واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: محور قیام حسینی از نظر یک متفکر(قسمت اول)«عدالت اجتماعی در پرتو نهضت حسینی» در کلام آیت الله العظمی جوادی آملی
عدالت خواهی، عنصر محوری قیام حسینیاعوذ بالله من الشیطان الرجیمبِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِالحمد لله الذى هدیٰنا لهذا و ما كنّا لنهتدى لولا ان هدیٰنا الله و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیما خاتمهم و أفضلهم محمّـد واهل بیته الأطیبین الأنجبین سیما بقیّة الله فى العالمین بهم نتولّی و من اعدائهم نتبرؤ إلى الله [نقش کلیدی عدل در جامعه]موضوع سخن «عدالت اجتماعی در پرتو نهضت حسینی» (علیه السلام) است.گرچه همه بركات دین از عقاید، اخلاق، فقه و حقوق مرهون نهضت سالار شهیدان حسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام) است؛ لكن عنصر محوری این قیام الهی را عدالتخواهی آن حضرت تشكیل میدهد، زیرا در سایهٴ عدالت هم «امنیّت» تأمین است هم «اقتصاد» و «فرهنگ» بیمه است، هم «استقلال» و «آزادی» حاصل است؛ چون منظور از این عدالت تنها احكام فقهی و فرعی و فردی نیست.خدای سبحان برای برقراری نظم جامعه، همگان را به عدل دعوت كرده است و رسول گرامی اسلام (علیه وعلی آله آلاف التحیة والثناء) فرمود من مأمور به اجرای عدل هستم، اگر خدا امر كرد من مأمور اجرایم: ﴿وَأُمِرْتُ لأَعْدِلَ بَیْنَكُمُ﴾[1]. و با این عدل مردم امنیّت را احساس میكنند، هیچ كسی به دیگری ستم نمیكند؛ نه بیراهه میرود نه راه دیگری را میبندد؛ نه خلاف می كند نه خلافی را امضا میكند؛ نه زیر بارستم میرود نه ستمگری را امضا میكند. هم كشورشان تأمین است هم جامعهشان تأمین است هم مسائل فردیشان حاصل است.ما هر مشكلی چه در دولتمردان چه در شهروندان عمومی و عادی داشته باشیم، میبینیم محصول بیعدالتی است. اگر كسی از حدّ خود گذشت، مزاحم دیگری است و این مزاحمت با امنیّت هماهنگ نیست.نهضت سالار شهیدان حسین بن علی بن ابیطالب برای این است كه ما هم حقوق خود را بشناسیم [و] در استیفای آن كوتاهی نكنیم، هم حقوق دیگران را به رسمیّت بشناسیم [و] در تأدیهی آن كوتاهی نكنیم.اگر جامعهای عادل باشد یقیناً عاقل هم میباشد، عدالت اجتماعی با عقل جمعی هماهنگ است. وقتی از وجود مبارك امیر مؤمنان علی بن ابیطالب (علیه آلاف التحیة و الثناء) سؤال كردند عدل چیست؟ فرمود: «عدل آن است كه هر كسی هر حقّی را در جای خود قرار بدهد، هر چیزی را در جای خود بنهد.»عدل یك مهندسی و معماری جامعه است؛ هر كسی در جای خود قرار بگیرد، هر مسؤولی در پُست و سمت خود واقع بشود، هر حرفی در جای خود گفته بشود، هر كاری در جای خود انجام بگیرد این یك معماری خوبی است، یك مهندسی خوبی است.چرا ما از خانهٴ مستحكمِ بنیانِ مرصوصی احساس امنیّت میكنیم؟ چون پایههای آن، دیوارهای آن، در و پیكر آن و سقف آن مهندسیشده است. وجود مبارك علی بن ابیطالب (سلام الله علیه) فرمود: عدل معماری جامعه است هندسه اجتماع است ـ عدل «أن تضع شىء فی موضعه» ـ فرمود عدل آن است كه شما هر چیزی را جای خود قرار بدهید.این كه گفتند: «لكُل مقالٍ مقامه» و «لكلّ مقامٍ مقال»[2]؛ هر حرفی جایی دارد و هر جایی حرف مناسبی دارد، برای آن است كه اگر حرف نابجا بود رنجآور است و اگر در جایی آن حرف مناسب گفته نشد احساس كمبود میشود. فرمود هر چیزی را شما در جای خود قرار بدهید این معنای عدل است.
[معنای عقل و رابطه آن با عدل]در حدیث دیگر سائلی دیگر از وجود مبارك امیر مؤمنان (علیه السلام) سؤال كرد عاقل كیست؟ ـ آنجا سخن از عدل است اینجا سخن از عاقل است ـ از حضرت سؤال كردند عاقل كسیت؟ فرمود عاقل كسی است كه هر كاری را در جای خود انجام میدهد، هر حرفی را در جای خود میزند، هر نوشتهای را در جای خود مینگارد، گفتار او، رفتار او، نوشتار او، قیام و قعود او بهجاست.شما وقتی عقل را از منظر امیر بیان (سلام الله علیه) بررسی میكنید میبینید عقل همان عدل است [و] عدل همان عقل است؛ وقتی عدل را معنا میكند یعنی هر چیزی را در جای خود قرار بدهید، وقتی عقل را معنا كند یعنی هر چیزی را در جای خود قرار بدهید؛ قهراً عقل و عدل هماهنگ هماند.جامعه از افراد عاقل لذت میبرد، جامعه را افراد عاقل میسازند، اینها معماران جامعهاند، اینها مهندسان جامعهاند. اگر دولت است، اعضایش را افراد عاقل عادل میسازنند؛ اگر شهرونداناند، اینچنین است؛ اگر یك نظام جمعی است، اینچنین است.نهضت حسین بن علی یعنی مردم را عاقلكردن، یعنی عادلكردن؛ مردم را عادلكردن یعنی عاقلكردن. هیچ فرقی در سخنان امیر بیان علی بن ابیطالب (سلام الله علیه) از این جهت نیست، فرمود عدل آن است كه انسان هر كاری را در جای خود انجام بدهد، عقل هم همان است.مهندسی و معماری كار آسانی نیست. یك ادیب، یك فصیح، یك بلیغ، یك سخنران ماهر، یك نویسندهٴ ماهر، معمار خوبی است، هر كلمه را در جای خود مینویسد، هر مطلبی را در جای خود میگوید. هم خودش میفهمد چه گفته است هم مخاطبانش میفهمند. یك كارگزار اینچنین است، یك كارگر اینچنین است.معماری در هر رشتهای خوب است تنها در سنگ و گل نیست. فرمود: جامعه از مهندسی و معماری لذّت میبرد. معماری تنها در سنگ، گل، چوب و آهن نیست، در كارها هست، در تقسیم بودجه هست، در مسائل اقتصادی هست.ذات اقدس الهی وقتی فضایل كعبه را بازگو میكند [و] حرمت حَرم را تشریع میكند، میفرماید: خداوند به این مردم هم امنیت داد هم اقتصاد خوبی داد یعنی خدایی كه خود دستور عدل میدهد عادلانه رفتار میكند. به ما فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ یَأمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِىالْقُرْبَی﴾[3]؛ خدا امر میكند كه مردم عادل باشند. [بالاتر از عدل]البته عدل یك كلاس ابتدایی است، بالاتر از عدل «احسان» است كه آن هم انشاءالله در طی بحثها روشن میشود. به ما گفتند این معارف را یكی پس از دیگری فرا بگیر و عمل بكن. بالاتر از عدالت مرحلهٴ دیگری است به نام احسان كه اینها همه مراحل عدلاند منتها عدل نازل، عدل میانی، عدل برتر [و] همه اینها مراحل عقل است؛ عقل ضعیف، عقل متوسط، عقل برتر.وقتی خدای سبحان فرمود: من شما را به عدل دعوت میكنم، اولكسی كه گفت من مأمور اجرای عدل هستم، خود پیامبر است. فرمود: ﴿وَأُمِرْتُ لأَعْدِلَ بَیْنَكُمُ﴾[4] ـ آن آیه در سورهٴ «نحل» است این آیه در سورهٴ «شوریٰ» است ـ فرمود من مأمور اجرای عدل هستم؛ گرچه این امر همگانی است (همگان مأمورند) ولی من این امر را كاملاً محترم میشمارم و باید اجرا كنم. [امام حسین، عدالت را عنصر محوری قیامش قرار داد]
سالار شهیدان حسین بن علی بن ابیطالب عنصر محوری قیام خود را همین قرار داد؛ فرمود: مگر نمیبینید ظلم میشود؟ مگر نمیبینید به عدل عمل نمیشود مگر نمیبینید به حق عمل نمیشود؟ مگر نمیبنیید از باطل صرفنظر نمیكنند؟اگر وجود مبارك ابیعبدالله از رسول گرامی است: «حسین منّی»[5]، اگر پیامبر مأمور اجرای عدل است وجود مبارك حسین بن علی هم همین است. مبارزه با ستم یعنی مبارزه با بیعدلی. اگر عدل مورد امر خداست [و] ظلم مورد نهی خداست ـ این هفته هم هفته امر به معروف و نهی از منكر است ـ عدل معروف است زیرا نزد عقل [و] نزد نقل شناختهشده است (به رسمیّت شناخته شده است). [معنای منکر]چیزی كه دلیل عقلی یا دلیل نقلی آن را به رسمیّت بشناسد، چنین چیزی معرفه است، نكره نیست؛ ناشناس نیست، ناشناخته نیست؛ معروف است. چیزی كه عقل و نقل آن را به رسمیت نشناسد، نزد عقل نكره است، نزد نقل نكره است، در فضای شرع معرفه نیست، (معروف نیست) منكراست. منكر نه یعنی زشت، منكر یعنی ناشناخته.وقتی دین چیزی را به رسمیّت نشناسد آن میشود «نكره» و چون زشت است دین آن را به رسمیّت نمیشناسد. ظلم، نكره است؛ عدل معرفه است معروف است؛ آن ظلم منكر است.این كه عرض شد در خلال نهضت سالار شهیدان همه مسائل مطرح است (گرچه عنصر محوریش عدل است)، برای آن است كه عدل در مقابل ظلم است [و] عقل در مقابل جهل و جهالت است.اگر در بیان نورانی امیرمؤمنان (سلام الله علیه) عقل همان عدل شد، عدل همان عقل شد و عادل عاقل است و عاقل حتماً عادل است، در سخن دیگری از آن حضرت سؤال كردند اگر عاقل كسی است كه هر كاری را در جای خود انجام بدهد، عاقل مهندس خوبی است عاقل معمار خوبی است، عاقل كارگزار خوبی است پس جاهل كسیت؟ فرمود: گفتم.این «گفتم» از باب «تعرف الأشیاء بأضدادها» است. شما مستحضرید از نظر شناخت گاهی انسان شیء را با تحلیل درونی آن میشناسد، این یك راه برهانی است كه بهترین راه همین است[و] گاهی با مقایسهٴ بیرون میشناسد. اینكه میگویند «تعرف الأشیاء باضدادها»؛ اگر چیزی را ما شناختیم میشود مقابل آن را شناخت، این یك راه جدلی است، راه خیلی قوی نیست؛ ولی بالأخره وقتی معنای عدل مشخص شد معنای ظلم هم مشخص میشود، وقتی معنای عقل روشن شد معنای جهل هم روشن میشود.از حضرت سؤال كردند پس جاهل كیست ؟ فرمود: گفتم؛ یعنی من وقتی عاقل را برای شما معنا كردم كه عاقل معمار خوبی است، مهندس خوبی است، هر چیزی را در جای خود قرار میدهد؛ جاهل یعنی كسی كه بر اساس هندسه كار نمیكند، بر اساس معماری كار نمیكند، هر چیزی را در جای خود قرار نمیدهد.به تعبیر قرآن كریم یك عدّه ﴿فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَرِیجٍ﴾[6]، یك عدّه در هرج و مرجاند. مریج یعنی هرج و مرج، یعنی بینظمی، یعنی بیعدلی یعنی بیعقلی. اگر كسی به جای آهن چوب كار ببرد، به جای چوب آهن كار ببرد این مهندس نیست این معمار نیست این كارگر شایسته نیست، این نمیداند كه كدام ابزار برای كدام كار مناسب است. چنین كسی جاهل است عاقل نیست؛ ظالم است عادل نیست؛ مهندس نیست، انسان معماری نیست و آشنا به كار نیست. [هر جا جهل میبینیم، باید منتظر ظلم باشیم]وقتی عقل در مقابل جهل شد، عدل در مقابل ظلم شد، و عدل و ظلم با هم یكی شدند؛ قهراً جهل و ظلم هم یكی خواهند بود (جامعه جاهل ظالم است، جامعه ظالم جاهل است). ما هر جا جهل میبینیم، باید منتظر ظلم باشیم؛ هر جا ستم میبینیم، منشأ آن جهل است. نهضت سالار شهیدان برای این بود كه هم با جهل امویان مبارزه كند كه عین ظلم آنهاست هم جامعه را عاقل كند كه با عدل هماهنگ است. از یك سو امر به معروف میكرد مردم را عاقل و عادل میكرد، به مرز عدل و عقل دعوت میكرد تا هندسهٴ عدل و معماری عقل را فرا بگیرند؛ از یك سو مبارزه میكرد تا مردم از جهل برهند، از ظلم برهند، از مشكل ستم برهند، از بینظمی در عقاید كه همان جهل است و ظلم اعتقادی است نجات پیدا كنند، در اخلاق اینچنین و مانند آن. [اموی و عباسی همیشه هست]همیشه جریان نهضت سالار شهیدان زنده است. الآن شما میبینید جریان دانش هستهای، انرژی هستهای كه امروز اساتید محترم دانشگاهها تظاهرات سنگینی كردند باخبرید، اینها میگویند ما میخواهیم تحقیقات هستهای كنیم یك فناوری علمی بكنیم، دهها فایده برای كشاورزیمان، پزشكیمان و صنایعمان دارد. نه دین ما اجازه ساختن بمب اتم میدهد نه آن روزی كه قدرت داشتیم بر شما موشكباران كنیم این كار را میكردیم، نه فرهنگ ما اجازه میدهد نه دین اجازه میدهد و تجارب ما هم تأیید میكند. اما این امویان عصر ما، این یزیدیان عصر ما میگویند شما حق چنین علمی را ندارید.همیشه این اموی بود همیشه این عباسی بود همیشه این مروانی بود همیشه هم این حسینی باید باشد. این حسینیهها باعث استقلال یك مملكت است، این عزاداریها باعث تأمین آزادی یك ملّت است. فرمود: مگر شما نمیبینید به حق عمل نمیشود؟ مگر نمیبینید از باطل پرهیز نمیكنند؟بنابر این وقتی گفته شد «عدالت اجتماعی در پرتو نهضت حسینی» یعنی عقل اجتماعی، عقل جمعی هم كه بدون عقل فردی نیست. اگر عقل فردی حاصل شد همه معمار خوبی بودند همه مهندس خوبی بودند بهجا كار كردند، هم در مسائل فردی راحتاند، هم در مسائل جمعی راحتاند. پی نوشت ها:[1] ـ سورهٴ شوری، آیهٴ 15 .[2] ـ غررالحكم، ص 212.[3] ـ سورهٴ نحل، آیهٴ 90 .[4] ـ سورهٴ شوری، آیهٴ 15 .[5] ـ بحار الأنوار، ج43، ص261 .[6] ـ سورهٴ ق، آیهٴ 5 .منبع: مجله الکترونیک اسراء، شماره 14، سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی شب اول ماه محرم الحرام 1427هـ.قتنظیم: گروه حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 303]