محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845623090
نگاه زنانه و فمینیسم در ادبیات
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نگاه زنانه و فمینیسم در ادبیاتبررسی نگاه زنانه، نوشتار زنانه و رابطه آنها با فمینیسم در ادبیات داستانى
ترجیح مىدهم به جاى پرداختن به موضوعهاى کلى این عرصه که کم نیستند، به طور مشخص روى نگاه و نوشتار زنانه متمرکز شوم و هر از گاهى هم روى مرزبندى بسیار حساس آن با فمینیسم مکث کنم؛ امرى که بهنوبه خود مقالهها و بلکه کتابهاى پرشمارى را طلب مىکند.بهطور کلى زنانهنویسى یا «نگاه زنانه» در ادبیات با آن مقولهاى که امروزه به نام فمینیسم مىشناسیم، تفاوت دارد. نگاه زنانه، هستى را به دو بخش مرد و زن تقسیم نمىکند، اما ستم مضاعف بر زن را نیز مردود نمىشمرد. نگاه زنانه، تنگناهاى زندگى زن را به مرد نسبت نمىدهد و اگر بدهد عامل اصلى را مناسبات اجتماعى مىداند. «نگاه زنانه» در عین حال ظرایفى را مىبیند که مرد به دلایل پرشمار قادر به دیدن آنها نیست. «زبان و نگاه زنانه» گاهى به سکوت مىگراید و زمانى به پُرحرفى و وراجى که گونهاى فریاد زدن است. بههمان دلیل که جزئىنگرى و پرحرفى وجهى از زنانهنویسى است، حداقلگرایى در نوشتار هم، که نشانه سکوت است سویه دیگر زنانهنویسى است. از نظر ژولیا کریستووا، ژاک لاکان و خانم لسلى هیل، این حداقلگرایى در نوشتار، نمایانگر دنیایى است که رخدادهاى دهشتناکش باعث ایجاد گونهاى کمبود زبان و بازنمایى شده است. آن روى سکه این وجه روانکاوى - زبانشناختى، تکهتکه شخصیتهاست که با نوع زندگى کنونى جور درمىآید؛ شخصیتهایى که به لحاظ کاربرد زبان نیز دچار گونهاى بیمارى اسکیروفرنیک شدهاند و طبعاً به کمگویى روى مىآورند؛ چه نویسنده باشند و چه خواننده متن.حتى ایهاب حسن، این گفته ساموئل بکت را که «فشار سکوت بر کلمات، ناشى از رنج است»، تصور تمام و کمال عینیت رنجى مىداند که تحول پرشتاب و عظیم تکنولوژى - و مناسبات حاصل از آن - به انسان، خصوصاً زن، تحمیل مىکند.شاید وجوه ماهوى و کیفى رنج و فشارى که بر مرد و زن وارد مىآید، یکى باشد، اما تدافع «پیکره» کلى ذهنى - جسمانى مرد و زن در برابر این عامل خارجى یکسان نیست و یکسان هم نمىماند. یک مرد [براى نمونه یک نویسنده] وقتى به میدان مولوى و بازار سیداسماعیل مىرود، از دید فروشندهها و خریداران و رهگذران، موجودى «خودى» است و آمدنش امرى «عادى» تلقى مىشود، درحالىکه یک زن [براى نمونه یک نویسنده] از همان دیدگاه، موجودى «غیرخودى» است و حضورش امرى «نامتعارف» تلقى مىگردد. بنابراین زن است که مىتواند نگاه بیگانهوار اطرافیان را در آن میدان و بازار «حس» کند، سپس در تخیلهاى اولیه و ثانویه خود بازتولیدشان کند. در حقیقت آنچه زن حس مىکند، نوعى «فقدان» است؛ فقدان از هر نوعى، غریب بودن، بیگانگى، ناهمخوانى و در جمع بودن اما از جمع نبودن.برعکس، مرد در فروشگاه پرده و میدان ترهبارى که بیشتر مشتریانش زن هستند، با «فقدان» روبهرو نیست و کسى بیگانهاش نمىپندارد. من بهعمد مثالى بسیار ساده، آنهم در لایه ظاهرى روابط اجتماعى آوردم تا نشان دهم که اتفاقاً «نگاه زنانه» از همین عناصر خیلى ساده شروع و تا پیچیدهترین مسائل پیش مىرود- مثلاً رؤیاهاى خواب که، زن طى آن با «دیدگاه مردانه» درگیر مىشود.نگاه زنانه، «نابرابرىها» و فقدان امکانات خود را در مقایسه با مردها، به ابزارى براى مردستیزى تبدیل نمىکند و محو مشکلات و معضلات زن را معادل محو مرد نمىپندارد؛ «محو» در ساختارهاى سیاسى و اقتصادى گرفته تا پدیدآورى زبان زنانه.«زبان زنانه» که با آراء نظریهپردازانى چون ژولیا کریستوا، لوس ایریگاراى، سوزان بوردیو و دیگران تدوین و تکامل یافت، بعدها محورىترین موضوع فمینیسم شد. البته فمینیستها گامى جلوتر رفتند و بر این باور شدند که با شکلگیرى زبان زنانه، مىتوانند بار عمده مردسالارى را حذف کنند. فمنیستهاى افراطى یا عقبمانده حتى موضوع نگاه و زبان زنانه را به امرى درجه دوم تقلیل دادند؛ هر چند در ظاهر مدعىاند که «زبان» همچنان محورىترین مسأله زنان بوده و هست.برعکس، آنها در دیگر عرصهها راه افراط پیمودند. امروزه معتقدند که مردها حقوق زنها را پایمال کردهاند و دو جنس در تقابل با هم قرار دارند و هر آسیبى، از جمله خدشهدار شدن نگاه و نوشتار زنانه، معلول مردسالارى است. سؤال قابل طرح اینکه آیا در کشورهاى هند و بنگلادش و یمن و سومالى به مردسالارى و بهطور مشخص آسیبى که از جانب آن متوجه نگاه و نوشتار زنانه مىشود، باید همانگونه نگاه کرد که در کشورهاى اسکاندیناوى و کانادا و آمریکا؟ آیا نباید روى ساختار اجتماعى و اقتصادى بهقدر کافى فکر شود؟ فمینیستها براى این پرسشها جواب دارند، اما حقیقت این است که نتوانستهاند آنطور که باید و شاید از منظر تئوریک مخالفین خود را متقاعد کنند.از سوى دیگر نگاه و نوشتار زنانه بدون باور به این نکته که زن و مرد به دلیل اشتراک در رنج مساوى اند، امروزه مدام در حال تغییر است؛ از مرکززدایى، سیاست و معناگریزى گرفته تا ابداع ضمایر جنسى، استفاده از صداهاى تکرارى براى القاى حس جنسى زنانه و استفاده از ایماها و اصوات مبهم. به موازات این تحول، نباید ناگفته گذاشت که خود فمینیسم نیز در شمار کثیرى از جوامع دستخوش چندپارگى و بعضاً فروریزى یا دستکم عقبنشینى است، زیرا جامعهاى که تحت تأثیر نیروهاى متنوع است، جبراً به عناصر به حاشیهرانده- زنها، سیاهپوستها، کم سوادها و تهیدستان- بهطور مستمر فرصت بیشترى مىدهد. در نتیجه محملى براى دعاوى بیشتر باقى نمىماند. کافى است توجه شود که در بسیارى از دانشگاههاى جهان شمار زنها بیشتر از مردهاست و در اکثر فیلمها و سریالها، نقش اول یا همتراز (مکمل) مرد، به زن محول مىشود. اینجاست که «نگاه زنانه» نهتنها بقاى خود را حفظ مىکند، بلکه بدون اینکه زن را همچون بینش مردسالارانه موجودى «مؤنث» بداند، یک «دال» تلقى مىکند و از این منظر به ماهیت تحولات فوقالذکر مىنگرد. جامعه نیز حضور این «نگرش» را پذیرفته است و آن را انکار نمىکند. نکته بااهمیت دیگر این که، اگر «فمینیسم سطحى» یا همان «فمینیسم افراطى» در حال عقبنشینى است، «نگاه زنانه» نویسندگان با گرایشهاى اجتماعى، سیاسى و مذهبى متفاوت، در حال اعتلاست. بسیارى از متنهاى روایى امروزى زنان، با جهانبینىهاى کاملاً متضاد، با نگاه زنانه نوشته مىشوند. بهعبارت دیگر ساختارهاى اعتقادى ذهنهاى مختلف، موجب نمىشود که نویسندگان از چنین نگاهى فاصله بگیرند. اینها چه در حوزه جامعهشناسى و چه ادبیات بر این نکته تمرکز دارند که زن با توجه به ویژگىهاى جسمانى و روحىاش باید مورد توجه راستین قرار گیرد و از مجارى قوانین و مقررات اجتماعى و سیاسى در حد و اندازهاى به او اهمیت دهند که قواى جسمانى و ذهنى او اجازه مىدهد. بازتاب این امر در ادبیات یعنى حذف تقابل هستى زن و هستى مرد، یعنى دفاع متقن و در عین حال هنرى از شأن و منزلت موقعیت روحى و جسمانى زن. به این دلیل مىبینیم که نگاه و نوشتار زنانه از شعار و غوغاسالارى کناره مىجوید و بهجاى آن «جهان و تفکر» زن را مطرح مىکند.اگر نویسندگان زن در گذشته دور در اروپا و تا همین چند سال پیش در ایران، شخصیتهاى زن را در داستان خود با شیوههاى مختلف روایى باز هم تحت سلطه و انقیاد مرد قرار مىدادند و نتوانسته بودند آن «تفکر» را بازنمایى کنند، به این دلیل بوده است که زبان، فرهنگ و نگاه این نویسندهها بهکلى مردانه بوده است. اما وقتى به نگاه «زنانه» مجهز شدند، رویکرد آنها در سمتگیرى بهسوى بازتاب نگرانىها، گرایشهاى زودگذر یا مستمر، تمایلات روانى و فیزیولوژیک زنها تغییر کرد. نگاه زنانه سعى دارد کلیه این عرصهها را وارد متن کند. از این رو چنین نگاهى درنهایت در قالب «نوشتار زنانه» موجودیت پیدا مىکند. نوشتار زنانه را به قول هلن سکسو نمىتوان در قالب نظریه گنجاند و قانونمند کرد، فقط مىشود تعریف کرد و شرح داد و از تاریخچهاش حرف زد. به اعتقاد ویرجینیا وُلف زن براى نوشتن و انتقال نگاه خود به متن، راه دشوارى باید طى کند. جملهها مردساختهاند و تبدیل آنها به زبان زنانه نیاز به تغییرات زیاد دارد. از دیدگاه او تفکر زن در مورد جنس خود یا نوشتن خشمگینانه به دلیل جنسیت، موجب تضعیف یا حتى نابودى اثر نویسنده مىشود؛ پس معقول این است که از شیوه نوشتار دوجنسیتى استفاده شود. دیل اسپندر هم معتقد است که نگاه زنانه براى انتقال به متن باید از زبان مردانه فاصله بگیرد و زبان خاص خود را پیدا کند. بعدها فمینیستهاى فرانسوى نیز به این نتیجه دست یافنتد که تنها راه مقابله زنها با مردها این است که با حاصل کار و نتایج نمادسازىهاى مردها به تقابل برخیزند و این ممکن نیست مگر با استفاده از زبان خاص زنانه که انتقالدهنده نگاه زنانه است. این امر در دورههاى بعد به حوزه نقد هم کشیده شد. البته این نگرش در همین حد متوقف نگردید و نگارش زنانه تا درون افراطىترین کارهاى نظرى و عملى فمینیستهاى افراطى هم کشیده شد.ادبیات فمینیستى، خصوصاً نوع افراطى آن، تمرکز را روى «آگاهى از سرکوب زنان در جامعه، محل کار، خانواده قرار مىدهد و اینکه کار زنان، جسم آنها و تمایلات جنسىشان با ایدئولوژى پدرسالارى کنترل مىگردد و همهجا تحت ستم و استثمار هستند.» این تلقى از زندگى، خواهناخواه فردِ معتقد به آن را وامى دارد که در فعالیت اجتماعى یا نوشتن متن داستانى بدون اصطکاک از کنار مسائل پرشمار اجتماعى بگذرد. تردیدى نیست که باید سلطه مردسالارانه را به چالش کشید، اما اگر قرار باشد در این جریان فقط «تصویر و تجلى هستى زن» مطرح شود، وظیفه اصلى یعنى نشان دادن زن بهمثابه یک «خود» و نه «غیر» به حاشیه رانده مىشود؛ بههمان شکل که تصویر ارائهشده از زن از سوى بعضى از نویسندههاى زن، «تصویرِ خودى» نیست، بلکه زیر سلطه نگاه مردانه شکل گرفته است.البته سادهلوحانه است که نگاه زنانه و فمینیسم را به ادبیات محدود کنیم، زیرا این رویکردها بر وجوه اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و روانى انسان تکیه مىکنند؛ انسانى که جنسیت دارد و این تفاوت جنسیتى سرنوشت او را تعیین مىکند و خوشبختى و بدبختى، و حتى شالوده تفکر و تجربه زیستهاش را رقم مىزند. این موضوع در کلیت واقعیت دارد، اما تمام حقیقت نیست. حقیقت فراتر از این نمونههاست. جایگاه زن و مرد در حد ثنویت و دوآلیسم در عرصه پاکى و هرزگى، بدى و خوبى، مقاومت و وسوسه، معنویات و مادیات، روح و جسم خلاصه نمىشود، بلکه امرى است پیچیده، متأثر از همدیگر، در حال تغییر مستمر و خلاصه ارتباطى کاملاً همبسته، ارگانیک و دیالکتیکى.بههمین شیوه نیز نمىتوان نویسندههایى را نادیده گرفت که حرف چندانى از فمینیسیم و زنانهنویسى نزدند، اما عملکردشان در این جهت بوده است و به آن اعتلاء بخشیده است. براى نمونه مىتوان از گراتزیا دلددا (1936-1871) نویسنده ایتالیائى و برنده جایزه نوبل 1926 نام برد که نگاه زنانهاش در ادبیات با مؤلفههاى پرشمار فرهنگى - اجتماعى درآمیخته است. دلددا این نگاه را، هم در زندگى روستائیان به خواننده نشان مىدهد و هم در زندگى شهرى. نگاه او ستمى را که بر زنها مى رود اساساً متوجه الگوها، سُنت، باورها و اعتقادات مىداند تا مرد. تجربه زیسته از یک سو و مطالعه پیگیر از سوى دیگر، این توانائى را به او بخشیده بود که «چیزهاى تازهاى را ببیند که تا آن زمان نویسندگان مرد در ایتالیا ندیده بودند.» نویسنده دیگرى که نگاه زنانهاى به هستى داشت، اما بار آن کمتر از دلددا بود و در مقابل وزنه بیشترى به قوانین و مقررات و ساختارهاى فرهنگى مىبخشید، ناتالیا گینزبورگ (1991 -1916) بود که مىتوان او را فرهیختهترین نویسنده زن ایتالیا دانست. نگاه زنانه گینزبورگ به عمق مسائل سیاسى و اقتصادى هم مىرود، و حتى این جنبه از نفوذ او به لایههاى اجتماعى بیشتر است. شاید بههمین دلیل است که گاهى نگاه و نوشتار زنانه او طراوت لازم را از دست مىدهد. با این حال نمىتوان منکر پتانسیل نگاه زنانه او در مقیاسهاى کلان اجتماعى شد.گینزبورگ بیشتر روى بازنمایى ضعف زن نوع اول کار مىکند؛ زنىکه زندگىاش را به امور معمول زندگى محدود کرده است و گاهى بهعنوان «فردى بىهویت» به خواننده نمایانده مىشود. یکى از مشخصههاى شخصیتهاى زن در داستانهاى این بانوى فرهیخته، سکوت، انزوا، کنارهجویى، کمحرفى و غیاب آنهاست؛ حتى زمانىکه بهعنوان راوى ظاهر مىشوند. سادهلوحانه است اگر حرفهاى یک زن راوى را بهحساب «خصلت» پرگویى او بگذاریم: حرفهاى او درواقع نوعى فریاد زدن است و بس! متنهاى روایى گینزبورگ این فریادها را به گوش ما مىرساند. نویسنده دیگرى که در تمام آثارش نگاه عمیق زنانه داشت، سیدونى گابریل کولت (1872-1954) نویسنده فرانسوى است. شاید شمارى از داستانهایش مثلاً «آواره» و «پاىبند» تجربى باشند، اما اعماق وجود «زنهاى تجربهکننده» را به خواننده نشان مىدهد. نگاه زنانه، نگاهى که بدون آن داستان یک نویسنده زن اصولیت و جذابیت خود را از دست مىدهد، نگاهى که با فمینیسم فاصله زیادى دارد، در آثار کولت که روانشناختى باریکبینانهاى از روحیه زنها بهدست مىدهد، بهخوبى آشکار است. بىدلیل نبود که آندره موروا مىگفت: «کولت اولین زنى است که واقعاً زنانه نوشته است.»داستانهاى «آواره» و «پاىبند»، که در کنار اثر دیگر کولت بهنام «عزیز»، از قوىترین رمانهاى روانشناختى و تحلیلى قرن بیستم فرانسه است و نشانى از سانتىمانتالیسم و صحنههاى پر اشک و آه و دخترپسند و حتى آرایههاى اصیل رمانتیک ندارند، اندوهناکترین احساسات و عواطف بشر، و بهطور خاص زن را بازنمایى مىکنند. اگر روزگارى زندگىنامه کولت و این داستانها ترجمه شوند، خواننده یقین پیدا مىکند که مسیر زندگى «شخصیت زن داستان» دقیقاً همان مسیرى است که خود کولت داشته است. اینها بهعقیده یک منتقد زیاد مهم نیست، آثار بسیارى در عالم ادبیات از این خصوصیت برخوردارند، آنچه مهم است این است که آیا در وراى این مشابهت و همانندى، اندیشهاى وجود دارد یا نه؟ در این مورد پاسخ مثبت است: عقاید، اندیشهها، احساسات، الگوها و داورىهاى شخصیتهاى زن داستانهاى او همان دستگاهى است که در مجموع «جهانبینى» نویسنده را تشکیل مىدهد. دستگاهى که در آثار 1910 به بعد او، تجلى پیدا مىکند؛ بههمان شکلى که کامو و سارتر و دوبوار جهاننگرى خود را «داستانى» کردهاند. کولت قربانى شدن زن، از جمله خود را، بهدست مرد، و تخلیه عصبى زن را در طیف وسیعى از عرصههاى روانشناختى نشان مىدهد؛ ناگفته نباید گذاشت که شوهر اول خانم کولت که پانزده سال از او مسن تر بود، و در حاشیه ادبیات پرسه مىزد و بیشتر و بهتر از هر ادیبى از برکت ادبیات از زندگى لذت مىبُرد، در ظاهر مظهر سجایا و فضایل اخلاقى و در باطن تجلى عینى فساد بود. گرچه مشوق اصلى کولت در داستاننویسى بود، اما خست، شارلانبازىها، هرزگىها، خیانتهاى علنى و نقش پدرسالارانهاش، کولت را خُرد کرد. پس کولت بهشکلى جنونآمیز به خواندن و نوشتن رو آورد. کتاب از پى کتاب منتشر کرد. حدود نیمقرن بهطور خستگىناپذیر نوشت. او جنون نوشتن را در داستان آواره چنین توصیف مىکند: «از شهوت نوشتن، از اینکه با شکیبایى چنان با یک جمله درگیر شود که سرانجام آن را حرفشنو و مطیع خود کند و همچون جانورى رام در گوشهاى کز کند، از اینکه بىصدا در کمین کلمهاى بایستد و چونان دردى بهطرفش برود و بالاخره شکارش کند، لذت مىبُرد.»این جزئیات را بهعمد ذکر کردم تا نشان دهم که چگونه تجربه زیسته یک زن مىتواند نگاه زنانه او را شکل دهد، سپس این نگاه بهصورت نوشتار زنانه درآید. یکى از ارزشهاى کارهاى کولت، نقطهنظر او در مورد تفاوتهاى جهانشمول زن و مرد است. او معتقد بود که زنها مىتوانند بهسهولت خودشان را با فراز و نشیبهاى زندگى تطبیق دهند، حال آنکه مردها در این حد انعطاف ندارند. نیز، چیزى که از نظر او وجه تمایز زنها از مردهاست، قدرت تحمل زنها در طولانىمدت و پاىبندى آنها به نوآورى در معناى عام آن است. این نکات بهطور غیرمستقیم در داستان پاىبند بازنمایى شدهاند.بر عکس آنچه ذکر کردم، شمارى از منتقدین نیز فکر مىکنند، نگاه زنانه بدون تجربه هم مىتواند شکل گیرد. بهطور کلى عدهاى دچار این افراط و تفریط شدهاند که بعضاً جنسیت را در زنانهنویسى دخیل ندانند و بیشتر روى تجربه زیسته و تفکر و ایدئولوژى نویسنده تمرکز کنند. تردیدى نیست که فصل مشترک تجربه و تفکر مىتواند فصل مشترک عمیق و وسیعى بین نگاه یک نویسنده مرد و یک نویسنده زن پدید آورد، اما بههرحال انکار جنسیت در زنانهنویسى گونهاى تفریط بىپشتوانه است. البته شکی نیست که یک مرد هم در صورت برخوردارى از قابلیتهاى خاص مىتواند به نگاه زنانه دست یابد؛ اما دستیابى به شکل کامل این نگاه امرى بعید و حتى ناممکن است. مىتوان مرد بود و به نگاه زنانه نزدیک شد، اما نگاه کامل زنانه دریچه خاصى است که صرفاً در اختیار زنهاست. چشم عقاب از بسیارى جهات بر چشم انسان برترى دارد، اما «نگاه» عقاب به پاى سادهلوحترین انسان هم نمىرسد.البته بودند و هستند نویسندگانى که مؤلفههایى از نگاه زنانه در آثارشان دیده مىشود؛ از آن جمله تولستوى در جمع کلاسیکها و دیوید هربرت لارنس، رومن گارى، و آلبرتو موراویا در مدرنیستها و حتى شاعر و نمایشنامهنویس نیمه دوم قرن هجدم آلمان، فریدریش شیلر- خصوصاً در آثارى همچون دوشیزه اولئان، مارى استوارت، والنشتاین. کارهاى موراویا از این حیث کمنظیراند و این جدا از درونکاوى استادانه شخصیتهاى زن داستانهایش است. رمان «تحقیر» او که به اسم «امیلى و پنهلوپه» در ایران ترجمه شده است، نمونه موفقى از این مقوله است. یکى دیگر از نویسندگان معاصر «نورالدین فرح» خالق رمان مشهور «زن از دنده چپ» است. این نویسنده سومالیایى در بیان دقایق ظرایف «زندگى از چشم زن» مهارت خاصى دارد و از این منظر مورد توجه منتقدین و خوانندگان اروپایى است. از هنرمندان سینما هم مىتوان به اینگمار برگمان و فیلمش «فریادها و نجواها» یا فیلم «انزجار» از کارهاى رومن پولانسکى اشاره کرد.و در پایان این پرسش مطرح می شود : آیا در ایران اثری نوشته شده است که بتوان آن را فمینیستی خواند؟ تا آن جا که من اطلاع دارم خیر. تکرار می کنم تا آن جا که من اطلاع دارم. چرا؟ زیرا در یک رمان فمینیستی ، شخصیت اصلی یا شخصیت های اصلی زن اعتقادی به ازدواج ندارند. دوم: با بچه دار شدن مخالف هستند. سوم : اگر دوست پسرشان یک چند دوست دختر داشته باشد، برای شان مهم نیست . چهارم : اگر خود دارای چند دوست پسر باشند بدون ترس، و اساسا از سر اعتقاد ، حقیقت را به تک تک آنها می گویند و اگر آن مردها دوست نداشتند به رابطه ادامه دهند مهم نیست و نخواهد بود. ششم : این زن ها نه تنها مردستیز نیستند بلکه «کامل شدن لذت زندگی» را در رابطه با مردها می دانند. این طرز نگاه بیشتر به فمینیسم فرانسوی نزدیک است. برای این منظور بد نیست نگاهی به آثار تئوریک لوس ایرگارای بلژیکی و ژولیا کریستوای بلغاری انداخت و داستان «کاناپه قرمز» اثر میشل لبر را خواند.با این حساب به طور ساده وجه عمده فمینیسم در ایران چیست و چگونه خود را در روایت نشان می دهد؟ تا جایی که من درک کرده ام خصوصات این فمینیسیم عبارتند از: نوشتن ، خواندن ، نوشتن و خواندن و ایجاد (یا تقاضای مستمر ایجاد) فرصت برابر برای دانستن و فکر کردن. و بیان دانسته ها در قالب های گوناگون.بخش ادبیات تبیانمنبع: ماندگار- فتحالله بىنیاز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]
صفحات پیشنهادی
نگاه زنانه و فمینیسم در ادبیات
نگاه زنانه و فمینیسم در ادبیاتبررسی نگاه زنانه، نوشتار زنانه و رابطه آنها با فمینیسم در ادبیات داستانىترجیح مىدهم به جاى پرداختن به موضوعهاى کلى این عرصه که ...
نگاه زنانه و فمینیسم در ادبیاتبررسی نگاه زنانه، نوشتار زنانه و رابطه آنها با فمینیسم در ادبیات داستانىترجیح مىدهم به جاى پرداختن به موضوعهاى کلى این عرصه که ...
زنان در ادبيات
با شروع تاریخ فمینیسم، ادبیات بیشتر به زنان پرداخت و نگاه به زن به عنوان جنس سرکوب شده در بیشتر کتابها دگرگون شد. این ساختارهای نوین تلاش کردند تفکر ...
با شروع تاریخ فمینیسم، ادبیات بیشتر به زنان پرداخت و نگاه به زن به عنوان جنس سرکوب شده در بیشتر کتابها دگرگون شد. این ساختارهای نوین تلاش کردند تفکر ...
فمینیسم از شعار تا واقعیت
نگاه زنانه و فمینیسم در ادبیاتبررسی نگاه زنانه، نوشتار زنانه و رابطه آنها با فمینیسم در ادبیات ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 ...
نگاه زنانه و فمینیسم در ادبیاتبررسی نگاه زنانه، نوشتار زنانه و رابطه آنها با فمینیسم در ادبیات ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 ...
فمینیسم و آموزش زنان
فمینیسم و آموزش زنان-در این مقاله ، سعی ما براین است كه آموزش و تحصیل زنان را ، از ... و زن می توان نتیجه گرفت كه ریشه فرودستی زنان از نگاه آنها ، نه تنها در مرحله وضع ... البته علاوه بر علوم اجتماعی فمینیستی ، « ادبیات زنان ، هنر زنان ، تاریخ زنان و ...
فمینیسم و آموزش زنان-در این مقاله ، سعی ما براین است كه آموزش و تحصیل زنان را ، از ... و زن می توان نتیجه گرفت كه ریشه فرودستی زنان از نگاه آنها ، نه تنها در مرحله وضع ... البته علاوه بر علوم اجتماعی فمینیستی ، « ادبیات زنان ، هنر زنان ، تاریخ زنان و ...
فمينيسم و نوع نگاه به خانواده
فمينيسم و نوع نگاه به خانواده نويسنده:اسماعيل چراغي کوتياني چکيدهفمينيسم در آغاز، ... هدف محوري فمينيسم دفاع از حقوق زنان در دو عرصه ي عمومي (اجتماع) و خصوصي .... ها و ادبيات گوناگون روي آورند تا طرح فمينيسم در جوامع گوناگون، در معيت هنجارهاي ...
فمينيسم و نوع نگاه به خانواده نويسنده:اسماعيل چراغي کوتياني چکيدهفمينيسم در آغاز، ... هدف محوري فمينيسم دفاع از حقوق زنان در دو عرصه ي عمومي (اجتماع) و خصوصي .... ها و ادبيات گوناگون روي آورند تا طرح فمينيسم در جوامع گوناگون، در معيت هنجارهاي ...
نظریههای فرهنگی در فمینیسم
نظریههای فرهنگی در فمینیسم-نویسنده : دکترحسین بشیریه ظهور موج دوم فمینیسم ... به نظر لیبرالها تسلط مردان بر زنان در قانون نهادینه شده و موجب اخراج زنان از حوزههای ... چشماندازهای گوناگونی درباره معنای این مفاهیم در ادبیات فمینیستی عرضه شده است.
نظریههای فرهنگی در فمینیسم-نویسنده : دکترحسین بشیریه ظهور موج دوم فمینیسم ... به نظر لیبرالها تسلط مردان بر زنان در قانون نهادینه شده و موجب اخراج زنان از حوزههای ... چشماندازهای گوناگونی درباره معنای این مفاهیم در ادبیات فمینیستی عرضه شده است.
فمينيسم اسلامي نداريم
فمينيسم اسلامي نداريم انديشهاجتماعي- محمدرضا ارشاد : «فمينيسم اسلامي» اصطلاحي ... صحيح فمينيسم اسلامي نيست، تفسير دفاع از حقوق زنان با ادبيات اسلامي است. ... همينطور است؛ به هر حال، از نگاه ديني، گرچه معتقديم كه ممكن است نگاههاي مردانه در فهم ...
فمينيسم اسلامي نداريم انديشهاجتماعي- محمدرضا ارشاد : «فمينيسم اسلامي» اصطلاحي ... صحيح فمينيسم اسلامي نيست، تفسير دفاع از حقوق زنان با ادبيات اسلامي است. ... همينطور است؛ به هر حال، از نگاه ديني، گرچه معتقديم كه ممكن است نگاههاي مردانه در فهم ...
فمينيسم؛ عليه زنان !؟
نويسنده: غزاله دولتي چکيده « فمينيسم » يا جنبش اجتماعي زنان يکي از عمده ترين ... که به زنان به عنوان موجودي درجه دوم نگاه مي کنند و ترديد درباره ي تقسيم کار زنان در ..... (98)- حذف مسائل جنسي و هرزه نگاري (99) در عرصه ي هنر و ادبيات که زنان را به ...
نويسنده: غزاله دولتي چکيده « فمينيسم » يا جنبش اجتماعي زنان يکي از عمده ترين ... که به زنان به عنوان موجودي درجه دوم نگاه مي کنند و ترديد درباره ي تقسيم کار زنان در ..... (98)- حذف مسائل جنسي و هرزه نگاري (99) در عرصه ي هنر و ادبيات که زنان را به ...
جريانهاي فمينيستي معاصر
جريانهاي فمينيستي معاصر خبرگزاري فارس: فمينيسم اگزيستانسياليستي اولين بار در ... به عقيده وي نقشهاي همسري و مادري، زنان را در قيد اسارت نگاه ميدارد. .... كاستن تأثيرات قدرت زنان كه مردسالاري را بر تمام قلمرو فرهنگ و ادبيات حاكم كرده است.
جريانهاي فمينيستي معاصر خبرگزاري فارس: فمينيسم اگزيستانسياليستي اولين بار در ... به عقيده وي نقشهاي همسري و مادري، زنان را در قيد اسارت نگاه ميدارد. .... كاستن تأثيرات قدرت زنان كه مردسالاري را بر تمام قلمرو فرهنگ و ادبيات حاكم كرده است.
مكاتب غربي و مسئله زنان
جام جم آنلاين: فمينيسم خود يك مكتب نبوده و بر هيچ فلسفه خاصي استوار نيست، بنابراين در سير جرياني ... به نظر فمينيستهاي ليبرال براي بهبود مسائل زنان، تنها برابري رسميكافي نيست، بلكه بايد .... جوامع غربي با زنان اظهار داشتند: مبناي مشكلات دنياي امروز در مورد مسئله زن، نگاه غلط . ... چکامهی عشق و آزادگی در ادبیات عارفانهی ...
جام جم آنلاين: فمينيسم خود يك مكتب نبوده و بر هيچ فلسفه خاصي استوار نيست، بنابراين در سير جرياني ... به نظر فمينيستهاي ليبرال براي بهبود مسائل زنان، تنها برابري رسميكافي نيست، بلكه بايد .... جوامع غربي با زنان اظهار داشتند: مبناي مشكلات دنياي امروز در مورد مسئله زن، نگاه غلط . ... چکامهی عشق و آزادگی در ادبیات عارفانهی ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها