واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
پاشنه آشیل آمریکا
مصالحه دولت آمریکا و سنا در هفته گذشته منجر به وضعیت جدیدی برای فشار به ایران در فرایند مذاکرات شد. یعنی دولت اوباما پذیرفت تصمیمگیری درباره لغو تحریمهای کنگره علیه ایران، به عهده خود کنگره باشد که این کاملاً به ضرر ایران است.
پس از گفت و گوهای هستهای سوئیس طرفهای مذاکرهکننده پذیرفتند، نتایج کلی مذاکرات فشرده 9 روزه را در قالب متنی که همه اعضا محتوایش را پذیرفتند، منتشر کنند که نام «بیانیه مشترک» بر آن گذاشته شد و دکتر ظریف و موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در جمع نمایندگان رسانههای بینالمللی آن را قرائت کردند. انتظار به جا و طبیعی آن بود که پس از انتشار «بیانیه مشترک» درباره آنچه که گذشت و آنچه که پیشرو است صحبتی نشود و یا اگر ضرورتی برای صحبت است در راستای «بیانیه مشترک» صحبت شود که مقامات آمریکایی با انتشار متنی به نام «فکتشیت» و گرفتن مواضع مختلف کاملاً خلاف این انتظار و تعهد به «بیانیه مشترک» عمل کردند و در عمل به این اقدام خلاف، تا آنجا پیش رفتند که گویا سند اصلی که درباره آن توافق شده «فکتشیت» آمریکایی است، نه «بیانیه مشترک»! آنچه که مقامات آمریکا در این «فکتشیت» و مواضع اعلامی خود آشکار ساختند بیش از آنکه ارزش اسنادی داشته باشد، تفسیرهای عجیب و غریب و بعضاً کاملاً مغایر با متن «بیانیه مشترک» بود. به موازات رفتار مقامات دولتی آمریکا درباره کلیت مذاکرات هستهای، درگیری سنا با دولت اوباما که اصرار داشتند نظرشان در تأئید توافقنامه احتمالی تعیینکننده باشد، موضوع را پیچیدهتر کرد. مصالحه دولت آمریکا و سنا در هفته گذشته منجر به وضعیت جدیدی برای فشار به ایران در فرایند مذاکرات شد. یعنی دولت اوباما پذیرفت تصمیمگیری درباره لغو تحریمهای کنگره علیه ایران، به عهده خود کنگره باشد که این کاملاً به ضرر ایران است و اوباما با بهانه قرار دادن آن قصد دارد از خود رفع مسئولیت کند تا همچنان اهرم فشار بر ایران را در اختیار داشته باشد، سنا هم پذیرفت تا در پذیرش اصل توافق احتمالی دخالتی نداشته باشد و آن را به اوباما واگذارد که البته پذیرش سنا صراحت پذیرش دولت را ندارد؛ شاید به همین دلیل است که اوباما چند روز پس از این مصالحه گفت: «نگرانی دومی که من داشتم این بود که به موضوع قدرت سنتی رئیسجمهور مربوط میشد. شماری از افراد از قانون کورکر حمایت و اعلام میکردند که به عنوان یک موضوع عادی، رئیسجمهور لازم است که امضا کنگره را برای مذاکره درباره یک توافق سیاسی داشته باشد اما اینگونه نبوده است و هرگز اینگونه هم نخواهد بود. این یک توافق عادی نیست که تحمیل شود و رئیسجمهور آمریکا چه دموکرات باشد و یا جمهوریخواه همیشه توانسته است که وارد توافقهای سیاسی با دیگر کشورها حتی اگر الزامآور باشند، خارج از تأئید کنگره شوند.»
به موازات مصالحه دولت با سنا که موضع اوباما را در راستای تفسیرهای «فکتشیتی» از مذاکرات تقویت میکرد، اظهارات برخی دیگر از مقامات آمریکا در همین راستا ادامه داشت. جوبایدن، معاون اوباما در جمع هوادارانش گفت: «دولت اوباما توافقی را که شامل سرزدهترین بازرسیهای تاریخ هر توافقی نباشد، امضا نمیکند.» و یا گفت: «اگر آنها (ایرانیها) انتظار داشته باشند که همان ابتدای کار تمام یا بخش اعظم تحریمها کاسته شود، توافقی در کار نخواهد بود.» همچنین در این گیرودار اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا نیز در گفت و گو با شبکه انبیسی گفت: «اگر مذاکرات به توافق خوب منجر نشود، گزینه نظامی قطعاً روی میز باقی خواهد ماند. مشخص است که اگر توافق خوب وجود داشته باشد، ارزش صبر کردن برای آن و کامل کردن روند مذاکرات را دارد. البته یکی از وظایف من اطمینان از باقی ماندن همه گزینهها روی میز است.» برای افزایش حجم چنین اظهاراتی که با هدف بالا بردن فشار بر ایران ابراز میشود، مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز برای ایجاد خلل در اعتماد به نفس ایرانیها گفت: «تحویل سامانههای دفاع هوایی اس 300 به ایران تأثیری بر توانایی آمریکا در مقابله با ایران نخواهد داشت.» در نهایت جانبینر رهبر اکثریت جمهوریخواه کنگره نیز برای کامل کردن این نمایش عملیات روانی، اعلام کرد: «من هرگز خوشبین نبودم که بتوانیم به توافق دستیابیم، توافقی واقعی که بتواند تهدید هستهای ایران را متوقف کند و هرگز باور نداشتهام که ایرانیان تمایل داشته باشند از تلاشهای خود برای رسیدن به سلاح اتمی دست بردارند.» وی صراحتاً گفت امیدوارم دولت اوباما نتواند درخصوص برنامه اتمی ایران، به توافق دست یابد. پس از اشاره به کلیت رفتار مقامات آمریکا پس از پایان نشست سوئیس ومرور نمونههای اخیر آن، جا دارد پرسیده شود چرا آمریکاییها چنین رفتار میکنند؟! سیاست مذاکراتی آمریکا بر اصل «تبدیل امید و اشتیاق به ناامیدی و تهدید» بنا شده است. آنها ابتدا سعی میکنند با سختگیری در مذاکرات درفرایندی طولانی با تظاهر و یا دادن امتیازات حداقلی و نیز ترسیم چشماندازی چشمنواز، امید و اشتیاق را در طرف مقابل ایجاد کنند و پس از اطمینان از مؤثر واقع شدن آن بنا به اقتضا تصویر دیگری از آن ارائه میکنند که در این تصویر جدید نشانههای امید و اشتیاق به وجود آمده رنگ میبازد. به اعتقاد آنها طرف مقابل برای جلوگیری از رنگ باختن بیشتر نشانههای امید و اشتیاق حاضربه همکاری بیشتر است و اگر به راحتی این همکاری و همراهی و به عبارت دیگر عقبنشینی را نپذیرفت با موضعگیریهای خاص و نشان دادن اینکه حاصل تلاشها در آستانه نابودی است، فضای سیاه و سنگین ناامیدی را به نمایش میگذارند و تهدید را چاشنی آن میکنند تا تیر خلاص را به طرف مقابل شلیک کنند. آنها برای کاهش هزینههای سنگین هر اشتباهی در اجرای این برنامه، راه گریزی را نیز پیشبینی میکنند که در لابهلای آن برنامه قابل تشخیص است. این اقدام احتیاطی در سخنان اوباما قابل مشاهده است آنجا که گفت: «واشنگتن آماده مذاکره خلاقانه در مورد تحریمها است. اینکه تحریمها چطور کم میشوند و اینکه اگر مورد نقضی اتفاق افتاد، چطور فوراً باز میگردند، سازوکارهای مختلفی و راههای متفاوتی برای آن وجود دارد… (مذاکرهکنندگان) باید فرمولهایی بیابند که نگرانیهای اصلی ما را برطرف کرده و در عین حال به طرف دیگر هم اجازه دهد چیزی را به بدنه سیاسی خود ارائه دهد که قابل قبولتر باشد.» این سخنان جوبایدن نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی است آنجا که خطاب به نمایندگان کنگره گفت: «در صورتی که اقدامات نمایندگان [کنگره] مذاکرات را به شکست بکشاند، تضمین میکنم که رژیم تحریمها دوام نمیآورد.» به نظر میرسد مذاکره کنندگان ایرانی برای موفقیت در مذاکرات باید بیشتر توان خود را بر حوزه احتیاطی آمریکاییها که در بالا به آن اشاره شد متمرکز کنند و به مباحث پیشتر گفته توجه چندانی نداشته باشند، چون پاشنه آشیل آنها همین جا است. جواد رضایی منبع: بصیرت انتهای متن/
94/01/31 - 00:20
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]