تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن هرگاه سخن گويد ياد (خدا) مى كند و منافق هرگاه سخن گويد بيهوده گويى مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827863109




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رویکرد استعماری در پژوهش های ابراهیمی توسط شرق شناسان


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
رویکرد استعماری در پژوهش های ابراهیمی توسط شرق شناسان
پژوهش فایرستون گویاى تتبّع بسیار وى در منابع اسلامى است، اما اشتباه هاى غیرقابل اغماضى که از او سر زده، نشان مى دهد که وى به همه منابع معتبر اسلامى مربوط به ابراهیم علیه السلام، به ویژه منابع شیعى، دسترسى و یا اشراف نداشته است.

خبرگزاری فارس: رویکرد استعماری در پژوهش های ابراهیمی توسط شرق شناسان



بخش دوم و پایانی بررسى مقاله ابراهیم علیه السلام مدخل «ابراهیم علیه السلام» نکات مثبت و منفى دارد. مهم ترین امتیاز مقاله «ابراهیم علیه السلام» آن است که فایرستون از آیات قرآن استفاده فراوان به عمل آورده و تقریبا براى هر مطلبى به آیه اى از قرآن استناد مى کند. این مطلب نشان دهنده تسلط فراوان نویسنده به قرآن است. در مدخل «ابراهیم علیه السلام» نقاط ضعفى وجود دارد که در زیر به آنها اشاره مى شود: ابراهیم علیه السلام جد قوم اسرائیل فایرستون، ابراهیم علیه السلام را جد قوم اسرائیل مى داند و مى نویسد: در حدود 245 آیه از 25 سوره قرآن به ابراهیم علیه السلام ، جد قوم اسرائیل، اشاره مى شود (Ibid, p.5). بررسى: حضرت ابراهیم علیه السلام، هم جد قوم اسرائیل و هم جد مسلمانان است؛ زیرا خداوند مى فرماید: «وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِن قَبْلُ وَفِی هَذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدا عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ»(حج: 78)؛ و در راه خدا چنان که حق جهاد [در راه] اوست جهاد کنید، اوست که شما را [براى خود] برگزیده و در دین بر شما سختى قرار نداده است. آیین پدرتان ابراهیم [نیز چنین بوده است ]او بود که قبلاً شما را مسلمان نامید، و در این [قرآن نیز همین مطلب آمده است] تا این پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید. همان گونه که مى دانیم، اسماعیل فرزند بزرگ حضرت ابراهیم علیه السلام جد اعراب است و اسحاق فرزند دیگر حضرت ابراهیم علیه السلام پدر یعقوب بوده که یعقوب همان اسرائیل مى باشد. پیامبران صاحب کتاب نویسنده درباره پیامبران صاحب کتاب مى نویسد: در قرآن، ابراهیم و موسى، تنها پیامبرانى هستند که به صراحت صاحب کتاب ذکر شده اند (نجم: 36ـ37؛ اعلى: 18ـ19) ((Ibid, p .5. بررسى: در قرآن، علاوه بر حضرت ابراهیمو حضرت موسى علیهم االسلام، پیامبران دیگرى هم به صراحت، صاحب کتاب معرفى شده اند. حضرت داوود، حضرت عیسى و پیامبر خاتم، از این دسته اند. در ذیل، به برخى از این آیات اشاره مى شود: ـ «وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورا» (نساء: 163؛ اسراء: 55)؛ و به داوود زبور بخشیدیم. ـ «وَقَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِم بِعَیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَیْنَاهُ الإِنجِیلَ فِیهِ هُدىً وَنُورٌ وَمُصَدِّقا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدىً وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ» (مائده: 46)؛ و عیسى پسر مریم را به دنبال آنان [پیامبران دیگر ]درآوردیم، درحالى که تورات را که پیش از او بود تصدیق داشت، و به او انجیل را عطا کردیم که در آن، هدایت و نورى است و تصدیق کننده توراتِ قبل از آن است، و براى پرهیزگاران رهنمود و اندرزى است. ـ «ثُمَّ قَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّیْنَا بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَآتَیْنَاهُ الْإِنجِیلَ» (حدید: 27)؛ آن گاه به دنبال آنان پیامبران خود را، پى در پى، آوردیم، و عیسى پسر مریم را در پى [آنان ]آوردیم و به او انجیل عطا کردیم. ـ «وَلَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعا مِنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ» (حجر: 87)؛ و به راستى، به تو سبع المثانى [سوره فاتحه ]و قرآن بزرگ را عطا کردیم. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: یکصد و چهار کتاب از جانب خدا فرستاده شده که ده کتاب از آنها بر آدم، پنجاه کتاب بر شیث و سى کتاب بر ادریس نازل شد، و بعد تورات به موسى و انجیل به عیسى و زبور به داوود ارزانى گردید (طبرسى، 1372، ج 10، ص 722). ذبیح کیست؟ فایرستون درباره اینکه کدام یک از فرزندان ابراهیم علیه السلام ذبیح بوده، مى نویسد: «مطالعه کمّىِ متون تفسیرى اولیه، نشان مى دهد که اکثر مفسران قرآن تا اواسط قرن دوم هجرى (نهم میلادى) اسحاق را قربانى موردنظر مى دانستند، اما بعدها انتخاب اسماعیل فزونى گرفت و این رویه تا به امروز پابرجا بوده است (Firsstone, 2001, v.1, p. 10). بررسى: به نظر مى رسد اسماعیل ذبیح بوده که براى اثبات آن دلایل زیر ارائه مى شود: 1. در قرآن به اسماعیل، «صابر» اطلاق شده نه به اسحاق: «سَتَجِدُنِی إِن شَاءاللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ» (صافات: 102)؛ ان شاءالله مرا از شکیبایان خواهى یافت. نیز مى فرماید: «وَإِسْمَاعِیلَ وَإِدْرِیسَ وَذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ» (انبیاء: 85)؛ و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را [یاد کن ]که همه از شکیبایان بودند. این صبر اسماعیل بر ذبح بوده است (مجلسى، 1403ق، ج 12، ص 132؛ فخررازى، 1420ق، ج 26، ص 347). 2. اسماعیل به دلیل استقامت و بردبارى در اطاعت فرمان خداوند به قربانى اش شایستگى مدال «حلیم» را نیز یافت (زمانى، 1385، ص 514). از سیاق آیات قرآن که مربوط به تولد فرزندان ابراهیم علیه السلام است فهمیده مى شود هرکجا که خداوند به غلام حلیم بشارت داده، منظور اسماعیل است و هرکجا به غلام علیم بشارت داده، مقصود اسحاق است (سیدرضا، 1383، ص 191؛ شنقیطى، 1417ق، ج 4، ص 337ـ338). پس در آیات 101ـ107 سوره «صافات» که بشارت به غلام حلیم داده شده و سپس ماجراى ذبح بیان مى گردد، غلام حلیم، اسماعیل است (طباطبائى، 1417ق، ج 10، ص 335؛ ج 17، ص 155؛ مجلسى، 1403ق، ج 12، ص 133؛ فخررازى، 1420ق، ج 26، ص 347). 3. چون مکان ذبح در مکه، و حضرت اسماعیل در آنجا بوده و همراه پدر کعبه را تجدید بنا کرد، پس اسماعیل ذبیح است. اصمعى گوید: «از اباعمروبن علاء پرسیدم ذبیح چه کسى بود؟ گفت: عقلت کجا رفته؟ اسحاق کى به مکه آمده است؟ اسماعیل در مکه بود که همراه پدرش کعبه را بنا کرد و محل ذبح هم در مکه بوده است» (طبرسى، 1372، ج 8، ص 708؛ مجلسى، 1403ق، ج 12، ص 132؛ فخررازى، 1420ق، ج 26، ص 347). امام باقر علیه السلام فرمود: مکان ذبح، جمره وسطا بوده است (کلینى، 1365، ج 4، ص 208ـ209). 4. چنان که پیش تر گذشت فایرستون بیان مى کند: «مطالعه کمّىِ متون تفسیرى اولیه، نشان مى دهد که اکثر مفسران قرآن تا اواسط قرن دوم هجرى اسحاق را قربانى موردنظر مى دانستند (Firsstone, 2001 ,v.1, p.10). مشخص نیست که وى این مطلب را از کجا بیان مى کند، حال آنکه اکثر صحابه، تابعیان و تبع آنان، قایل به ذبیح بودن اسماعیل اند. سیوطى در رساله «القول الفصیح فى تعیین الذبیح» گفته است: ابن عمر، ابوهریره، ابوالطفیل، سعیدبن جبیر، مجاهد، شعبى، یوسف بن مهران، حسن بصرى، محمدبن کعب قرظى، سعیدبن مسیب، ابوجعفر باقر، ابوصالح، ربیع بن انس، کلبى، ابوعمروبن علا، احمدبن حنبل و اکثر محدثان گفته اند که ذبیح،اسماعیل بوده نه اسحاق(آلوسى،1415ق،ج12،ص128). ابن اسحاق، سهیلى و ابن سلام جمحى در کتاب طبقات الشعراء گفته اند: عمر، ابن مسعود، مسروق، عکرمه، سعیدبن جبیر، مجاهد، عطاء، شعبى، مقاتل،عبداللّه بن عمر، ابن میسره، زیدبن اسلم، عبداللّه بن شقیق، زهرى، ابن ابى برده، مکحول، عثمان، سدى، حسن، قتاده و... قایل به ذبیح بودن اسماعیل بوده اند(فخررازى، 1420ق، ج26،ص347؛مجلسى،1403ق،ج12،ص132). 5. روایاتى که از طریق شیعه از اهل بیت علیهم السلام نقل شده، ذبیح را اسماعیل مى دانند (طباطبائى، 1417ق، ج 7، ص 232). بعضى از روایات اهل بیت که اسحاق را ذبیح قلمداد مى کنند حمل بر تقیه مى شوند (همان، ج 17، ص 155؛ مجلسى، 1403ق، ج 12، ص 135). در ذیل، به برخى از روایاتى که حاکى از ذبیح بودن اسماعیلند اشاره مى شود: الف. در زیارت امام رضا علیه السلام آمده است: «السَّلَام عَلَیکَ یا وَارِثَ إِسْمَاعِیلَ ذَبِیحِ اللَّهِ» (صدوق، 1378ق، ج 2، ص 269). ب. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «أَنَا ابْنُ الذَّبِیحَینِ»، و در ادامه بیان کرد که منظور از «الذَّبِیحَینِ» إِسْمَاعِیلَ بْنَ ابراهیم الْخَلِیلِ وَ عَبْدَاللَّهِ بْنَ عَبْدِالْمُطَّلِب است(همان،ج1،ص210). ادعاى ذبیح بودن اسحاق از کعب الأحبار منشأ گرفته است (ابن کثیر، 1419ق، ج 7، ص 28). یهودیان به رغم آنکه مى دانستند اسماعیل ذبیح بوده، به خاطر حسادت بر عرب، ادعاى ذبیح بودن اسحاق را مطرح کردند (طبرسى، 1372، ج 8، ص 807؛ مجلسى، 1403ق، ج 12، ص 134). نسبت آزر با ابراهیم علیه السلام فایرستون درباره نسبت آزر با ابراهیم علیه السلام مى نویسد: در آیه 74 سوره «انعام»، ابراهیم علیه السلام پدر خویش را آزر مى خواند (Firsstone, 2001, v.1, p. 7). بررسى: خداوند مى فرماید: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَاما آلِهَةً إِنِّی أَرَاکَ وَقَوْمَکَ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ» (انعام: 74)؛ و [یاد کن] هنگامى را که ابراهیم به پدر خود آزر گفت: آیا بتان را خدایان [خود] مى گیرى؟ من همانا تو و قوم تو را در گمراهى آشکارى مى بینم. کلمه «أب» در لغت عرب غالبا بر پدر اطلاق مى شود و گاهى به جد مادرى و عمو و همچنین مربى و معلم و کسانى که براى تربیت انسان به نوعى زحمت کشیده اند نیز گفته شده است (ابن منظور، بى تا، ماده أبو؛ طریحى، 1362، ماده أبو؛ مکارم شیرازى و همکاران، 1374، ج 5، ص 303؛ فخررازى، 1420ق، ج 13، ص 33؛ ابن شهرآشوب، 1328، ج 1، ص 223)، ولى شک نیست که به هنگام اطلاق این کلمه، اگر قرینه اى در کار نباشد، قبل از هر چیز «پدر» به نظر مى آید. اکنون این سؤال مطرح مى شود که آیا به راستى آیه مذکور مى گوید: آن مردِ بت پرست که آزر نام داشت پدر ابراهیم بوده است؟ جمعى از مفسران اهل سنت به این سؤال پاسخ مثبت گفته و آزر را پدر واقعى ابراهیم علیه السلام مى دانند، درحالى که تمام مفسران و دانشمندان شیعه معتقدند: آزر پدر ابراهیم علیه السلامنبود، بعضى او را پدرِ مادر و بسیارى او را عموى ابراهیم علیه السلام دانسته اند (مکارم شیرازى و همکاران، 1374، ج 5، ص 303؛ طباطبائى، 1417ق، ج 7، ص 162ـ165؛ طوسى، بى تا، ج 4، ص 175). قرائنى وجودداردکه نظر دانشمندان شیعه را تأیید مى کند: الف. در هیچ یک از منابع تاریخى اسم پدر ابراهیم علیه السلام «آزر» شمرده نشده، بلکه مورخان نام پدر او را «تارح» ذکر کرده اند و نسب شناسان نیز نسب وى را چنین بیان نموده اند: ابراهیم علیه السلام فرزند تارح فرزند ناحور فرزند ساروغ فرزند أرغو فرزند فالغ فرزند عابر فرزند شالح فرزند أرفخشد فرزند سام فرزند نوح است (یعقوبى، 1347، ج 1، ص 11ـ22؛ ابن کثیر دمشقى، 1408ق، ج 1، ص 132). ب. در کتب عهدین نام پدر ابراهیم«تارح» آمده است (پیدایش: 11، 26و31). بت پرستى پدر ابراهیم علیه السلام و نیاکان محمد صلى الله علیه و آله فایرستون درباره بت پرست بودن پدر ابراهیم علیه السلام و اجداد پیامبر صلى الله علیه و آله مى نویسد: «ابراهیم علیه السلام به رغم دشمنى پدرش با وى (مریم: 46)، به درگاه خداوند دعا مى کند که گناه بت پرستى پدرش بخشوده گردد (توبه: 113ـ114؛ ابراهیم: 41؛ مریم: 47؛ شعراء: 86؛ ممتحنه: 4). این بخش از قصه ابراهیم علیه السلاماحتمالاً [حضرت ]محمّد را شدیدا تحت تأثیر قرار داده است و هم او، مطابق روایات، آرزو داشته که همین کار را در حق نیاکان بت پرست خویش انجام دهد (Firsstone, 2001, v.1, p.7). بررسى: چنان که گذشت، نویسنده، پدر ابراهیم علیه السلام و نیاکان حضرت محمد صلى الله علیه و آله را بت پرست مى داند. در هر دو مورد، نظر عالمان شیعه برخلاف این دیدگاه است؛ زیرا آنان پدر ابراهیم علیه السلام و اجداد پیامبر صلى الله علیه و آله را موحد مى دانند (مفید، 1413ق، ص 139؛ طوسى، بى تا، ج 4، ص 175؛ طبرسى، 1372، ج 4، ص 497؛ مجلسى، 1403ق، ج 12، ص 49؛ عاملى، 1415ق، ج 2، ص 74ـ75). براى اثبات بت پرست نبودن پدر ابراهیم علیه السلام و نیاکان حضرت محمد صلى الله علیه و آله دلایل زیر اقامه مى شود: 1. به حکم عقل، پیامبر باید از هر چیزى که موجب نفرت و دورى مردم از وى مى شود، منزه و پاک باشد (حلّى، 1416ق، ص 350). مشرک بودن نیاکان پیامبر موجب نفرت و دورى مردم از وى مى شود؛ پس، نیاکان پیامبر باید از شرک منزه باشند. اگر نیاکان پیامبرى مشرک یا کافر باشند، امت آن پیامبر از اجابت دعوت وى و قبول سخنانش سر باز خواهند زد و دلیل خواهند آورد که پدرانِ خود تو بر آیین بت پرستى بوده، حال ما را از آن نهى مى کنى؟ و این عیب مانع از دعوت یک پیامبر مى شود  (ابوالفتوح رازى، 1408ق، ج 7، ص 340). 2. بدیهى است که قسمتى از اخلاق و رفتار انسان موروثىِ پدران است، و یک پدر مشرک نمى تواند فرزندى معصوم که هیچ رذیله اخلاقى نداشته باشد به دنیا بیاورد (اربلى، 1381ق، ج 2، ص 65). 3. خداوند مى فرماید: «الَّذِی یَرَاکَ حِینَ تَقُومُ وَتَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ» (شعراء: 218ـ219)؛ آن کس که چون [به نماز ]برمى خیزى تو را مى بیند و حرکت تو را در میان سجده کنندگان [مى نگرد]. مفسران، این آیات را دلیل بر موحد بودن پدران پیامبر صلى الله علیه و آله مى دانند (ابوحیان اندلسى، 1420ق، ج8، ص 198؛ کاشانى، 1336، ج6، ص 457؛ طوسى، بى تا، ج8، ص 68؛ قمى، 1367، ج 2، ص 125). خداوند، پیامبر صلى الله علیه و آله را مى دید که در اصلاب پاکان و یکتاپرستان و پیامبران جابه جا مى شد تا اینکه به دنیا آمد و بر مسند نبوت نشست(طبرسى،1372،ج7،ص323ـ324). از امام باقرو امام صادق علیهم االسلام در تفسیر «وَتَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ» (شعراء: 219) چنین آمده است: پیامبر صلى الله علیه و آلهدر صلب پیامبران قرار داشت، تا اینکه خداوند او را از صلب پدرش از ازدواجى پاک، و دور از هرگونه ناپاکى بیرون فرستاد (قمى، 1367، ج 2، ص 125؛ عروسى حویزى، 1412ق، ج 4، ص 69؛ مکارم شیرازى و همکاران، 1374، ج 15، ص 371؛ طبرسى، 1372، ج 7، ص 324؛ طوسى، بى تا، ج 8، ص 68). این حدیث از ابن عباس نیز نقل شده است (قرطبى، 1364، ج 14، ص 144؛ سیوطى، 1404ق، ج 5، ص 98). 4. حضرت ابراهیمو حضرت اسماعیل بعد از بناى کعبه دعا کردند که خداوند نسلشان را مسلمان قرار دهد: «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَّکَ» (بقره: 128)، و آنان را از پرستش بت ها به دور دارد «وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنامَ» (ابراهیم: 35). خداوند این دعاى حضرت ابراهیم علیه السلام را استجابت کرد (طبرى، 1412ق، ج 13، ص 151). پس بنابر دعاى حضرت ابراهیم علیه السلام و استجابت آن، نیاکان پیامبر صلى الله علیه و آله موحد بودند. 5. روایاتى وجود دارد که حاکى از موحد بودن اجداد پیامبرند (کلینى، 1365، ج 1، ص 447؛ صدوق، 1403ق، ج 1، ص 313؛ مفید، 1413ق، ص 139؛ طوسى، 1365، ج 6، ص 80و114؛ طبرسى، 1372، ج 4، ص 497؛ فخررازى، 1420ق، ج 24، ص 537؛ ج 13، ص 33؛ طبرسى، 1412ق، ص 440؛ ابن طاووس، 1367، ص 590، 607و608؛ مجلسى، 1403ق، ج 12، ص 49؛ ج 15، ص 127؛ ج 74، ص 56؛ ج 96، ص 384؛ ج 97، ص 187؛ ج 98 ص 200و332). از جمله این روایات آن است که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «خداوند همواره مرا از صلب هاى طاهر به رحم هاى پاک منتقل مى ساخت تا اینکه مرا به عالم شما آورد و هرگز به آلودگى هاى جاهلیت، مرا نیالود (ابوالفتوح رازى، 1408ق، ج 7، ص 341). کلمه «طاهرین» و «مطهّرات» در این روایت نشان مى دهد که پدران و مادران رسول خدا موحد و خداپرست بوده اند؛ چون مشرک طاهر نیست، همان گونه که قرآن مى فرماید: «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ» (توبه: 28)؛ حقیقت این است که مشرکان ناپاکند. پس نیاکان پیامبر صلى الله علیه و آله موحد بوده اند که از آنان با لفظ «طاهرین و مطهّرات» تعبیر آورده شده است. 6. براساس متون تاریخى، دلایلى وجود دارد که موحد بودن نیاکان پیامبر صلى الله علیه و آله را ثابت مى کند. براى مثال، عبدالمطلب جدّ پیامبر به دلیل عمل به آیین حنیف ابراهیمى به «ابراهیم ثانى» ملقب شده است (یعقوبى، 1347، ج 2، ص 11). اقتباس قرآن از کتب عهدین فایرستون مى نویسد: شایان ذکر است که اشارات ضد و نقیض قرآن به فرزندان ابراهیم علیه السلام، توجه محققان غربى را به خود جلب کرده است. در بخش هایى از قرآن (حجر: 53؛ صافات: 101؛ ذاریات: 28)، فرستادگان خداوند به ابراهیم علیه السلام مى گویند که او پدر پسرى خواهد شد، اما نام او گفته نمى شود. در آیه 112 سوره «صافات» این پسر اسحاق نامیده مى شود. در تعدادى از آیات، اسحاق و یعقوب [پسر اسحاق]، طورى در کنار هم قرار مى گیرند که انگار هر دو پسران ابراهیم علیه السلام هستند (انعام: 84؛ هود: 71؛ مریم: 49؛ انبیاء: 72؛ عنکبوت: 27). در برخى از آیات قرآن، به گونه اى از اسماعیل یاد مى شود که انگار هیچ نسبتى با ابراهیمنداشته است (انعام: 86؛ مریم: 54ـ55؛ انبیاء: 85؛ ص: 48). عبارت «ابراهیم، اسحاق و یعقوب» در دو قسمت از قرآن به کار مى رود (یوسف: 38؛ ص: 45)، اما در عبارتى دیگر، «ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و فرزندانش» مورد استفاده قرار مى گیرد (بقره: 136و140؛ آل عمران: 84؛ نساء: 163). در قرن نوزدهم، سى. اس. هورگرونژ (C.S. Hurgronje) این فرضیه را مطرح نمود که عباراتى همچون عبارات فوق، نشان دهنده خلط روابط دقیق میان ابراهیم علیه السلام و فرزندان اوست و مدعى شد که این آیات، آیات مکى هستند که پیش از برقرارى تماس منظم [حضرت محمّد ]با یهودیان یا مسیحیان نازل شده اند و آیاتى که عینا به تکرار روابط خانوادگى موجود در کتاب مقدس مى پردازند آیاتى مدنى هستند که در دوران اقامت [حضرت محمّد ]در مدینه و تماس دائمى او با جامعه یهودیان بومى آن دیار، نازل شده اند (Firsstone, 2001,v. 1, p. 8). بررسى: تأمل در مطالبى که گذشت، نشان مى دهد فایرستون درصدد القاى شبهه اقتباس قرآن از کتب عهدین است (براى مطالعه بیشتر، ر.ک: معرفت، 1382، ص 7ـ11)؛ شبهه اى که بنابر دلایل زیر قابل پذیرش نیست: 1. هیچ گونه دلیل و شاهد تاریخى براى فراهم بودن امکانات وزمینه هاى اقتباس وانتقال آموزه هاى کتب عهدین به قرآن وجود ندارد؛ زیرا کتب عهدین در عصر ظهور اسلام به عربى ترجمه نشده بود و ترجمه این کتب به عربى سال ها پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله صورت گرفت (مغنیه، 1986م، ص 82)، حتى خاورشناسانى همچون جرهارد بوئرینگ و نیل رابینسون به این مطلب اعتراف کرده اند (Bowering,2001,v.1, p.316; Robinson, 2003,v.3, p.8). پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز نه تنها با زبان عبرى آشنا نبود، بلکه اصولاً خواندن نمى دانست و دیدارهایى هم که بین کشیشان مسیحى و خاخام ها با پیامبر براى انتقال معارف عهدین به آن حضرت باشد، در هیچ گزارش تاریخى نیامده است (مغنیه، 1986م، ص 82). از ویژگى هاى غیرقابل تردید زندگانى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله طبق صریح قرآن و تاریخ، آن است که آن حضرت پیش از دعوت به اسلام، خواندن و نوشتن نمى دانسته، به مدرسه اى نرفته، نزد کسى براى آموختن زانو نزده، کتابى را نخوانده و چیزى را ننوشته است (جعفریان، 1373، ج 1، ص 191). قرآن بیان مى دارد: «و تو هیچ کتابى را پیش از این نمى خواندى و با دست [راست ]خود [کتابى ]نمى نوشتى، وگرنه باطل اندیشان قطعا به شک مى افتادند (عنکبوت: 48). پیداست که چنین شخصى نمى تواند کتابى را که شامل عقاید عالى و معارف متعالى و احکام و دستورات جهانى و جاودانى است بدون ارتباط با خدا و تحت تأثیر فرهنگ زمانه و یا در اثر ملاقات یک یا چند ساعته با این یا آن، رقم بزند و پدید آورد. اگر کسى بر اقتباس از کتاب هاى گذشته قادر باشد، لازم است دانش و تجربه هاى علمى عصر خود را داشته باشد، درحالى که پیامبر صلى الله علیه و آلهچنین نبوده است. 2. همان گونه که مى دانیم، پیامبر صلى الله علیه و آله قرآن را به عنوان وحى الهى معرفى کرد. حال لازمه اعتقاد به اقتباس قرآن از کتب عهدین این است که حضرت محمد دروغگو دانسته شود، درحالى که صداقت و راست گویى آن حضرت آن قدر در حد عالى بود که مشرکان قریش وى را «محمد امین» لقب دادند، تا حدى که وقتى دعوت آغازین خود را به جمع بزرگان قریش اعلام کرد و پرسید: «آیا تاکنون دروغى از من شنیده اید؟» پاسخ دادند: خیر، آنچنان به صداقت و راست گویى ات ایمان داریم که اگر در روز ادعا کنى شب است، تصدیقت خواهیم کرد. حتى خاورشناسانى همچون جان دیون پورت، توماس کارلایل، مونتگمرى وات و جرجى زیدان به راست گویى و صداقت پیامبر صلى الله علیه و آله اقرار کرده اند (دیون پورت، 1388، ص 29؛ زمانى، 1385، ص109ـ111؛ زیدان، 1352، ص 23ـ24). 3. اهل کتاب با حضرت رسول دشمنى داشتند و علیه حضرت توطئه هاى فراوان تدارک دیدند و از هیچ کارى براى تضعیف اسلام کوتاهى نکردند. پس اگر محمد صلى الله علیه و آله قرآن را از اهل کتاب گرفته بود، حتما خبر آن را منتشر مى کردند و مى گفتند: این قرآن را از ما آموخته است یا از کتاب هاى ما گرفته است و براى شما قرائت مى کند. درحالى که سخن هاى زیادى از آنها نقل شده، اما این مطلب از سوى آنها مطرح نشده است و اگر مطلبى گفته بودند، مانند سایر مطالب آنان، به ما مى رسید. 4. بسیارى از داستان هاى پیامبران که در قرآن کریم طرح شده، در کتب عهدین یافت نمى شوند؛ از جمله داستان هود، صالح و شعیب. اگر پیامبر صلى الله علیه و آله قرآن را از اهل کتاب آموخته بود، این اضافات را در کتاب خود مطرح نمى فرمود (ماضى، 1422ق، ص 148). 5. همخوان بودن آغاز و پایان کتابى که در طول 23 سال به سرانجام رسیده است، گواه محکم دیگرى بر آسمانى و وحیانى بودن آن است؛ چراکه اگر این کتاب فرآورده فکر بشر و فراهم آمده و برگرفته از آیین هاى مختلف و فرهنگ هاى موجود در جزیره العرب بود، از یکدستى لازم برخوردار نبود و اختلافات فراوانى در آن قابل مشاهده بود: «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِاللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفا کَثِیرا» (نساء: 82)؛ آیا در [معانى ]قرآن نمى اندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود قطعا در آن اختلاف بسیارى مى یافتند. 6. اگر وحى، ساخته پیامبر صلى الله علیه و آله بود، چرا در مواردى که به نفع خودش بود وحى نمى ساخت؟ براى مثال، در جریان افک، وحى یک ماه قطع شد و حضرت تا نزول دوباره وحى تهمت ها و سرزنش هاى منافقان را تحمل کرد. در داستان تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه نیز تا 16 ماه زیر فشار تهمت هاى مشرکان بود. اگر وحى تابع اراده الهى نبود و در دست پیامبر قرار داشت، چرا زودتر قبله را به کعبه تغییر نداد؟ 7. چگونه قرآن مى تواند برگرفته از کتب عهدین باشد، درحالى که آیات فراوانى، یهودیان و مسیحیان را به شدیدترین وجه ممکن توبیخ مى کنند؟ (بقره: 51، 61، 83، 91، 97، 98، 100، 211؛ آل عمران: 70، 71، 75؛ نساء: 153، 155، 171؛ مائده: 14، 17، 60، 70، 73، 82، 116؛ توبه: 30؛ حدید: 27). 8. وجود تفاوت بین قرآن و عهدین، دلیل آن است که قرآن برگرفته از آنها نیست. این تفاوت ها در حوزه هاى مختلف عقاید، اخلاق، احکام و قصص خود را نشان داده است، و گاهى این موارد، از حدّ تفاوت فراتر رفته و به تقابل با فرهنگ یهودى و مسیحى رایج و نفى برخى عناصر آنها منتهى مى شود (خوئى، 1394ق، ص 57ـ68). براى مثال، قرآن کریم تثلیث مسیحیت را رد مى کند و مى فرماید: «لَّقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَـهٍ إِلاَّ إِلَـهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ یَنتَهُواْ عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» (مائده: 73)؛ کسانى که [به تثلیث قائل شده و ]گفتند: خدا سومین [شخص از ]سه [شخص یا سه اقنوم ]است، قطعا کافر شده اند، و حال آنکه هیچ معبودى جز خداى یکتا نیست. و اگر از آنچه مى گویند باز نایستند، به کافران ایشان عذابى دردناک خواهد رسید. نتیجه گیرى بررسى مقاله «ابراهیم علیه السلام» نشان مى دهد که فایرستون از آیات قرآن استفاده فراوان به عمل آورده و تقریبا براى هر مطلبى به آیه اى از قرآن استناد مى کند. این مطلب نشان دهنده تسلط فراوان نویسنده به قرآن است. پژوهش فایرستون گویاى تتبّع بسیار وى در منابع اسلامى است، اما اشتباه هاى غیرقابل اغماضى که از او سر زده، نشان مى دهد که وى به همه منابع معتبر اسلامى مربوط به ابراهیم علیه السلام، به ویژه منابع شیعى، دسترسى و یا اشراف نداشته است. فایرستون به دلیل مراجعه یک سویه به منابع اهل سنت، از پرداختن به نظرات مکتب اهل بیت در خصوص ابراهیم علیه السلام غافل گردیده است، و همین امر از اعتبار اثر وى مى کاهد. استفاده نکردن از منابع شیعى، مشکل عمده اى است که نه تنها در پژوهش فایرستون، بلکه در پژوهش هاى بسیارى از خاورشناسان نیزبه چشم مى خورد. منابع آلوسى، محمود (1415ق)، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانى، تحقیق على عبدالبارى عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه. ابن شهرآشوب مازندرانى، محمدبن على (1328)، متشابه القرآن و مختلفه، بى جا، بیدار. ابن طاووس، رضى الدین على بن موسى بن جعفر (1367)، إقبال الأعمال، چ دوم، تهران، دارالکتب الإسلامیه. ابن کثیر، اسماعیل بن (1419ق)، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق محمدحسین شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه. ابن کثیر دمشقى، ابوالفداء حافظ (1408ق)، البدایة و النهایة، تحقیق ابوالملحم و دیگران، چ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه. ابن منظور، محمدبن مکرم (بى تا)، لسان العرب، قاهره، دارالمعارف. ابوالفتوح رازى، حسین بن على (1408ق)، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، تحقیق محمدجعفر یاحقى و محمدمهدى ناصح، مشهد، آستان قدس رضوى. ابوحیان اندلسى، محمدبن یوسف (1420ق)، البحرالمحیط فى التفسیر، تحقیق صدقى محمد جمیل، بیروت، دارالفکر. اربلى، على بن عیسى (1381ق)، کشف الغمة، تبریز، مکتبة بنى هاشمى. جعفریان، رسول (1372)، تاریخ سیاسى اسلام، بى جا، سازمان چاپ و انتشارات. حلّى، حسن بن یوسف (1416ق)، کشف المراد فى شرح تجریدالإعتقاد، تحقیق حسن حسن زاده آملى، چ ششم، قم، مؤسسة النشر الإسلامى. خوئى، سیدابوالقاسم (1394ق)، البیان فى تفسیرالقرآن، بى جا، المطبعة العلمیه. دیون پورت، جان (1388)، عذر تقصیر به پیشگاه محمد صلى الله علیه و آلهو قرآن، ترجمه غلامرضا سعیدى، تهران، اطلاعات. زمانى،محمدحسن(1385)،مستشرقان وقرآن،قم،دفترتبلیغات اسلامى. زیدان، جرجى (1352)، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهرکلام، چ چهارم، تهران، امیرکبیر. سیدرضا، ملیحه السادات (1383)، حضرت ابراهیم علیه السلام در منابع تفسیر و حدیث، بى جا، نبأ. سیوطى، جلال الدین (1404ق)، الدرّالمنثور، قم، منشورات مکتبة آیه الله العظمى المرعشى النجفى. شنقیطى، محمدالامین بن محمدالمختار (1417ق)، اضواءالبیان فى ایضاح القرآن، بیروت، دارإحیاء التراث العربى. صدوق، محمدبن على (1403ق)، الخصال، تحقیق على اکبر غفارى، چ دوم، قم، جامعه مدرسین. ـــــ (1378ق)، عیون اخبار الرضا علیه السلام، تهران، جهان. طباطبائى، سیدمحمدحسین (1417ق)، المیزان فى تفسیرالقرآن، چ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى. طبرسى، فضل بن حسن (1412ق)، مکارم الاخلاق، چ چهارم، قم، شریف رضى. ـــــ (1372)، مجمع البیان، تحقیق محمدجواد بلاغى، چ سوم، تهران، ناصرخسرو. طبرى، محمدبن جریر (1412ق)، جامع البیان عن تأویل آى القرآن، بیروت، دارالمعرفة. طریحى، فخرالدین (1362)، مجمع البحرین، تحقیق سیداحمد حسینى، چ دوم، تهران، کتابفروشى مرتضوى. طوسى، محمدبن حسن (بى تا)، التبیان فى تفسیرالقرآن، تحقیق احمد قصیر العاملى، بیروت، دارإحیاء التراث العربى. ـــــ (1365)، تهذیب الأحکام، تحقیق سیدحسن موسوى خرسان، چ چهارم، تهران، دارالکتب الإسلامیه. عاملى، جعفرمرتضى (1415ق)، الصحیح من سیرة النبى الأعظم، چ چهارم، بیروت، دارالهادى و دارالسیرة. عروسى حویزى، عبدعلى بن جمعة (1412ق)، تفسیر نورالثقلین، تحقیق سیدهاشم رسولى محلاتى، چ چهارم، قم، اسماعیلیان. فخررازى، محمدبن عمر (1420ق)، مفاتیح الغیب، چ سوم، بیروت، داراحیاء التراث العربى. قرطبى، محمدبن احمد (1364)، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو. قمى، على بن ابراهیم (1367)، تفسیر القمى، تحقیق سیدطیب موسوى جزایرى، چ چهارم، قم، دارالکتاب. کاشانى، ملّافتح الله (1336)، تفسیر منهج الصادقین فى الزام المخالفین، تهران، کتابفروشى محمدحسن علمى. کلینى، محمدبن یعقوب (1365)، الکافى، چ پنجم، تهران، دارالکتب الإسلامیه. ماضى، محمود (1422ق)، الوحى القرآنى فى المنظر الاستشراقى و نقده، مدینه، دارالدعوه. مجلسى، محمدباقر (1403ق)، بحارالانوار، چ سوم، بیروت، داراحیاء التراث العربى. معرفت، محمدهادى (1382)، شبهات وردود، قم، مؤسسه التمهید. مغنیه، محمدجواد (1986م)، شبهات الملحدین و الجواب عنها، بیروت، دار و مکتبة الهلال. مفید، محمدبن محمدنعمان (1413ق)، تصحیح الإعتقاد، قم، انتشارات کنگره جهانى شیخ مفید. مکارم شیرازى، ناصر و همکاران (1374)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة. یعقوبى، احمدبن ابى یعقوب (1347)، تاریخ یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، چ دوم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب. Bowering, Gerhard (2001), "Chronology and the Quran", Encyclopaedia of the Quran, Leiden, Brill. Firestone, Reuven (2001), "Abraham", Encyclopaedia of the Quran, Leiden, Brill. Robinson, Neal (2003), "Jesus", Encyclopaedia of the Quran, Leiden, Brill. منبع: فصلنامه معرفت– شماره 183 انتهای متن/

94/02/06 - 03:01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن