تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802998634




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فقدان جهت گیری


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان:     فقدان جهت‎گیری جمال شورجه متولد سال 1333 زنجان، فارغ‌التحصیل کارگردانی از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر است. وی که از کارگردانان مطرح سینمای دفاع مقدس است، از سال 1367 با ساخت فیلم «روزنه» کار خود را در سینما شروع کرد، اما پس از آن با کارگردانی فیلم‌‎هایی که عمدتا داستان آن‎‎ها در جبهه‎‎های نبرد می‎گذشت، رکورد جالب توجهی را در سینمای دفاع مقدس به خود اختصاص داد. او کارگردانی 12 فیلم سینمایی را بر عهده داشته که از میان آن‎‎ها می‎توان به فیلم‌‎های شب دهم (1367)، حماسه مجنون (1371)، دایره سرخ (1374)، وعده دیدار (1382) و نفوذی (1387) اشاره کرد. شورجه در پروژه‎‎هایی چون «حضرت یوسف»، «فرزند خاک» و «بالاتر از خطر» نیز به‎عنوان مشاور فعالیت داشته است. شورجه در مقام تهیه‌کننده نیز فیلم‌‎هایی چون «نفوذی»، «دوشیزه» و «شب دهم» را در کارنامه دارد. این کارگردان پس از پروژه‎‎های «اصحاب کهف» و «یوسف پیامبر» به‎عنوان مشاور، در تازه‌ترین همکاری خود با سیما، مجموعه تلویزیونی شهید بروجردی را نیز به سفارش گروه حماسه و دفاع شبکه یک سیما و تهیه‌کنندگی حسن صابری می‎سازد. جمال شورجه عضو هیأت منصفه دادگاه مطبوعات و عضو شورای صدور پروانه فیلم‎سازی نیز هست. متن زیر نوشتاری از این استاد، در باب تعریف هنر دینی است که به خوانندگان محترم تقدیم می‎شود.
فقدان جهت گیری
هنر متعهد هنر بیان زیبا، دلنواز، فرح‌بخش و روح‎انگیز هر چیز و پدیده‎ای است که انسان هنرمند قصد نمایاندن آن را دارد و هنرمند غایی، عالی و اصلی خداوند سبحان است که تمام مخلوقات را به زیباترین و مدبرانه‎ترین وجه به نمایش درآورده است. از آن‎ جایی‎که خداوند انسان را خلیفه خود در روی زمین قرار داده؛ از روح زیبایی‎شناسی، زیبایی‎دوستی و هنر در تمام انسان‎‎ها به فراخور درک و فهم و بضاعت‎شان به ودیعه‎گذارده است بنابراین تمام ابناء بشر، نشانی از هنر و هنرمندی و زیبایی و زیبایی‎دوستی دارند. در حقیقت از آن‎جایی‎که خداوند زیبایی را دوست دارد، انسان نیز زیبایی را دوست می‎‎دارد. بالطبع هر چقدر زیبایی، ظرافت و لطافت در بیان حقایق هستی و مضامین پیرامون‎مان و نیز در نمایاندن پدیده‎‎ها بیشتر باشد و چشم و روح و عقل زیبابین و زیبا دوست انسان را بیشتر تحت تأثیر قرار دهد آن اثر هنرمندانه‎تر است. اما هنر دینی آن هنری است که حقایق دین، دستورات و فرامین دین، لطایف و حکمت‌ها، فلسفه و باید و نباید‎های دین را به‎زیبایی و ظرافت و البته به‎صورت قابل‎فهم و درک برای تمام مردم بازآفرینی کند. این موضوع می‎تواند گاه در قالب نقاشی، شعر و خط و گاه در قالب‌‎هایی چون سینما، تئاتر و موسیقی عرضه ‌شود. علی‌ای‎حال هنر دینی رابطه مستقیمی با هنرمند دینی دارد به این معنا که هر چقدر هنرمند، دین باور و دیندار و متخلق به اخلاق دینی باشد لاجرم هنر آن شخص هنرمند در هر صنف و رشته‎ای که باشد دینی خواهد بود. فرق هنر دینی با هنر سکولار نیز در آن است که هنر دینی انسان را به‎سوی حق و ذات اقدس خداوندی، خوبی‎‎ها و به‎سوی کمال الهی دعوت و نزدیک می‎‎کند، حال آن‎که هنر سکولار انسان‎محوری، انسان‎مداری، دنیا طلبی و غنیمت‎دانی را ترویج می‎‎کند. هنرمند سکولار از آن‎جایی‎که خداوند فرق هنر دینی با هنر سکولار نیز در آن است که هنر دینی انسان را به‎سوی حق و ذات اقدس خداوندی، خوبی‎‎ها و به‎سوی کمال الهی دعوت و نزدیک می‎‎کند، حال آن‎که هنر سکولار انسان‎محوری، انسان‎مداری، دنیا طلبی و غنیمت‎دانی را ترویج می‎‎کند. “ را محور هستی نمی‎‎داند و انسان‎محور است انسان را به انسان دعوت می‎‎کند و غایت کمالش لذایذ دنیاست و هرچه می‎‎بیند و هر آن‎چه را که به آن، با وسیله هنر دعوت می‎‎کند دنیاست حال آن‎که هنرمند دینی معتقد است، دنیا یک مسیر و راه گذراست و یک وسیله است با تمام زیبایی‎‎هایش؛ در حالی‎که غایت و کمال تمام زیبایی‎‎ها در جنت و بهشت خداوندی است. بنابراین دنیا برای هنرمند سکولار در دنیا خلاصه می‎‎شود و حال آن‎که هنرمند دینی و معاد باور، دنیا را مزرعه کشت می‎‎داند، برای برداشت محصول در روز موعود و معاد.شورجه:اساسا سینما در کشور اسلامی ما باید متناسب با ارزش‎‎های اسلامی تعریف شود چراکه کشور ما یک کشور سرمایه‎داری و یا سکولار نیست که هرکسی هر کالای فرهنگی که بخواهد بتواند تولید و عرضه کندپیام هنری باید بدانیم که هیچ هنری بدون پیام، معنا و هدف نیست، حتی اگر آن هنر تنها برای صرف زیبایی و سرگرم‎کنندگی و یا حتی صرف دنیا باشد. هنرمند سکولار هم، اثرش پیام دارد، پیامی در جهت دنیاخواهی و دنیاطلبی. در واقع هنر عبث و بدون خاصیت وجود ندارد بنابراین هنر که یک وسیله بیانی است و ابزاری است در دست هنرمند؛ دارای پیام است. البته این پیام به فراخور دیدگاه‎‎ها و اندیشه‎‎ها و بینش‎‎های هنرمندان؛ متفاوت و مختلف و دارای ارزش‎‎های گوناگون است. آن هنر و پیامی تعالی‎بخش و تکامل‎آفرین است که هنرمندش اعتقاد به یک وظیفه و مسئولیت برای هنر خود را پذیرفته باشد. هنری که انسان را به‎دنیا و لذایذ زودگذر آن دعوت و سوق می‎‎دهد تعالی‎بخش و ماندگار نیست. هنر متعالی آن هنری است که انسان را به عالی‎ اعلی دعوت و راهنمایی می‎‎کند که همانا خداوند سبحانه و تعالی است. خداوند غایت تمام خوبی‎‎ها و مهربانی‎‎ها و صفات عالیه است که شمار این صفات، بسیار است؛ بنابراین تعالی‎بخشی هنر از متعالی فکر کردن هنرمند است. اثر هنری یک هنرمند همچون شاقول، میزان و راهنمایی است که انسان را به‎سوی تعالی روح، تعالی فکر و جسم و اندیشه راهنمایی می‎‎کند و در یک کلام به خداوند نزدیک‎تر می‎‎کند. اما برای این‎که پیام را در یک اثر هنری مهندسی کنیم باید به موارد مختلفی توجه کنیم. شکی نیست که هر هنرمندی دغدغه و دل‎ مشغولی‎‎ها و اندیشه‎‎های خود را در قالب هنر بیان می‎‎کند و ناگزیر برای نیل به هدف خود می‎‎بایست هدف‎گیری خود را در اثرش به مخاطب منتقل کند؛ این همان پیام است؛ گاه پیام به شکل مستقیم، در اثر هنری به مخاطب منتقل می‎‎شود و گاه هنرمند آن را رندانه و هنرمندانه به‎صورت غیرمستقیم و غیر آشکار انتقال می‎‎دهد. مهندسی پیام هم باز بستگی به این دارد که هنرمند چه طیف و بخشی از جامعه را مورد هدف قرار می‎‎دهد. به‎طور مثال در یک اثر هنری که مخاطبش کودکان هستند، قاعدتا پیام هر چقدر شفاف‎تر و روشن‎تر و ساده‎تر بیان شود، قابل‎‎فهم‎تر است تا پیچیده و در لفافه‎گویی و یا غیرمستقیم؛ اما بخش فرهیخته جامعه نیاز به انتقال مفهوم و پیام به‎صورت عیان ندارد و هنرمند به زبان دیگری ‎باید پیامش را منتقل کند که غیرمستقیم باشد. وضعیت هنر در جامعه در یک جامعه‎ هر چقدر متولیان امر فرهنگ و هنر دغدغه بیشتری داشته باشند و بخواهند از این قالب و ابزار بیشتر در جهت امور اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تربیتی استفاده کنند، هنر آن جامعه هم بیشتر رشد می‎‎کند و جهت می‎‎یابد. اما در جامعه ما علی‎رغم متولیان زیادی که بر حوزه هنر از سیاست‎گذاری تا اجرا، مدیریت می‎‎کنند به‎دلیل پراکندگی نظر و آرای آن‎‎ها هنر آن‎طور که شایسته است مهندسی نمی‎‎شود، بنابراین هنر در جامعه ما تقریبا بی‎صاحب و متولی است و به‎عهده خود هنرمند وا نهاده شده است و کلیت هنر کشور جهت‎گیری منسجم و سازمان‎یافته‎ای ندارد. از آن‎جا که کارکرد‎ها و پیام گیرنده‎‎های هنرمندان، مختلف و متفاوت است، می‎‎بایست تشکیلات، سازمان یا نهادی تمام این هنر‎ها را در راستای اهداف شکل‎گیری نظام جمهوری اسلامی ایران هدایت هنر در جامعه ما تقریبا بی‎صاحب و متولی است و به‎عهده خود هنرمند وا نهاده شده است و کلیت هنر کشور جهت‎گیری منسجم و سازمان‎یافته‎ای ندارد. “ کند. قاعدتا این وظیفه به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا شورای عالی انقلاب فرهنگی است. شکی نیست که اراده این نهاد‎ها و سازمان‌‎ها سامان‎بخشیدن به این امر است و به راهکار‎های مکتوب خوبی هم رسیده‌اند اما در اجرا، عدم انسجام و یک‎دستی و شاید عدم باور به اثرگذاری هنر در شقوق مختلف اجتماعی در میان مدیران کشور، این وسیله بیانی اثرگذار و زیبا را ناکارآمد کرده است. به‎همین دلیل اگر مثلا در یک پرده بزرگ بخواهیم هنر کشور را به تماشا بنشینیم پراکندگی و فقدان مدیریت کلان را در رنگ‎بندی، طرح و نقشه آن می‎‎بینیم؛ به‎طور کلی آنارشیزم را در آن می‎‎توان دید. قاعدتا مهندسی آثار هنری و ادبی در هر کشوری به فراخور جهان‎بینی آن حکومت‎‎ها ساماندهی می‎‎شود؛ به‎عبارتی تشویق و تبلیغ و ترویج از آن هنری است که منافع کلان و ملی آن حکومت‎‎ها و دولت‎‎ها را مدنظر داشته باشد و این امری طبیعی است و هنرمندان هم افتخار می‎‎کنند که برای کشور خود، مفید هستند و در جهت منافع ملی قدم برمی‎دارند. هرچقدر هم هنرمندان اندکی یافت شوند که ساز ناکوک بزنند اما در جهت اهداف کلان کشور خود، منسجم و یک‎پارچه عمل می‎‎کنند. اما در کشور ما متأسفانه چنین نیست؛ پاره‎ای هنرمندان، مخالفت با حکومت و دولت و حتی منافع ملی را فدای پز و نمایش روشنفکری و مثلا استقلال هنری می‎‎کنند البته این امر یک وجهش، ناشی از عدم مهندسی فرهنگ و هنر از سوی مدیران کشور است و بخش دیگر به هنرمندان غیر منصف که گا‎ها آن‎چه خود دارند را از بیگانه تمنا می‎‎کنند برمی‎گردد. شورجه: به اعتقاد بنده تنها راه دینی کردن عرصه هنر، تربیت هنرمند دین‎باور و متدین است. هر چقدر نسبت هنرمندان با دین، عمیق‎تر و وزین‎تر؛ و با معرفت و شناخت بیشتر باشد هنر آن هنرمند دینی‌تر خواهد بود. در طول تاریخ هنر کشورمان اگر بنگریم خواهیم دید که آثار ماندگار در شعر و ادب و معماری و نقاشی و... همه متعلق به افراد دین‎باور و متشرع بوده و بسدرجه هنری هر اثر هنری از سینما گرفته تا خط، شعر، سینما، موسیقی، تئاتر و... برمی‎گردد به درک و بضاعت هنری هنرمند؛ الزامی هم نیست که درجه هنری تمام آثار هنری در سطح بسیار بالا باشد و یا یک‎دست؛ چراکه همان‎گونه که خداوند متعال، انسان‌‎ها را مختلف و گوناگون آفریده است، هنرها و هنرمندان نیز مختلف و گوناگون با بضاعت‎‎های مختلف هستند و اساسا شدنی هم نیست. از میان چندین هزار شاعر در قرون گذشته تنها معدود شعرای برجسته را می‎‎توان برشمرد که آثارشان ماندگار شده است. به‎نظر من تمام آثار هنری از سخیف‎ترین آن‎‎ها تا متعالی‎ترین آن‎ها، هم در شکل و هم در محتوا از یک درجه هنری برخوردارند اما بنا به فراخور بینش و توان هنرمندان متفاوت هستند. بنابراین نقش حکومت و دولت را در تعالی‎بخشی هنر نمی‎‎توان نادیده گرفت. برای بالا بردن سطح هنری و درک هنری در کشور می‎‎بایست هنرمندان از همان سطوح دانش‎آموزی شناخته شوند و مورد حمایت و هدایت قرار گیرند و کم‎کم همین‎‎ها مدارج عالی تحصیلی را طی کنند و با بهترین روش‎‎ها آموزش ببینند تا در نهایت بتوانند برای کشور مفید باشند. اگر به گیاهی درست رسیدگی نشده و آبیاری و تقویت نشود حتی اگر تخم گل زیبا و پر عطری هم باشد آن ثمر لازم را نمی‎‎دهد و نه‎تنها از عطر خوش آن کسی بهره‎مند نمی‎‎شود که خیلی زود زرد و پژمرده شده و از بین خواهد رفت. بنابراین چنانچه هنر در کشور جدی گرفته نشود و به‎کارآیی و توانمندی آن اندیشیده نشود و در راستای پرورش استعداد‎های هنری در مجاری خود سرمایه‎گذاری نشود هنر در کشور ما سامان نمی‎‎یابد و کارکرد لازم خود را پیدا نخواهد کرد. لذا سهم اندیشمندان اهل فکر و دین و مسئولان کشور در باروری و شکوفایی و تعالی هنر و هدفمند شدن آن بسیار مهم و تأثیرگذار است. باید نهاد‎های ذی‎نقش در این امر وظیفه خود را جدی بگیرند. اندیشمندان دینی و فرهنگی باید با استفاده از پیشینه غنی و درخشان هنری کشور - که طی قرن‎‎های خیلی عقیده ندارم که در سال‎‎های اخیر انبوه آثار غیر دینی و مغایر با ارزش‎‎های دینی داشته‎ایم. البته درجه و رتبه آثار تولیدی بالا و پایین بوده است ولی آثار مغایر با ارزش‎‎های دینی و دستورات خداوند نداشته‎ایم؛ اگر هم داشته باشیم بسیار نادر است و انبوه نیست. “ گذشته در رشته‎‎های مختلف هنری داشته‎ایم - و با عنایت به فرهنگ پربار اسلامی الهی و در رأس آن‎‎ها کتاب آسمانی قرآن - که هم در فرم، یک اثر هنری بی‎بدیل است و هم در محتوا؛ و به عبارتی کتاب کامل هدایت بشر است - و نیز سیره و رفتار و گفتار معصومین (علیهم‎السلام) هنرمندان کشور را از مجاری مختلف به‎سوی هنر فاخر و متعالی راهنمایی‎ کنند و انگیزه رسیدن به این مقصود را هم در میان هنرمندان با شیوه‎‎های مختلف به‎وجود بیاورند. در این‎جا جا دارد به این موضوع نیز اشاره کنم که خیلی عقیده ندارم که در سال‎‎های اخیر انبوه آثار غیر دینی و مغایر با ارزش‎‎های دینی داشته‎ایم. البته درجه و رتبه آثار تولیدی بالا و پایین بوده است ولی آثار مغایر با ارزش‎‎های دینی و دستورات خداوند نداشته‎ایم؛ اگر هم داشته باشیم بسیار نادر است و انبوه نیست. بله آثار سخیف و سطحی و کم‎پشتوانه به‎لحاظ فکری و اندیشه‎ای کم نداشته‎ایم که علت بروز این امر هم برمی‎گردد به این‎که ما فیلم‎ساز متعالی تربیت نکرده‎ایم؛ ورودی‎‎های فیلم‎سازی را آن‎چنان باز گذاشته‎ایم که هرکسی با اندک پشتوانه فکری و علمی، تنها با چند نمونه کار کوتاه و دستیاری در فلان فیلم و با فلان کارگردان، عرصه را باز دیده و به‎خود جرأت می‎دهد که وارد بازار حرفه‎ای سینما شود و کرسی معلمی و تربیت جامعه را از آن خود کند و هیچ تشویق و تنبیهی هم برای بازدارندگی و یا تعالی در این رشته انجام نداده‎ایم. بنابر این برای جلوگیری از تولید آثار سخیف و ضعیف فکر می‎‎کنم باید در مرحله اول مدیریت فرهنگی کشور، تعریفی از سینما و جایگاه آن و ارزش و اعتبار آن ارائه بدهد و متناسب با آن تعریف، سینماگر خود را تربیت کرده و یا فیلم‎ساز همسو با آن تعریف را حمایت کند. سینما را که وسیله بیانی اثرگذاری است از انحصار سیاست‎زدگی و اباحه‎گری و سطحی‎نگری و یا از سوی دیگر روشنفکرزدگی نجات بدهد. هر چقدر سینماگر را که در رأس آن نویسندگان، کارگردانان و تهیه‎کنندگان قرار گرفته‌اند مورد حمایت و هدایت قرار دهیم و از انبوه‎سازی و تولید بی‎حساب و کتاب فیلم بدون پشتوانه عرضه و پخش مناسب احتراز کنیم؛ یک فیلم مؤثر و مفید به مراتب از ده‎‎ها فیلم سطحی و مبتذل و ساده که تنها آمار و ارقام تولید را بالا می‎‎برند بهتر است. از سوی دیگر متناسب با ظرفیت پخش و تولید فیلم خوب، هزینه‎‎های سینما را نیز باید تقسیم کرده و یارانه‎های دولتی را باید به‎سوی فیلم‎‎های فرهنگی و در شأن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هدایت کرد و نیز برای آن‎‎ها بایستی زمینه‎‎های عرضه خوب در داخل و خارج از کشور فراهم شود. اداره کل نظارت و ارزشیابی فیلم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید اشتباهات و خطا‎های مدیریت‎‎های قبلی را که سعی کردند سینما را - که یک حوزه کاملا فرهنگی است و با فکر و روح مخاطبین سر و کار دارد - به‎سوی خصوصی‎سازی سوق بدهند جبران کند؛ اساسا سینما در کشور اسلامی ما باید متناسب با ارزش‎‎های اسلامی تعریف شود چراکه کشور ما یک کشور سرمایه‎داری و یا سکولار نیست که هرکسی هر کالای فرهنگی که بخواهد بتواند تولید و عرضه کند که البته در لیبرال‎ترین کشور‎ها هم این‎طور نیست که هر فیلم‎ساز و تهیه‎کننده‎ای برای نیل به فروش بیشتر و پاسخگویی به اقتصاد سینما دست روی هر سوژه و موضوعی بگذارد. باید‎ها و نباید‎ها در هر کشوری وجود دارد اما در کشور ما این تعریف از طرف حکومت تبیین و قانونمند نشده و فیلم‎ساز ما هم تکلیفش روشن نیست. در پایان باید به این موضوع اشاره کنم که به اعتقاد بنده تنها راه دینی کردن عرصه هنر، تربیت هنرمند دین‎باور و متدین است. هر چقدر نسبت هنرمندان با دین، عمیق‎تر و وزین‎تر؛ و با معرفت و شناخت بیشتر باشد هنر آن هنرمند دینی‌تر خواهد بود. در طول تاریخ هنر کشورمان اگر بنگریم خواهیم دید که آثار ماندگار در شعر و ادب و معماری و نقاشی و... همه متعلق به افراد دین‎باور و متشرع بوده و بس.منبع:جهان نیوزتنظیم:مینا بای





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 373]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن