واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نظری به «پیشنمود»های شعر ایران در دهه بعدشعر دهه 90 غافلگیرکننده خواهد بود
به نظر میرسد در دهه نود شمسی، اتفاقات غافلگیرکنندهای در حوزه شعر، منتظر مخاطباناند اتفاقاتی که از مسیر شعر تجربی محض یا تن دادن به سادگی، بدون بهره بردن از ساحتهای چندگانه، بری میشوند یا بری شدهاند در همین چند کتابی که این اواخر به دست مخاطبان رسیده.در حوزه غزل، گمان من بر این است که دیگر، کمتر شاهد تعارفات ادبی شاعر به «رادیکالیسم شعر نویی» خواهیم بود و غزل، در آثار این گروه از شاعران، به جایگاه و پایگاه قدیمی خود بازخواهد گشت. جایگاهی که مخاطبان شعر پارسی از همان نخستین تغزلهای سبک خراسانی با آن آشنایی داشتند و وجه تفارق این قالب شعری با قالبهای دیگر بود و حسی پرنیانی را به مخاطب منتقل میکرد.در حوزه شعر نیمایی، افول همهگیریاش در سه دهه اخیر، محتملاً به پایان خواهد رسید و شاید بخشی از غزلگویان «غزل فرم» یا حتی «غزل پست مدرن» که تقطیع آثارشان، تنها در چینش نوشتاری [و نه در تمامکنندگی بیت و منزلت قافیه به عنوان محور غایی «مضمون»] غزل محسوب میشد و میشود به جایگاه و پایگاه اصلی خود در شعر نیمایی برگردند چرا که این گروه از غزل سرایان را، در نقد ساختاری آثارشان، نمیتوان غزل سرایانی شش دانگ دانست و این نظر البته مؤید این نیست که شاعرانی کم استعداد یا ناآشنا با شگرد یا حتی فاقد امضای شخصیاند، بلکه مشکل در این است که غزل نامیدن آثارشان، دشوار مینماید.در حوزه شعر سپید، نمیتوان انتظار داشت که همهگیری غایبی که در این سه دهه با آن مواجه بودیم، ناگهان بازگردد و بتواند «شعر منثور» را از میدان به در کند اما میتوان انتظار داشت که لااقل چند چهره شاخص در این حوزه بدرخشند. چهرههایی که با آشنایی کامل [یا در حد رفع و رجوع نیازهای خود] از ادبیات کهن پارسی استفاده برده و میبرند و بر وزن عروضی هم، تسلط کامل [یا در حد نیاز دارند] و در نتیجه میتوانند در تقاطع وزن عروضی و موسیقی طبیعی زبان، به شعری دست یابند که مشمول «تعریف» شعر سپید باشد و درواقع از ادغام وزن عروضی و سکتههای مدیریت شده وزنی، شکل گرفته باشد. توجه این گروه معدود اما توانا به درج نام خود در تاریخ ادبی دهه نود، به نقش حیاتی و شگفتآور قافیه، در کنار رنگآمیزی فضا و گرمابخشی به روایت و البته تنوع در «شکل روایی» امکان آشتی «مخاطبان شعر نوگریز» را با آن فراهم خواهد کرد، امکانی که میتواند بر بخشی از بحران رکود شعر نو غلبه کند و بازار نشر را در این حوزه، گرمتر و پرخریدارتر سازد.در حوزه «شعر منثور» شاهد اتفاقات تازهای خواهیم بود؛ اتفاقاتی که نه تنها به «شهود در جهان» بیشتری در این آثار منجر خواهد شد که از سادهانگاری رایج در «شعر منثور دهه هشتاد» به سوی شعری «سهل و ممتنع» میل خواهد کرد چنان که طلیعه این اتفاقات، اکنون پیش چشم ماست. با این همه نمیتوان امیدوار بود که مخاطب پارسی زبان بتواند به رغم تصاویر شگفتانگیز و توصیفات غافلگیرکننده این آثار، با آنها به راحتی کنار بیاید چرا که هزار سال شعر پارسی به ما گوشزد میکند که این مخاطب، برای موسیقی کلام اهمیت ویژهای قائل است و غیاب موسیقی کلامی [جدا از حوزه خوانش شاعر و دکلاماسیون] میتواند پاشنه آشیل این نوع شعر باشد هر چند که «شهود» در آن، افقهای غیرقابل انتظاری را بپیماید.شعر دهه نود، به اعتبار این چند کتابی که اخیراً در سال 89 منتشر شدهاند و به اعتبار کتابهایی که انتظار انتشار در سال آینده را دارند، شعر پرتوانی است. شاید من به عنوان منتقد، خوش اقبال بوده باشم که برخی از آثار را که قرار است در 1390 منتشر شوند، خواندهام و بر امری منوط به آینده، آن اندازه تکیه میکنم که به گمانهزنی درباره اموری بهرهمند از فعلهای «مستقبل» میپردازم؛ شاید هم، زیاده از حد شادیام را پیش از موعد نشان دادهام چرا که سیب، تا از شاخه به زمین بیفتد هزار چرخ میزند!شعر دهه نود، به اعتبار این چند کتابی که اخیراً در سال 89 منتشر شدهاند و به اعتبار کتابهایی که انتظار انتشار در سال آینده را دارند، شعر پرتوانی است.یک سال پیش از اتمام جنگ به دنیا آمدمتولد 1366 است. اسم کتابش هست از «الف تا ی» به رغم این که یک سال پیش از اتمام جنگ به دنیا آمده اما در روایت برخی رویدادها، عجیب موفق است. «شعر منثور» میگوید و یکی از امیدهای دهه نود است. علی اسداللهی.«کاغذی میچسبانم به دیوارهابه شیشه مغازههابه در نانواییهابا عکس یکی از پاهاتکه از خانه خارج شدهو تا به حال خبری از آن در دست نیست.»یا:«خدا پای تو را آفریدانسان چرخ را ...چه کسی میداندبین این دو سطرچقدر مین کار گذاشتهاند؟!»جمعهها ابرها سبکترند«جهانیترین تیتر دنیا» اسم دفتر شعری است از یکی از برندگان جشنواره شعر فجر 88: سینا علی محمدی. روزنامهنگار است و سعی کرده در این کتاب از شکلهای روایی شغل خودش هم مایه بگذارد. متولد 1360 است و این کتاب به ما میگوید که باید انتظار شاعری موفق را در دهه بعدی داشته باشیم.«آبیترین بارانیام را میپوشمو به «فرودگاه» میرومحقیقتاش این استجمعهها ابرها سبکترندآدمها، اسبها، حتی مورچهها خوشحالترندمیگویند: امروز صبح زود، از بالاترین نقطه «فرود» میآیید، لبخند میزنیدو جهانیترین تیتر دنیا رامنتشر میکنید: جاءالحق ...»یا:«حیف ...!که روزنامهجمعهها منتشر نمیشودچه تیتری میشودآمدنت ...»غزلی که برای اپرا نوشته شدهمیگویند زیادی از شعرش تعریف شده از غزلاش! غزلسرایان رقیب و «هم سن و سال» چندان اعتقادی به کارش ندارند در عوض غزلسرایان نسلهای پیش که آردشان را بیختهاند و الکشان را البته هنوز نیاویختهاند، حامی شعر اویند. «68 ثانیه به اجرای این اپرا مانده است» پنجمین دفتر غزل این شاعر متولد 1356 است: مریم جعفری آذرمانی.«در جایگاه اصلی انسان نشسته استچشمی که در برابر باران نشسته استکی قطرههای سوخته آرام میشوند؟هرگز ندیدهایم که توفان نشسته استعقل علف به قد درختان نمیرسدهر چند در میان درختان نشسته استخشکی که جرم قابل بخشایشی نبوددریا اگر به ساحل جبران نشسته است...»یزدان سلحشورتهیه و تنظیم: مهسا رضایی- ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]