واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار یکشنبه 4 مهر 1389 تعداد مشاهده : 458
كارهايم را با دلم ساختهام موسيقي سرتاسر نوستالژي است، مثل موسيقي فيلمها اما برخي از موسيقيها هستند كه حس خاصي دارند و از جنبه خاطرهانگيز بودن هم فراتر ميروند. اين آثار را ممكن است سالها پيش شنيده باشي، اما هيچ وقت از ذهت پاك نميشود. از كرخه تا راين، بوي پيراهن يوسف، آژانس شيشهاي و.... آثاري اند كه مخاطب با شنيدن هر قطعه از اين موسيقيها خواسته و ناخواسته لحظه به لحظه فيلم را در ذهنش مرور ميكند.مجيد انتظامي خالق بسياري از آثار خاطرهانگيزي است كه به نوعي با موزه دفاع مقدس و جنگ تحميلي مرتبط هستند. او در كنار ساخت موسيقي فيلمهايي چون بايسيكلران، ناصرالدين شاه آكتور سينما، دوئل، مردان آنجلس، روز واقعه، دستفروش و...، اين اواخر با نوشتن سمفونيهاي ماندگاري چون ايثار، مقاومت، انقلاب و... برگ تازهاي از خلاقيت خود را ورق زده است. با او در اينباره گفتگويي كردهايم كه ميخوانيد. نوشتن موسيقي فيلم را از چه زماني آغاز كرديد؟ من قبل از انقلاب براي تحصيل به آلمان رفتم و قصد داشتم با پيدا كردن كار همانجا بمانم، اما با شروع درگيريها با هزاران زحمت و رنج به ايران برگشتم. در اوايل انقلاب وضعيتي شكل گرفت و يك مقدار وضع موسيقي به هم ريخت. جايگاه اين هنر مشخص نبود البته متاسفانه همچنان هم جايگاه موسيقي مشخص نيست. من آن زمان در هنرستان موسيقي و دانشگاه تهران درس ميدادم و در اركستر سمفونيكساز ميزدم. بعد از انقلاب جلوي كار كردن ما گرفته شد. 4ـ3 سالي بر همين منوال گذشت تا اينكه تصميم به تشكيل شورايي براي اركستر گرفتيم و با تشكيل اركستر براي صحبت درخصوص فعاليتهايمان به نزد آقاي بهشتي رفتيم، نكته جالب رفتن ما به نزد ايشان اين بود كه ما بدون وقت قبلي رفته بوديم و وقتي خودمان را به منشي معرفي كرديم با احترام ما را همراهي كرد. وقتي با آقاي بهشتي ديدار كرديم از ايشان خواستيم كه فتوايي دهند تا ما بتوانيم كار كنيم، اما وي در جواب به ما گفت مگر براي باخ و بتهوون كسي فتوا داده كه در دنيا جاي دارند. شما يا به حق هستيد يا نيستيد اگر به حق هستيد برويد كارتان را بكنيد و اگر نيستيد در انقلاب له ميشويد من هيچ فتوايي نميتوانم بدهم. ما نيز برگشتيم و شروع به برگزاري كنسرتهاي خياباني و نوشتن كارهاي انقلابي كرديم. بعد از مدتي كار كردن مسعود كيميايي براي ساخت موسيقي فيلمش به سراغم آمد. از همان زمان مايل نبودم دنبال موسيقي سطحي بروم، چون واقعا حيف است زحمتي كه براي موسيقي كشيدهام با اين مضامين سطحي باشد به همين خاطر شروع به نوشتن موسيقيهايم كردم. چه شد كه وارد ژانر حماسي شديد؟ من هميشه براي فيلمهايي موسيقي مينوشتم كه ارتباط بيشتري با دفاع مقدس و جنگ و جبهه داشت؛ چراكه معتقدم كساني كه جانشان را در كف دستشان گذاشتند و جنگيدند و امنيت كنوني را براي ما به وجود آوردند، ديني به گردن من و همه ما دارند و احساسم هميشه براين بوده كه بتوانم با ساخت كارهايي در اين ژانر به نوعي دينم را ادا كنم. اگر نگاهي به كارنامه كاري من بيندازيد، ميبينيد كه شايد تنها يك درصد موسيقيهاي من جنبههاي ديگر داشته باشند و همه مربوط به جنگ و دفاع مقدس است. در حال حاضر بعد از گذشت سالها آثار شما در موسيقيهاي دفاع مقدس حرف اول را ميزند و نسل جديد هم دوران دفاع مقدس را با آثار شما ميشناسند؟ چه اتفاقي افتاد كه از همان ابتدا آثار شما ماندگار شد؟ بعضي فيلمهاي ما در سالهاي جنگ ضعيف بودند كه اين نقص در همه ابعاد كار از جمله فيلمبرداري، كارگرداني و... وجود داشت و كلا فيلمهاي آن زمان تكنيك امروز را نداشتند (البته نميگويم امروز فيلمها بهتر شده، بلكه بدتر هم شده) اما نكته بارز فيلمهاي جنگي اين بود كه كمتر بعد نمايشي داشتند. به نوعي همه كساني كه كار ميكردند با باور كامل كار را انجام ميدادند و درواقع همه چيز را باور داشتند. در همان زمان فيلمهاي خانوادگي بسياري در كنار فيلمهاي جنگي براي ساخت موسيقي به من سفارش داده ميشد، اما فكرم هميشه براين بود كه چنين فيلمهايي يكي 2 ماه اكران ميشوند و بعد ميميرند. بر اين اساس بيشتر فيلمهايي را انتخاب ميكردم كه با مردم ارتباط تنگاتنگ و تمي ملي، حماسي و حس وطنپرستي را به همراه داشت. رنگ موسيقي من هم بيشتر رنگ حماسي داشت و تمام نيرو و تلاشم را براي نوشتن ميگذاشتم. من كاري به اين نداشتم كه اعتبار فيلم بالا يا پايين است، بلكه به تخيلم رجوع ميكردم و آن چيزي كه قرار بود در فيلم بگويم را در تخيلم ميساختم و موسيقي را براساس تخيل خودم مينوشتم. بعضي وقتها موسيقيهاي من خيلي باشكوهتر از آن چيزي ميشد كه فيلم ميگفت. در مقابل تمام اين حساسيتهاي ما براي انتخاب مضمون فيلمها، مردم هم بيشتر از چنين فيلمهايي استقبال ميكردند و از آنجايي كه فيلم اثرگذار بود، موسيقياش هم اثرگذاري خودش را داشت، بعضا اين تاثيرگذاري به حدي بود كه وقتي موسيقي مستقل به صورت آلبوم بيرون ميآمد، با استقبال مواجه ميشد. به عنوان مثال موسيقي فيلم سينمايي «بوي پيراهن يوسف» يا «از كرخه تا راين» و يا «روز واقعه» با گذشت سالها از ساخت و پخشش، همچنان براي چندين بار سيدياش تجديد چاپ شده و بارها و بارها به اجراي صحنهاي درآمده كه اين خود نشان از آن دارد كه چنين آثاري به دست فراموشي سپرده نميشوند و برخلاف بسياري از آثار نميميرند؛ چرا كه من در مرحله ساخت آنها با تمام وجود كار كردم و اين در حالي است كه برخلاف تصور خيلي از افراد دستمزدهاي بسيار كمي هم دريافت كردم. من معتقدم راز ماندگاري آثاري كه گفتم در اين است كه من دلي آنها را كار ميكنم؛ چرا كه من عاشق موسيقي هستم و هيچ وقت براي پول به دنبال اين هنر نرفتهام با گذشت همه اين سالها اين عشق همچنان در وجود من هست، اما متاسفانه برخورد مناسبي با من صورت نميگيرد. آهنگسازي در حيطه فيلمهاي دفاع مقدس چه شاخصههايي دارد؟ فيلمهاي دفاع مقدس فرمهاي مختلفي بود. اوايل فيلمهاصرفا حوادث جنگي بود، بر اين اساس آهنگساز هم بيشتر روي آثار اكشن كار ميكرد، ولي به مرور فيلمها راوي جبهه و جنگ و افراد جنگي شدند كه با اين روند موسيقي نيز تغيير لحن داد و عاطفيتر شد. من خودم به شخصه اعتقاد دارم كه موسيقي دفاع مقدس از لحاظ سازبندي اختلافات كوچكي با موسيقيهاي معمولي دارد. من در نوشتن آثارم هميشه اين موضوع را مد نظر داشتم كه در جبهه همه چيز آهني است، از اسلحه و تانك گرفته تا گلوله و آهن و... بر اين اساس سازهاي مسي را انتخاب ميكردم و معتقد بودم كه از سازهايي با جنس و صداي آهني هم ميتوان صداي لطيف درآورد، به عنوان مثال من در بخشهايي از موسيقي «از كرخه تا راين» از ساز ترومپت كه يك ساز نظامي است، استفاده كردم اما شما ميبينيد كه با چه زيبايي خطها و ملوديهاي عاطفي اجرا شده. در اصل فيلمها آهنگساز را هدايت كردند كه چه نگرشي داشته باشد، البته بعضي فيلمها بهتر ساخته ميشد و در مقابل نيز آهنگساز بهتر راهنمايي ميشد در حين كار نيز كارگردان نيز با راهنماييهاي خود به نوعي در كيفيت كار من دخيل بود، بعضي وقتها هم خود آهنگساز به قدري سواد و تجربه داشت كه خودش ميدانست چه بايد انجام دهد، همه اين موارد باعث شدآهنگسازان كم كم جهتگيري كنند و با هر دو نوع فيلم خوب و بد كار كنند. ما در حال حاضر شاهد ساخت فيلمهايي هستيم كه نسبت به سالهاي اول از سطح بالاتري برخوردارند، اما عملا به غير از كارهاي شاخصي كه شما و تني چند از آهنگسازان در زمينه ساخت موسيقيهايشان انجام دادند، كار خاصي ساخته نشد. شما علت اين مساله را چه ميدانيد؟ به نظر من فيلمهاي كنوني نهتنها نسبت به آن زمان خيلي قويتر نيستند، بلكه خيلي ضعيف هستند، فيلمهاي حاتميكيا، ملاقليپور، درويش و... قابل مقايسه با ديگر فيلمها نيست.اين قبيل آهنگسازان همه موسيقي را با كامپيوتر ضبط ميكنند و تنها صداي خواننده و نهايت 2 ساز را به صورت زنده روي آن ميگذارند. نتيجه چنين كاري به بيتوجهي و استقبال نكردن مخاطب از كار ميآنجامد. تازه خود آهنگساز هم پروسه تجربهاندوزي و يادگيرياش محدود ميشود. به نظر شما دستاندركاران موسيقي چه اقداماتي در زمينه سازماندهي و تربيت آهنگسازان در اين حوزه ميتوانند انجام دهند؟ سالانه عدهاي زيادي از دانشگاههاي موسيقي به عنوان آهنگساز فارغالتحصيل ميشوند كه بايد براي كار كردن آنها فكري كرد. به عقيده من مسوولان بايد براي ساماندهي و هدايت اين جوانان انجمني را تاسيس كنند. از طرفي ديگر ارگانهاي مختلف نيز بايد هر سال يك كار به موزيسينها سفارش دهند و اين در حالي است كه ما طي همه اين سالها 4 الي 5 كار بيشتر توليد نكرديم، در صورتي كه ميتوانستيم تاكنون 30 اثر موسيقيايي مختلف داشته باشيم. نوشتن موسيقي براي فيلم با سمفوني به عنوان مثال «اين فصل را با من بخوان» چه تفاوتهايي از نظر آهنگسازي، سازبندي و... دارد؟ «اين فصل را با من بخوان» شامل يك تعداد از موسيقيهاي فيلم بود. در موسيقي فيلم به خاطر كم كردن هزينه سعي ميكنيم از اركستر كوچك براي ضبط استفاده كنيم. ولي زماني كه قرار است همين موسيقيها به صورت زنده اجرا شوند و 100 نفر نوازنده آن را بنوازند كار تغيير پيدا ميكند به گونهاي كه آن موسيقي بايد براي سازهاي مختلف نوشته و بسط داده شود. از طرفي ديگر موسيقي فيلم يك تم مثلا يك دقيقهاي دارد كه در تمام زمان نيم ساعته موسيقي اين تم دائما تكرار ميشود، اما در سمفوني زمان بيشتر است و ديگر نميتوان يك تم را تكرار كرد از اينرو آهنگساز بايد از وارياسيونها و ملوديهاي مختلف استفاده نمايد. اميرسعيد بورنگ / جامجم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 597]