محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830988856
- شوخی در فضای آتش و خون
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: شوخی در فضای آتش و خون تهران - ایرنا - خستگی برای رزمندگان معنا نداشت، شوخ طبعی و مزاح آنها با یکدیگر در موجی از آتش وخون، فضای جبهه را در برخی مواقع چنان تلطیف می کرد که خاطرات آن دوران اکنون نیز پس از گذشت سالها وقتی نقل می شود، خنده بر لب می نشاند.
به گزارش ایرنا، رزمندگان در دوران دفاع مقدس با وجود قرار گرفتن در فضای خشن جنگ و موقعیتی که هر دم احتمال شهادت آنها می رفت، با یکدیگر شوخی و به نرمی رفتار می کردند، سر به سر هم می گذاشتند و از هر موقعیتی برای شاد کردن یکدیگر استفاده می کردند.
آنها جبهه و خط مقدم را خانه خود می دانستند؛ جاییکه قرار بود بطور دائم در آن زندگی کنند، بنابراین دم را غنیمت دانسته و در برخی موارد حتی تا لحظه جان شپردن دست از شوخی بر نمی داشتند.
اما طی سالهای گذشته همواره به بخش هایی از دوران دفاع مقدس پرداخته شده که در برگیرنده تلخی، جراحت و آتش و خون است، در حالیکه شوخ طبعی ها در آن دوران حتی به فرهنگی ماندگار تبدیل شده و با گذشت چند سال از آن، هنوز از برخی واژه ها و عبارت هایی که بکار برده می شد، استفاده می شود.
کتابی نیز درباره اصطلاحات و فرهنگ جبهه در چند جلد به چاپ رسیده است.
یکی از این اصطلاحات، نیروهای اطلاعات عملیات دشمن بود که وقتی سر و کله مگس ها و پشه ها بخصوص در فصل گرما در جبهه پیدا می شد، آن را بکار می بردند، این امر عاملی برای تحمل سختی و انبساط خاطر رزمندگان بود.
در ادامه این سطور چند خاطره از کتاب «فرهنگ و اصطلاحات جبهه» بیان می شود که حکایت از شوخ طبعی و روحیه شاد رزمندگان دارد.
** آدم بی شر و شور
آبادان بودیم، محمدرضا داخل سنگر شد، دورتادور سنگر را نگاه کرد و گفت: آخر نفهمیدم کجا بخوابم؟ هر جا می خوابم، مشکلی پیش می آید، یکی لگدم می کند، یکی رویم می افتد.
از آخر سنگر داد زدم، بیا اینجا، این گوشه سنگر، یک طرف تو من هستم و طرف دیگر دیوار سنگر، کسی هم کاری به کار تو ندارد، من هم که آزارم به کسی نمی رسد.
کمی نگاهم کرد و گفت: عجب، گفتی گوشه ای امن و امان، تو هم که آدم آرام و بی شر و شوری هستی.
بعد پتوهایش را آورد انداخت آخر سنگر، خوابید و چفیه خود را روی سرش کشید، من هم خوابم برد و خوابیدم.
در خواب دیدم، با یک عراقی دعوا کردم، عراقی زد تو صورتم، من هم عصبانی شدم، دستم را بردم بالا و داد زدم: یا ابوالفضل علی(ع) و بعد با مشت محکم کوبیدم تو شکمش.
همین که مشت را زدم، یک نفر داد زد: یا حسین(ع)، از صدای او پریدم بالا.
محمدرضا بود، هاج و واج و گیج و منگ دور سنگر را نگاه می کرد و می گفت: کی بود؟ چه شد؟ مجید و صالح از خنده ریسه رفته بودند و گفتند: نترس، کسی نبود، فقط این آقای آرام و بی شر و شور با مشت به شکمت کوبید.
** صدای خروس، سگ، بز، الاغ
شلمچه بودیم، شیخ اکبر گفت: امشب نمی شود کار کرد، می ترسم بچه ها شهید شوند.
در تاریکی دور هم ایستاده بودیم و فکر می کردیم.
صالح گفت: یک فکری، همه سرهای خود را تو هم بردیم،
حرف صالح که تمام شد، زدیم زیر خنده و راه افتادیم، حدود یک کیلومتر از بولدوزرها دور شدیم، رفتیم جاییکه پر از آب و باتلاق بود.
فاصله ما با عراقی ها خیلی کم بود اما هیچ سر و صدایی نمی آمد.
دور هم جمع شدیم، شیخ اکبر که فرمانده ما بود، گفت: یک، دو، سه.
هنوز حرف او تمام نشده بود که صدای 12 نفر ما زلزله ای به پا کرد، هر کس صدایی از خودش درآورد، صدای خروس، سگ، بز، الاغ.
چیزی نگذشت که تیربارهای عراقی به کار افتاد، جیغ و داد ما که تمام شد، دویدیم سمت بولدوزرها، عراقی ها انگار آن شب بولدوزرها را نمی دیدند.
تا صبح گلوله های خود را در باتلاق حرام کردند و ما با خیال آسوده تا صبح خاکریز زدیم.
** از بچه ننه ها بدم می آید
شلمچه بودیم، بولدوزرها را خاموش کردیم و نماز صبح را خواندیم. دور هم نشسته بودیم که نادری رفت نشست روی یک سنگر و شروع به سخنرانی کرد.
رو به فرمانده کرد و گفت: آقای قیصری! من آنقدر از این بچه ننه ها بدم می آید.
فرمانده گفت: کدام بچه ننه ها؟
نادری گفت: بچه هایی که هنوز صدای گلوله نیامده، از بالا می پرند و دراز به دراز روی زمین می خوابند. آدم باید شجاع باشد، نترس باشد، من که تا خمپاره منفجر نشود، تکان نمی خورم، یعنی اصلا کم شده که بترسم.
داشت از خود تعریف می کرد که صالح گفت: نادری درست می گوید، من که ندیدم به این راحتی بترسد.
بعد به پیرمرادی چشمک زد و اشاره کرد.
پیرمرادی رفت پشت سر نادری نشست.
صالح ادامه داد: مثلا موقعی که گلوله ای می آید.
پیرمرادی یک دفعه، صدای شلیک یک خمپاره را درآورد، هنوز صدای پیرمرادی تمام نشده بود که نادری داد زد: یا ابوالفضل(ع)، برادر بخواب.
نادری از بالای سنگر مثل گنجشکی پرید پایین و دراز به دراز خوابید و دستهایش را روی سر گرفت.
صدای خنده بچه ها همه جا را پر کرد، لحظه ای گذشت، نادری آرام سرش خود را بلند کرد و گفت: پس کو خمپاره؟ کجا خورد؟
قیصری که می خندید، گفت: خورد زمین، البته نادری، نه گلوله.
** چشمهایت را ببند، خجالت نکشی
شلمچه بودیم، قیصری گفت: همه جور آن خوب است.
صالح گفت: نه اسیر شدن بد است.
هر کسی چیزی گفت، تا رسید به شیخ اکبر.
او دستهای خود را بالا برد و گفت: خدایا همه آن خوب است ولی من نمی خواهم در توالت شهید یا مجروح شوم.
نزدیک اذان ظهر بود که رفتیم برای تجدید وضو، دور تانکر آب ایستاده بودیم، حرف می زدیم و وضو می گرفتیم که ناگهان خمپاره ای پشت توالت منفجر شد و توالت را روی هم ریخت.
هاج و واج به گرد و غبار نگاه می کردیم که صدای جیغ و داد کسی بلند شد، دویدیم طرف صدا، صدای شیخ اکبر بود.
از زیر گونی ها و چوبهای خراب شده توالت، داد می زد و می گفت: آهای مردم بیایید کمک، نه نه نیایید کمک، من لخت هستم، خاک بر سرم شد، همه جای بدنم پر از ترکش شده است.
از خنده ریسه رفته بودیم، شیخ اکبر را از زیر گونی ها بیرون می کشیدیم اما مرتب داد زد: نامردها، نگاه نکنید، مگر نمی دانید من نامحرم هستم.
شیخ اکبر را روی زمین ولو کردیم، حالا نخند، کی بخند.
جیغ و داد می زد که امدادگر از راه رسید و به طرف او رفت.
شیخ اکبر گفت: نیا کجا می آیی؟
امدادگر گفت: چشمهایت را ببند، خجالت نکشی.
بعد کنار او نشست.
** تو حوری هستی؟
تیر و ترکش خورده بودم، فکر کردم که شهید شده ام و الان در بهشت هستم اما هنوز حالم جا نیامده بود که بروم میوه بخورم و زیر درخت ها گشتی بزنم.
یکباره پرستار وارد شد، من هم که در حال و هوای بهشت بودم و فکر می کردم در بهشت هستم، گفتم: تو حوری هستی؟.
پرستار که فکر کرده بود، خیلی زیباست، گفت: بله من حوری هستم.
من هم گفتم: اگر تو حوری هستی، پس چرا این قدر زشت هستی؟
پرستار عصبانی شد و آمپول را محکم در دستم فرو کرد.
** خاک بر سرت کنند حجتی
خرمشهر بودیم، بچه ها رحل ها را چیدند دور تا دور سنگر و قرآن ها را روی آن گذاشتند.
خلیلیان سوره الرحمن را شروع کرد و بچه ها آرام آرام سرهای خود را تکون می دادند، یعنی که گریه می کنیم اما «اکبر کاراته» بیشتر از بقیه سر تکان می داد.
قرآن که تمام شد، حاج آقا سخنرانی را شروع کرد و در وصف شهید حجتی حالا نگو و کی بگو.
نیم ساعتی گذشت که چای آوردند، همه چای برداشتند اما اکبر کاراته چای برنداشت و خود را زد به من و گفت: من چطوری بدون حجتی چای بخورم؟
مجید در گوش او گفت: من ندیده بودم تا حالا برای کسی گریه کنی؟، چه شده برای حجتی گریه می کنی؟
اکبر چشم های سرخ شده خود را انداخت تو چشم های مجید و گفت: زورت می آید، دلم برای او کباب شده، دوست جون جونیم بود.
حاج آقا گفت: کاری به آقای کاراته نداشته باش، بگذار گریه کند دلش سبک شود، من هم رفیقم شهید شود، بیش از این گریه می کنم.
احمدی آهسته گفت: دل ما می سوزد از اینکه این دو اصلا با هم دوست نبودند.
هنوز چای نخورده بودیم که فرمانده سراسیمه دوید توی سنگر، نشست کنار حاج آقا و چیزی در گوش او گفت، بعد میکروفن را کشید جلوی خود و با خوشحالی گفت: برادران عزیز، خبر رسیده که برادر حجتی شهید نشده و حالا هم در بیمارستان شهید بقایی است.
هنوز حرف او تمام نشده بود که اکبر کاراته بلند گفت: خاک بر سرت کنند حجتی، تو عمرم یکبار گریه کردم، آن هم برای تو ذلیل مرده، می مردی شهید می شدی، تو که آبروی من را بردی.
بعد قاه قاه خندید و از سنگر رفت بیرون.
** آبروی ما را بردید
مقر آموزش نظامی بودیم، بعد از عملیات کربلای پنج، جغله های جهاد را برای آموزش نظامی بردند و گفتند: لازم است.
چهارمین شب آموزشی بود، گفته بودند که شب سختی داریم. شام را خوردیم، کفشها را زیر پتوها گذاشتیم و خوابیدیم.
ساعت دو نیمه شب بود که پاسدارها با یک سر و صدای عجیب و غریبی داخل سالن ریختند.
هر چه گاز اشک آور داشتند، زدند و هر چه تیر مشقی بود، شلیک کردند اما کسی ککش هم نگزید.
آنقدر گلوله خمپاره و کاتیوشا دور ما خورده بود که چشم و دل ما از این چیزها پر شده بود.
دیدند فایده ای ندارد، داد زدند: برادر بلند شو.
فایده ای نداشت، حسابی عصبانی شدند و افتادند به جون بچه ها و آنها را از تخت پایین انداختند و به بیرون هل دادند.
منصور داد زد: چرا می زنید؟ چرا هل می دهید؟
یکی از آنها داد زد: بروید بیرون، آبروی ما را بردید، مثلا آمدید آموزش نظامی؟
هنوز حرف او تمام نشده بود که بچه ها از خنده ریسه رفتند و وسط سالن ولو شدند.
یکی از پاسدارها، رو به دیگران در حال خنده گفت: فایده ای ندارد، برویم. اینها آدم بشو نیستند.
آن ها رفتند و ما تا صبح خندیدم.
** سنگرسازان بی سنگر
چه بچه های باحالی و چه روزهای با صفایی و چه شب های آسمانی و قشنگی بود.
سرزمینی در یک قدمی بهشت، نه روستایی بودند و نه شهری، از سرزمین ملائک بودند و چند روزی مهمان این کره خاکی، آمده بودند تا تلنگری به دلهای زنگ زده و غافل ما بزنند.
آنچه در دفاع مقدس گذشت، قصه خون و خونریزی، تعصب های خشک و توخالی و اخم های تند و خشن نبود.
راز قصه آنها، رنگ قصه گل بود و پروانه، تبسم و لبخند مرام روی آنها و نماز و اشک، مسلک روح آسمانی آنها بود.
یکی از مقرهای آنها نزدیک خرمشهر بود، مقر شهید حجتی. بیشتر آنها چهارده، پانزده ساله بودند و راننده لودر و بولدوزر، به آنها می گفتند، «سنگر سازان بی سنگر» اما به «جغله های جهاد» معروف بودند.
اجتمام ** 1880 ** 1071
05/02/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]
صفحات پیشنهادی
آدمخوار مخوف البرز دستگیر شد/ قمه کشی خونین نوچهها در قهوهخانه آتشگاه
آدمخوار مخوف البرز دستگیر شد قمه کشی خونین نوچهها در قهوهخانه آتشگاه اعضای باند اراذل و اوباش معروف به آدمخوار که با تخریب مغازه ها درگیری و برهم زدن نظم عمومی ساکنان منطقه شاهین ویلای کرج آرامش اهالی را به مخاطره افکنده بودند از سوی ماموران پلیس امنیت عمومی استان البرز دسسخنگوی سازمان آتشنشانی شهر تهران خبر داد برخورد ۴خودرو و یک موتورسیکلت در بزرگراه مدرس/ ۳ نفر مصدوم شدند
سخنگوی سازمان آتشنشانی شهر تهران خبر دادبرخورد ۴خودرو و یک موتورسیکلت در بزرگراه مدرس ۳ نفر مصدوم شدندسخنگوی سازمان آتشنشانی شهر تهران از برخورد چهار خودرو در شمال به جنوب بزرگراه مدرس و مصدومیت سه نفر خبر داد جلال ملکی در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری فارس دربارهتصادف خونین 4 خودرو در اتوبان مدرس/ 2 زن و یک مرد راهی بیمارستان شدند
تصادف خونین 4 خودرو در اتوبان مدرس 2 زن و یک مرد راهی بیمارستان شدند سخنگوی سازمان آتش نشانی از برخورد زنجیره ای 4 دستگاه خودرو و یک دستگاه موتورسیکلت در اتوبان مدرس و 3 مصدوم در این حادثه خبر داد به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران ساعت 15 53 ظهر امروز حادثه برخوردحادثه خونین برای دو خودروی BMW و پورشه
حادثه خونین برای دو خودروی BMW و پورشه سخنگوی سازمان آتشنشانی شهر تهران گفت دو خودروی BMW و پورشه بامداد امروز در بزرگراههای تهران حادثه ساز شدند و در اثر این حوادث 3 نفر جان خود را از دست دادند و 3 نفر دیگر نیز به مراکز درمانی منتقل شدند به گزارش فرهنگ نیوز سخنگوی سازمانرئیس کل دادگستری استان تهران: گاهی عدهای به دنبال تطمیع یا تهدید قاضی هستند/ لغزش قاضی مساوی با سقوط در آتش ا
رئیس کل دادگستری استان تهران گاهی عدهای به دنبال تطمیع یا تهدید قاضی هستند لغزش قاضی مساوی با سقوط در آتش استرئیس کل دادگستری استان تهران گفت گاهی در برخی از پروندهها اصحاب پرونده به دنبال تطمیع یا تهدید قاضی هستند که اگر قاضی بلغزد لغزش او مساوی با سقوط در آتش است به گزارشدستبرد عجیب دزد خونسرد به نمایشگاه اتومبیل
تراز دزد خونسرد برای سرقت خودروی مدل بالا از نمایشگاهی در ساری دست به اقدام عجیبی زد این دزد با وجود شناسایی از سوی پلیس فرار طولانیای را آغاز کرد ولی سرانجام با شلیک مأموران زمینگیر و بازداشت شد به گزارش تراز مرد بنگاهداری وقتی صبح زود وارد محل کارش شد از اتفاقی که افتاده بپرسه زدن در شهر با دستهای خون آلود
پرسه زدن در شهر با دستهای خون آلود رییس پلیس آگاهی استان سمنان از دستگیری نوجوان 16 ساله ای خبر داد که در یک نزاع با ضربه چاقو باعث قتل نوجوان 17 ساله ای شده بود سرهنگ داود رسولی فر گفت ساعت 18 روز چهارشنبه هفدهم فروردین وقوع یک درگیری و مجروحیت نوجوانی به مرکز فوریت های 110 پدرمان کم خونی با مویز و انگور
استاد دانشکده طب سنتی دانشگاه تهران گفت درمان کم خونی با مویز و انگور میتوان به جای استفاده از داروهای شیمیایی برای رفع کم خونی و ضعف عمومی بدن از انگور یا آب انگور و در فصولی که انگور وجود ندارد از شیره انگور استفاده کرد امام صادق عليه السلام مؤمن همواره خانواده خود رانزاع خونین در جنوب پایتخت
نزاع خونین در جنوب پایتخت مدیر روابط عمومی اورژانس تهران از نزاع خونین پنج تن در جنوب پایتخت خبر داد حسن عباسی گفت درپی تماس عوامل کلانتری کیانشهر با اورژانس و اعلام وقوع یک مورد نزاع منجر به جرح تکنیسینهای مرکز اورژانس تهران در ساعت 15 30 دیروز به محل اعزام شدند وی با اشارهسخنگوی سازمان آتشنشانی شهر تهران در گفتوگو با فارس تصادف زنجیرهای 4 خودرو در اتوبان صیاد/4نفر مصدوم شدند
سخنگوی سازمان آتشنشانی شهر تهران در گفتوگو با فارستصادف زنجیرهای 4 خودرو در اتوبان صیاد 4نفر مصدوم شدندسخنگوی سازمان آتشنشانی شهر تهران از تصادف زنجیرهای 4 خودرو در شمال به جنوب اتوبان صیاد خبر داد جلال ملکی در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری فارس دربارسرقت خونین از انبار شرکت خصوصی |اخبار ایران و جهان
سرقت خونین از انبار شرکت خصوصی کد خبر ۴۹۳۳۶۹ تاریخ انتشار ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰ ۳۵ - 21 April 2015 جوان شیشهای که با انگیزه سرقت به محل کار سابقش در انبار شرکتی خصوصی در کهریزک رفته بود نگهبان آنجا را به قتل رساند اما چند ساعت بعد در چالوس دستگیر شد به گزارش همشهری صبح روز 27طراحی و توسعه فضای سبز بزرگراه شهید حکیم / بازپیرایی چهره مخدوش پایتخت
مختاری به باشگاه خبرنگاران خبر داد طراحی و توسعه فضای سبز بزرگراه شهید حکیم بازپیرایی چهره مخدوش پایتخت مدیر عامل سازمان بوستانها و فضای سبز شهرداری تهران با اشاره به طراحی توسعه فضای سبز در بزرگراههای پایتخت گفت طراحی و توسعه فضای سبز در حاشیه بزرگراه شهید حکیم انجام میشودراز جسدی که درحال سوختن در میان شعله های آتش می سوخت، کشف شد
راز جسدی که درحال سوختن در میان شعله های آتش می سوخت کشف شد جامعه > حوادث - خراسان نوشت بعدازظهر بيست و دوم فروردين فردي با پليس تماس گرفت و از سوختن جسد جواني خبر داد که لاي يک تخته قالي ۱۲ متري قرار داشت در پي دريافت اين خبر بلافاصله گروهي از کارآگاهان اداره جنجزییات درگیری پلیس با اشرار مسلح به آرپی جی/ ماموران آتش محموله بزرگ تریاک را خاموش کردند
سردار رحیمی به باشگاه خبرنگاران خبر داد جزییات درگیری پلیس با اشرار مسلح به آرپی جی ماموران آتش محموله بزرگ تریاک را خاموش کردند فرمانده انتظامی استان سیستان و بلوچستان از انهدام باند بزرگ قاچاقچیان مسلح و کشف یک تن و 828 کیلو تریاک و دستگیری 3 قاچاقچی در درگیری مسلحانه شب گذشتست خون برای پیشبینی سرطان پستان |اخبار ایران و جهان
تست خون برای پیشبینی سرطان پستان کد خبر ۴۹۳۲۸۰ تاریخ انتشار ۳۱ فروردين ۱۳۹۴ - ۲۳ ۱۵ - 20 April 2015 متخصصان دانشگاه کپنهاگ دانمارک آزمایش خون جدیدی را معرفی کردند که میتوان با کمک آن سرطان پستان را زودتر پیشبینی کرد به گزارش ایسنا در این بررسی متخصصان دریافتند که میتواناگر فشار خون دارید بلوبری بخورید
پژوهش یک تحقیق جدید در کالج شمال فلاند اثبات کرد که بلوبری قادر است تاثیر رژیم غذایی پرچرب را کم کند برای نخستین بار نشان داده شد که بلوبری تاثیرات مفیدی بر فشار خون و پاسخ های التهابی دارد التهاب خفیف و افزایش فشار خون اغلب با بیماری های مرتبط با چاقی در ارتباط است هدف اصلیدعوای خونین در جنوب پایتخت
دعوای خونین در جنوب پایتخت جامعه > حوادث - ایسنا نوشت مدیر روابط عمومی اورژانس تهران از نزاع خونین پنج تن در جنوب پایتخت خبر داد حسن عباسی گفت درپی تماس عوامل کلانتری کیانشهر با اورژانس و اعلام وقوع یک مورد نزاع منجر به جرح تکنسینهای مرکز اورژانس تهران در س-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها