واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گفت و گو با امیر بانیمسعودخانههای دهه 40 و 50 نقطه عطف معماری ایران
مهندس امیر بانیمسعود، معمار و پژوهشگر معماری، کتابی درباره معماری خانههای دهه 40 و 50 در دست تالیف دارد. این کتاب شرح کاملی است از عکسها، پلانها و ایدههای معماران خانههای این دو دهه. بانیمسعود پیش از این نیز کتابهایی تحت عنوان «معماری معاصر ایران»، «تاریخ معماری غرب» (از عهد باستان تا مکتب شیکاگو)، «پست مدرنیه و معماری» و «باغهای تاریخی تبریز» از مجموعه از ایران چه میدانیم، را نوشته است. آخرین کتاب او به نام «معماری غرب، ریشهها و مفاهیم» اردیبهشت ماه امسال در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ارائه شده است و او این روزها همچنان مشغول نگارش کتابی است که به خانههای دهه 40 و 50 در ایران میپردازد. درباره این کتاب و ویژگی معماری خانهها در این دو دهه با او گفت وگو کردیم که شرح آن را در ادامه میخوانید: آقای بانیمسعود! نگارش این کتاب را از چه زمانی آغاز کردید؟از دو سال پیش جمعآوری اطلاعات و نگارش این کتاب را آغاز کردم اما چون بسیاری از خانههای این دهه که دارای ویژگی های معمارانه بودهاند بعد در این سالها تخریب شدهاند و درباره برخی دیگر از آنها اطلاعات جامع و کاملی در دست نبود به سراغ معمارهایی رفتم که در این دو دهه فعال بودهاند و خانههایی را طراحی کردند. این تغییر روش به نفع کتاب بود یا به ضرر آن؟خوب این شیوه هم حسن داشت و هم بدی. حسنش این بود که من با دیدگاههای معماران این خانهها آشنا شدم و مواردی را در کتاب آوردهام که هنوز وجود دارند و زنده هستند. اما بدی کار این بود که بسیاری از معماران اسناد مربوط به طراحی و ساخت همه خانههایی را که ساخته بودند در اختیار نداشتند. در این کتاب چند خانه را معرفی کردهاید و چند نمونه از آنها اطلاعات کامل دارند؟من تقریبا 300 خانه را در این کتاب معرفی کردهام. متاسفانه از مجموع خانههایی که در موردشان تحقیق کردیم، تنها یک سوم آنها همه اطلاعات کامل را داشتند و دو سوم دیگر این خانهها تخریب شدهاند. جالب اینجاست که آن دسته از خانههایی که اطلاعات و نقشههایشان وجود داشت خانههایی بودند که خود معمارها در آنها زندگی میکنند. در حقیقت این خانهها را معمارها برای خودشان ساخته بودند. اما مابقی خانهها چند بار خرید و فروش شدهاند و اسناد فنی آنها از بین رفته و یا اینکه تخریب شدهاند و به جایشان آپارتمان سازی شده است. چون از دورهای زمین تعیین کننده شد. در واقع رشد جمعیت و آپارتمان سازی باعث شد خانههایی که ارزش معمارانه داشتند از بین بروند! بعد از حوالی سال 1330 و با پیشرفت ادارات دولتی و ارتش، جمعیت عظیمی در ایران شکل گرفتند به نام طبقه متوسط که عموما کارمند بودند. این طبقه نیاز به خانه داشتند و از دهه 30 تا 50 این نیاز شدید وجود داشت و افرادی از همین طبقه مانند کارمندان و هنرمندان و ... بع سراغ معماران میرفتند تا برایشان خانهای طراحی کند. حسن این نوع خانهسازی این بود که مشتری بی واسطه با معمار ارتباط داشت. بسیاری از معمارانی که من به سراغ آنها رفتم حتی خاطرههای جالبی از مشتریهای خود داشتند. مثلا خانه نجف دریابندری را ایرج کلانتری طراحی کرده است، خانه علی حاتمی را کامبیز آرامی و خانه کوهبر را که الآن یکی از آثار ملی ماست توسط مهندس علیزاده شناخته شده است. براساس این ارتباط مشتری میتوانست به معمارش بگوید چه جور خانهای میخواهد و چه خواستههایی از یک خانه دارد. معمار هم بر اساس نیاز مشتری، روحیه و خواسته او خانهای را برایش طراحی میکرد. مثلا در مورد خانه کوهبر، مهندس علیزاده میدانست که صاحب خانه نقاش است و به خانهای نیاز دارد که هم فضایی برای زندگی داشته باشد، هم آتلیه برای نقاشی و احتمالا واحدهایی برای اجاره و امرار معاش. بنابراین یک ساختمان پنج واحدی طراحی کرد و ساخت. این ارتباط ادامه داشت تا اینکه موسسات معماری شکل گرفتند و واسطه ای بین معماران و مشتری ها ایجاد شد. اما مشکل اصلی از زمانی شروع شد که بساز بفروشها وارد فضای ساخت و ساز شدند. خانههایی که بساز بفروشها طراحی میکردند دیگر بر اساس نیاز مشتری نبود. چرا که آنها با افراد حقیقی سر و کار نداشتند. آیا مهمترین ویژگی این خانهها طراحی آنها توسط معماری است که نیاز مشتری را میدانسته و با او ارتباط داشته است یا اینکه ویژگیهای دیگری هم دارند؟دانشکده معماری در ایران از سال 1319 آغاز به کار کرد و معمارانی که نام بردم همه دانش آموخته رشته معماری در دانشکدههایی بودند که مبانی درسیشان معماری غربی بوده است. اما خانههایی که آنها طراحیکردهاند خانههایی ایرانی هستند. خانههای دهه 40 و 50 خانههایی هستند که معمار ضمن آشنایی با معماری مدرن، فرهنگ ایرانی و قابلیتهای مصالح ایرانی را خوب میشناخت و از ترکیب این موارد با هم فضاهایی را طراحی میکرد که مناسب یک خانواده ایرانی باشد. تمامی این خانهها از مصالحی مانند آجر و بتن و امکاناتی ساخته شدهآند که در ایران وجود داشته و دارد و عملکرد خانهها، فضاهای درونی هرکدام و ترکیببندی فضاییشان بر اساس نیاز یک ایرانی و متناسب با فرهنگ ایرانیان بوده است. در واقع معماران دهه 40 و 50 توانسته بودند به خوبی مبنای معماری غربی را بگیرند و با مفاهیم ایرانی، معماری بومی را ایجاد کنند. از این بابت این دو دهه نقطه عطفی در تاریخ معماری ما محسوب میشود. پس چه اتفاقی افتاد که این روند ادامه پیدا نکرد در حالی که بسیاری از معماران همان دوره سالهای بعد هم کار میکردهاند؟من از همه معمارانی که با آنها صحبت کردم، همین سوال را پرسیدم. یکی از مهمترین جوابهای آنها و البته پاسخ مشترکشان این بود که حوالی سال 55 و یا 56 شهرداری قوانین بسیار سختی را اعمال کرد. بر اساس این قوانین برای نمای بیرونی ساختمان، عرصه و اعیانی، مصالح و ... درصدهایی تعریف شده بود که بازدارنده بودند و معماران را در طراحی محدود میکردند. بسیاری از معماران آن دهه که دیگر خانه نساختند و به سمت طراحی ساختمانهای عمومیتر رفتند. و درنتیجه ساخت خانههایی مانند خانه های دهه 40 و 50 برای همیشه متوقف شد!معدود معمارانی از جمله مهندس شریفی در دهه 60 هم خانه ساختند اما مجموع عوامل دست به دست هم دادند تا دیگر این نوع خانهها ساخته نشوند. کتاب خانههای دهه 40 و 50 چه زمانی منتشر خواهد شد؟هنوز مراحل نگارش این کتاب تمام نشده است. من در مورد هر خانه اطلاعات کاملی را جمعآوری کردهام مثلا اینکه خانه کی و چطور ساخته شد، معمارش چه کسی بوده و چه ایدههایی را در آن پیاده کرده، چه مصالحی به کار برده و یا حتی هزینه ساخت آن چقدر بوده است ... همه اینها بعلاوه بازسازی نقشهها، گردآوری عکس های خانه و مصاحبه با معماران باعث شده است نگارش این کتاب طول بکشد و حتی ممکن است چند نمونه دیگر را هم به این خانهها اضافه کنیم. بنابراین نمی دانم دقیقا چه زمانی منتشر خواهد شد. گفتگو از آذر مهاجربخش هنری تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4692]