واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: وقتی که شهر "هزارسنگر" ساختیم دوران دفاع مقدس، کربلای عصر ما بود و رزمندگان، یاران باوفای حسین زمان بودند. جبهههای جنگ تحمیلی را، با الهام از مکتب خون و جهاد و شهادت کربلا، با نیروهای مردمی و بسیجیهای گسترده و اعزامهای صد هزار نفری «سپاه محمد» و «سپاه مهدی» پر کردیم، تا فرمان ولایت بر زمین نماند. عطر ایثار و فداکاری، دشت و کوه و کمر و سنگرها و میدانها و ارتفاعات را، دریا و باتلاق و رودخانه را، معبر و کانال و نخلستان و میدان مین و خاکریزها را معطر ساخته و جبهههامان را هوایی ملکوتی و فضایی عطرآگین و بهشتی بخشیده بود.
«شب حمله» شبهای قدر جبهههای ما بود که رزمندگان، «غسل شهادت» میکردند و با قصد قربت، با تیغ اخلاص «منیت» را ذبح میکردند و اسماعیلهای این «منا» میگشتند و «خود» را فدای «خدا» میکردند. هجوم دشمن بعثی از پیش رو بود و خنجر منافق از پشت. و ما میبایست مظلومانه در چند جبهه بجنگیم. «امداد غیبی» یاورمان بود و نفس گرم و مسیحایی امام امت الهاممان میداد. «آمل» را شهر «هزار سنگر» ساختیم. حصر آبادان را با سلاح شهادت، شکستیم. در خرمشهر خونین، دوباره ایستادیم. دزفول، دژ صلابت و مقاومت گشت. اروند، سرود اعجاز ایمان و عشق را زمزمه کرد. قم همیشه قائم، همواره پیشتاز و پیشقدم بود. هزاران روحانی شهید و جانباز، خطی با خون از «فیضیه» تا «فیاضیه» و از صحن مطهر حرم تا صحنه خط مقدم ترسیم کردند. در بمبارانها و موشکبارانهای شهری، در پناهگاه استوار «ایمان» و دژ مستحکم «توکل» ایستادگی کردیم. در حج، مفهوم «صدور انقلاب» را به تفسیر نشستیم. در «فریاد برائت» از مشرکان امروز، خشم بتهای بزرگ جهان، چنان برانگیخته شد که گلوی چهارصد موحد تکبیرگوی ابراهیمی را با تیر فتنه دریدند و نامحرمان، حریم حرمت حرم را شکستند و قرار از دل «پیر» ما ربودند. در «تنگه هرمز»، گلوی آمریکا را فشردیم. حقارت آمریکا در «لانه جاسوسی» و «صحرای طبس» با هم گره خورد و رسوایی «مک فارلین»، عجز و دریوزگی آمریکا را نشان داد. جبهههای جنگ تحمیلی را، با الهام از مکتب خون و جهاد و شهادت کربلا، با نیروهای مردمی و بسیجیهای گسترده و اعزامهای صد هزار نفری «سپاه محمد» و «سپاه مهدی» پر کردیم، تا فرمان ولایت بر زمین نماند. در پهنه خلیج فارس، آبروی نیروهای «ناتو» را بر آب ریختیم و حیثیت سیاسی استکبار را به دست امواج سپردیم و عربدههای «ریگان» را با قایقهای تندرو پاسخ دادیم و کشتیهای بیعیب! آماج «تیرهای غیب» شد. جنگ بود و مقاومت و صبوری. خانههایمان «موشک» خورد، تا در مظلومیت ما و قساوت دشمنانمان «شک» نمانَد. در یک سانحه هوایی با هجوم عراق، شهید محلاتی و همراهانش در بیابانهای خوزستان بر زمین افتادند. در حادثهای دیگر، با آتش ناوگان آمریکا، سیصد بیگناه در فراز آسمان خلیج، هدف قرار گرفتند و بر سینه امواج فروافتادند و ارواح شهیدان این دو جنایت، از زمین و دریا به ملکوت خدا پر کشیدند، تا پیوند «آب و آسمان» و «خاک و خدا» استوار بماند. بارها خداوند، در عملیات ما نشان داد که چگونه «سپاه رُعب» و «امداد غیبی» را به مدد مؤمنان به غیب میفرستد. خداوند در عملیات «مرصاد» نشان داد که چگونه در کمین منافقان و متجاوزان است «... ان ربک لبالمرصاد» نویسنده :جواد محدثیتنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 453]