تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):فاطمه بانوى زنان بهشت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835362276




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

و خدا شهادت را از من دریغ کرد...


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پاي خاطرات جانباز 70 درصد شيمياييو خدا شهادت را از من دريغ کرد....دو سه باري تا پاي رفتن رسيده بودم، تا پاي تمام شدن، هر بار عاجزانه براي ماندن التماس مي کردم، التماس که خدا ماندنم در دنيا را آن لحظه تمام نکند. گوشه هاي دلم هنوز به رنگارنگي دنيا گره داشت و امروز، امروز که از تمام آنچه به نام زيبايي شهره است، دارم و تجربه کردم، هر روز پشيمانم، پشيمان به خاطر آرزوي کوچک ديروز و جاماندگي بسيار امروزم... با حميد صالحي، جانباز شيميايي 70 درصد گفت و گويي داشتيم، مردي که تمام تعريفش از زندگي و دفاع مقدس مي رسيد به اينکه ماهي تا لحظه تشنگي براي آب معناي دريا داشتن را نمي فهمد.64 ماه در دوران دفاع مقدس جنگيده بود، 4 بار در عمليات هاي مختلف مجروح شده بود، بار آخر دست روزگار تقدير شيميايي شدن را برايش رقم زده بود.
و خدا شهادت را از من دريغ کرد...
مي گفت: 14 ساله بودم که جنگ شروع شد. در کشوري زندگي مي کرديم که مردي بزرگ مبارزات طولاني انقلاب را به نتيجه رسانده بود. فقط 4 سال از آغاز انقلاب مي گذشت. امام خوب ياد کوچک و بزرگ داده بود که براي هر چه مي خواهند تلاش و از هرچه دوست مي دارند دفاع کنند.از آن دوران که حرف مي زد، برقي از سر حسرت، دلتنگي و شايد غرور به چشمانش مي نشست، تمام توصيفش مي رسيد به روزهاي خوب، دوران معنويت و تاريخ طلايي.از باب چرايي جنگ که وارد شديم، پاسخ داد: ايران به خاطر انقلاب اسلامي، شرايط ويژه اي در منطقه داشت که به دليل تضاد با منافع ديگر کشورها قابل هضم و پذيرش نبود و همين امر آغاز طرح براندازي نظام ايران را در ميان اين کشورها کليد زد.عراق با اين پيش فرض که يک روحاني به عنوان سردمدار يک نظام تجربه نظامي کافي به منظور اداره يک کشور در مرحله جنگ را ندارد با ناديده گرفتن تمام معاهدات، در يک شبيخون يک هزار و 250 کيلومتر از خاک ايران را مورد تاخت و تاز قرارداد.ايران از طرفي با توجه به شروع نظام جديد با خلا نيروهاي نظامي سازماندهي شده و مسلح مواجه بود و از طرف ديگر کسب نکردن هيچ گونه پيروزي در 200 سال تاريخ ايران و حضور در جنگ هاي متفاوت اميد فراواني براي براندازي ايران و نظام جمهوري اسلامي به دشمنان داده بود.مي گفت: تا پيش از جنگ همه فکر مي کردند قدرت به معناي داشتن اسلحه و افراد کارآزموده نظامي است و با اين خط کش ايران چقدر به نگاهشان ضعيف مي آمد، 8 سال دفاع مقدس که تمام شد، قدرت ايران نه به خط کش نيرو، نه به معيار اسلحه بلکه به ايمان و ايثار شناخته مي شود و اين بهترين و زيباترين قسمت داستان مجاهدت و پيروزي بود ...مي گفت: دفاع مقدس دوران طلايي تاريخ ايران است ، از اينکه پير و جوان پا به پا، به قدر توان رزم مي کردند، از اينکه همه گوش به فرمان پيرفرزانه جان برکف چشم به دهانش دوخته بودند تا لب تر کند...ترکش خوردم، روبه آسمان، روي زمين بين ماندن و رفتن شک کردم، با تمام بي صدايي التماس مي کردم براي ماندن، التماس مي کردم که نکند بروم، نکند چشم ببندم و زيبا نباشم ... و خدا شهادت را از من دريغ کرد ...امروز که تا نزديک 50 سالگي دنيا دارم ، امروز که 23 سال است از لذت دريا داشتن محرومم و حسرت همان آرزوي بي جا در دلم مانده، ثانيه ثانيه پشيمانم ... پشيمان جاماندگي ام ...23 سال از دفاع مقدس مي گذرد و حميد صالحي اکنون مدرس دانشگاه است، عضو انجمن حمايت از مصدومان شيميايي، دل پري از ايران بعد از دفاع مقدس داشت، از مسوولان، مردم و بيشتر جوانان ...مي گفت: پاي حرف ، همه مسوولان اول و آخر هر طرحي بحث ترويج فرهنگ ايثار و شهادت را بازمي کنند و به عمل که مي رسيم تمام حرف ها به نمايشگاه عکس، بنر و ... ختم مي شود.امروز جاي موشکافي لحظه لحظه هاي زيباترين قسمت از تاريخ ايران، جاي شناساندن ايدئولوژي جوانان انقلاب و دفاع مقدس، جاي ترسيم تصوير واقعي آن دوران هاج و واج دور خودمان مي چرخيم، شانه از زير بار مسووليت خالي مي کنيم و فراموشکارانه مي گذريم.ما 30 سال تاريخ به ايثارگران بدهکاريم، 30 سال خاطره از نسل هاي بعد از انقلاب و دفاع مقدس دريغ کرديم، باز هم راحت ترين راه را براي پرکردن دفتر فعاليت ها انتخاب کرديم ...جاي اينکه يادمان باشد و به ياد بيندازيم که دختر 22 ساله در بيمارستان به خاطر شستشو و پانسمان تاول هاي جانبازان شيميايي، شيميايي شد و مرد ، جاي اينکه که مي شد جاي سفت بستن بند پوتين، خاطر بي خيالي را محکم گره زد، جاي اينکه باور کنيم ايمان و ايثار سرمايه است نه بار، ساده گذشتن را انتخاب کرديم.انگار خشت اول را اشتباه گذاشتيم و اين اشتباه رفتن هر روز دورترمان مي کند. سکوت کرده بود، چيزي از ذهن مي گذراند، دخترش اول دبستان که بود، چند باري به خاطر تعريف دوستانش از واژه جانباز قيد مدرسه را زده بود، خاطرات خوبي از امروز ايران نداشت ...مي گفت: دو سه باري به شدت مجروح شدم ؛ واژه هايش قربت غريبي داشت، داشت حال مردن و رفتن را وصف مي کرد. مي گفت: ترکش خوردم، روبه آسمان، روي زمين بين ماندن و رفتن شک کردم، با تمام بي صدايي التماس مي کردم براي ماندن، التماس مي کردم که نکند بروم، نکند چشم ببندم و زيبا نباشم ... و خدا شهادت را از من دريغ کرد ...امروز که تا نزديک 50 سالگي دنيا دارم ، امروز که 23 سال است از لذت دريا داشتن محرومم و حسرت همان آرزوي بي جا در دلم مانده، ثانيه ثانيه پشيمانم ... پشيمان جاماندگي ام ...بخش فرهنگ پايداري تبيان منبع : سايت قربانيان سلاح هاي شيميايي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 478]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن