تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بار خدايا! حسن و حسين را دوست بدار و دوستداران آن دو را نيز دوست بدار.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845966967




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زوج‌هاي موفق سينما


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زوج‌هاي موفق سينما
زوج‌هاي موفق سينما نويسنده: مجيد عاصمي، سهراب سياوشان اگرچه پرداختن به زوج‌هاي موفقي كه نقش زن و شوهرهاي فيلم‌هاي سينمايي ما را ايفا كرده‌اند، كاري است كاملاً به فرصت كافي و دقت‌نظر فراوان و باتوجه به محوريت محتوايي سينماي ايران كه بيشتر اجتماعي و خانوادگي است و از اين‌ رو، تعداد زوج‌هاي موفق آن حتي از تاپ فيفتي (50 Top) هم فراتر مي‌رود ولي با يك نگاه اجمالي اما هوشمندانه، مي‌توان 10زوج منحصربه ‌فرد سينماي ايراني را براي جا دادن در قاب اين بخش موضوعي از ماهنامه نقش‌آفرينان برگزيد كه به نوعي، نماينده ديگر زوج‌هاي بازي شده و مورد تقدير قرار گرفته و به يادماندني سينماي ما نيز باشند. حسن پورشيرازي و گلاب آدينه مهمان مامان آقا يدالله مهمان مامان و همسرش، در اين قد و قهواره‌اي كه از آنها در فيلم داريوش مهرجويي ديده مي‌شوند، ايراني‌ترين، دوست‌داشتني‌ترين و ملموس‌ترين زن و شوهرهايي هستند كه در جمع زوج‌هاي متعدد فيلم‌ها به چشم مي‌آيند. از يك طرف در كل فيلم، بازي گلاب آدينه در نقش خاله داماد به نقطه‌اي رسيده است كه فشرده همه مادران معاصر ايراني در آن نقطه قابل رؤيت است و از طرف ديگر تأكيد آشكار فيلمساز بر يك موضوع خاص باعث ارتقاي وجوه جامعه‌شناسانه فيلم گرديده است. اما آن موضوع خاص از دل اين تحليل قابل مشاهده در فيلم بيرون زده است كه: «زن و مرد ايراني- از هر جنس و از هر سنخ و از هر سال و سني كه باشند- وقتي با يكديگر پيوند زناشويي مي‌بندند، به مراتب كامل‌تر از ايام بي‌پيوندي خود جلوه مي‌كنند. در واقع برآيند نقش‌شناسي بازيگران كهنه‌كار فيلم، وضعيتي را براي تماشاگر اين ساخته مهرجويي به وجود آورده است كه به محض مشاهده آقا يدالله و خاله عفت نه تنها ياد پدر و مادر خودش و به طور كلي همه زن و شوهرهاي ايراني بيفتد، بلكه با همه داشته‌هايي كه فيلمساز به اين دو كاراكتر اثرش سنجاق كرده است نيز رابطه‌اي سرخوشانه برقرار نمايد. ابوالفضل پورعرب و نيكي كريمي عروس حميد خوشمرام و مهين فيلم عروس كه در ميانه‌هاي دهه60 شمسي قالب واقعي آنها را بازيگراني تازه آمده به نام‌هاي ابوالفضل پورعرب و نيكي كريمي شكل مي‌دادند، وقتي با شنيدن صداي گرفته آقاي كارگردان (بهروز افخمي) برابر دوربين نعمت حقيقي شروع به حركت كردند، شايد خودشان هم نمي‌دانستند كه با حضور در اين فيلم چه پروسه‌اي را دارند شروع مي‌كنند. بي‌ترديد آنها واقعاً نمي‌دانستند كه نفس حضورشان در اين فيلم، ترسيم و تعيين مرزهاي تازه‌اي از روابط زن و مرد در سينماي پس از انقلاب را به همراه دارد و آنها به اتفاق تمامي عوامل توليد فيلم، با شكل‌گيري اين اثر جسورانه، دوراني متفاوت را در سينماي معاصر ايران تجربه خواهند نمود. محمدرضا شريفي‌نيا و هديه ‌تهراني دنيا ايراني ‌ترين، دلنشين‌ترين باورپذيرترين و واقعي‌ترين (در عين‌ حال باتوجه به داستان فيلم، قلابي‌ترين) زن و شوهرهاي سينماي بعد از انقلاب، همين حاجي‌ عنايت (حاج‌رضا عنايت) و دنيا خانم فيلم آقاي منوچهر مصيري هستند. در واقع دنيا و حاج‌رضا در دنيا، يكي از ملموس‌ترين رابطه‌هاي كمتر روايت شده البته، ميان مرد مظلوم و زن اثيري، را اين ‌بار در قالب يك شكل داستاني نرم و راحت و با موضوعاتي بسيار ساده و سرگرم‌كننده، تعريف مي‌كنند. از طرفي اسم‌هاي اين زن و شوهر هم خودش آخر معرفي شخصيت است و منوچهر مصيري يا بروبچه‌هايي كه در بخش فيلمنامه كمكش كرده اند، آنقدر قشنگ اسم‌هاي اين دو كاراكتر اصلي فيلم را انتخاب كرده‌اند كه هرچي راجع به آن بگوييم، كم است و سرانجام درخصوص بازي‌هاي هديه تهراني و محمدرضا شريفي‌نيا در دنيا بايد به اين نكته اشاره داشت كه وجه طنزآميز حاكم بر تماميت فيلم، شكلي از يك بازي هم طنز، هم جدي (و يا: نه طنز نه جدّي) را مي‌طلبيده است كه هم هديه تهراني و هم محمدرضا شريفي‌نيا از پس از آن و با انجام آن به درستي برآمده‌اند. مهدي هاشمي و فامه معتمدآريا همسر زن و شوهري در شركتي كار مي‌كنند كه رئيس آن به جرم اختلاس، دستگير مي‌شود و شوهر كه معاون شركت است، خود را براي رياست آماده مي‌كند، اما دست بر قضا، هيأت امناي شركت، زن را به رياست برمي‌گزيند. مرد كه تحمل رياست همسرش را ندارد تاب نمي‌آورد و مشكلاتي در كار و زندگي آنها به وجود مي‌آيد... اين خط داستاني ساده ولي برخاسته از اجتماع انساني ايران در اوايل دهه هفتاد شمسي بود كه تازه، تب كارمند شدن خانم‌هاي محترمه بالاگرفته بود و اتفاقاً خانم‌هايي كه خود را از خانه به اداره رسانده بودند و عموماً بهتر از آقايان هم كار مي‌كردند، به مقام‌هاي بالايي هم در محل كار خود مي‌رسيدند كه اگر همسرشان همكارشان بود و زيردست عيال مربوطه هم قرار مي‌گرفت، اين قصه را بر نمي‌تافت و... مهدي فخيم‌زاده در مقام نويسنده و كارگردان اينقدر قصه همسر را دقيق و كامل نوشته و روايت كرده كه با مايه‌هايي از به كمدي كشيدن واقعيت، شخصيت‌هاي فيلمش را در كمدي موقعيت قرار داده و تماشاچي فيلمش را هم به تماشاي يك فيلم كمدي ولي واقعي و كاملاً جدي نشانده است. در اين ميان، مهدي هاشمي و فاطمه معتمدآريا با درك دقيق شخصيت‌هايي كه بايد به آنها جان ببخشند و با سود جستن از تجربه‌هاي پيشين خود در عرصه‌هاي مختلف نمايشي (و البته قطعاً براي راهنمايي‌هاي كارگردان) چنان نقش يك زن و شوهر واقعي روزگار خودشان را به نمايش گذاشته‌اند كه هنوز هم از تماشاي بازي آنها در اين فيلم مي‌توان به طراوت و تازگي نقش‌آفريني آنها پي برد. اين دو، به قدر كفايت فيلمنامه و توان بازيگري‌شان، نقش‌هاي خود را طوري برابر و به اندازه هم پيش مي‌برند كه آدم مي‌ماند منظور از «همسر» (كه براي نام فيلم انتخاب شده) زن است يا شوهر!؟!... كه طبيعتاً هيچكدام يعني هردو اتفاقاً برابري قدرت و ارائه نقش اين دو بازيگر در اين فيلم، دقيقاً نكته‌اي است كه بايد آن را براساس يافته‌هاي صحيح و عميق آنها از متن اثر تلقي نمود چرا كه نام «همسر» نيز، براي مرد و زن (به طور برابر) به كار برده مي‌شود. خسرو شكيبايي و بي‌تا فرهي هامون در همان زمستان68 كه هامون در جشنواره هشتم فيلم فجر به نمايش درآمد، تقريباً اكثر جايزه‌هاي اصلي را درو كرد و در يكي، دو زمينه حتي سيمرغ‌هاي تشويقي عيجب و غريبي از طرف داوران جشنواره به داريوش مهرجويي اهدا گرديد. مهرجويي، سيمرغ بهترين فيلمنامه و بهترين كارگرداني كمش بود. سيمرغ ويژه نيز از هيأت داوران آن جشنواره در بخش بهترين فيلم دريافت داشت. ضمن اينكه هامون، علاوه بر فيلمنامه و كارگرداني و بهترين فيلم برگزيده داوران در بخش‌هاي تدوين، فيلمبرداري و نقش اول مرد نيز به شمار مي‌آمد و اين نقش اول مرد... و دقيقاً در همين نقطه است كه حسرت هميشگي دوستداران هامون (يا به تعبيري هامون‌بازان) در قالب يك خونمردگي قديمي سرباز مي‌كند؛ ديده نشدن مهشيد هامون در جشنواره، در واقع حميد هامون و مهشيد به عنوان زن و شوهري باورپذير، در هامون آنقدر خوب بودند، آنقدر خوب بودند كه حتي فحش‌ها، تكيه‌ كلام‌ها و گفته‌هاي معمولي آنها هم هنوز بر ذهن و زبان تماشاگران باقي‌مانده است. آن‌ وقت آيا انصاف است كه فقط حميد هامون سيمرغ بگيرد و مهشيد، بي‌نصيب بماند؟ مجيد مظفري و مژده شمسايي سگ‌كشي در سگ ‌كشي (اين فيلم بدبينانه و سياه جامعه بهرام بيضايي) دو زوج به ظاهر معمولي و البته شايد هم دو زوج به ظاهر معمولي ولي ايده‌آل حضور دارند كه در شرح و توصيف بازي بازيگران آنها، مايه‌هاي قابل ‌توجه متعددي را مي‌توان يافت. مايه‌هايي كه حتي در پوسته‌هاي ظاهري خود نيز، قابليت‌هاي تشريحي و تحقيقي مناسبي را يدك مي‌كشند. گذشته از برخي اغراق‌ها و چپ و راست شدن‌هاي كارگردان در فيلمي كه ساخته است، آن مايه‌هاي موجود در اطراف زندگي و كاراكتر هر يك از زن و شوهرهاي فيلم، مي‌توانند به عنوان مجموعه‌اي موجود از جريان ها و نمونه‌هاي قابل استناد در پژوهش‌هاي اجتماعي، مورد ارجاع قرار گيرند. نمونه‌هايي همچنان زنده از يك دوران حساس و تاريخ‌ساز كه در جغرافياي اين جامعه جاري است و جوانب جديد و جنبه‌هاي جالبي از اين جامعه اجتماع نشده را مورد جستجو قرار مي‌دهند. به عنوان مثال، گلرخ كمالي و ناصر معاصر در مقام زوج‌هاي محوري سگ‌كشي كه موتور حركتي برخي از رويدادهاي فيلم از توان وجودي آنها روشن مي‌شود، به صورت نمونه‌هايي باورناپذير اما به هرحال موجود و جاري در جامعه معاصر ايراني درآمده‌اند كه اتفاقاً بسياري از ويژگي‌هاي اساسي اين دوران در حال سپري شدن را با خود به اين طرف و آن طرف مي‌برند. در اين ميان، مثل اكثر آثار بيضايي (به جز باشو... و شايد وقتي ديگر) اسامي سنجاق شده به ماهيت اين كاراكترهاي پيوند يافته با يكديگر (ازجمله گلرخ كمالي و ناصر معاصر) از آن اندازه وزن و حجم برخوردار هستند كه تشريح‌كننده وضعيت رفتاري مردمان موجود در اين اجتماع محسوب مي‌شوند. و... محمدرضا فروتن و هديه تهراني قرمز زوج درگير، عصبي‌مزاج و كاملاً معاصر فيلم قرمز (ناصر ملك و هستي مشرقي) اگرچه ممكن است در نگاه نخست هيچ‌جوري با يكديگر تفاهم فكري و رفتاري نداشته باشند، اما به هر حال اين زن و شوهر امروزي ، اگرچه به ظاهر، با يكديگر و هم‌سو و هم ‌فكر نيستند ولي مخاطب آنها هرچقدر هم كه به جانب يك موضع‌گيري ناشي از فرصت‌طلبي و صد البته تحميلي سوق داده شود بازهم نمي‌تواند به لحاظ حسي و باتوجه به عواطف دو كاراكتر اصلي اثر كه در نقاط پراكنده‌اي از فيلم به نمايش درآمده‌اند علاقه بيروني و گرايش قابل فهم خود را نسبت به اين زوج كاملاً معمولي و آشنا، بازتاب ندهد. در واقع ناصر ملك و هستي مشرقي زن و شوهري هستند مثل همه زن و شوهرهاي امروزي كه به شهادت قصه و حتي در همان نگاه اول، به مراتب شريف‌تر، انساني‌تر و ملموس‌تر از ديگر زوج‌هاي حاضر در فيلم جلوه مي‌كنند. از جمله زوج‌هاي قابل مشاهده در قرمز، مي‌توان به آن زن و شوهر خبرنگار اشاره داشت كه كاملاً چندش‌آور به نظر مي‌رسند. آن ‌هم در شرايطي كه اين زن و شوهر، مثلاً بار ارزشي و اخلاقي فيلم را حمل مي‌كنند. هستي و ناصر اما زن و شوهري هستند كه باهم دعوا مي‌كنند، به اتفاقِ هم بيرون مي‌روند، به نوبت چراغ‌ها را خاموش مي‌کنند! اختلاف عقيده‌اي وحشتناك با يكديگر دارند، به تريپ همديگر مي‌زنند و در انتهاي فيلم نيز كمر به قتل يكديگر مي‌بندند! محمدرضا گلزار و كتايون رياحي شام آخر يك زوج كاملاً نامتعارف كه در نهايت بي‌نمكي باهم ازدواج كرده‌اند، در نهايت بي‌عقلي اين ازدواج را همه‌جا فرياد زده‌اند و سرانجام در نهايت بي‌فكري، خودشان را پذيراي گلوله‌هاي گرازبنداز دختر عروس‌خانم كرده‌اند. اما بدون در نظر داشتن اين شبه مقدمه و در يك بررسي الف تا ي از داشته‌هاي معدود فيلم شام آخر، به راحتي مي‌شود متوجه شد كه همه كوشش‌هاي كارگردان فيلم (فريدون جيراني) در همان نزديكي‌هاي نقطه معرف قصه نيم‌بند فيلم انجام گرديده است. يعني مقوله ازدواج خانم استاد دانشگاه با يكي از دانشجويان خود كه تصادفاً طرف، ارتباط نامزدواره‌اي با دختر خانم استاد دانشگاه دارد! با همه اين تفاصيل اين زوج نامتعارف داراي يكجور حسي پنهان هستند كه آنها را دلنشين و دوست‌داشتني نشان مي‌دهد. حامد بهداد و افسانه چهره‌آزاد بوتيك تصويري كه حميد نعمت‌الله در اولين فيلم بلند خود (بوتيك) از معاصرترين زن و شوهر سينماي ايران ارائه مي‌دهد به قدري تكان‌دهنده و در عين ‌حال چندش‌آور است كه تماشاگر فيلم را به هنگام مواجهه با آنها، دچار دريغ و هراس مي‌سازد. اما؛ 1. اين كاركرد مستقيم و ماندگار هر دو كاراكتر فيلم در بيچاره كردن تماشاگر(!) فارغ از احترام‌گذاردن به فيلمنامه‌نويس،ديالوگ ‌پرداز و كارگردان بازي‌ خواه بوتيك (كه البته گويي، همه يكي بوده‌اند!) از انطباق فوق‌العاده دلنشين بازيگران برگزيده جهت اجراي هر دو نقش برخاسته است. سه بار چرخش جانسوز دروبين در خانه مهرداد و ژاله مجموعه‌اي از سوغاتي‌هاي سه‌گانه‌اي را تقديم تماشاگر بوتيك مي‌كند كه اصل ماجرا در محدوده زماني سومين حضور دوربين در خانه اين زن و شوهر بخت‌برگشته قرار گرفته است؛ آنجا كه مهرداد گلايه‌مند از تماس‌هاي مشكوك تلفني زنش، به هم مي‌ريزد و تحمل آن وضعيت خجالت‌آور براي او در درون آسيب‌ديده‌اش به نقطه جوش مي‌رسد. زن نيز دقيقاً در همان نقطه، واكنش‌هاي عكس‌العملي خود را با گريه ‌و زاري و اشكي كه بالاي سر گوشي‌هاي خرد شده‌اش مي‌ريزد عيان مي‌سازد و اتفاقاً اوج بازي‌هاي احترام‌برانگيز حامد بهداد و افسانه چهره‌آزاد، در همان نقطه قرار دارد. آنجا كه هم بهداد و هم چهره‌آزاد جلوه‌هايي از يك بازي غليظ، اغراق شده و چند رنگ و البته تحسين‌آوري را به نمايش مي‌گذراند. خسرو شكيبايي و هديه تهراني كاغذ بي‌خط كاغذ بي‌خط اثري بازيگر محور است كه در مقام يك فيلم چند لايه نزاع هميشگي توان و تفكر به عنوان عناصري با ويژگي‌هاي قدرت و فرهنگ- در آن به تصوير كشيده شده است؛ آن‌ هم در پوشش زندگي مشترك رؤيا و جهانگير كه زن و شوهري متفاوت و كمي غيرعادي به نظر مي‌رسند. اين فيلم ناصر تقوايي همچنين يكي از محترم ‌ترين توليدات دراماتيك سينماي معاصر ايران با قصه‌اي مرتبط با ارتباط زن و مرد ايراني به شمار مي‌آيد و درام جاري در لايه‌هاي زيرين آن، به اندازه بسياري نكته داستاني و مورد روايتي و موضوع حكايتي را در سرفصل‌ هاي محدود خود جاسازي كرده است. در اين ميان و باتوجه به اين دو خصيصه به ميان آورده شده (يعني محوريت بازيگر در فيلم و جنس دراماتيك عناصر كارسازي شده در نقاط دروني آن) بهتر مي‌توان درك نمود كه انتخاب خسرو شكيبايي و هديه تهراني براي بازي در اين فيلم، تا چه ميزان به بازي‌شناسي فيلمساز و نيز معتبر بازي كردن‌هاي دو هنرمند برجسته عرصه نقش‌آفريني در سينماي ايراني (شكيبايي و تهراني) ربط داشته است. سردي و سنگي هميشگي صورت تهراني در نماياندن احساسات و واكنش‌هاي گوناگون نقش‌هايي كه بازي كرده، در كاغذ بي‌خط به يك عنصر بياني و يك امكان اثباتي ديوانه‌كننده مبدل شده است. مثلاً هربار كه رؤيا، بچه‌ها را روانه مدرسه مي‌كند يا دستورات جهانگير را اجرا مي‌كند، اين عنصر بياني به راحتي اسارت زن نزد شوهر را به اثبات مي‌رساند و مخ تماشاگر را به سوت كشيدن وا مي‌دارد! و خدا بيامرزد خسرو شكيبايي را كه در اين فيلم هم سنگ ‌تمام گذاشت... منبع: نشريه نقش‌آفرينان ، شماره 57
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 302]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن