واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: من كلانتر را شروع كردم تصمیم گرفتم متفاوتتر از شلیك نهایی و بقیه كارهای پلیسی خودم كار كنم. به همین خاطر قصه سادهتری را دست گرفتم و سعی كردم مسائل اجتماعی را بیشتر در آن دخیل كنم و... سریال پلیسی «كلانتر» چند سالی است كه از شبكه اول سیما پخش میشود و این روزها نیز سری سوم این مجموعه در حال پخش است سریالی كه به نوع خود میتواند جزو سریالهای پلیسی تلویزیون قرار بگیرد. محسن شاهمحمدی، كارگردان این مجموعه تلویزیونی است كه از سالها پیش میتوان علاقه او را به كارهای ادامهدار دنبال كرد. او از سریال «آیینه عبرت» شروع كرد و با كارگردانی و تهیهكنندگی كارهای دیگری همچون «شلیك نهایی» و كلانتر نشان داد كه مخاطب خود را میشناسد و برای اینكه با او ارتباط برقرار كند خیلی خوب میداند كه از چه عناصری در كارهایش استفاده كند. البته نمیتوان این امر را انكار كرد كه اصولا سریالسازی و مجموعهسازی در ایران كاری است سخت كه خالی از اشكال هم نیست و در این میان هرازگاهی میتوان كار خوب و دلچسبی یافت. • چه شد كه به فكر ساخت یك سریال دنبالهدار افتادید؟ من قبلا هم این كار را كرده بودم، اگر خاطرتان باشد مجموعه سریالهای آیینه عبرت را من در طول 4سال متوالی ساختم كه آخرین آنها «برگریزان» بود. بعد از آن شلیك نهایی را ساختم و تصمیم داشتم آن را ادامه بدهم، به همین خاطر «تصمیم نهایی» را در ادامه آن ساختم و قرار بر این شد كه نهاییها را ادامه بدهم ولی داریوش فرهنگ بهشدت درگیر ساخت سریال و فیلمهای سینمایی خودش شد و دیگر امكان هماهنگی با وی وجود نداشت. • پس احتمالا اگر داریوش فرهنگ درگیر كار نبود به جای كلانتر، شلیك نهایی ادامه پیدا میكرد؟ قرار هم بر همین بود، ولی فرهنگ درگیر ساخت یك سریال بود و بعد از آن هم قرار بود فیلم سینمایی «رز زرد» را شروع كند. به همین خاطر به جای سرگرد كلانی باید بهدنبال یك شخصیت پلیسی دیگر میگشتیم كه با آقای نوذری آشنا شدیم. • خب چرا با همان نام نهایی ادامه ندادید؟ یكی از شاخصههای آن كار حضور داریوش فرهنگ بود. دلم نمیخواست نهاییها بدون حضور وی ساخته شود چون در این صورت بیننده تداوم آن را احساس نمیكرد و كار به جز نام سریال، تمام فرمتهایش تغییر میكرد و این چیزی نبود كه من بهدنبالش باشم. • با این حساب وقتی كلانتر را شروع كردید، میدانستید كه قرار است آن را ادامه بدهید؟ نه... چون بههرحال باید یك كار پخش شود و بازخوردهایش دیده شود تا بشود در مورد ادامه آن تصمیم گرفت. فكر میكنم در همه جای دنیا هم همینطور باشد. وقتی من كلانتر را شروع كردم تصمیم گرفتم متفاوتتر از شلیك نهایی و بقیه كارهای پلیسی خودم كار كنم. به همین خاطر قصه سادهتری را دست گرفتم و سعی كردم مسائل اجتماعی را بیشتر در آن دخیل كنم و شخصیت پلیس آن را بهگونهای طراحی كنم كه مخاطب آن را با سرگرد كلانی مقایسه نكند. خوشبختانه همینطور هم شد و كار كاملا فرمت دیگری بهخودش گرفت. طراحی قصهها هم بهگونهای بود كه در 4 یا 5قسمت یك داستان تمام میشد و همین موضوع خیلی به تغییر فرمت آن كمك كرد. بعد از پخش كلانتر1 خوشبختانه بیننده استقبال خوبی از كار كرد و حالا دیگر زمانی بود كه میشد در مورد ادامه آن تصمیم گرفت كه همین اتفاق هم افتاد. • چرا این قدر مصمم در ساخت سریالهای دنباله دار هستید؟ به این خاطر كه ما بهخصوص در زمینه كارهای پلیسی هیچوقت نتوانستهایم یك كاراكتر شناخته شده ایرانی داشته باشیم و این هم به این موضوع برمیگردد كه كارهایی كه قبلا در ایران ساخته شدهاند همیشه مقطعی و گذرا بودهاند. اگر شرلوك هلمز، ناوارو و بقیه شخصیتهای پلیسی دنیا در ذهن بیننده تثبیت شدهاند بهخاطر این است كه ساخت آنها سالهای متوالی ادامه داشته است. با ساخت یك سریال در یك فصل هرگز نمیشود اثری را در ذهن بیننده برای همیشه ماندگار كرد. • ساخت كارهای دنبالهدار قطعا مشكلات خاص خودش را دارد. شما چطور با این مشكلات كنار آمدید ؟ اصولا فیلمسازی و بهخصوص سریالسازی كار سختی است. وقتی كه سازمان صدا و سیما بپذیرد كه یك كار قابلیت ادامهدار شدن دارد بقیه مسائل گاهی راحتتر هم میشود، فقط شاید بشود گفت در زمینه كارهای پلیسی، كار یك مقدار سختتر است آنهم به این خاطر كه یكسری امكانات پلیسی كاملا در اختیار ما قرار نمیگیرد. • معمولا در ساخت سریالها گروه سازنده با حاضرنبودن فیلمنامه مواجه است. آیا فیلمنامهها قبل از فیلمبرداری نوشته شده بودند یا حین كار آماده شدند؟ نه فیلمنامه آماده بود و دقیقا یك سال تمام، نگارش آن طول كشید. • شما معروف هستید كه حین كار فیلمنامهای را كه خودتان هم حتی آن را نوشتهاید تغییر میدهید. آیا در كلانتر هم همین اتفاق افتاد؟ من اعتقاد دارم كه تا آخرین لحظهای كه بهعنوان یك كارگردان تصمیم نهایی را میگیری، فرصت داری كه در جهت بهتر شدن كار فكر كنی و حتی اگر لازم باشد تغییرات اساسی بهوجود بیاوری. فیلمنامهای كه ماهها پیش آنهم در یك شرایط خاص روحی نوشته شده قطعا نمیتواند همه بار اثرگذاری یك كار را بر دوش بكشد. گاهی فیلمنامه را وقتی میخوانی همه چیز درست است چون داری آن را بهصورت یك قصه مستقل میخوانی ولی وقتی همان متن را به تصویر میكشی شاید نتواند آن اثرگذاری را داشته باشد، پس باید دوباره براساس آن اجرایی كه قرار است بشود آن را تغییر بدهی. از طرفی بحث اجرای آن توسط بازیگری كه انتخاب شده هم خیلی مهم است.گاهی یك شخصیت در كار قرار است كمی لوده باشد ولی بازیگری كه برای آن نقش انتخاب شده نمیتواند آن لودگی را بهخوبی انجام دهد، تو باید بهعنوان یك كارگردان بتوانی در نوع شخصیت پردازی و دیالوگها تغییر ایجاد كنی وگرنه هم به كار لطمه میخورد و هم به بازیگری كه آن نقش را بازی میكند. به هر حال من فكر میكنم بعد از انتخاب نهایی بازیگرها كل شخصیتپردازی یك كار باید تغییرات اساسی بكند چون ما آنقدر بازیگر نداریم كه بتوانیم برای هر شخصیتی كه نوشتهایم همان را هم پیدا بكنیم، اگر هم بشود ممكن است آن بازیگر مشغول كار دیگری باشد. فیلمنامه از دید من فقط یك راهنماست برای اینكه در آن هیاهوی تولید مسیر را اشتباه نروی. • خود شما چقدر از ساخت سریال كلانتر راضی هستید؟ اگر راضی نبودم هنوز در مرحله فیلمبرداری قرار داشتیم. • بازخورد مخاطبانتان چگونه است؟ این را دیگر باید شما بگویید، ولی به هر حال اگر سری چهارم آن هم ساخته شد، میشود به این نتیجه رسید كه بیننده راضی بوده است كه ما آن را ادامه دادهایم. • چقدر قصههای كلانتر واقعی هستند و بر پایه داستانهای اتفاق افتاده ساخته شدهاند؟در پروندههای واقعی جز یك سری سؤال و جواب حرف زیادی برای گفتن وجود ندارد و اصولا خیلی شخصی هستند، درصورتی كه در كلانتر سعی كردیم به ابعاد پیچیده انسانی نزدیكتر شویم و به طیف وسیعتری از مسائل و معضلات اجتماعی بپردازیم. • چرا حضور پلیسهای زن در این مجموعه بهنظر كمرنگ میآید؟ كم یا زیاد، واقعی است. قدمت حضور پلیس زن در نیروی انتظامی زیاد طولانی نیست و آنها هنوز در اول راه هستند. من دلم نمیخواست به دور از واقعیتهای موجود قهرمانسازی كنم. قصههای من بهگونهای طراحی شدهاند كه رنگ واقعیت در آنها وجود دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 697]