تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):روزه سپرى است از آفت هاى دنيا و پرده اى است از عذاب آخرت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828874896




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سبکی تحمل ناپذیر هستی


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار یکشنبه 28 مهر 1387 تعداد مشاهده : 111 سبکی تحمل ناپذیر هستی در لحظه درخشانی از فیلم، ترانه پرده از بی قراری خود برمی دارد. اینجا نه مادر شوهری در کار است، نه نازایی و نه همسر خیانتکار. جملاتی که زن می گوید سال ها بود که جایشان در سینما و ادبیات ما خالی مانده بود. 1- محمدرضا فروتن در آخرین صحنه فیلم در جواب پشیمانی متافیزیکال ترانه علیدوستی می گوید؛ «نه، این رسمش نیست.» این جمله ما تماشاگران فیلم هم هست؛ این رسمش نیست، این رسمش نبود، ما که آمده بودیم این ملودرام مدرن را تا به انتها همراهی کنیم، ما که آمده بودیم در تلخکامی این دلشکستگان سهیم باشیم، ما که در تاریکی سالن سینما، در دقایقی از فیلم به وجد آمدیم و متاثر شدیم، رسمش نبود که در انتها این گونه ما را در روشنایی ناگهانی چراغ های سالن، رها کنید. این گونه آویزان، این گونه سهل انگارانه. ۲- در لحظه درخشانی از فیلم، ترانه پرده از بی قراری خود برمی دارد. اینجا نه مادر شوهری در کار است، نه نازایی و نه همسر خیانتکار. جملاتی که زن می گوید سال ها بود که جایشان در سینما و ادبیات ما خالی مانده بود. ترانه شکایت می کند؛ «دیگر تحمل دیدن هر روزه یک نفر دیگر را ندارم، نمی خواهم هر روز به یک نفر سلام کنم، نمی خواهم دلشوره داشته باشم...» غرابت و شگفتی این اعتراف نقطه اوج فیلم را تشکیل می دهد. این «اگو»ی زن است که سخن می گوید. جسورانه، صریح و بی آنکه برای اعتراضی و طغیانش دلایل پیش پا افتاده و مرسوم ادبیات و سینمای ما را وسط بکشد. نه. نه پای زنی دیگر در میان است و نه شاهد بی تابی زوج برای یک فرزند هستیم. اینجا زنی سخن می گوید که توان کشیدن بار هستی را ندارد؛ باری که شاید در کشور ما سنگینی دوچندان هم می یابد. این وجود زن است که او را به فرار از مسوولیت و رسیدن به سبکی فرا می خواند. فراموش کردن تعهد به زندگی خانوادگی و خواهر رنج دیده اش. فرار کردن از خاطره پدر و مادر درگذشته اش و از همه مهم تر کودکی که در زهدان دارد. تورنتو برای او چنین جایی است. یوتوپیایی برای رهایی از قید و بندها و دلهره ها؛ جایی که فقط او باقی می ماند. ۳- اما فیلم توان کشیدن چنین مضمونی را ندارد. نمی تواند پا به عرصه ملودرام مدرن بگذارد. تحلیل روانکاوانه طغیان ترانه از دسترسی فیلمساز و نویسنده دور است. سنگ بزرگی است که برمی دارند و سپس به آرامی در گوشه یی جا می گذارند. پس از این سیاهچاله روح که تنها دقایقی به آن نور می تابند، دست می کشند و به همان گوشه و کنارهای روشن و مالوف همیشگی پناه می آورند. ترانه و همسرش را رها می کنند و به گردش خواهر (افسانه بایگان) و بهرام رادان در کوچه پس کوچه های شهر روی می آورند. با همان نمایش مالوف و مرسوم همدلی، نجابت و همدردی. آن زیرکی و ایجاز فیلمساز که مثلاً در نمایش ارتباط رادان و ترانه یا سابقه سیاسی خواهر (و اشاره به فوت دوست او در ۲۰ سال پیش) به چشم می خورد، جای خود را به صحنه هایی می دهد که انگار از سریال های تلویزیونی آمده اند تا آنجا که باید یک دقیقه و ۳۰ ثانیه فوتبال بهرام رادان را ببینیم و خنده های شرمگینانه این دو بی پناه به یکدیگر. فیلمساز و نویسنده مفتون ارتباط این دو نفر هستند و بهترین شخصیت فیلم خود- همسر با بازی محمدرضا فروتن- را از میانه رها می کنند تا واکنش های او در یک سوم انتهایی فیلم چیزی جز واکنش ها و دیالوگ های همیشگی محمدرضا فروتن در دیگر فیلم هایش نباشد.از طرف دیگر فیلمساز و نویسنده قصد رهنمون ساختن ملودرام خود به عرصه تراژدی را ندارند و تنها نشانه های آن را گهگاه برای تماشاگر آشکار می سازند. (این شهامتی است که مثلاً افخمی در شوکران به نمایش گذاشته.) آنها برای قهرمان های جذاب خود فرجامی تلخ رقم نمی زنند تا پروسه تزکیه تماشاگر در سالن به انجام برسد. ۴- پس هراسان از جسارت خود در ورود به عرصه های نامکشوف ناگهان عقبگرد می کنند و بر الگوهای روایتی قدیمی (حداقل از دهه ۶۰ به این سو) موضع می گیرند. برای گشودن گره روابط آدم ها به مفاهیم ترانس فیزیکال روی می آورند و ناگهان پای تله پاتی و دخیل و قربانی به فیلم باز می شود. اگر تله پاتی و دخیل را بشود با ترفندهایی ناشی از عذاب وجدان و برون افکنی ذهن ترانه(پس از مرگ مادرشوهر و رها کردن خواهر) قلمداد کرد، اما آن گاوی که در فضایی مه آلود قربانی می شود تا به زعم فیلمساز، خواهر و بچه ترانه زنده بمانند، دیگر نمادی عینی و بی واسطه از حضور قدرت های ماورایی در زندگی این زوج هستند. گویی فیلمساز و نویسنده با همت و تعصبی بی نظیر می خواهند تماشاگر را از تمام لحظات درخشان نیمه اول فیلم خارج کنند و با سرعتی سرسام آور او را به درون الگوهای کلیشه یی سینمای دهه ۶۰ ایران پرتاب کنند و بانگ بازگشت به خویشتن سر بدهند و خودشان هم نفسی به آسودگی بکشند.دست آخر نیز رشته های از هم گسیخته روایت را با چند به پایانی باز جمع می کنند؛ پایانی که نه نقطه انتهایی یک پروسه روایتی که تنها تمهیدی فنی برای توجیه گسست فیلمنامه است. وقتی ترانه می گوید؛«بمونم؟» ۵- تندی این نوشته شاید ناشی از حسرتی باشد که به عنوان تماشاگر از تلف شدن مضمونی جذاب در دست محافظه کاری های فیلمساز و نویسنده تجربه کردم. وگرنه در نگاهی منصفانه نباید از کارگردانی دینامیک مانی حقیقی، بازی خیره کننده محمدرضا فروتن، تلاش- شاید نافرجام- ترانه علیدوستی، شجاعت بهرام رادان و حضور دلنشین افسانه بایگان غافل ماند.همین طور استفاده هوشمندانه از مضمون خانه و پناهگاه (خانم بزرگ ترانه، برج نیمه ساخته فروتن، تلاش رادان و بایگان برای پیدا کردن خانه، خانه در دست تعمیری که آسانسور مدام در آن توقف می کند و...) و ایجازی که در نمایش برخی روابط در فیلم به کار رفته است؛ تمام فیلمسازانی که توقع تماشاگر را تا جایی بالا می برند که فصول انتهایی فیلم نمی تواند پاسخگوی آن باشد. ۷-این را باید ذکر کرد که مقایسه کنعان با داستان مرجع نوشته آلیس مونرو خود می تواند دستمایه نوشته مفصل دیگری باشد.اما ویژگی های این اقتباس ربطی به موفقیت یا عدم موفقیت فیلم به عنوان یک کلیت مستقل ندارد. ۸- شصت سال پیش، روبرتو روسلینی در فیلمی کم خرج و کوچک همه آن چیزی را که مانی حقیقی و اصغر فرهادی با دستاویز قرار دادن مفاهیم ماورایی هم نمی توانند بیان کنند، به تصویر کشیده بود. وقتی زن باردار - اینگرید برگمن - پس از تحمل سختی ها و مصیبت های فراوان، از خانه همسر متعصب اش در جزیره یی دورافتاده در جنوب ایتالیا فرار می کند. او باید از دامنه کوه آتشفشان استرومبولی بگذرد. آتشفشان می غرد و زن در حالی که همه ما آرزومندیم هر چه سریع تر این جهنم را پشت سر بگذارد، دچار تردید می شود. از آن بالا به اقیانوس می نگرد و پرواز مرغان ماهیخوار بر فراز آن و غرش آتشفشان در بالای سرش. تصویر روی چهره و یاد او تمام می شود؛ خدایا کمکم کن، کمکم کن.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن