تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799463655




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مسعود ده‌نمکی درباره دلایل فروش فیلمش می‌گوید!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: هیچ کس نمی‌داند که این رویای او بوده یا نه و آیا آن کس که یک روز، وظیفه ارشاد آدم‌ها‌ را با سخت‌ترین شیوه بر عهده گرفته بود، حالا تبدیل به کارگردان واقعی شده است یا نه...  کار، کار خداستمسعود ده نمکی، چهره آشنایی است. از همان روزهای قدیم، پیش از آنکه بیاید و در عرصه سینما فعالیت کند، جوانان به خوبی او را می‌شناختند. اما او حالا کارگردان پر فروش‌ترین فیلم سینمای ایران است. عنوانی که خوب یا بد باید به او اهدا شود و چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید و به او اهدا شده. هیچ کس نمی‌داند که این رویای او بوده یا نه و آیا آن کس که یک روز، وظیفه ارشاد آدم‌ها‌ را با سخت‌ترین شیوه بر عهده گرفته بود، حالا تبدیل به کارگردان واقعی شده است یا نه. باورش هر چقدر سخت و غیر قابل پذیرش باشد، باز هم هست. حالا هم چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید مجبوریم با او همراه شویم. نه به عنوان یک فعال سیاسی که به عنوان کارگردانی که عنوان مهمی ‌با خود دارد. حالا گیرم که بعد از سؤال دوم مرا مجبور کند، از گذشته صحبت نکنم و وقتی می‌گوید: من به موافق و مخالف احترام می‌گذارم مجبور به سکوت باشم. اینها مهم نیست، مهم این است که او، حالا می‌تواند با اعتماد به نفسی شبیه به یک کارگردان واقعی، این پایش را روی آن پای دیگر بیاندازد و درباره دلایل فروش فیلمش صحبت کند. واقعا ً این گفت و گو را دوست دارم، تنها به این خاطر که یادم می‌اندازد در گذشته، چه چیزهایی را ندیدیم و ... . بیایید برای یک بار هم که شده واقع بین باشیم. فیلم مسعود ده نمکی 4 میلیارد و نیم فروخت. حواستان هست؟* به نظرم درباره اخراجی‌ها‌ی 2 خیلی بیشتر از فیلم قبلی مصاحبه داشتید ...نه، در مورد اخرجی‌ها‌ی 1، از همان موقع که ساخته شد یعنی سال 85 تا همین الأن که در سال 88 هستیم درباره اش حرف می‌زنم. هنوز نقد می‌نویسند درباره اش. احساس می‌کنم تازه و بعد از اخراجی‌ها‌ی 2 صحبت در این باره شروع شده.* احتمالا ً به این خاطر که همه تازه فهمیده اند که می‌شود درباره اخراجی‌ها‌ی 1 صحبت کرد.این، دو جنبه دارد. بعضی‌ها‌ دوباره مجال حمله پیدا کرده اند و بعضی‌ها‌ اخراجی‌ها‌ی 1 و 2 را مقایسه می‌کنند. کم درباره اخراجی‌ها‌ی 1 صحبت نشده. آقای جیرانی یک موسسه ای دارد و این موسسه، کتابی چاپ کرده و درباره اخراجی‌ها‌ی 1، البته نقدها را ندارد. اما آن مجموعه ای که خودمان جمع کرده‌ایم کتابی نزدیک به 3_2 هزار صفحه شده. مجموعه نقدها و تحلیل‌ها‌یی که نوشته شده و مصاحبه‌ها‌یی که انجام شده. به هر حال جنجال‌برانگیز است. در میان جنجال‌ها‌ هم، موافق و مخالف حق دارند نظرشان را بگویند، ما هم می‌شنویم.* تا الأن فروش فیلم چقدر بوده؟حقیقتش در این روزی که با شما گفت و گو می‌کنم از مرز  4 میلیارد و نیم گذشته.* این استقبال را پیش بینی می‌کردید؟پیش بینی من این بود که مخاطب اخراجی‌ها‌ی 1 دلش می‌خواهد اخراجی‌ها‌ی 2 را هم ببیند. منتها با این تفاوت که سی دی اخراجی‌ها‌ی 1 کپی شد و آن 2 میلیارد و 400 میلیون تومانی که فروش داشت، تنها برای مخاطبانی بود که در سینما فیلم را می‌دیدند. یعنی ما خودمان هم تصویر روشنی از این که چه تعداد از مردم فیلم اخراجی‌ها‌ی 1 را دیده‌اند نداشتیم. و جالب تر، نوع واکنش مخاطب به این ماجرا بود، یعنی آمدنش به سینما رسما ً سونامی‌وار بود. تصویر اولیه من این بود که در فرصت سه ماه اکران این اتفاق بیفتد، اما در سه هفته، سه میلیارد تومان فروش داشت. در عرض 4 هفته، 4 میلیارد و نیم. این پیش بینی ما نبود. نه سینمادارها پیش بینی می‌کردند، نه پخش این پیش بینی را می‌کرد و هنوز هم برای خودمان مشخص نسیت که اگر سی دی فیلم بیرون نیاید، دقیقا ً چه اتفاقی می‌افتد. همه تصورات اولیه ما غلط از آب درآمد. یعنی پخش می‌گفت که روز سیزده فروردین، طبق سنت همه سال‌ها‌، سینماها تعطیل اند. اما جالب است که در همان روز سینماهای ما، 120 میلیون تومان فروش داشتند. یا مثلا ً در این 20 ساله به این شکل نبوده که حجم مخاطب شهرستان، در نهایت نصف فروش تهران را داشته. اما الأن با بلیط 1000 تومانی، دو برابر تهران فروخته است. این روند نشان می‌دهد که معلوم نیست چه آینده ای داشته باشد.* مرتضی شایسته می‌گفت امیدوار است که این رقم به 12 میلیارد برسد.من به رقمش که 12 میلیارد تومان است، فکر نکرده ام. اگر اتفاقی نیفتد، آن هم خارج از ذهن نیست. یعنی اگر در 4 هفته، 4 میلیون بفروشد، چرا که نه، این احتمال هم برایش قابل تصور است. اما اگر افت کند، ممکن است به آن حد نرسد. این 12 میلیارد، یک معضل دارد. دشمنان و بدخواهان ما را خوشحال می‌کند که اگر ما به این رقم نرسیم، انگار شکست خورده ایم در حالی که اینطور نیست.* حستان وقتی شنیدید که شب اول اکران، سینماها تا 4 صبح اکران گذاشته اند، چه بود؟در اخراجی‌ها‌ی  هم ما این شرایط را داشتیم. حقیقتش برای من خیلی تازگی ندارد. من در فقر و فحشا هم این حجم از مخاطب را تجربه کرده بودم.* یعنی خبرهایی از این دست در مورد اخراجی‌ها‌ی 1 به دست ما نرسیده ...لابد نرسیده. چون آمار ما از اخراجی‌ها‌ی 1 هم به همین ترتیب بود. سینماها تا صبح دائر بود.* چطور در فقر و فحشا این حجم از مخاطب را تجربه کردید، در حالی که این فیلم اکران نداشت؟اکران نداشت اما می‌گویند بالای 10 میلیون نسخه از آن فروش رفته.* حدود کپی‌ها‌ را در مورد اخراجی‌ها‌ی 1 می‌دانید؟زیاد. فروش نسخه ویدئویی اش در شبکه خانگی، نزدیک یک میلیون نسخه بود. سی دی قاچاقش که چند میلیون نسخه بود. با اکران تلویزیونی اش، پر مخاطب‌ترین فیلم تلویزیونی بود که پخش شد. اینها اتفاق‌ها‌یی بود که طبق آمارهای رسمی ‌‌خودشان به ما اعلام شد.* حستان چیست که در قدم دوم، پر فروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران ساخته اید. حس نمی‌کنید حال تمام سینماگران را گرفته اید؟من برای گرفتن حال کسی فیلم نساخته ام و حس نمی‌کنم رقابتی با آنها دارم. اتفاقا ً بعضی وقت‌ها‌ دلم برایشان می‌گیرد.* چرا؟به هر حال بعضی‌ها‌ مویی در این عرصه سفید کرده اند. تلاش‌شان این است و دوست دارند این اتفاق برای آثارشان بیفتد. وقتی می‌بینیم برای آنها این اتفاق نمی‌افتد دلم می‌گیرد. دوست دارم برای آنها هم اتفاقی مشابه بیفتد.* چرا این اتفاق تنها برای شما می‌افتد؟این دیگر دست خداست. دست من نیست.* به هر حال یک سری المان‌ها‌ی سینمایی در این میان نقش دارند. مثلا ً بازیگر؟این هم یکی از آنهاست. من ترجیح می‌دهم یک موجود بی طرف بیاید و در این باره صحبت کند. نه خودم یا کسی که مغرضانه در مورد من و فیلمم نظر می‌دهد. من به زبان فیلم معتقدم، به قالب فیلم همین طور. به بازیگرها اعتقاد دارم. به اسم خودم و اسم فیلم معتقدم. تبلیغات را معتقدم. همه اینها با هم جمع می‌شود تا به اینجا برسد. به هر حال من فکر نمی‌کنم نا برده رنج، گنج میسر شود. به این راحتی‌ها‌ نیست. نوشتن فیلمنامه دو سال به صورت شبانه روزی از من وقت گرفت. یعنی تمام دغدغه‌ام فیلمنامه بود. به کلمه کلمه دیالوگ‌ها‌ فکر می‌کردم، برای آدم‌ها‌ تعریف می‌کردم، کی می‌خندد، کی نمی‌خندد. کجا درآمده، کجا در نیامده، سخت‌ترین روزهای عمرم، دوران فیلمبرداری بود. 40 تا بازیگر را به یک تعداد زیاد از هنرورها هماهنگ کردن. آن هم در یک مدت زمان دو ماهه محدود. آن هم در شرایطی که فیلم‌ها‌ی سینمایی ایران معمولا ً چند ماهه ساخته می‌شود. فیلم جنگی. تازه یکی از دنده‌ها‌یم هم شکسته بود و هر روز باید در بیمارستان بستری می‌شدم و نمی‌توانستم به بیمارستان بروم، چون فیلم می‌خوابید. یکی از سخت‌ترین دوران عمرم بود. یعنی هر چه فیلم به انتها نزدیک می‌شد، خودم هم خدا خدا می‌کردم که زودتر تمام شود. وقتی فیلم تمام شد، حقیقتش تا دو هفته خوابیدم. یا این که در یکی از سکانس‌ها‌ی فیلم، مرگ از یک قدمی‌مان رد شد. در یکی از اولین پلان‌ها‌ی فیلم که تانک‌ها‌ می‌آیند، به خاطر اشتباهی که یکی از راننده‌ها‌ی تانک انجام داد و دود استتار داد، تانک‌ها‌ از بیخ گوشمان رد شدند. فقط از روی ما رد نشدند. عین این صحنه‌ها‌ را من در جنگ دیده بودم، اما اینجا دیگر بحث شهادت و این حرف‌ها‌ نبود. بعد از آن می‌گفتند فیلم فروخت چون کارگردانش کشته شده.* این ماجرا را شنیده اید که یک گروه معتقدند شرایط برابری اتفاق نیفتاده، اخراجی‌ها‌ فروخته؟من اینها را آسمون به ریسمون بافتن می‌دانم. من نمی‌خواهم مثل آنها برخورد کنم وگرنه فیلم آقای کاف، 27_28 سینما را پارسال در اختیار داشت. برای فیلم چ، مال آقای سین، سین هم 27_ 28 سالن سینما داشت. برای فیلم آی باکلاه، ساخته خانم ت همین تعداد سالن وجود داشته. فروش داشته اند اما یک میلیارد در تبعیض نیست. هیچ کدام هم اخراجی‌ها‌ نشدند. از لحاظ تیزرها برای فیلم آواز گ چند صد تا تیزر نشان دادند؟ برای فیلم ... ماه، ششصد هفتصد تا تیزر می‌روند و ... ولی اگر قرار بود تنها تیزر تعیین کننده باشد برای آنها هم این اتفاق می‌افتاد. ما هنوز تعداد بیلبوردهای تبلیغاتی‌مان یک دهم فیلم‌ها‌ی دیگران نیست. ما هنوز تیزرهایمان یک دهم فیلم‌ها‌ی دیگر نیست، همه هم این را می‌دانند. اینها آسمون به ریسمون بافتن است. یعنی با طرح این مقولات نمی‌توانند بفهمند چه اتفاقی افتاده. به درد خودشان نمی‌خورد. می‌توانند برای دلخوش کنک، این حرف‌ها‌ را بزنند اما پاک کردن صورت مسئله است. انتظار دو ساله مردم برای دیدن اخراجی‌ها‌ی 2 بی‌سابقه بود. یعنی اخباری که درج می‌شد، این حس انتظار را به وجود آورده بود. اما مضمون فیلم را ندیده نگیرید. مضمون فیلم، با اشتراکات آدم‌ها‌ کار داشت، نه افتراقات آدم‌ها‌. وحدت ملی، هجو دشمن، هجو ریاکاری، تظاهر. اینها نکاتی است که هیچ کس از آن بدش نمی‌آید. نه مخاطب مذهبی و نه مخاطب غیر مذهبی. چه فقیر و چه غنی. همه از دشمن بدشان می‌آید. و ری اکشن‌ها‌یی که آنها در سینما نشان می‌دهند، دقیقا ً همان چیزی است که ما به آن فکر می‌کردیم.* یعنی شما همه جا با توجه به انتظارتان پیش رفتید؟اصلا ً به همین منظور نوشته بودم. اگر در نمی‌آمد احساس شکست می‌کردم. ولی آن چیزی که می‌خواستم شد. حتی بعضی جاها نگرانش بودم، نکند حسی که می‌خواهیم در نیاید و شعار شود؟ ولی فیلم توانست ارتباط برقرار کند.* در این فرصت دو ساله از شما سراغ فیلم را هم می‌گرفتند؟بسیار. اصلا ً یکی از درگیری‌ها‌یی که من در این دو ساله داشتم، این بود که آنقدر به خاطر اخراجی‌ها‌ی 1، حرف زدم که چهره ام شناخته شده بود و یک جاهایی مجبور بودم مخفیانه رفت و آمد کنم.* می‌شود بین اینها اولویت بندی کرد؟یکی اش را می‌توانم بگویم و آن هم لطف خداست. یعنی علت العلل را این می‌دانم. صد دفعه هم بپرسند می‌گویم لطف خدا شامل حال من شده.* حالا چرا لطف خدا فقط شامل حال شما شده؟نمی‌دانم. از خودش باید بپرسید. شامل حال خیلی‌ها‌ شده. تیتر بزنید کار خداست. من اعتقاد دارم که آن کس که با خدا طرف می‌شود، نقد معامله می‌کند.* به کدام یک از این اولویت‌ها‌ بیشتر فکر کردید؟فکر نکردم. فقط به این توجه کردم که در هرکدام از این بخش‌ها‌ باید سبک تازه ای ارائه شود. ببینید مثلا ً فلیمسازهای دیگر همیشه اخبارشان را محرمانه نگه می‌دارند. ولی من حتی اجازه می‌دادم که احتمالات هم درج شود. این که این بازیگر آمد یا نیامد. شد یا نشد. اینها کنجکاوی مردم را بر می‌انگیزد. کارهای ژورنالیستی پشت قصه است. یا مثلا ً خیلی از کارگردان‌ها‌ اجازه نمی‌دهند عکسی از فیلم‌شان تا لحظه ای که به اکران برسد، منتشر شود. بیرون بیاید. اما من عکس‌ها‌یی از مراحل تولید و پیش تولید در وبلاگم می‌گذاشتم. کنجکاو می‌شدند که فیلم مرا ببینند، چه موافق و چه مخالف. اینها روش‌ها‌یی بود که من به آن فکر می‌کردم. مثلا ً همین جواب دادن به خبرنگارها. همه کارگردان‌ها‌ با یک خبرگزاری صحبت می‌کنند تا همه روزنامه‌ها‌ از آن استفاده کنند. اما من سعی می‌کنم هیچ خبرنگاری را بی جواب نگذارم. همه اینها به دیده شدن فیلم کمک می‌کند.* من به گفت و گوی تلفنی شما گوش دادم، چرا برای این 700 معلول سینما در نظر گرفته اید تا بیایند و اخراجی‌ها‌ ببینند؟هیچ کدام از تهیه کننده‌ها‌ ریالی از اکران‌ها‌ی خصوصی شان نمی‌گذرند. ولی این گروه به ما زنگ زدند و گفتند که این بچه‌ها‌ نمی‌توانند سینما بروند و من گفتم سینما را برایشان قرق می‌کنم تا بیایند و ببینند. بین کارگردان‌ها‌ این رسم نیست که بروند و فیلم شان را در اکران ببینند. کلاس می‌گذارند. اما من یک بار می‌روم شمال شهر، یک بار می‌روم جنوب شهر، یک بار می‌روم بین دانشجوها. نمایش فیلم در دانشگاه‌ها‌ یکی از بخش‌ها‌ی اصلی کار ماست. این‌ها‌ روش‌ها‌ی من است و قرار هم نیست کسی با روش‌ها‌ی من کار کند. معمولا ً وقتی یک فیلمساز فیلمش تمام می‌شود، دیگر کاری به آن ندارد و می‌رود. اما برای من همه اش مهم است. یعنی هم پیش تولید، هم تولید و هم پس از تولید. * چه احساسی دارید وقتی می‌بینید، بازیگر اصلی فیلم تان، همان بازیگری است که عکس بزرگش روی پوسترها و بیلبوردهای فیلم بهرام بیضایی هم هست؟هیچی.* واقعا ً هیچ احساسی ندارید؟ اما برای ما خیلی عجیب است.من با کسی احساس رقابت ندارم. نه احساس می‌کنم جای کسی را تنگ می‌کنم و نه قرار است مثل آنها باشم. من حرف‌ها‌یی دارم خاص خودم.   




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 558]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن