واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: تعهد به قدرت و عبور از مرزهاي انسانيت
آنچه در قتلهاي زنجيرهاي رخ داد، نمونهاي جنجالي از پيامدهاي اطاعت محض و خارج از شرع از قدرت بود و پديدهاي كه در بازجويي از متهمان اين پرونده و خانوادههاي آنان رخ داد، به نوعي خطرناكتر مينمود؛ چراكه نشان داد گذر از مرزهاي اخلاقي به اتكاي مجوز و فرمان قدرت، شكلي نهادي به خود گرفته است.
شايد براي كساني كه با بافت فرهنگي و ساختار رواني و تربيت نيروهاي وفادار به جمهوري اسلامي آشنايي نزديك داشتهاند، اين پرسش مطرح شده باشد كه با وجود آنكه غالبا اين افراد از نظر فردي، انسانهاي اخلاقي و مقيد به حفظ حقوق ديگران و رعايت ملاكهاي شرعي و معرفتي در رعايت حرمت ديگر انسانها هستند، چگونه است كه بعضا چهارچوب رفتار حكومتي و كاركرد شغلي خود، از بسياري از مرزهاي اخلاقي، شرعي و قانوني عبور ميكنند و اين تضاد بين شخصيت فردي و رفتار شغلي برخي را چگونه ميتوان تحليل كرد؟
داستان قتلهاي زنجيرهاي نه از بعد سياسي، بلكه از اين زاويه قابل توجه است؛ افرادي كه در جريان دادگاه و محاكمات آنان روشن شد كه انسانهايي متدين و معتقد به اسلام هستند، در حالي كه در اين دين، بيش از هر مكتب و مذهبي بر حرمت انسانها به ويژه ريختن خون بيگناه و در درجهاي بالاتر، قرباني كردن زنان تأكيد شده است، چگونه قادر به پيروي از دستورهاي مافوق خود شده و به اين جنايت دست زدند؟
اين موضوع البته پديدهاي بيسابقه در تاريخ جمهوري اسلامي بود، اما نمونه چنين مواردي كه ميتوان آنها را «عبور از مرزهاي شرع و اخلاق» در چارچوب رفتارهاي حكومتي و تشكيلاتي دانست، كم رخ نميدهد...
براي پاسخ به اين پرسش، نخست لازم است به يافتههاي شگفتانگيز «ميلگرام»، يكي از محققان برجسته علوم رفتاري اشاره شود. «ميلگرام» در آزمايش خود كه در دانشگاه «ميل» انجام شد، از افراد مورد آزمايش كه از طبقات، مليتها و داراي تحصيلات متفاوتي بودند، براي شركت در يك تحقيق صوري استفاده كرد...
نتايج اين آزمايش، شگفتانگيز و هشداردهنده بود: 62 درصد از افراد مورد آزمايش، كاملا مطيع معلم عمل كرده و تا 450 ولت شوك الكتريكي را به دانشآموز اعمال كردند، عملي كه در شرايط طبيعي، شايد هيچ انسان عادي به هر عنواني حتي تحقيق علمي، حاضر به انجام آن نباشد، اما در چهارچوب مسئوليتي كه فرد به عنوان دستيار در اين آزمايش پذيرفته بود و تعهدي كه در چهارچوب قرارداد با معلم منعقد كرده بود، خود را مقيد به اطاعت از دستورات وي ميدانست.
اما در اين ميان، اخلاق و مرزهاي انساني در كجاي ذهن وي قرار داشتند؟ ميلگرام در توضيح فرايند پذيرش شكنجه كردن يك دانشآموز تحت عنوان آزمايش علمي توسط افراد عادي جامعه ميگويد: «شخص خود را در قبال قدرتي كه به او دستور ميدهد مسئول احساس ميكند. ولي در قبال محتواي اعمالي كه آن قدرت به او دستور انجام دادن آن را داده، هيچگونه مسئوليتي احساس نميكند...»
آنچه در قتلهاي زنجيرهاي رخ داد، نمونهاي جنجالي از پيامدهاي اطاعت محض و خارج از چهارچوب شرع از قدرت بود و پديدهاي كه در بازجويي از متهمان اين پرونده و خانوادههاي آنان رخ داد، به نوعي خطرناكتر مينمود؛ چراكه نشان داد گذر از مرزهاي اخلاقي به اتكاي مجوز و فرمان قدرت، شكلي نهادي به خود گرفته است و در اين ميان، آنچه اهميت دارد، خطرات عبور از مرزهاست، نه جهتگيري و منافع به دست آمده از آن.
به نظر ميرسد همانگونه كه محققان رفتاري تأكيد كردهاند، تنها راه مصونسازي جامعه از آسيبهاي اين نوع رفتار، آگاهسازي افراد نسبت به عدم مشروعيت نظام ارزشي داخل سيستمي است كه پايبندي كامل به قواعد اخلاقي و معيارهاي ديني ندارد.
امروزه ميبينيم گاه كساني كه در زندگي شخصي خود، حتي حاضر به گفتن يا شنيدن غيبت و تهمت كوچكي به يك فرد نيستند، به هتك آبرو و حيثيت افراد در مقياس ملي و رسانههاي گروهي ميپردازند و يا افرادي كه از نظر عاطفي، توانايي آزار رساندن به يك حيوان را ندارند، در چهارچوب عملكرد سيستم، به اعمالي دست ميزنند. پرونده قتلهاي زنجيرهاي، نمونه بارز و علنيشده آن است و اين جز نتيجه پذيرش نظام ارزشي داخل سيستمي و ترجيح تعهد فرد به قدرت بر بينش و معيارهاي اخلاقي نيست...
متن كامل را در ستون «يادداشت» بخوانيد.
دوشنبه 30 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]