تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، هرگز بدگويى كسى را نمى‏كردند، سرزنش نمى‏نمودند و در ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799158990




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. رسالت: فرصتي براي فلسفه اسلامي«فرصتي براي فلسفه اسلامي» عنوان سرمقاله‌ روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛ سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد "يونسكو"، چندي پيش با انتشار بيانيه‌اي از انصراف خود در برگزاري كنگره روز جهاني فلسفه در ايران خبر داد. اين اقدام شتابزده واکنشهاي مختلفي را در محافل فلسفي داخل و خارج از کشور برانگيخت. روز جهاني فلسفه تاکنون در کشورهاي مراكش، تركيه، ايتاليا و روسيه برگزار شده است و با توجه به رايزني‌هاي صورت گرفته از دوسال پيش، مقرر شده بود دوره هشتم كنگره بين‌المللي فلسفه 2010 در ايران برگزار شود.خانم ايرينا بوكووا، مدير كل سازمان تربيتي، علمي و فرهنگي ملل متحد در بيانيه خود اشاره‌اي به دلايل اصلي انصراف يونسکو از برگزاري اين همايش در ايران نكرده و تنها آورده است: "شرايط لازم براي تضمين برگزاري بدون مشكل يك كنفرانس بين‌المللي متعلق به سازمان ملل در ايران فراهم نشده است." بسياري از تحليلگران و فلسفه پژوهان بر اين باورند اين اقدام عجولانه، سياست زده و در راستاي پروژه منزوي کردن جمهوري اسلامي ايران بوده و اعتبار علمي و اخلاقي يونسکو را جريحه دار کرده است.‏سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد "يونسكو"، چندي پيش با انتشار بيانيه‌اي از انصراف خود در برگزاري كنگره روز جهاني فلسفه در ايران خبر داد. اين اقدام شتابزده واکنشهاي مختلفي را در محافل فلسفي داخل و خارج از کشور برانگيخت. روز جهاني فلسفه تاکنون در کشورهاي مراكش، تركيه، ايتاليا و روسيه برگزار شده است و با توجه به رايزني‌هاي صورت گرفته از دوسال پيش، مقرر شده بود دوره هشتم كنگره بين‌المللي فلسفه 2010 در ايران برگزار شود.خانم ايرينا بوكووا، مدير كل سازمان تربيتي، علمي و فرهنگي ملل متحد در بيانيه خود اشاره‌اي به دلايل اصلي انصراف يونسکو از برگزاري اين همايش در ايران نكرده و تنها آورده است: "شرايط لازم براي تضمين برگزاري بدون مشكل يك كنفرانس بين‌المللي متعلق به سازمان ملل در ايران فراهم نشده است." بسياري از تحليلگران و فلسفه پژوهان بر اين باورند اين اقدام عجولانه، سياست زده و در راستاي پروژه منزوي کردن جمهوري اسلامي ايران بوده و اعتبار علمي و اخلاقي يونسکو را جريحه دار کرده است.‏ اما به زعم راقم اين سطور کناره گيري يونسكو از برگزاري همايش روز جهاني فلسفه در تهران علاوه بر جنبه هاي سياسي حاوي نکات مبنايي ديگري است که واکاوي برخي از آنها در اين وجيزه خالي از لطف نيست.‏‏1- ارزش فلسفه در جهان امروز بر هيچ کس پوشيده نيست. فلسفه، از تفکر بر خاسته است و به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسيار كلي و جايگاه خدا، انسان و طبيعت مي پردازد. فلسفه مبني بر هستي شناسي مي باشد چرا که معتقداست "تلاش اصلي فلسفه جهت شناخت هستي است" و لذا در پي آن است تا حقيقي ترين موجودات را شناسايي کند.اساسا علمي را که از احوال موجود مطلق، بحث مي کند يا علمي که از احوال کلي وجود گفتگو مي کند يا مجموعه قضايا و مسائلي که پيرامون موجود بما هو موجود مطرح مي شود را فلسفه گويند. امروزه ديدگاه فلسفي حاکم بر جهان ليبراليستي است.اين نگاه فلسفي از سلول هاي جنيني زندگي اجتماعي يعني خانواده تا نظم جهاني و مقوله امنيت در روابط بين الملل را در بر گرفته است و متکي بر نوعي نگاه عرفي بر بسياري از ارزشها و دستاوردهاي هزاران ساله بشري سايه افکنده است. صرف نظر از برخي پيشرفت هاي علمي بشر اما اين فلسفه و نوع نگاه امانيستي آن به زندگي، ميراثي عظيم از زشتي ها و پلشتي ها از خانواده گرفته تا روابط کشورها را به جا گذاشته است.در اين تفلسف هم جنس بازان نيز يک خانواده هستند و جهان مادي چيزي نيست جز ملغمه اي از سکس،خشونت، جاه طلبي و خوي حيواني انسان. خونريزي هايي که در اين عصر مدرن رخ مي دهد به مراتب بيشتر و زيانبارتر از اتفاقاتي است که در گذشته رخ مي داد. ‏ مخلص کلام اينکه ليبراليسم محصول تفكر انسانى است كه از دين و خدا جدا شده است و مي خواهد دنيا را با چشمان و فقط ديدگان خود بنگرد. اين آتونومى ليبراليستي نتيجه اي به جز سرخوردگي و احساس بيهودگي براي انسان نداشته است. در اين پارادايم به يونسکو بايد حق داد که اساسا ايران جاي مناسبي براي برگزاري همايش جهاني اين فلسفه و اين نوع نگاه نباشد. 2- ايران پرچمدار فلسفه الهي مبتني بر وحي و حضور و ظهور انديشه و تفکر انبياء و اولياء الهي است. در اين تفلسف نگاه انساني سقفي براي تفکر نيست و افق وحي امکان بلندپروازي هاي متعالي را به انسان مي دهد. جمهوري اسلامي ايران در حال ساخت يک جهان جديد مبتني بر تفکر و فلسفه الهي جهاني بدون خشونت، بدون جاطلبي و خوي حيواني؛ جهاني مملو از زيبايي، صلح، معنويت و انسان دوستي است . اين جهان در مقابل جهان فلسفي و معرفتي غرب است و بديهي است نهادهاي غربي حاضر نيستند در زمين گفتمان فلسفي رقيب بازي کنند. آنها هر چقدر هم ژست فلسفي و اخلاقي به خود بگيرند اما جايي مي رسد که دم خروس از گوشه جيب کت آنها بيرون بزند.کناره گيري يونسکو از برگزاري همايش روز جهاني فلسفه همان نقطه اي است که مرزهاي جغرافياي فلسفي اسلامي و غربي نمايان مي شود و به نظر مي رسد اين اتفاق فرصت مغتنمي براي قدرت‌نمايي و نمايش ويژگي هاي متمايز فلسفه ايراني و اسلامي است. به عده و عده نبايد نگريست و اين وعده الهي است که كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللهِ وَاللهُ مَعَ الصَّابِرِينَ.3- يکى از الزامات و اقتضائات پروژه جهانى سازي، تقسيم کار در دنياى علم است. اگر در کشورهاى جنوب شرق آسيا و حتى کشورهاى عربى حاشيه خليج فارس خبرى از علوم انسانى و فلسفه نيست اما اروپاى غربى و آمريکا خود را مسئول توليد نظام معنايي و معرفتي، علوم انسانى و ارائه مدل‌ها و روشهاى کاربردى مى‌دانند.تئورى‌هاى علوم انسانى که در غرب توليد مى‌شود متاسفانه در کشورهاى جهان دوم و سوم مورد آزمايش قرار مى‌گيرد. اگر ژاپنى‌ها و چينى‌ها مسئول توليد تکنولوژى‌هاى درجه 2 دنيا هستند، اما انحصار علوم استراتژيک همچون فناورى توليد سوخت هسته‌اى وانرژى‌هاى جايگزين در اختيار معدودى از کشورهاى غربى است.در واقع على‌رغم وجهه ظاهرالصلاح و جهان وطنى پروژه جهانى سازي، يک تبعيض علمى آشکار در اين دهکده به اصطلاح جهانى وجود دارد که نمى‌توان به سادگى از آن گذشت. اين مهم يک سئوال جدى در افکار عمومى کشور هاست که چرا ايراني که خود مهد فلسفه است امروز از جانب يک نهاد فرهنگي و آموزشي در يونسکو اين‌گونه مورد جفا و تبعيض واقع مي شود.در حقيقت در تقسيم کار جهانى و ساختار علمى متصور در دهکده جهانى ايران نبايد از به شريان توليد علم و فناورى‌هاى استراتژيک بهره ببرد. جهان سوم تنها شان مصرف کننده توليدات علمى غرب را داراست و روزى اگر اين شريان علمى قطع شود نبض جهان سوم هم خواهد ايستاد. امروزه اعتبار علوم وابسته به قلمرو فلسفه است و اين اولين گام يک انقلاب علمي در کشورهاي مختلف است.‏مردم سالاري:گنجينه حماسه هاي يک ملت«گنجينه حماسه هاي يک ملت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم حجت الاسلام و المسلمين سيد حسن خميني است كه در آن مي‌خوانيد؛در ظلمت سياه  ترين صفحات تاريخ ايران، نام آشنايان زيادي در کنار مردم ايستادند تا سمت قبله عالمي را از شاهنشاهان بستانند و سنت ديرينه تعظيم و تکريم از همايونان مطلق الاختيار را بشکنند تا مردم ايران زمين را چنان که در خورند، عزتمند و سرافراز گردانند.انقلاب اسلامي ايران تحقق آرمان آزاديخواهاني است که در هر برهه از سيطره حکومت هاي جور ظهور کردند تا به حد آگاهي و دانش روزگار خويش، در عينيت بخشيدن به آرمانشهر فضيلت و کرامت انساني و به ثمر نشاندن هدفي که امروز با عنوان مردمسالاري مي شناسيم، سهيم باشند.بدون ترديد قيام و انقلاب مردم ايران، جمهوري اسلامي و حکومت ديني و تحقق حاکميت حکم خدا و ملت بر سرنوشت کشور، جز در سايه مجاهدت ها و مبارزات امام خميني (ره) مفهومي ندارد; رهبري با نفوذ که جريانات و گروه هاي مبارز از جبهه هاي مختلف را زير بيرق نهضت مردمي و اسلامي ايران متحد و بسيج کرد اما پرواضح است که پيروزي اين نهضت نيز مرهون تلاش ها و رشادت هاي همرهان و مبارزاني است که در رکاب امام (ره) مخاطرات راه آزادي و سربلندي را به جان خريدند. حضرت آيت الله پسنديده برادر ارشد امام خميني(ره)، از نزديک ترين منتسبين حامي انقلاب، وکيل تام الاختيار حضرت امام(ره) و از اصلي ترين پشتوانه هاي انقلاب، از بدو مبارزات در نهضت اسلامي تا به بار نشستن مجاهدات در نظام جمهوري اسلامي بوده است که هيچ گاه در روزگار غربت و مظلوميت مبارزه، تبعيد و زندان، ايشان را تنها نگذاشت. او هفت سال زودتر از حضرت امام (ره) چشم به جهان گشود و هفت سال ديرتر چشم از جهان فروبست تا راوي گفتني ها از تاريخ نانوشته و ناگفته ها از پشت پرده رازها و مکنوناتي باشد که در سينه امام(ره) سربه مهر ماند.حضرت آيت الله پسنديده از تاثير گذارترين روحانيون مطرح در حوزه فقه و اصول و کلام و سياست بود که تنها دغدغه دين پژوهي و دين داري و دين گستري نداشت; انگيزه هاي ميهن دوستانه، ايشان را به يکي از شناخته شده ترين چهره هاي عرصه سياست و ديانت تبديل کرد تا به واسطه اقدامات خود که به حسب وظيفه و تکليف انجام داد، از تاثيرگذارترين افراد در بزنگاه هاي تاريخي دوره حياتش باشد.حکايت بزرگ مردان و نيک انديشان پيش از خود را زياد شنيده و خوانده بود، از نوجواني کنجکاوي ها درباره دلمشغولي هاي بعضي از بزرگان کرده بود تا "يک کلمه" او را بشناسد و بشناساند به آناني که در پي زيستن در جامعه اي مدني و قانون مدارند.ايشان شاهد نخستين انتخابات جدي صنفي در ايران بود و متاثر از "عدل مظفر" در صدور فرمان مشروطيت، نقطه عطف تاريخ مبارزات آزاديخوهانه را نظاره و مطالبات قاطبه مردم را براي رفاه و امنيت و مشارکت در تعيين سرنوشت خود لمس کرد.  حضرت آيت الله پسنديده که خون خميني ها را در رگ داشت، همچون امام(ره) و پدر بزرگوارشان شهيد آقا سيد مصطفي خميني، هيچ گاه ظلم را برنتابيد; وقتي با به تخت نشستن رضاخان به نابساماني هاي اجتماعي دامن زده شد، کشور در آستانه هرج و مرج هاي داخلي قرار گرفت و تعرض به جان و مال و ناموس مردم با تمسک به آيه شريفه "القارعه مالقارعه" و تحريف معناي آن که چپاول و غارت دستور قرآن است، آزاد شد و عده اي قلدرماب هيزم در آتشدان فتنه اجنبي ها افکنده، براي کودتاي انگليسي ها زمينه چيني مي کردند، حضرت آيت الله پسنديده در مقابل نابرابري ها و بي عدالتي ها ايستاد، بيت پدري در خمين را مامن مردم بي پناه کرده و اسلحه بر دوش، متهورانه براي حفاظت از آنها به درگيري فيزيکي با ژاندارم هاي سوئدي تن در داد.وقتي با وجود اعلان بي طرفي رئيس الوزراي ايران در جنگ جهاني اول، کشورش را در مخمصه و عقيده و مذهبش را در آستانه تاراج يافت، دوش به دوش ديگر علما در اردوي روحانيون اصفهان آموزش نظامي ديد تا هم سهمي از بازگرداندن آسايش لگدکوب شده به ايران و ايراني داشته باشد و هم در معيت ديگر علما ومراجع از حقوق اساسي و مشروع ملت ايران در مقابل تجاوز دولتين روس و انگليس دفاع کند.مراودات آيت الله پسنديده با سران مخالف حکومت رضاخان و ايستادگي ايشان در مقابل خوانين و عمال حکومتي، موجبات پرونده سازي و اعمال فشار عليه ايشان را فراهم نمود. در زمان اشغال خاک ايران به وسيله نيروهاي متفقين، ايشان به اتهام مخالفت و جلوگيري از تامين نان و خوراک متفقين که عملا از مايحتاج مردم محروم منطقه و به بهاي فقر و گرفتاري مردم ايران تامين مي شد، با حکم وزير کشور رضاخان محکوم به تبعيد گرديد.تبعيد هاي مکرر ايشان به دليل پافشاري بر دفاع و احقاق حقوق مسلم مردم محروم در جريان جنگ جهاني دوم، محاکمه ايشان به اتهام مخالفت با کشف حجاب و مراودات و ملاقات هاي مکرر ايشان با شهيد سيد حسن مدرس، آيت الله کاشاني و سران نهضت ملي در جريان مبارزات ملي شدن صنعت نفت، نشان از حضور پررنگ اين روحاني برجسته در متن جريانات سده اخير ملت ايران دارد.نقش آيت الله پسنديده در حمايت از قيام 15 خرداد بسيار برجسته بود; در حالي که رهبر قيام در تبعيد بسر مي برد و ياران انقلابي ايشان روانه زندان ها و شکنجه گاه هاي ستمشاهي شدند، ايشان روشني بخش بيت حضرت امام (ره) در قم بود و به رغم فشارهاي مستمر رژيم شاه، تنها حلقه مطمئن ارتباط مقلدين و مبارزين با حضرت امام(ره) در تبعيدگاه محسوب مي شد.يکي از حساس ترين مسووليت هاي آيت الله پسنديده، تامين و پرداخت شهريه امام(ره) يا همان بودجه مبارزه و مبارزين بود. در فضاي اختناق آميز آن روزها، کمک مالي ايشان به خانواده زندانيان و تبعيدشدگان و پرداخت شهريه امام (ره) در حوزه هاي علميه کشور، نقش مهمي در زنده نگهداشتن نام امام(ره) و مشتعل ساختن قيام 15 خرداد داشت.به دنبال اين قيام خونين و دستگيري حضرت امام(ره)، آيت الله پسنديده به اتفاق جمعي از مراجع به تهران سفر کرد و در اعتراض دسته جمعي علما مشارکت فعالي داشت و با پافشاري و اصرار فراوان موفق به ديدار با امام خميني(ره) در بازداشتگاه شد تا بدينوسيله جزئيات اخبار قيام را در اختيار ايشان قرار دهد. به همين دليل بود که بارها به دادگاه فرمايشي احضار و در آن محاکمه شد.  آيت الله سيد مرتضي پسنديده در هفدهم شوال سال 1313 هجري قمري در خانواده اي اهل جهاد و اجتهاد متولد شد.هنوز چند سالي از محضر پدر بزرگوارش شهيد آقا مصطفي که طبق اجازات مراجع وقت نجف به درجه اجتهاد نائل شده بود، بهره نبرده بود که در هفت سالگي قرباني کين توزي و انتقام جويي خوانين قلعه خمين و عمال منطقه اي حکومت شد و با شنيدن خبر تکان دهنده شهادت پدر، سنگيني بار مسووليت حمايت معنوي از خانواده و برادر کوچکش روح الله  که در آن زمان فقط پنج ماه داشت را بر شانه هاي کوچکش حس کرد.آن روزها به همراه برادران و خواهرانش در محضر مرحوم ميرزا محمود افتخار العلما عربي و صرف و نحو مي خواند و دروس مقدماتي را از عالمان آن ديار فراگرفت. در سال 1327 به اتفاق برادرش مرحوم حاج سيد نورالدين به اصفهان عزيمت کرد و در آنجا در معيت مرحوم افتخار العلما در مدارس ملا عبدالله و جده بزرگ، به تحصيل نحو و ادبيات و منطق و کلام و فقه و اصول و هيات و نجوم و حساب اشتغال داشت."شرايع"، "مطول" و "شرح لعمه" را از استاد آقا ميرزا علي يزدي آموخت و سطح و دروس خارج را نزد اساتيدي چون آقا سيد مهدي درچه اي (برادر مرجع تقليد، سيد محمد باقر درچه اي) و علماي اعلام ميرزا محمد صادق خاتون آبادي، حاج سيد محمد علي تويسرکاني، مرحوم آقاي نجفي و حاج آقا رحيم ارباب دهکردي فراگرفت. آيت الله پسنديده پس از اصفهان به نجف اشرف مشرف شد و در مدت اقامت در اين شهر با آيت الله آقا ضيا» عراقي که از مجتهدين  بزرگ عتبات و اهل سلطان آباد اراک بود روابط زيادي پيدا کرد. پس از آن به خمين بازگشت.همزمان با اقامه نماز جماعت، حوزه دروس فقه و کلام و نحو و منطق برپا نمود که در آن زمان حضرت امام (ره) هم در زمره شاگردان آن بزرگوار بود. از آنجايي که پس از ثبوت سلطنت پهلوي ايشان پذيرش مسند قضاوت را شرعي نمي دانست، پيشنهاد قبول محضر شرعي را رد کرد و عهده دار مسئوليت يک دفتر ازدواج و معاملات شد.  در 27 سالگي با دختر مرحوم حاج غلامحسين خان جلال لشکر ازدواج کرد. حاصل آن پسري بود به نام ناصرالدين که بعدها تحصيلات خود را در آلمان تکميل و در فن پارچه بافي و چرم سازي تخصص گرفت.ناصرالدين پسنديده پس از کودتاي 28 مرداد 1332 از کار برکنار شد اما طولي نکشيد که به دليل انگشت شمار بودن متخصصين اين رشته در ايران، بار ديگر از او دعوت به همکاري شد و در سال 1350 به طرز مرموزي کشته شد. دو پسر و سه دختر ديگر هم ثمره ازدواج دوم آيت الله پسنديده با عيال دوم، خانم همدم هندي بود. آيت الله پسنديده و خانواده محترمشان در طول سال هاي مبارزه با رژيم ستمشاهي همواره حامي و پشتيبان حضرت امام(ره) بودند.مقاومت و بي اعتنايي به حکم هاي مکرر تبعيد، حصر خانگي و تحمل رنج هاي فراوان براي روشن نگه داشتن چراغ هدايت حضرت امام(ره) عملا دستگاه ساواک را بي اثر کرده بود تا جائي که پيش از پيروزي انقلاب بارها دستگير و به نقاط مختلفي در خمين، انارک و داران اصفهان تبعيد شد اما با پيام امام خميني(ره) مبني بر "تمام کساني که تبعيد شده اند به حکم تبعيد اعتنا نکنند و به قم يا شهر خودشان مراجعت کنند" بلافاصله به کانون مبارزات بازگشت و تا آخرين نفس به تلاش هاي خود ادامه داد. مرحوم آيت الله پسنديده پس از پيروزي انقلاب اسلامي عليرغم موقعيت ويژه اي که به لحاظ مرتبت علمي و تجربيات و مبارزات مستمر خويش داشت، همچون گذشته افتخار وکالت امام خميني را در امور شرعي مردم بر هر عنوان و سمت و امتيازي ترجيح داد و در طول سال هاي پس از پيروزي با بزرگواري و بي هيچ ادعا و انتظاري، همان مشي و شيوه روشن زندگي گذشته را تعقيب کرد و در بيست و سوم آبان ماه 1375 دار فاني را وداع گفت. مرحوم آيت الله پسنديده گنجينه اي بود از خاطرات تلخ و شيرين و رشادت ها و مرارت ها و حماسه هاي يک ملت. جمهوري اسلامي:تله افغانستان«تله افغانستان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛همزماني اظهارات وزير دفاع جديد فرانسه درباره افغانستان با پررنگ شدن معضل افغانستان در اجلاس كشورهاي عضو ناتو در پرتغال را نمي‌توان يك اتفاق ساده پنداشت.آلن ژوپه، وزير دفاع فرانسه اعلام كرد افغانستان براي تمامي كشورهاي غربي كه در آن نيرو مستقر كرده‌اند به يك "تله" تبديل شده است. اين اظهارات وزير دفاع فرانسه درحالي ابراز مي‌شود كه كشورهاي عضو ناتو در نشستي دو روزه در ليسبون، مركز پرتغال حضور يافتند تا به بررسي مسائل مهمي بپردازند كه يكي از آنها مساله افغانستان و چگونگي رويارويي غرب با معضل و بحراني است كه به مفهوم كامل كلمه، غرب را مستأصل ساخته است.همانگونه كه پيش بيني مي‌شد اعضاي ناتو بر سر ادامه حضور در افغانستان تا سال 1393 به توافق رسيدند ولي اين توافق در فضايي حاصل شد كه يأس و نا اميدي برآْن مستولي بود.وزير خارجه آمريكا و وزير دفاع اين كشور، در آستانه برگزاري اجلاس، كوشيدند اوضاع افغانستان را اميدوار كننده جلوه دهند و با تكرار اين موضوع كه اوضاع امنيتي درحال پيشرفت است، تلاش كردند به اعضاي ناتو براي باقي ماندن در كنار آمريكا در بحران افغانستان روحيه بدهند، درحالي كه واقعيت اين چنين نيست. عقب نشيني آمريكا از تعيين جدول زماني توسط باراك اوباما، كه خروج نيروهاي آمريكائي از افغانستان را سال آينده اعلام كرد و تعويق خروج نيروها تا سال 1393، بارزترين دليل وخامت اوضاع در افغانستان و شكست تدابير اتخاذ شده غرب در مهار بحران اين كشور مي‌باشد.در نشست ليسبون با اينكه سال 1393، موعد خروج نيروهاي ناتو از افغانستان اعلام شد ولي هم دبيركل ناتو و هم باراك اوباما تاكيد كردند كه احتمال ادامه حضور نيروها پس از تاريخ مقرر وجود دارد. اين مواضع ضد و نقيض، سردرگمي حاكم بر اردوگاه ناتو را نشان مي‌دهد.9 سال قبل كه آمريكا با فرصت طلبي از فضاي ناشي از انفجارهاي مشكوك 20 شهريور 1380 به افغانستان لشكركشي كرد پيش بيني مي‌كرد كه اين كشور دچار هرج و مرج ولي برخوردار از موقعيت مهم و استراتژيك را به سادگي به تسلط درخواهد آورد و به يكي از اهداف ديرينه خود، يعني حضور در منطقه‌اي كه بر روسيه، چين، ايران و خليج فارس اشراف دارد دست خواهد يافت.واشنگتن براي توجيه تهاجم نظامي غيرقانوني اش، مستمسك مبارزه با تروريسم را پيش كشيد كه متاسفانه مجامع بين‌المللي و سازمان‌هاي جهاني نيز با اينكه از دروغ بودن اين دستاويز واشنگتن خبر داشتند در برابر اين لشكركشي و اقدام جنگ افروزانه سكوت اختيار كردند.با اينحال، با گذشت زمان روياهاي سياست گذاران آمريكا و متحدان اروپايي آنها به سرعت در افغانستان رنگ باخت و سرانجام به كابوس تبديل شد و اكنون پس از گذشت 9 سال نه تنها غرب به هيچ يك از اهدافش در افغانستان دست نيافته است بلكه به اعتراف وزير دفاع فرانسه و بسياري ديگر از سياستمداران غربي، خود در تله افغانستان گير افتاده است.غربي‌ها در تبليغات خود چنين وانمود مي‌كردند كه افغانستان را به كشوري امن و پيشرفته تبديل خواهند كرد كه مورد رشك و حسد ديگر كشورها قرار مي‌گيرد ولي نه تنها اينگونه نشده است بلكه به اذعان منابع غربي اوضاع به نقطه صفر بازگشته است. امروزه غربي‌ها نه تنها براي مردم افغانستان امنيت و آسايش فراهم نكرده‌اند بلكه حتي قادر به تأمين امنيت نيروهاي خود نيز نيستند و هر روز كه مي‌گذرد فرياد مردم كشورهاي غربي از افزايش تلفات هم وطنان خود در افغانستان بلندتر مي‌شود بگونه‌اي كه در سال جاري، به دليل افزايش بي سابقه مرگ نظاميان غربي، به خونبارترين سال براي ناتو در افغانستان تبديل شد.اكنون بخش بزرگي از كشور افغانستان از كنترل دولت مركزي و نيروهاي ناتو خارج و در اختيار شورشيان قرار دارد. فساد دولتي و رشوه در افغانستان امري رايج است و اين مسئله روز به روز بر خشم و عصبانيت مردم آمريكا و ديگر كشورهاي اروپايي عضو ناتو، كه مال و دارايي شان در افغانستان و در راه جنگي نافرجام و بيهوده تلف مي‌شود، مي‌افزايد.براساس اعلام محافل آمريكايي، هزينه جنگ افغانستان از ابتدا تاكنون بيش از 270 ميليارد دلار بوده است كه اين ميزان با ادامه حضور ناتو تا 4 سال ديگر، به بيش از 400 ميليارد دلار افزايش خواهد يافت. همچنين از آغاز لشكركشي آمريكا و متحدانش به افغانستان، بيش از 2300 نظامي غربي در اين كشور جان خود را از دست داده‌اند.باراك اوباما، رئيس‌جمهور آمريكا در وعده‌هاي انتخاباتي خود اعلام كرد پس از روي كار آمدن، به سرعت مقدمات خروج نيروهاي آمريكايي را از افغانستان فراهم خواهد ساخت ولي نه تنها به اين وعده خود عمل نكرد بلكه مجبور شد 30 هزار نيروي نظامي اضافي نيز به افغانستان اعزام نمايد. برخي مقامات آمريكايي هشدار داده‌اند همانگونه كه باتلاق عراق، جورج بوش، رئيس‌جمهور سابق و جنگ طلب آمريكا را به هلاكت سياسي كشاند، باتلاق افغانستان نيز اوباما را در خود فرو خواهد برد.چراغ سبز غرب به طالبان و پذيرش مذاكره با اين گروه شورشي، كه آمريكايي‌ها تا ديروز آنرا گروهي تروريستي و جنگ طلب معرفي مي‌كردند، با هر توجيهي كه باشد براي غرب و به خصوص براي سردمداران واشنگتن يك رسوايي بزرگ محسوب مي‌شود. آمريكا و متحدانش در برابر اين سئوال افكار عمومي دنيا و به خصوص ملتهاي خود قرار دارند كه چرا براي جنگ با اين گروهها تاكنون آن همه هزينه مالي و جاني صرف شده درحالي كه غرب اكنون با آنها طرف مذاكره و مصالحه است؟واقعيت اين است كه تروريسم و مقوله‌هاي مشابه آن، ابزار سياستهاي دولتهاي استعمارگر هستند و تجربه نشان داده است هر زمان كه منافع آنها اقتضا كند با همين تروريستها طرف مذاكره و معامله مي‌شوند.با اينحال، آنچنانكه از شواهد و روند تحولات مشخص است ابتكار مذاكره با طالبان نيز نتيجه و كارايي لازم و مورد انتظار غرب را در پي نداشته و عليرغم ادعاي دولت افغانستان و دولت‌هاي غربي، سركردگان گروه طالبان رغبتي براي مشاركت در طرح به اصطلاح صلح غرب از خود نشان نداده‌اند.با توجه به اين واقعيات، تله افغانستان، كه يكبار شوروي را گرفتار ساخت و نظاميان شوروي پس از تحمل تلفات سنگين، تنها كاري كه توانستند انجام دهند فرار از اين كشور بود، اكنون همان تله، غرب را گرفتار كرده و به نظر مي‌رسد سرنوشتي بدتر از شوروي در انتظار غرب مي‌باشد.تهران امروز:جنگل تنهاي تنهاي گلستان«جنگل تنهاي تنهاي گلستان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم اكبر هاشمي است كه در آن مي‌خوانيد؛باوراينكه يك چوب كبريت مي‌تواند ميليون‌ها هكتار جنگل را به آتش بكشد سهل‌تر از پذيرش آن است كه يك بالگرد بتواند آتش 14 ميليون هكتار جنگل را خاموش كند.شهريور سال 1386 فاطمه واعظ جوادي اگرچه حاضر نشد درمراسم رسمي رونمايي گشت هوايي محيط زيست، سواركابين هواپيماي دونفره«جايروكوپتر» اسپانيايي شده و با آن چرخي در آسمان تهران بزند و ترجيح داد به اصرار عكاسان و در حضور آنان، فقط براي يادگاري چند فريمي عكس بگيرد.آن روز واعظ خبر داد كه مجموع بودجه سازمان متبوعش براي خريد بالگردهاي گشت هوايي 700 ميليون تومان است و در پايان 4 سال مديريتش هم بر اين سازمان در پايان نامه رياستش تنها به راه‌اندازي گشت هوايي در 5 استان و خريداري هواپيماهاي 2 نفره اشاره كرد.اما چندي بعد خبر آمد كه پنج فروند هواپيماي فوق سبك فجر (SAVANA ) استان‌هاي گيلان، خراسان رضوي و فارس به دليل كارشناسي نبودن خريدها به شركت‌هاي پيمانكار واگذار شد.بماند كه در موردنحوه استفاده تفريحي از اين هواپيماها هنوز هم پرونده‌هايي در سازمان بازرسي كل كشور و ديوان محاسبات استان‌هاي مربوطه در حال رسيدگي است. انگار از مجموع هواپيمايي كه براي يگان هوايي محيط زيست خريداري شده بود تنها«جايرو كوپتر» پايتخت نشين، خوش عاقبت بود.البته عاقبت بخيري اين هواپيماي سبك هم سبك بود. شايد كمي بيشتر شايد هم كمي كمتر از يك سال و نيم است كه آسمان محيط زيست استان تهران ديگر هواپيمايي ندارد. چه با استعفاي تنها خلبان قراردادي اين هواپيما آنهم به دليل عدم پرداخت فاكتور 4 ميليون توماني تعميرات هواپيما، عملا پايتخت 14 ميليوني ايران هم بدون هواپيمايمحيط زيست ماند.كيهان:فلسطين در چند قدمي انتفاضه جديد«فلسطين در چند قدمي انتفاضه جديد»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛«مقاومت جديد در فلسطين شروع شده است، ما مقاومت قبل از ورود دايتون را به كنترل درآورده ايم اما اوضاع سرزمين هاي كرانه باختري، قدس و جنين نشان مي دهد كه ما با مقاومتي مواجه ايم كه آن را نمي شناسيم.»اين بخشي از اظهارات يك مقام ارشد امنيتي اسرائيل است كه در مجلس اين رژيم مطرح شده است. «شالوم» در اين گزارش با نگراني از مسئولان رژيم صهيونيستي مي خواهد كه درباره طرح هاي محدودسازي فلسطينيان احتياط را از دست ندهند و به اقدامات تشكيلات خودگردان در دستگيري فلسطيني ها و اعمال كنترل شديد بر مقاومت در كرانه باختري دلخوش نباشند چرا كه ممكن است كار از همان نقطه اي كه آنان آن را مطلوب به حساب مي آورند، خراب شود.يك بار مقاومت فلسطين تحت تاثير طرح «دايتون»- فرستاده ويژه جرج بوش به فلسطين در سال 2002- دچار مشكلات عظيم داخلي شد. دايتون يك طرح چند ماده اي آورد كه شامل پايان دادن به مقاومت فلسطين و انتفاضه دوم بود براساس يكي از مواد اين طرح، نيروهاي آمريكايي چندهزار نيروي تحت امر سلطه فلسطيني -تشكيلات خودگردان- را براي سركوب انتفاضه و خلع سلاح مبارزان فلسطيني آموزش دادند و وارد عمل نمودند. از آن سال تا اوائل سال 2009 كه جنگ 22 روزه در غزه اتفاق افتاد، درگيري فلسطيني-اسرائيلي به درگيري فلسطيني- فلسطيني تبديل گرديد. از اين رهگذر پليس محمود عباس در كرانه باختري روداردن حدود 2000 عضو جنبش جهاد اسلامي و حدود 8000 عضو جنبش حماس و حدود 2000 عضو ساير گروههاي مبارز فلسطيني را بازداشت كرد كه هنوز هم در بازداشت به سر مي برند. بازداشت حدود 12000 فلسطيني تاثير منفي قابل توجهي بر انتفاضه فلسطين داشت.مشكل فلسطيني ها فقط اين نبود كه هزاران عضو فعال انتفاضه در بازداشت به سر مي بردند بلكه مشكل اين بود كه فلسطيني شدن منازعه مانع برخورد جدي سازمانهاي مقاومت با تشكيلاتي بود كه اعضاي آنان را به اسارت درآورده بود. فلسطيني نماهايي كه با رژيم اشغالگر به اتحاد استراتژيكي و يا تاكتيكي رسيده بودند، مبارزان فلسطين را دشمن خويش مي دانستند و در برخورد با آنان ترديد نمي كردند ولي سازمانهاي مقاومت، نمي خواستند مبارزه با رژيم اشغالگر را به «مبارزه با خائنين» تبديل نمايند.اما موضوعي كه اين روزها در فلسطين جريان دارد از بازداشت هزاران فلسطيني مبارز فراتر رفته و شكل خطرناك تري به خود گرفته است. دو هفته پيش محمود عباس رئيس سلطه فلسطيني با صراحت گفت: «اگر آقاي نتانياهو قانع شود كه صلح يك ضرورت اسرائيلي است، ظرف يك هفته همه چيز حل و فصل مي شود» بعضي خبرهاي ديگر بيانگر آن است كه تشكيلات خودگردان -سلطه- فلسطين از بيت المقدس چشم پوشيده و بازگشت آوارگان را ناشدني ارزيابي كرده است. اين در حالي است كه در جريان مذاكرات اسلو و مادريد- كه آنهم خيانت بار بود چرا كه از نظر فلسطيني هاي ساكن در سرزمين هاي اشغالي و فلسطيني هاي آواره هرگونه تنازل در برابر رژيم اشغالگر غيرقابل قبول است- گروه مذاكره كننده فلسطين بر پايتختي قدس براي كشور فلسطين و بازگشت آوارگان فلسطيني به خانه و كاشانه شان تاكيد كرده بود. نتانياهو اميدوار است موضع جديد محمود عباس و سازمان تحت امر او كه موضع اقليتي خود فروخته به حساب مي آيد، فلسطين را در شرايط دشواري قرار دهد.محمود عباس مي گويد اگر اسرائيل صلح را نياز خود بداند ما مي توانيم ظرف يك هفته به «توافق جامع» دست پيدا كنيم اين يك طرح و سخن فلسطيني نيست، سران رژيم صهيونيستي بعد از امضا، توافق اسلو و مادريد- سالهاي 1370 و 1372- سخن خود را از «زمين در برابر صلح» كه مبناي توافق هاي ياد شده بود به «صلح در برابر صلح» تغيير دادند و بر فشار خود به فلسطيني ها افزودند تا جايي كه چند سال مذاكره كنندگان فلسطيني در اسلو و مادريد را در ساختماني در شهر رام الله- مركز سلطه فلسطيني به رهبري عرفات- زنداني كرده و اجازه نمي دادند كسي به ديدار آنان برود و يا آنان از رام الله خارج شوند. سخن محمود عباس بيانگر آن است كه فلسطيني ها بايد رژيم صهيونيستي را به همراه واگذاري قدس و اخراج دائمي حدود 5 ميليون فلسطيني كه در كشورهاي اردن، سوريه، لبنان و مصر به شكل محنت باري در اردوگاهها زندگي مي كنند را بپذيرند اين يعني دفن كامل آرمان فلسطين.محمود عباس در اين ماجرا آنچنان در خدمت رژيم اشغالگر است كه مسئولان اين رژيم هم تعجب كرده اند. حدود سه هفته پيش «مائيردگان» رئيس سازمان تروريستي موساد گفت: «پليس محمود عباس از سگ به اسرائيل وفادارتر است.» در همين زمان پليس سلطه فلسطين بيش از سيصد عضو حماس را به دليل حادثه اي كه براي چند اسرائيلي در يكي از مناطق كرانه پيش آمد، بازداشت كرد و وزير نقد- بانك مركزي- محمود عباس- جهاد الوزير- حساب هاي بانكي افراد حماس و جهاد را مسدود كرد.الان كه محمود عباس سخن رژيم صهيونيستي مبني بر صلح در برابر صلح را پذيرفته، اسرائيلي ها حرف جديدي مطرح كرده و گفته اند اساساً صلح با فلسطيني ها چه ضرورتي دارد!. يك روزنامه صهيونيستي سه هفته پيش نوشت: «اسرائيل قبلاً از فلسطيني ها مي خواست كه اسرائيل را به رسميت شناخته و با آن وارد گفت وگو شوند، الان كه آنان- منظور تشكيلات سلطه فلسطين است- اسرائيل را به رسميت شناخته و با آن گفت وگو مي كنند، به چه دليل بايد فشار بر فلسطيني ها را كنار گذاشت.» دولت نتانياهو اينك مي گويد هر فلسطيني كه اعتراف نكند اسرائيل يك كشور يهودي است بايد اين سرزمين را -اعم از آنكه ساكن مناطق 1948 و يا ساكن مناطق 1967 باشد- ترك كند.از آن طرف به نظر مي آيد، رژيم صهيونيستي شرايط منطقه اي و بين المللي را براي اعمال فشار بر فلسطيني ها مطلوب و در عين حال ناپايدار ارزيابي مي نمايد. تضعيف موقعيت اوباما در داخل ايالات متحده فرصتي است تا لابي صهيونيستي در هيات حاكمه ايالات متحده- ايپك- حداكثر فشار را براي انطباق كامل سياست هاي منطقه اي آمريكا با نگرش هاي اسرائيلي وارد نمايد. اين فشارها در اين مقطع سبب شد كه آمريكا «جان ميچل» را بركنار نمايد. در واقع الان آمريكا موضوع فلسطين را مستقيماً به دولت نتانياهو واگذار كرده است در عين حال بعضي از خبرها حكايت از آن دارد كه به زودي «مارتين ايندايك» عضو صهيونيست ايپك و سفير سابق آمريكا در تل آويو كه به جرم جاسوسي عليه كشورش و به نفع اسرائيل بركنار شده بود، بعنوان نماينده ويژه جايگزين ميچل خواهد شد.رژيم صهيونيستي از نظر دروني توانسته است احزاب مختلف و نيز احزاب دولت ائتلافي را نسبت به تداوم سياست اعمال فشار بر فلسطيني ها متقاعد نمايد. در حاليكه در سال گذشته حزب كار به رهبري ايهود باراك و اسرائيل بيتنا به رهبري اويگدور ليبرمن زمزمه خروج از دولت داشتند اينك خود را به حمايت قاطع از نتانياهو موظف مي دانند و بعضي از نظرسنجي ها بيانگر آن است كه سطح حمايت شهروندان غاصب از سياست هاي تجاوز طلبانه رژيم صهيونيستي اينك به حدود 75 درصد رسيده است.اما در عين حال كاملاً واضح است كه سران رژيم صهيونيستي خود را با تنگناي زماني مواجه مي بينند. دولت ائتلافي نتانياهو معتقد است اگر شرايط زماني را خوب مديريت نكند ممكن است شرايط به ضرر تل آويو دگرگون شود. رئيس اين دولت چند هفته پيش در كنست گفت كه: «اسرائيل براي بقا به همگرايي بيشتري نياز دارد. او به شكاف هايي بالقوه اشاره كرد و افزود: «يهود بدون اسرائيل آينده ندارد». در واقع نتانياهو از يك طرف شرايط فعلي را «خيلي خوب» ارزيابي مي كند و از سوي ديگر نسبت به شرايط آينده بسيار نگران مي باشد. كابينه اين رژيم معتقد است صلح با اعراب - فلسطين- امكان پذير نيست در عين حال آن را يك مطالبه جدي جهاني مي داند.نزديك به دو ماه پيش «عوديد آيران» (owdid ayran) عضو برجسته اين رژيم در «كنفرانس آينده مردم يهود در دنيا» كه در تل آويو برگزار شد، گفت: «تحول در گفت وگوهاي سازش قابل تصور نيست چرا كه فاصله دو طرف بسيار زياد است و امكان ندارد كه بخصوص در دو مسئله اصلي -تعيين مرزها و مسئله آوارگان- توافقي به دست آيد.» ژنرال «اشلو موبرون» نيز در اين كنفرانس مي گويد «حتي اگر سران دو طرف- اسرائيلي فلسطيني- هم بخواهند حل اختلافات كار آساني نيست». حتماً به ياد داريد كه محمود عباس در اين دو مورد عقب نشيني كرده بود.«عنات كورتز» يك سخنران ديگر اين كنفرانس علت عدم توافق را ضعف رهبران دو طرف ارزيابي كرد و گفت: «تهديدات محيط استراتژيك روز به روز گسترده تر مي شود و حمله و محاصره مخالفان چاره ساز نيست كمااينكه حمله به غزه حماس را تضعيف نكرد و كفه قدرت را به نفع محمود عباس سنگين ننمود. همانطور كه حمله اسرائيل به كاروان آزادي اگرچه حركت كشتي ها را كند كرد ولي مسئله را به نفع اسرائيل خاتمه نداد.» كورتز در مورد تهديدات محيط استراتژيك گفت: «مخالفت با اسرائيل پيش از اين فقط سياسي بود اما الان اين مخالفت ايدئولوژيك شده و ايران براساس يك ايدئولوژي معارض آرايش حمله به اسرائيل را به وجود مي آورد و تركيه دارد به اين سمت متمايل مي شود.اين ها از فزاينده بودن تهديدات استراتژيك خبر مي دهند.» اين مقام اسرائيلي به يك نكته مهم ديگر اشاره مي كند و آن تحول استراتژيك در محيط بين الملل مي باشد. از نظر او: «آمريكا قدرت يكسره كنندگي اش را در جهان از دست داده است علامت بارز آن اين است كه در حاليكه چند سال شعار محو طالبان را سر مي داد اينك پترائوس افتخار مي كند كه موفق به ايجاد يك دالان امن براي مذاكره و توافق با طالبان شده است!» كورتز نتيجه مي گيرد «به موازاتي كه از تاثير آمريكا بر پرونده فلسطين كاسته مي شود، ديگران وارد اين پرونده مي شوند و اين شرايط را به ضرر اسرائيل دگرگون مي كند».در يك جمعبندي بايد گفت تشكيلات خودگردان فلسطيني كه هيچ ربط واقعي به فلسطيني ها ندارد و به دليل سپري شدن دوران آن قانوني هم نيست در شرايطي از حقوق فلسطيني ها چشم مي پوشد و خواسته هاي رويايي صهيونيست ها را تامين مي كند كه خود اسرائيلي ها شرايط را دشوار ارزيابي مي نمايند. دقيقاً از همين رو رژيم صهيونيستي با آگاهي از عدم عمق مردمي تشكيلات خودگردان هر روز در انتظار انتفاضه جديدي به سر مي برد.بعضي از عقلاي اين رژيم زنگ هاي خطر را به صدا درآورده و گفته اند: «مقاومت جديد شروع شده در حالي كه ما آنان را به درستي نمي شناسيم» همزمان با اين تحولات 13 گروه مبارز فلسطيني در غزه « اتاق عمليات مشترك» تشكيل داده و به بررسي وضعيت براي ورود جديد به فاز عمليات پرداخته اند.وقوع سه عمليات در الخليل و رام الله كه به كشته شدن حداقل سه صهيونيست انجاميد نيز نشان داد كه كرانه باختري در حالت انفجار قرار دارد. اين انتفاضه جديد طبعاً تفاوتي ميان عباس و نتانياهو قائل نخواهد بود فلسطيني ها قبلاً هزينه اين تفاوت گذاري را پرداخته اند، 12000 اسير فلسطيني در بند تشكيلات خودگردان گوشه اي از اين هزينه است.ابتكار:آزادي رهبرمخالفان برمه و پيام‌هاي آن براي کشورهاي مرتجع منطقه«آزادي رهبرمخالفان برمه و پيام‌هاي آن براي کشورهاي مرتجع منطقه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم جاماسب محمدي بختياري است كه در آن مي‌خوانيد؛در هفته گذشته تحولي بزرگ در کشوري کوچک وشرقي رخ داد که اين رخداد در صدر اخبار رسانه‌هاي جهان و مهمترين بحث سياسي محافل خبري جهان بود."آنگ سن سوچي ازرهبران مخالف دولت برمه وبرنده جايزه صلح نوبل ازحصر خانگي آزاد شد."مسير توسعه سياسي کشور ميانمار(برمه)پس از استقلال سياسي از انگلستان وتشکيل جمهوري سوسياليستي، باکودتاي نظاميان وعدم اجراي قانون اساسي با بن بست مواجه شد.استقرار نظاميان وبسته شدن راه دموکراسي باعث انزواي بين المللي، عدم رشد وگسترش سواد آموزي، بسته شدن دانشگاهها وعدم توسعه شهرنشيني شد.با به وجود آمدن چنين شرايطي اين کشور نتوانست همچون ساير کشورهاي آسياي جنوب شرقي راه ترقي را طي کند.در مورد تبعات ديکتاتوري وپيامد دموکراسي قصد قلم فرسايي نداريم، چرا که تا کنون آنقدر مطالب در مورد اين دو نگرش نگاشته و به رشته تحرير درآمده است که هم عموم مردم دنيا به اين مسائل واقفند وهم نتيجه عملي اين دو ديدگاه را در جاي جاي گستره اين کره خاکي به عينه مشاهده کردند.در اين مقال کوتاه هرچه که در ذم ونکوهش و يا تعريف وتمجيد پيرامون اين دو رويکرد متضاد وپارادوکسيکال وشيوه‌هاي حکمراني آن گفته شود، اطاله ي کلامي بيش نيست.آزادي خانم سن سوچي مي‌تواند پيامي باشد براي کشورهاي عربي مرتجع منطقه بعنوان مخالفان دموکراسي وتمام حکومت‌هاي تماميت گرا وکسانيکه با عدم تمکين و توجه به راي وخواست ملت‌ها راه خودکامگي را در پيش مي‌گيرند که نمي‌توان در مقابل خواست واراده عمومي وگسترش موج آزادي خواهي مقاومت کنند.آزادي رهبر مخالفان برمه واحياء وشکل گيري دوباره آزادي خواهي درشرق آسيا توام با استقبال جامعه جهاني اعم ازرهبران کشورها وسازمانهاي بين المللي تا رسانه‌ها ومطبوعات آزاد از اين رخداد، از طرفي نشان دهنده گسترش موج آزادي خواهي درجهان واز طرفي پيامي مي تواند واضح وآشکار براي حکومت‌هاي مرتجع منطقه ي عربي بخصوص کشورهايي چون مصر که برغم برخورداري از يک پيشينه تمدني غني وپربار، از برگزاري انتخابات آزاد سرباز مي‌زند باشد که ديگر فصل انحصار طلبي وايجاد محدوديت بسر آمده است.اي بسا روزي که زمينه بروز بيداري ملتها ايجاد شود وديگر کسي را ياراي مخالفت ومقاومت در برابر آنها را نباشد.علاوه برپيام‌هاي واضح وآشکار اين تحول پيام‌هاي مستتري نيز در ضمير اين رخداد نهفته است که ما در نگرش به اين مسئله موضوع را از زواياي ديگري پي مي‌گيريم.1-براي اولين بار رهبر يک جنبش تحول گرا با وجه کاريزماتيک وجذبه شخصي که از اعتبار وشهرت جهاني نيز برخوردار است، يک«زن» است.در بسياري از کشورهاي در حال توسعه قبل از آنکه موانع ساختاري پيش روي رشد زنان باشد موانع فرهنگي راه آنان را سد کرده است.اين مسئله خود مي‌تواند تلنگري باشد به زن شرقي و زنان کشورهاي در حال توسعه که مي‌توانند با اميدواري و رو به سوي آينده افقي روشن را در پيش روي خود داشته باشند.2- دومين پيامد اين رخداد اين است که رژيم نظامي حاکم بر برمه با فشار جامعه جهاني وافکار عمومي تن به اين مسئله داد واين خود جاي اميد واري است.با وقوع انقلاب در عرصه رسانه، گسترش شبکه‌هاي ارتباطي و غوغاي تکنولوژي ديگر نمي‌توان جلوي رشد وتوسعه سياسي شهروندان را گرفت.امروز بدنه اجتماعي کشورها وشهروندان جامعه جهاني خواهان آزادي، دموکراسي و حقوق بشر هستند.با آنکه کشور برمه و جامعه خواهان دموکراسي آن از يک سطح توسعه يافتگي سياسي وفرهنگي مناسبي برخوردار نيست، در زمينه شهرنشيني و سواد آموزي وبسياري ديگر از شاخص‌هاي توسعه همپاي ساير کشورهاي شرقي نيست، ولي در چنين وضعيت فلاکت بار اجتماعي سياسي واقتصادي ديکتاتوري نظامي نمي‌تواند با نگه داشتن بيش از دوهزار انسان در زندان‌هاي خود و سرکوب مخالفان ثبات و آرامش در کشور ايجاد کند.زيرا که امنيت پادگاني امنيت پايداري نيست و نخواهد بود.3-موضوع ديگري که مي‌توان از دريچه ي آن به اين تحول نگريست بحث مناقشه برانگيز توسعه سياسي وتوسعه اقتصادي است که اولويت هر کدام از آن ورجحان يکي بر ديگري مهمترين نقطه ي بحث انگيز بين صاحب نظران است.توسعه سياسي واقتصادي دو دست براي يک پيکر و دو بال براي يک پرواز هستند.بدون توسعه اقتصادي، توسعه سياسي بوجود نمي‌آيد وبدون توسعه سياسي توسعه اقتصادي با بن بست مواجه مي‌شود.پرداختن به توسعه سياسي و رشد و گسترش تک ساحتي آن باعث بي ثباتي وچنان بي نظمي خواهد شد که يک ديکتاتوري ازدل چنين وضعيتي سربر مي‌آورد. نمونه چنين الگويي را در کشور پاکستان شاهد هستيم که هميشه پس از يک دوره بي نظمي وخونريزي هر از چند گاهي شاهد يک کودتاي نظامي هستيم.با نگاهي گذرا به گذشته تاريخي برخي کشورهايي که از اين مدل توسعه پيروي کردند وصرفاً برتوسعه اقتصادي تأکيد ورزيدند، مي‌توان گفت که موفقيتي به دست نياوردند، حتي در کشورهايي که اراده جدي براي رشد و ترقي وجود داشت به دليل عدم برخورداري از فضاي باز سياسي، توسعه اقتصادي نيز دچار چالش شد، زيراکه لازمه رشد اقتصادي ثبات سياسي است. بدون ثبات سياسي نمي‌توان زمينه سرمايه گذاري داخلي و خارجي را تضمين کرد.ديکتاتوري نظامي برمه اگر بيش از اين در برگزاري انتخابات آزاد تأخير ورزد و در برابر" تغيير" مقاومت از خود نشان دهد، دير يا زود فرو خواهد پاشيد و ويرانه‌اي را از خود برجاي خواهد گذاشت.سياست روز:افزايش يا كنترل جمعيت؟ «افزايش يا كنترل جمعيت؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد؛به انفجار جمعيت در كل دنيا كاري نداريم . اين موضوع يك بحث كلي و فرا ملي است كه گريبانگير كل جهان است. اما بحث كنترل جمعيت در كشور خودمان اهميت ديگري دارد. گرچه اين دو موضوع با هم مرتبط هستند.جمعيت در يك كشور به بسياري از شاخص‌ها و ويژگي‌ها بستگي دارد. كنترل جمعيت هنگامي صورت مي‌گيرد كه ، افزايش جمعيت در يك كشور باعث بروز مشكلات عديده‌اي شود، مشكلاتي از جمله بيكاري- ازدواج – طلاق بهداشت و درمان- آموزش و ...هنگامي كه جمعيت افزايش يابد، بيكاري نيز افزايش خواهد يافت چون به تناسب افزايش جمعيت، بازار كار رشد نكرده است.آمار ازدواج كاهش مي‌يابد چون شرايط زندگي دشوار شده است البته اين مسائل پيامدهاي بيكاري و كمبود درآمد است و از اين رو طلاق نيز افزايش خواهد يافت، گرفتاري و مشكلات شهري افزايش مي‌يابد و تنش‌هاي بيكاري و نبود درآمد وارد خانواده شده و باعث طلاق مي‌شود.وضعيت بهداشت و درمان جامعه با توجه به اين كه اكنون نيز در وضعيت مناسبي قرار ندارد، بغرنج‌تر خواهد شد، خدماتي كه بيمه‌ها هم اكنون ارائه مي‌دهند آن چيزي نيست كه بايد باشد. وضعيت آموزشي كشور را از مقطع دبستان تا دانشگاه را مورد توجه قرار دهيد. هم اكنون با توجه به اين كه برنامه كنترل جمعيت در كشور اجرا مي‌شود اما مي‌بينيم كه كلاس‌هاي درس همچنان پر جمعيت است و آموزگار فرصت رسيدگي به كلاس پرجمعيت را ندارد. البته اين وضعيت در مدارس غير انتفاعي كه مبالغ هنگفتي را از اولياي دانش‌آموزان دريافت مي‌كنند كمتر است. در اين حال فراموش نكنيم كه طبق قانون اساسي آموزش رايگان است .اما هم اكنون اينگونه نيست و يكي از دغدغه‌هاي بزرگ خانواده‌ها يافتن مدرسه‌اي مناسب براي ثبت نام فرزندشان است. �




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 538]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن