تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر جوانى كه در سن كم ازدواج كند ، شيطان فرياد بر مى‏آورد كه : واى برمن ، واى بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836033048




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سقوط از نردبان بی‌پله


واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: «در این مدت زخم بستر هم گرفتم زیرا تشک مخصوص نداشتم. مجبور شدم کلی هم پول تشک و درمان زخم بسترم را بدهم. دکتر‌ها گفته‌اند اگر می‌خواهی امیدی برای بهتر شدنت باشد باید هر 10روز فیزیوتراپی بکنی. فیزیوتراپی جلسه‌ای ۲۵۰هزار تومان می‌شود. از کجا بیاورم. پول دوا و درمان بدون بیمه که شوخی نیست».   برداشت اول: فرامرز، نقاش ساختمان فرامرز، تازه داماد است. بعد از دو سال که نامزد بوده‌اند چند ماهی‌ست که توانسته خانه اجاره کند و زنش را بیاورد تا بالاخره زیر یک سقف با هم زندگی کنند، سقفی که در مامازند برای یک نقاش ساختمان در دوره کسادی کار به اندازه ۵ میلیون ودیعه و ۱۲۰ هزار تومان اجاره، تمام شده است. زمستان ۹۳ به تازه‌داماد کار پیشنهاد می‌شود، آن هم در جزیره کیش. او هم بارو و بنه‌اش را جمع می‌کند و تازه عروسش را می‌گذارد و می‌رود دنبال کار. «اول اسفند بود یعنی درست یک ماه به عید مانده بود. هنوز هیچ دستمزدی نگرفته بودم و منتظر بودم که با دست پر شب عید پیش همسرم بروم. قسمت بود دیگر، چه کنم، دو تا از پایه‌های نردبان شکست و من از آن بالا افتادم». دستش شکسته، عمل کرده و پلاتین یا به قول خودش دو تا لوله در دستش گذاشته‌اند. با این حال نه انگشتانش خوب کار می‌کنند و نه مچش خم می‌شود. خودش می‌گوید نقاشی که نتواند قلمو دست بگیرد که دیگر نقاش نیست. دکتر‌ها گفته‌اند فیزیوتراپی کن انشااله بهتر می‌شوی. «خرج روزمره‌ام را هم ندارم. ته جیبم یک ریال هم نیست از کجا پول فیزیوتراپی بیاورم. تا الان هم قرض کرده‌ام و طلاهای عروسی‌مان را فروخته‌ام. نزدیک ۱۰ میلیون تومان خرج شده است. تازه ۳ میلیون از خرج بیمارستانم را هم پیمانکار داده. هنوز هم دستمزدم را نداده‌اند، البته مطمئنم که می‌دهند ولی چند باری تا کیش باید بروم و بیایم تا راضیشان کنم. پول رفت و آمد هم ندارم. دفعه پیش که رفتم شب توی پارک خوابیدم. دوباره گفتند ۲۰ روز دیگر بیا. نمی‌دانم با چه پولی بروم، حالا حالا‌ها هم که با این دست نمی‌توانم کار کنم. مزدم را هم بگیرم پای قرض‌ها می‌رود. تا الان دو ماه است که کرایه خانه ندادم. همین اول کاری نمی‌دانم خرج زندگی را چه طور بدهم». فرامرز ۵ ماه قبل از حادثه برای بار سوم به تامین اجتماعی مراجعه کرده تا بیمه شود اما گفته‌اند ظرفیت نداریم بعدا بیا. «من هم دیگر سراغش نرفتم. می‌دانستم که دوباره کاری برایم نمی‌کنند. شما به آنها بگویید بیایند از صاحبخانه‌ام بپرسند، حساب بانکی‌ام را چک کنند تا مطمئن شوند که دروغ نمی‌گویم و چقدر به بیمه نیاز دارم». برداشت دوم: حجت، گچ‌کار اوستا حجت گچ‌کار، سال ۹۲ برای کار می‌رود کازرون. دم غروب چشمش سیاهی می‌رود و از سه طبقه پایین می‌افتد. اوستا حجت از وقتی بیمه کارگران ساختمان مصوب می‌شود بیمه بوده اما موقع حادثه چند وقتی از مهلت کارت مهارتش گذشته بوده و به همین خاطر هم تامین اجتماعی بیمه‌اش را تمدید نکرده است. خود حجت آقای ۵۴ ساله گوشه خانه خوابیده و حافظه درستی برای حرف زدن ندارد. همسرش می‌گوید: «وقتی این اتفاق افتاد به ما گفتند باید بروی از کازرون گزارش بیاوری. ما هم کسی را نداشتیم که برود کازرون. من هم سواد درست و حسابی ندارم که دنبالش را بگیرم. بعد از آن هم گفتند اگر می‌خواهید بیمه‌اش را تمدید کنیم باید سر کار باشد تا بازرس بیاید ببیندش اما با این حال و روز که حجت آقا نمی‌توانست سرکار برود». همکار حجت هم که برای عیادت آمده از قوانین دست و پا گیر تامین اجتماعی برای کارگران ساختمانی گله می‌کند. «ما که همیشه سر کار نیستیم. در این اوضاع رکود و کسادی چند ماهی بیشتر در سال کار نیست. با این وضع نمی‌دانیم با این قانون که بازرس بیمه باید کارگر ساختمان را در حین کار ببیند چه کنیم؟» بعد از یکی دو سال دوندگی و نامه‌نگاری‌های انجمن صنفی کارگران ساختمان، بالاخره تامین اجتماعی به حجت دفترچه بیمه می‌دهد و خانواده‌اش که هیچ درآمدی ندارند، حق بیمه‌اش را ماه به ماه جور می‌کنند و به حساب تامین اجتماعی می‌ریزند. حجت آقا چهار دختر دارد که همگی ازدواج کرده‌اند. یکی از دختر‌هایش که برای دیدن پدر و مادر آمده ماجرای تشکیل کمیسیون پزشکی پدرش برای گرفتن بیمه را تعریف می‌کند. «پدرم اصلا تعادل ندارد. تا دم در خانه هم که می‌رود باید دو نفر زیر بغلش را بگیرند. موقع جلسه کمیسیون هم من و مادرم او را تا داخل اتاق بردیم اما با این حال ازکار افتادگی‌اش را تایید نکردند و فقط ۶۶درصد برایش آسیب دیدگی زدند. اعتراض هم که می‌خواهیم بکنیم می‌گویند ۶ ماه دیگر بیایید. می‌ترسم دوباره که مهلت کارت مهارتش تمام شود با مشکل روبه‌رو شویم. دوباره می‌گویند باید سرکار باشد تا بازرس بیمه‌اش را تایید کند و پدر من هم که نمی‌تواند سر کار برود. خدا می‌داند تکلیف حق بیمه‌هایی که الان به سختی جور می‌کنیم و می‌پردازیم چه می‌شود». تا الان ۲۰ میلیون تومان خرج درمان حجت کرده‌اند که به قول خودشان همه دار و ندارشان بوده است و اکنون چشم به راه‌اند تا فامیل و آشنا به دادشان برسد. «خجالت می‌کشم به کسی رو بیاندازم. ما این همه سال با شرافت زندگی کردیم. همسرم ۳۰ سال کارگر بوده و پول حلال به خانه آورده است. حالا نمی‌دانیم بدون درآمد چه طور زندگیمان را بگذرانیم». برداشت سوم: علی‌اکبر، جوشکار علی‌اکبر ۳۵ ساله، جوشکار و اسکلت‌ساز است و هیچ وقت فرصت این را نداشته که در زیر آنچه به نام چتر حمایتی بیمه معروف است، جای بگیرد. «حوالی تابستان بود از پنج طبقه به پایین سقوط کردم. صاحب‌کارم من را رساند بیمارستان و رفت. از آن روز دیگر ندیدمش». همسر علی‌اکبر «حوالی تابستان» جمله شوهرش را با جمله «دقیقا سوم مرداد ماه بود» اصلاح می‌کند. او دقیق می‌داند که چه روزی این اتفاق افتاده، معلوم است که روزشماری کرده. پرستاری از بیمار ضایعه نخاعی، گرداندن زندگی و بزرگ کردن دو بچه کوچک با دست خالی کار ساده‌ای نیست اما با همه اینها خانه و زندگی علی‌اکبر و خانواده‌اش که شامل دو اتاق کوچک و یک آشپزخانه کوچکتراست که در مجموع شاید به ۴۰ متر هم نمی‌رسد، از تمیزی برق می‌زند. ۲۰درصد آسیب نخاعی، علی‌اکبر را زمین گیر کرده است. ماشینش را فروخته، زندگیش را فروخته، مادر و پدر پیرش در روستا، دارو ندارشان را که چند گوسفند بوده فروخته‌اند و تازه مقدار زیادی هم قرض کرده تا ۴۰ - ۵۰ میلیون تومان خرج دوا و درمانش را داده است. «دوبار عمل کرده‌ام، دو عمل دیگر هم باید قبل از عید می‌کردم که نتوانستم هزینه‌اش را جور کنم. این دو عمل خیلی مهم است و مربوط به مثانه‌ام که در اثر ضایعه نخاعی فلج شده می‌شود. خانه‌ام را ۴ میلیون ماهی ۱۷۰ هزار تومان اجاره کردم. ماه‌هاست که اجاره خانه‌ام را نتوانستم بدهم. الان هم صاحبخانه جوابم کرده اما نمی‌توانم با این پول جای دیگری را پیدا کنم». «در این مدت زخم بستر هم گرفتم زیرا تشک مخصوص نداشتم. مجبور شدم کلی هم پول تشک و درمان زخم بسترم را بدهم. دکتر‌ها گفته‌اند اگر می‌خواهی امیدی برای بهتر شدنت باشد باید هر 10روز فیزیوتراپی بکنی. فیزیوتراپی جلسه‌ای ۲۵۰هزار تومان می‌شود. از کجا بیاورم. پول دوا و درمان بدون بیمه که شوخی نیست». یک بار هم یکی از نمایندگان مجلس به دیدن علی‌اکبر آمده اما هنوز کاری برایش نکرده است. وضعیت جسمی علی‌اکبر آنقدر بد است که به سختی امیدی به سرپا شدن و شروع دوباره کار دارد. «برادرم هم کارگر ساختمان است. اگر کار کند مزدش را با زن و بچه من قسمت می‌کند اما باز بعضی شب‌ها بچه‌هایم گرسنه می‌مانند». این جمله را که می‌گوید صورت خودش و همسرش غرق اشک می‌شود. نوبت عکاسی که می‌شود همسر علی‌اکبر سر و وضع دختر ۴ ساله و پسر ۸ ساله‌اش را مرتب می‌کند. صورت خودش را می‌شوید و صورت همسرش را هم با دستمال از اشک پاک می‌کند، آخر خانواده علی‌اکبر آبرو دارند و جلوی دوربین هم آبروداری می‌کنند.

۱۳۹۴/۰۲/۰۷ ۰۲:۴۳:۲۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن