واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: «سیاست» در فقه و فلسفه(قسمت دوم)بررسی مقایسهای اندیشه سیاسی صدّرالمتألهین شیرازی و شیخ محمدحسن نجفی(صاحب جواهر)
قسمت اول این نوشتار را در اینجا ببینید. 3. رابطه دین و سیاستیکی از مسائل مهم در اندیشه سیاسی متفکران مسلمان مسئله رابطه دین و سیاست و نحوه تعامل شان با یکدیگر و فروعات دیگر آن بوده است.میان صدر المتألهین و صاحب جواهر در تعامل دین و سیاست و نفی سکولاریته و عدم جدایی دین از سیاست توافق کلی وجود دارد. آنها دین و سیاست را لازم و ملزوم یکدیگردانسته اند و بر این نکته تأکید فراوان داشته اند که از مسیر دنیا و زندگی سعاتمندانه دنیوی است که راه سعادت اخروی هموار می شود. و معتقدند که دین برای سعادت دنیوی و اخروی بشر آمده است و برای زندگی دنیوی دارای برنامه می باشد.اندیشه این دو اندیشمند در غالب مکتب و پارادایم" هدایت" جای می گیرد که برخلاف پارادایم "قدرت" جهان مادی را مقدمه ای برای رسیدن به آخرت سعادتمند می دانند و تفکیک امور سیاسی را از امور دینی امری ناپسندیده و جاهلانه است. در مکتب هدایت تمامی امور در خدمت اهداف دین است و به دولت و حکومت و اقتصاد و دیگر جنبه های زندگی به عنوان تکلیف و وظیفه دینی و به گونه ای که رضایت شارع حکیم تأمین گردد پرداخته می شود.(1) 4. رابطه شریعت و سیاستدر اندیشه سیاسی ملاصدرا دانش سیاسی به عنوان یک دانش مستقل از علم شریعت به رسمیت شناخته شده است و برای آن جایگاه خاصی قائل است. در واقع به نظر صدرا، «علم سیاست به معنای امروزی را از فقه سیاسی تفکیک می کند. در واقع، بخشی از امور کشور داری را شارع مقدس و یا مجتهدان و فقها در هر زمان مشخص می کنند، و بخش دیگر به تدبیر خود انسان ها واگذار شده است و علم سیاست و شریعت شامل هر دو می شود.»(2) از نظر ملاصدرا میان علم فقه و علم شریعت چهار فرق اساسی در مبدأ، غایت، فعل و انفعال وجود دارد.(3) ایشان سیاستی را مشروع می داند که هماهنگ با شریعت و تابع آن باشد.(4)اما اندیشه صاحب جواهر علم فقه بستر اندیشه سیاست و حکومت است مجتهدان در محدوده فقه «به مدد ادله اربعه در فرآیند اجتهاد، فهم صحیحی از تعالیم سیاسی اسلام می تواند عرضه کند.»(5) 5. ضرورت حکومتدر اندیشه هر دو متفکر مورد بحث، حکومت امری ضروری و لازم است و با کسانی که از آنان به عنوان «آنارشیست» یاد می شود که نافی مرجع اقتدار و آمریّت هستند مخالفند؛ بلکه بر ضرورت حکومت تأکید دارند.(6) 6. انواع حکومتملاصدّرا براساس پارادایم رایج در فلسفه سیاسی اسلام به بحث از انواع نظام های سیاسی پرداخته و همچون دیگر متفکران نظام های سیاسی را از دو منظر قلمرو جغرافیایی و منظر اهداف و غایات بررسی نموده است: نظام های اجتماعی به لحاظ قلمرو:الف: نظام های کامل:1. نظم سیاسی جهانی یا اجتماع عظمی؛2. نظم سیاسی منطقه ای یا اجتماع وسطی؛3. نظم سیاسی ملی یا اجتماع صغری.ب: نظام های غیر کامل:1. نظام اجتماعی یک روستا (اهل ده)؛2. نظام اجتماعی یک محله (اهل محله)؛3. نظام اجتماعی یک کوچه (اهل کوچه)؛4. نظام اجتماعی یک خانه و خانواده(اهل خانه). نظام های اجتماعی به لحاظ ارزش ها، غایات و اهدافنظام های اجتماعی به لحاظ ارزش ها، غایات و اهداف از نظر گاه صدرالمتألهین به دو تقسیم می شود که عبارتند از:الف: نظام های فاضله؛ب: نظام های غیر فاضله: به سه دسته فاسقه، ضاله و جاهله و هریک نیز به شش نوع ضروریه، نذاله، خسیسه، کرامیه، تغلبیه و حریه تقسیم می شوند.(7) اما صاحب جواهر با نگاه فقاهتی به انواع نظام های سیاسی اشاره داشته است که با تقسیمات ملاصدرا تفاوت دارد اگر چه می توان با دخل و تصرفاتی این دو تقسیم بندی را به یکدیگر نزدیک نمود. انواع نظام های سیاسی از نظر صاحب جواهر عبارتند از: (8)الف: حکومت سلطان حق؛ب: سلطان جائر موافق؛ج: سلطان جائر مخالف؛د: ولایت فقیه. 7. شکل مطلوب حکومتصدرالمتألهین و صاحب جواهر هر یک با منظر خاص خویش نسبت به شکل مطلوب حکومت به یک نظر واحد می رسند که عبارت است از حکومت و ولایت سیاسی انبیا در عصر حضور نبی؛ حکومت و ولایت سیاسی امامان معصوم در عصر حضور معصوم؛ و حکومت و ولایت سیاسی فقیهان مجتهدِ عادل در عصر غیبت.(9) ادامه دارد...منابع:1. لک زایی، ص81؛ ایزدهی، ص36 و 43.2. لک زایی، ص55.3. همان، ص90-93.4. همان،ص93.5. ایزدهی، ص30.6. ایزدهی، ص77، لک زایی، ص102.7. لک زایی، ص123.8. ایزدهی، ص80-86.9. لک زایی، ص133-140؛ ایزدهی، ص96.نویسنده: سید مهدی موسوی، گروه حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]