یا به جای حمله به یمن که فرصتی طلایی برای القاعده در این کشور محسوب می شود، سراغ روش های دیپلماتیک می رفت، اما شواهد و اسناد و مدارک چیز دیگری می گویند.
ارتباط این گروههای تروریستی با دستکم بخشی از بدنه حاکمیت سعودی غیر قابل انکار است، بطوری که در طول چهارسال گذشته درهمین خصوص نام بندر بن سلطان به صورت آشکارا برده شد. او را کسی معرفی می کردند، که رهبری و هماهنگ کننده گروههای تروریستی را بر عهده داشته است.
بندر در طول سالهایی که نفوذ ویژه در عربستان داشت، کار را به جایی رساند که دولت های منطقه و حتی خارج از منطقه را نیز با اهرم گروههای تروریستی تکفیری تهدید می کرد؛ از جمله تهدید روسیه به ایجاد ناآرامی با استفاده از مسلمانان سنی منطقه قفقاز و سایر نقاط این کشور در سالهای 92 که واکنش های تند مسکو را به دنبال داشت و روابط دو کشور تیره و بحرانی شد.
نقش او در سازماندهی ، جذب و اعزام هزاران تن از داوطلبان جنگ در گروههای تروریستی از سراسر جهان و از جمله اروپا، از دیگر موضوعاتی است که به آن اشاره می شود.

**کانون تولید تفکرات و اندیشه های افراطی
اما علاوه بر همه موارد پیش گفته، موضوع فتاوایی که به عنوان موتور حرکت های افراط گرایانه تلقی می شود، نکته ای است که این کشور را به عنوان کانون تولید و صدور تفکرات خشونت طلبانه و تروریستی ، مشهور ساخته است.
طی سالهای اخیر تعداد فتاوایی که مردم منطقه را به خشونت علیه یکدیگر دعوت می کند، کم نیست که همگی از شبه جزیره صادر شده است. این فتواها که اولین قربانی ان دین مبین اسلام بوده، در مواردی آنقدر ضد بشری و متحجرانه بود که رژیم سعودی را هم مجبور به واکنش کرد و ظاهرا یا واقعا در یک مقطع در سال گذشته علیه این فتاوا موضع گیری کرد.
اما فارغ از دیدگاه حکومت عربستان در قبال این فتاوا، هزاران انسان بی گناه در طول این مدت کشته و یا آواره شده و یا مورد تجاوز قرار گرفتند و هنوز جنایات در گوشه و کنار عراق و سوریه با استناد به همین دیدگاههای متحجرانه در حال انجام است.
موضوعی که در این زمینه نگرانی ها را بیشتر می کند، این است که صاحبان این فتاوا جایگاه و نفوذ قابل ملاحظه ای در دستگاه حاکمه عربستان دارند.

**اما یمن
اما بحران یمن یکی از مهمترین عرصه هایی است که عربستان امتحان خود را در خصوص پذیرش نقش های مهم منطقه ای پس داد.
البته این کشور در قبال یمن یک سابقه نه چندان مثبتی هم دارد، بطوری که یمنی ها می گویند، در 1979 میلادی سعودی ها به رییس جمهور وقت این کشور پیشنهاد دادند که یمن ارتش نداشته باشد که پس از دریافت پاسخ منفی، ابراهیم المحمدی و برادرش در همان سال به طرز مشکوکی کشته شدند.
احمد الغشمی رییس جمهوری بعدی یمن هم یک سال از حکومتش نگذشته بود که او هم ترور شد و یمنی ها عامل این حذف کردن ها را ریاض می دانند.
عربستان اکنون به کشوری که عملا درگیر بحران داخلی است و بازیگران منطقه ای می بایست در قبال آن مسوولانه برخورد کرده و از راههای مسالمت آمیز به حل آن کمک کنند، حمله نظامی کرده و به هیچ ابتکار صلحی نیز پاسخ نمی دهد.
سعودی ها می خواهند همان سیاست شکست خورده در سوریه را در یمن تکرار کنند، به این ترتیب که می خواهند به هر قیمت و هزینه فرد مورد نظر خود را در یمن به قدرت برسانند.
این رفتار سعودی ها در قبال مسایل منطقه ، درحالی است که شرایط امنیتی منطقه می طلبد هر یک از بازیگران از نفوذ و امکانات خود استفاده کرده و گروههای مختلف را به نشستن پشت میز مذاکرات مجاب کند. اما عربستان بی تابانه تمام امکانات نظامی خود را طی بیش از یک ماه اخیر علیه یمن بکار گرفته و هرگونه راه حل سیاسی را رد کرده است. حال آنکه بخش اعظم جامعه یمن ، بخش اصلی بدنه ارتش و بخش مهمی از بدنه سیاسی و حکومتی را در برابر خود دارد.
حمله نظامی عربستان که به مثابه یک کودتای نظامی در کشوری مستقل است و خشونتی را که در این جنگ به کار گرفته نشان می دهد آن خشونتی که در یمن به نمایش گذاشته شده ، بازتاب همان خشونتی است که از دل شبه جزیره هر روز بازتولید می شود. و به همین دلایل است که تحلیلگران و متفکرین منطقه این کشور را کانون افراط گرایی و خشونت پراکنی در منطقه می شناسند.
اینکه عربستان تمایل دارد جایگاه و نقش منطقه ای اش را ارتقا بخشیده و به عنوان یک بازیگر به رسمیت شناخته شود، حق طبیعی این کشور است و کسی هم مخالف آن نیست.
اما بحث اصلی بر سر قبول مسوولیتی است که براساس مبانی و اصول روابط بین الملل و موازین اخلاقی، هر یک از بازیگران بطور ذاتی باید پذیرای آن باشند و در صورت نبود این شاخص مهم ، منطقه آسیب خواهد دید. اینجاست که پرسیده می شود "آیا این کشور ظرفیت و آمادگی پذیرش نقش ها و مسوولیت های خطیری را دارد که بطور مستقیم به امنیت و ثبات منطقه مربوط می شود؟"
حملات بی نتیجه هوایی عربستان و متحدان منطقه ای اش به یمن که به ویرانی این کشور فقیر انجامیده، پیش از هر چیز نشان داد سیاست های قهرآمیز چاره و راه حل مشکلات منطقه نیست.
سران سعودی حتما می دانند که کشور عربستان به دلیل وجود اماکن مقدسه اسلامی، جایگاه ویژه ای نزد مسلمانان جهان دارد و حاکمان این کشور باید درک کنند که اگر حرمتی هم وجود دارد، از این جایگاه است، اما حفظ آن با نقش پدرسالارانه ممکن نیست.
دلسوزان عربستان همچنان اعتقاد دارند که حملات نظامی به یمن برای دولت سعودی نتیجه ای نخواهد داشت و انتظار می رود، رهبران سعودی در سیاست های منطقه ای خود در مسیر تامین منافع جمعی ، بازنگری کنند، البته با این سوال که "آیا می توان با امید به انتظار روزهای آینده نشست؟"
خاورم*2*1770*1586



08/02/1394





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن