تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به کوچکی گناه نگاه نکنید بلکه به چیزی [نافرمانی خدا] که برآن جرات یافته اید بنگ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826169000




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فارس گزارش می‌دهد بیان خاطرات شهدای قزوین از زبان مادران صبورشان


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش می‌دهد
بیان خاطرات شهدای قزوین از زبان مادران صبورشان
بازگو کردن خاطرات شهدا، جانبازان و رزمندگان و مطالعه وصیت‌نامه‌های آنها می‌تواند فرهنگ ایثار و شهادت را بیشتر در جامعه ترویج دهد و قشرهای مختلف جامعه به ویژه جوانان بیشتر با سیره آنها آشنا شوند.

خبرگزاری فارس: بیان خاطرات شهدای قزوین از زبان مادران صبورشان



به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، بازگو کردن خاطرات هشت سال دفاع مقدس یکی از نیازهای ضروری جامعه امروز است که باید این خاطرات با هدف آشنایی بیشتر نسل جوان با جنگ تحمیلی بیشتر بازگو شود تا آنهاییکه این جنگ را درک نکردند، با ارزش‌ها و اهداف این دوران بیشتر آشنا شوند. شهدایی که با گذشتن از جان خود و تحمل سختی‌ها در جنگ تحمیلی حضور یافتند تا بتوانند از ارزش‌های اسلامی کشورمان محافظت کنند، خانواده‌های آنها از جمله مادرانشان نیز برای موفقیت‌شان دعا می‌کردند تا پیروز شوند. احیا، حفظ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت‌طلبی، زنده نگه داشتن یاد شهیدان و حفظ آثار آنها برای قشرهای مختلف جامعه به ویژه نسل جوان از اهداف بازگو کردن خاطرات دفاع مقدس است تا باورهای دینی و مذهبی آنها تقویت شود. مرور کردن خاطرات شهدا از زبان مادرانشان که سال‌ها پس از شهادت آنها با این خاطرات زندگی می‌کنند، برای ما شنیدنی و یادآور جان‌فشانی‌های آ‌نها در هشت سال دفاع مقدس است که در بین خاطرات آنها آخرین وداع این شهدا را با مادرانشان مرور می‌کنیم. صغری مولائی مادر شهید محمدرضا فیاضی ضمن بیان خاطرات در آخرین وداع خود با فرزند شهیدش به خبرنگار ما می‌گوید: شبی در خواب دیدم که از داخل حیاط امامزاده حسین(ع) می‌خواهم به بیرون بروم که دیدم محمدرضا در کنار در ایستاده است. گفتم: اینجا چکار می‌کنی، دستم را گرفت و مرا به سمت گلزار شهدا برد و قطعه زمینی را نشان داد و گفت: اینجا جای من است، این حرف را زد و من را متحول کرد. او از 15 سالگی بارها به جبهه‌ها رفته بود و چندین بار هم مجروح و جانباز شده بود؛ در عملیات کربلای 4 دوستان زیادی داشت که همه شهید شدند. او نگران بود که چرا به فیض شهادت نایل نمی‌شود و همواره می‌گفت: مگر ما چه گناهی کرده‌ایم که مانده‌ایم؟ که سرانجام در عملیات کربلای 5 حضور یافت و به شهادت رسید. وقتی پیکر مطهرش را برای به خاکسپاری بردیم، با کمال ناباوری دیدم مکانی که برای دفنش آماده کرده‌اند، همان مکانی است که خودش در خواب به من نشان داده بود. شهید محمدرضا فیاضی در تاریخ پنجم خرداد 1345، در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش یوسف میوه و تره‌بار فروش بود، مادرش صغری نام داشت و تا پایان سطح دوم در حوزه علمیه درس خواند و روحانی بود. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، 19 بهمن 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد، مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. خانم بس کلهر مادر شهید بختیار کلهر ضمن بیان خاطرات در آخرین وداع خود با فرزند شهیدش به خبرنگار ما می‌گوید: بختیار فرزند کوچکترم بود و ابراهیم پسر بزرگتر وقتی بختیار تصمیم گرفت به جبهه برود ابراهیم هم اقدام مشابه انجام داده بود اما پدر اجازه نمی داد که هر دو با هم به جبهه‌ها بروند بختیار و ابراهیم بحث‌های زیادی برای رفتن یکی و ماندن دیگری کردند. بختیار می گفت ابراهیم بزرگتر است و باید بماند و ابراهیم هم می گفت بختیار حالا کوچک است و باید بزرگ شود و بعد به جبهه برود. در نهایت قرار شد آن دو قرعه کشی کنند و هر کس قرعه به نامش افتاد به جبهه برود که در این قرعه بختیار برنده شد؛ در آستانه عملیات محرم بودیم که او به جبهه‌ اعزام شد و درست یک ماه بعد خبر شهادت او را آوردند، بختیار هنگام اعزام آنقدر خوشحال بود که انگار دنیا را به او داده بودند. بختیار کلهر ششم فروردین 43، در روستای لورکان از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش بندعلی و مادرش خانم‌بس نام داشت و تا پایان دوره ابتدایی درس خوانده بود. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، 30 آبان ماه 61، در سردشت هنگام درگیری با گروه‌های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید، مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است. بمانی دهقانی‌زاده مادر شهید علی‌اصغر اصغری ضمن بیان خاطرات در آخرین وداع خود با فرزند شهیدش به خبرنگار ما می‌گوید: چند روزی بود که خدا به او بچه داده بود؛ وقتی که داشت می‌رفت، من پشتش آب ریختم گفت مادر اسم بچه‌ام را لیلا بگذارید. آن روز با خیال راحت رفت و 40 روز دیگر برای آخرین‌بار به مرخصی آمد، لیلا را حسابی بغل کرد، آنقدر که انگار سیری نداشت، و بعد هم در هوای کولاک روستا به دیدن فامیل و آشنایان رفت و از تک تک آن‌ها حلالیت طلبید. وقتی که داشت برای آخرین‌بار می‌رفت، از زیر قرآن ردش کردیم؛ آن روز رفتنش یک جور دیگه بود؛ چند قدم بر می‌داشت و برمی‌گشت، این کار را چندین مرتبه تکرار کرد، گفتم: پس چرا نمی‌روی. گفت: این بار من شهید می‌شوم، این را که گفت کم مانده بود که بیهوش شوم؛ علی‌اصغر که رفت من هم بی‌دل شدم، چند روزی از رفتنش نگذشته بود و من هنوز داشتم به این حرف آخرش فکر می‌کردم که خبر شهادتش را آوردند. سرباز شهید علی‌اصغر اصغری در تاریخ نهم اردیبهشت سال 40 در روستای بشر از توابع شهر قزوین به دنیا آمد و پنجم فروردین سال 61 در پیرانشهر، هنگام درگیری با گروه‌های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید که مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. پدر شهید علی‌اصغر اصغری محمدعلی نام داشت و کشاورز بود، این شهید بزرگوار تا پایان دوره ابتدایی تحصیل و سال 58 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد و پس از آن به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سیده زهرا قوامی مادر شهید رمضان علی زرآبادی‌پور ضمن بیان خاطرات در آخرین وداع خود با فرزند شهیدش به خبرنگار ما می‌گوید: علی که می خواست به جبهه برود خداوند تازه یک فرزند پسر به ما داده بود که اسمش را حسن گذاشتیم به علی گفتم حالا نرو کمی صبر کن تا حسن 40 روزش تمام شود و بعد از زیر قرآن تو را رد کنم و بروی، اما قبول نکرد. وقتی با همه خداحافظی کرد، چهره‌اش دگرگون شده بود نگاهی به برادرش حسن انداخت و گفت مادر این بچه چقدر شبیه من است او می داند که من می خواهم بروم آمده است. شهید رمضانعلی زرآبادی‌پور، 10 فروردین 46، در روستای التین رودبار از توابع شهر قزوین به دنیا آمد؛پدرش عابدین، کارگری می‌کرد و مادرش زهرا نام داشت تا پایان دوره ابتدایی درس خواند و کارگر مبل‌سازی بود.  این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، 27 تیرماه 61، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به کتف، شهید شد و مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش قرار دارد. گفتنی است؛ بازگو کردن خاطرات شهدا، جانبازان و رزمندگان و مطالعه وصیت‌نامه‌های آنها می‌تواند فرهنگ ایثار و شهادت را بیشتر در جامعه ترویج دهد و قشرهای مختلف جامعه به ویژه جوانان بیشتر با سیره آنها آشنا می‌شوند که تحقق این مطلب موجب بیمه شدن آنها در برابر فرهنگ بیگانه و ایستادگی و مقاومت‌شان در دفاع از کشور بیشتر می‌شود. -------------------------
گزارش از: زهرا محبی
-------------------------
انتهای پیام/77009/ب40

94/01/30 - 10:31





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن