تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هر كس به خدا توكل كند، مغلوب نشود و هر كس به خدا توسل جويد، شكست نخورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828742083




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شهیدی که شکنجه گرش را بخشید


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شهیدی که شکنجه گرش را بخشید15 دی ماه سالروز شهادت جمعی از دانشجویان پیرو خط امام در کربلای هویزه است. نحوه وقوع این واقعه نیز بدین‌ترتیب بود که در عملیات هویزه، قصد ابتدایی از عملیات، آزادسازی پادگان حمید بود اما وقتی ارتش عراق شکست خورد، نیروهای مخلص همچنان به پیش تاختند و با هدف آزادسازی خرمشهر به‌ راه خود ادامه دادند که ناگهان ارتش عراق، صدها تانک به منطقه اعزام کرده و رزمندگانی که اقدام به پیشروی نموده بودند را پس از محاصره به شهادت رساند. در صدر شهیدان این واقعه نام شهید حسین علم‌الهدی می‌درخشد. آنچه در زیر می‌خوانید شمه‌ای از زندگینامه این سردار سترگ است.
شهید علم الهدی
شهید حسین علم‌الهدی، در سال 1338 در خانواده مرحوم آیت‌الله سیدمرتضی علم‌الهدی دیده به جهان گشود. وی از شش ‌سالگی به آموزش قرآن پرداخت. 11 سال بیشتر نداشت که شروع به تشکیل کتابخانه و جلسات سخنرانی و تدریس قرآن در مساجد اهواز کرد. شهید سید حسین علم‌الهدی، به منظور تحصیل در رشته تاریخ وارد دانشگاه فردوسی مشهد شد. او از همان آغاز دوران دانشجویی خود در مشهد،‌ با حوزه علمیه آن شهر و بخصوص با روحانیون مبارزی چون مقام معظم رهبری و شهید هاشمی‌نژاد آشنا شد. وی با نصب اعلامیه‌ها در رهبری تظاهرات در دانشگاه مشهد نقش عظیمی ایفا کرد. پس از زلزله طبس در کمک به آسیب‌دیدگان و بسیج کمک‌های عمومی نقش فعالی را ایفا کرده به هنگام ورود شاه به طبس، تظاهرات عظیمی را علیه وی به راه انداخت. شهید حسین علم الهدی با مشاهده جنایات رژیم سابق به فکر مبارزه افتاد که مزدوران شاه با تلاش زیاد اقدام به دستگیری وی کرده، مورد شدیدترین شکنجه‌ها قرار دادند و او را محکوم به اعدام کردند. نحوه دستگیری او نیز چنین است که در دی ماه سال 1357 در یکی از روزهای حکومت نظامی، بعد از ساعت منع رفت و آمد، حسین به همراه چند نارنجک دست‌ ساز، در کنار خانه فرماندار نظامی اهواز شناسایی شده و پس از شلیک چندین گلوله، سرانجام توسط مأموران دستگیر می‌شود. در مدتی که حسین در زندان بود، شکنجه‌های فراوانی را تحمل کرد اما هرگز به داشتن نارنجک اعتراف نکرده دوستش را که همراه او بوده (محمد علی مالکی که چند سال بعد در نبرد با متجاوزان ارتش عراق، به مقام رفیع شهادت نائل آمد و توانسته بود جان سالم از معرکه بیرون برد، معرفی نکرد. بخشی از شکنجه‌های وارده به حسین در کتاب سفر سرخ چنین روایت شده است: «دو نفر حسین را به تخت بستند، دستگاه شوک الکتریکی را که آماده کردند، سرهنگ بالای سرش حاضر شد. چشم در چشم او دوخت تا در لحظه‌ای که به تمام بدنش شوک وارد می‌شود، شاهد چهره متلاطمش باشد. حسین نیز به او نگاه می‌کرد. خاطره‌ای تلخ در نظرش مجسم شد. برای پنجمین بار بود که باید شوک را تحمل می‌کرد. ناگهان لرزه به اندامش افتاد. مثل گوسفندی که سربریده باشند، پرپر می‌زد. سرگرد زمان اتصال برق را بیشتر کرد. طوری که در اثر فشار و دست و پا زدن، طناب دستش پاره شد و فریاد زد. سرهنگ سرش را عقب کشید. فریاد حسین در گوشش طنین افکند. چهره آن پنج نفری که در تختش شاهد دست و پا زدنش بودند، برافروخته شد. با رعشه‌ای که تمام بدنش را می‌گرفت، اختیارش را از دست می‌داد و جز فریاد و تحمل درد کاری از دستش ساخته نبود. دستگاه را از کار انداختند اما او همچنان فریاد می‌زد. سرگرد از تخت فاصله گرفت. فریاد حسین آهنگی منظم به خود گرفت. سرهنگ می‌فهمید که او حضرت علی(ع) را به کمک می‌طلبد اما در آن لحظه اسیر غرورش شده بود و ننگش می‌آمد که تسلیم آن جوان شود. گویی وجدانش هم از او متنفر شده بود. به سراغ کابل رفت و به سرگرد اشاره کرد که کف پای حسین را بالا بگیرد و سپس ضربات سنگین شلاق را به پا و در مواردی بر بدنش فرود آورد. بعد نفس زنان دست کشید و روی صندلی نشست. حسین از هوش رفته بود. بدن خون آلودش روی تخت، خشم سرهنگ را برمی‌افروخت.»  شدت شکنجه‌های وارد بر حسین چنان بود که تا هنگام شهادت (حدود دو سال بعد) آثار شکنجه و سیگارهایی که بر بدنش خاموش کرده بودند، پیدا بود. من صدای خرد شدن استخوان‌های حسین را هنگام گذشتن تانک‌ از روی پیکر نیمه جانش شنیدم. وقتی جنازه محمدحسین پیدا شد، طوری تانک بر او و یارانش رانده شده بود که آرپی‌جی‌اش پرس شده بودشهید حسین علم الهدی در زندان نیز دمی از قرآن دور نشد به‌گونه‌ای که یکی از دوستانش نقل می‌کندکه در اولین دستگیری حسین، او را در بند نوجوانان زندانی کردند. پس از مدتی که به ملاقاتش رفتیم، مشاهده کردیم که زندان دارای اتاق‌های بسیار کوچک، قدیمی و کاملاً غیربهداشتی است. از حسین سوال کردیم چه چیز لازم داری تا برایت بیاوریم؟ گفت: فقط یک جلد قرآن برایم بیاورید. پیوند میان او و قرآن مستمر بود. یکی از همرزمانش تعریف می‌کند که «من صدای خرد شدن استخوان‌های حسین را هنگام گذشتن تانک‌ از روی پیکر نیمه جانش شنیدم. وقتی جنازه محمدحسین پیدا شد، طوری تانک بر او و یارانش رانده شده بود که آرپی‌جی‌اش پرس شده بود و جسد وی طوری پودر شده بود که استخوانی هم نمانده بود، به ‌جز قرآنش.»  با اوج‌گیری مبارزات،‌ رژیم مجبور به آزادی زندانیان سیاسی شد و شهید علم‌الهدی نیز آزاد شد. او به‌ منظور استقبال از امام راحل (ره) به تهران آمده و در کنار برادران دیگر عضو سازمان موحدین به فعالیت پرداخت و یکی از محافظان مسلح مخصوص امام (ره) شد. وی پس از سقوط رژیم طاغوت، در کمیته انقلاب که در اهواز تشکیل شد نقش اساسی داشت و برای مدتی هم مسئولیت کمیته انقلاب مستقر در کاخ استانداری خوزستان را به‌عهده داشت. ‌ همچنین عضو اولین شورای تشکیل‌ دهنده سپاه پاسداران در خوزستان بود اما با توجه به فعالیت شدید گروهک‌های منحرف، حسین کم‌کم تمام مسئولیت‌های اجرایی را کنار گذاشته و بیشترین نیروی خود را بر برنامه فرهنگی متمرکز نمود. در کلاس‌هایی که در سپاه پاسداران،‌ جهاد سازندگی و دانشگاه اهواز برگزار می‌شد،‌ حسین تدریس عقاید و تاریخ اسلام و نهج‌البلاغه را به ‌عهده داشت و در کنار این برنامه‌ها، سخنرانی در شهرهای استان خوزستان را نیز اجرا می‌نمود. عاقبت او به ‌همراه همرزمانش در دی ماه 1359 در کربلای هویزه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. جالب است درباره نحوه رفتار شهید حسین علم الهدی با شکنجه گر خود نیز بدانید. در روزهایی که حسین مسئول کمیته انقلاب اهواز بود، به او اطلاع دادند که مأمور شکنجه شما دستگیر شده است، شما در دادگاه انقلاب حاضر شوید و شکایت خود را مطرح کنید. حسین به دادگاه انقلاب مراجعه کرد و پس از ساعتی مذاکره با مأمور شکنجه خود، پشت میز دادگاه قرار گرفت و طی سخنانی شکنجه‌گر خود را مورد عفو قرار داد.  مطالب مرتبط : نبرد تن به تانکعفو مامور شکنجهآخرین نامه شهید علم الهدییکی دیگر از نسل مردان بی ادعا ، رفت فانسقه خاكی...عملیات نصر در هویزهعلم الهدی ، نوجوانی در زندانعظمت شهید علم الهدی!یادنامه شهید علم الهدی  تنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 969]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن