تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عقل راهنمايى مى  كند و نجات مى  دهد و نادانى گمراه مى  كند و نابود مى  گرداند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837902931




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

برای شناسایی دشمن مدتی مجنون شدم!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: برای شناسایی دشمن مدتی مجنون شدم!میهمانان دویست و پنجمین برنامه شب خاطره برادر بسیجی محمودیان و سرتیپ نجف پور هستند.خبر به روشنی روز در فضا پیچیدخبر دهید کسی دستگیر می آیدمگر ندیده ای آن اتفاق روشن رابه این محله خبرها چه دیر می آیدعلی(ع) همیشه بزرگ است در همه فصولامیر عشق همیشه امیر می آیدبیا که منکر مولا اگر که آزاد استبه عرصه گاه قیامت اسیر می آیدبیا که منکر مولا اگر که پخته، ولیهنوز از دهنش بوی شیر می آیدراوی اول آقای محمودزاده است. وی رزمنده داوطلبی است که از ابتدای روزهای جنگ در جبهه حضور یافته است. وی در عملیات های مختلف شرکت کرده و تا پایان پذیرش قطعنامه، در جبهه حضور داشته است. پس از آن اسلحه را زمین گذاشته و قلم به دست گرفته و به ثبت خاطرات رزمندگان پرداخته . خاطرات ایشان را با هم می خوانیم:سوسنگرد که اخیراً سالگرد آزادسازی آن بود، در واقع 2بار در محاصره عراق قرارگرفت. دشمن همان 40 روزی که درصدد بود تا خرمشهر را اشغال کند، روی اشغال سوسنگرد هم کار می کرد.
دفاع مقدس
من برمی گردم به دورانی که وقتی جنگ شروع شد ما خودمان را به هر طریقی بود وارد خوزستان کردیم و حدود 15 روز به این در و آن در زدن ما را به جبهه راه دادند ولی متأسفانه هیچ سازمانی وجود نداشت که ما را سازماندهی کند. ما در محاصره اول سوسنگرد وارد جبهه شدیم. وقتی وارد منطقه شدیم، تعدادی تانک عراقی از سمت روستای «گلبهار» به نزدیکی سوسنگر در حال پیشروی بودند. ما هم که اسلحه ای نداشتیم مانده بودیم که چه بکنیم. کنار جاده آمدیم و چاله ای را کندیم و در آنجا مستقر شدیم. حالا مانده بودیم که از کجا اسلحه تهیه کنیم تا بتوانیم جلوی عراقی ها بایستیم. نزدیکی های صبح بود که دیدیم عراقی ها با چهار-پنج تانک و نفربر و دو کامیون مهمات عراقی به ما نزدیک می شوند. ما 15 نفر بودیم که به صورت داوطلب و خودجوش خود را به جبهه رسانده بودیم و فقط دوسه نفری اسلحه ژ-سه داشتند. وقتی عراقی ها به 200 متری ما رسیدند، دوسه نفری که زرنگ تر بودند از یک خشاب 12-10 گلوله زدند که اسلحه شان گیر کرد و من هم چون سربازی رفته بودم گفتم من بلدم. کمی ژ-سه را این و آن ور کردم، تصور کنید تانکهای عراقی به نزدیکی های ما رسیده بودند و ما داشتیم با یک اسلحه ژ-سه زواردر رفته ورمی رفتیم. من دیگر ناامید شدم. دیدم از پشت سر ما، گردان 16 قزوین مستقر بودند یک تانک به سمت ما می آمد. یک ستوان جوانی که خودش متوجه شده بود که ما جلوتر هستیم به کمک ما آمد. ما که ایشان را دیدیم خیلی خوشحال شدیم. او از تانک پیاده شد و گفت موضوع چیه؟ به او گفتم من می دانم تانکها کجا هستند اگرشما با ما بیایید من مکان آنها را به شما نشان می دهم. به او گفتم شما وقتی می خواهی شلیک کنی 50 متر آن طرف تر شلیک کن. بگذار دشمن خیال کند که تعداد ما زیاد است. حالا تانکهای عراقی 10-8-7 تایی بودند که جلو می آمدند به 150متری ما که رسیدند. آنها به سمت ما شلیک کردند و خوشبختانه ستوان جوان تانک را به جاده اسفالتی هدایت کرده و با دقت زد. یکی از کامیون ها که کامیون مهمات بود آتش گرفت. به او گفتم حالا کامیون بعدی را بزن، او زد و کامیون بعدی هم منفجرشد. دیگر تانکها وحشت کردند. با این انفجار نظام تانکهای عراقی از هم پاشید. عراقی ها هم که وحشت کرده بودند شروع کردند به عقب نشینی. و بعضی از آنها هم خودشان را تسلیم کردند و ما هم شروع کردیم به جمع آوری غنایم. فقط دنبال این بودیم که اسلحه و مهمات جمع آوری کنیم و بتوانیم ادامه دهیم. بعد یکی از خاکریزهای عراقی را زدیم و در آنجا مستقر شدیم. یکی دیگر از دلایلی که سوسنگرد سقوط کرد این بود که کاری که ما انجام دادیم عراق یک موشکی داشت به نام موشک «دراگون» که ازطریق هدایت شونده هدایت می شد. ما دیدیم این موشک مدام در حال اذیت کردن تانکهای ماست. یک روز که من برای شناسایی رفته بودیم، درمنطقه ای بین ایران و عراق، در آنجا چاله ای بود که ما آنجا را برای استقرار و شناسایی انتخاب کرده بودیم. دیدم وقتی موشک می خواهد تانک ما را بزند، یک سیم از بالای سر ما عبور می کند. فردای آن روز با چوبی که آنجا بود، در داخل چاله منتظر ماندم تا ساعت حدود 2 نیمه شب بود که آنها شروع کردن به زدن تانکهای ما. همین که زدند من با شاخک چوبی، سیم را پاره کردم و موشک کمی این طرف و آن طرف رفت، عراقی ها تا سه روز هر وقت می خواستند تانکهای ما را بزنند، من سیم را با شاخک چوبی پاره می کردم. تا اینکه روزسوم متوجه شدند. آنقدر چاله را زدند که مجبور شدیم آن چاله را ترک کنیم.یکی دیگر از کارهایی که می شد درباره سوسنگرد مطرح کرد این بود که دفعه دوم که ما سوسنگرد را از دست عراقی ها گرفتیم تعدادی از بچه های تبریز، تهران، مسجدسلیمان بودند که گفتند این دفعه که عراق اینجا را محاصره کرد، مقاومت کنیم یا نه؟یکی دیگر از دلایلی که سوسنگرد سقوط کرد این بود که کاری که ما انجام دادیم عراق یک موشکی داشت به نام موشک «دراگون» که ازطریق هدایت شونده هدایت می شد. ما دیدیم این موشک مدام در حال اذیت کردن تانکهای ماست. یک روز که من برای شناسایی رفته بودیم، درمنطقه ای بین ایران و عراق، در آنجا چاله ای بود که ما آنجا را برای واقعیت این بود که اگر عراق وارد شهر می شد ما به سمت شرقی سوسنگرد عقب نشینی می کردیم و کم کم ازشهر خارج می شدیم. یکی از بچه های تبریز بود که هنوز سن او به 20 نرسیده بود و بسیار زیرک و باهوش بود. همه به اتفاق گفتند که ما از قسمت شرقی شهر خارج می شویم و عقب نشینی می کنیم. او گفت ما باید در شهر بمانیم و مقاومت کنیم. او گفت من استدلالی دارم شما گوش کنید، می توانید قبول نکنید. گفت ببینید ما نمی خواهیم سوسنگرد به دست عراقی هابیفتد. اگر عراق خواست مقاومت کند و سوسنگرد را بگیرد، ما در شهر بمانیم و یک جوری هم امام را متوجه کنیم که ما در شهر درحال مقاومت هستیم و چون امام ما را دوست دارد به نیروها فشار می آورد که بیایند ما را نجات دهند و این باعث می شود که سوسنگرد دوباره آزاد شود. این بود رابطه یک جوان 19-18 ساله با رهبری.استدلال آنقدر صادقانه بود که همه پذیرفتیم. و این شد که 24 آبان عراق حمله کرد و دوباره شهر راگرفت. آن چیزی که باعث شد حضرت امام خودشان وارد این بحث شوند- اختلافات بنی صدر و رهبری- بود که حضرت امام به نماینده شان (مقام معظم رهبری) دستور داد که سوسنگرد فردا باید آزاد شود. در شهر استادیومی بود که شبها به آنجا می رفتیم و در آنجا استراحت می کردیم. وضعیت بسیار آشفته ای بود و شهر در خاموشی مطلق بود. نزدیکی های صبح بود که ما دیدیم از اطراف حمیدیه و روستای الله اکبر سروصدایی شنیده می شود که آن سروصدا باعث شد که ما مقاومتمان را به آن سمت ببریم و مقاومت کنیم. در ساعت 8 صبح بود که ما جنازه های عراقی ها را از شهر پاکسازی می کردیم. وقتی من خودم به آن جوان بسیجی را دیدم و رسیدم به او گفت دیدی امام ما رادوست داشت و ما نجات پیدا کردیم. اما این برادر چند وقت بعد به شهادت رسید.سرتیپ نجف پور از جانباز و آزادگان دوران 8 سال دفاع مقدس آخرین راوی این برنامه است.وی که در بیشتر عملیات های برون مرزی شرکت داشته خاطرات بسیار شنیدنی دارد که برایمان بازگو می کند. من در اغلب عملیاتهای برون مرزی شرکت می کردم و نفراتی را که با خود همراه می بردم معمولا روی بدنسازی و آماده جسمانی، استفاده از قطب نما، استفاده از سلاح، نقشه خوانی و... روی آنها کار می کردم.یک روز فرمانده عملیات من را احضار کردند و دستور عملیاتی به من دادند که این مأموریت با شماست و آماده شوید.من از میان نیروهای، دو نیروی زبده و کاربلد را که برای این دوران تربیت شده بودند، را انتخاب کردم. گشتی ما گشتی بردبلند بود. گشتی بردبلند گشتی ای است که به چندصد کیلومتر منتهی می شود و اگر نیاز باشد بازهم کار ادامه پیدا می کند. مدتهای مدیدی بود که توپخانه های ما از موشکهای عراقی به شدت آسیب می دیدند و هنوز هواپیماهای ما برای شناسایی این منطقه و این سایت های موشکی موفق به جمع آوری اطلاعات نشده بودند. وظیفه ما این بود که در محل تجمع نیروهای عراقی حضور پیدا می کردیم. پس باید ترفندی می زدیم. در نتیجه من شدم به عنوان یک مجنون، که موج انفجار مرا مجنون و دیوانه کرده، سرم را کاملاً تراشیده بودم، دشداشه بسیار کثیف و چرک و مشمئزکننده ای پوشیده بودم که الان که یادم می آید، حس بسیار بدی به من دست می دهد. یک قیافه کاملاً عقب مانده با دست و پای کج و کوله که یکی از پاهایم را روی زمین می کشیدم و معمولاً سعی می کردم به عراقی ها طعنه بزنم تا گمان کنند من تعادل جسمی و روحی ندارم. و آن دونفری هم که با من بودند می گفتند: بله این برادر ما در بمباران مجنون شده و دعا کنید که خدا ایشان را شفا بدهد. ما خوشحالیم که شما دلاورمردان هستید که با موشک باران شهرهای ایران، دل ما را خنک می کنید! دو همراه من از عراقی ها می پرسیدند کجا مستقر هستید؟ در چه سپاهی خدمت می کنید و اطلاعات کم کم جمع آوری شد و نزدیک به 4 هفته ما در خاک عراق بودیم تا اطلاعات ما کامل شد. بعد اطلاعات پخته شده را ارائه دادیم و بهترین راهکارها را انتخاب می کردیم. اطلاعات را کنار هم گذاشتیم و آن چیزی را که به واقعیت نزدیک بود استخراج کردیم و آماده شدیم برای عملیات. ما در جنگل های «ام قر» در منتهی الیه چزابه و فکه در داخل جنگل یک بی سیمی را مخفی کرده بودیم که خبر سلامتی خود را بدهیم. بعد از اینکه اطلاعات کامل می شد خبر دادیم که حالمان خوب است آماده باشید برای یک هفته دیگر که عملیات را انجام بدهیم.که الحمدالله عملیات بسیار خوبی بود و شاید این شاید یکی از عملیات هایی بود که در هیچ کجا گفته نشده و از زبان کسی شنیده نشده است.   نویسنده : عنبر اسلامیتنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن