واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: نگاه دوم به «هيچ»
تئاتر- حسن پارسايي:
در تئاتر جنبههاي دراماتيك هر نمايشي برآيندهاي مستقيم متن هستند و اگر كارگردان بخواهد رويكرد تجربي به اجرا داشته باشد بازخلاقيتهاي او تحتالشعاع قابليتها و امكانات نمايشي متن است كه به او اجازه ميدهد توانمنديهايش را به اشكال گوناگون به كار بگيرد.
اين خلاقيتهاي تجربي هم فقط تا مرحلهاي است كه به گونهاي به متن مرتبط باشند؛ بنابراين، متن و اجرا مقولههايي جدا از هم نيستند. اگر چنين بود ديگر ضرورتي براي نگارش يك متن نمايشي وجود نداشت.
اين شاخصه الزامي نشان ميدهد كه «انتخاب نمايشنامه» نقش اساسي و سمت و سو دهندهاي در ارائه ارزشهاي محتوايي و فرم اجرا دارد و اگر اين انتخاب به خوبي انجام نشود، همواره نارساييها و عارضهمنديهايي در اجراي نمايش وجود خواهد داشت. نمايش «تئاتر بي حيوان» اثر ژان ميشل ريب به كارگرداني مهدي مكاري كه هم اكنون در تالار مولوي اجرا ميشود، از اين لحاظ قابل بررسي است.
نمايش تئاتر بيحيوان اثر ژان ميشل ريب به كارگرداني مهدي مكاري متن منسجم و شاكلهمندي ندارد و اين ضعف اساسي امكانات اوليهاي را كه معمولا براي رسيدن به يك فرم اجرايي در هر متني وجود دارد از كارگردان دريغ كرده است؛ يعني نمايش از شاخصههاي دراماتيك ودادههاي تحليلپذير بالايي برخوردار نيست.
هر متن نمايشي داراي ويژگيهاي خاصي است كه عمدتا از طريق نشانههاي بصري ومعنادار و نيز به كمك حادثه يا حوادثي كه ديالوگهاي متناسب و كنشزايي را شكل ميدهند، موجوديت نمايشي پيدا ميكند، اما وقتي حادثه مهمي در بين نيست و ديالوگها نيز بازده نمايشي چنداني ندارد و ضمنا داستاني هم شكل نگرفته است و همه چيز صرفا در يك موقعيت خلاصه ميشود، آن وقت فقط نوع موقعيت و مضمون آن ميتواند آخرين دستمايه نمايشي روي صحنه تلقي شود، آن هم به شرايطي كه حداقل يك غايتمندي و هدفمندي خاص نمايشي درآن باشد و پرسوناژهاي معيني را هم شخصيتپردازي كند.
متن نمايش تئاتر بيحيوان اثر ژانميشل ريب به كارگرداني مهدي مكاري كه در اصل در سه صحنه جداگانه ومتفاوت خلاصه ميشود به سه موقعيت ميپردازد كه در آن پرسوناژهاي متفاوتي در صحنههايي كوتاه بر تماشاگر ظاهر ميشوند و پيش از آنكه به تحليل درآيند، حضورشان به پايان ميرسد؛ يعني اساسا بستر شكلگيري آنها به بيرون از متن مرتبط است و هر كدام از موقعيتهاي مورد نظر نمايش هم چيزي جز يك صحنه «مينيمال» تكپردهاي نيست.
متاسفانه صحنهها اپيزوديك هم نيستند و ارتباط نسبي قابل توجهي ندارد. تنها ويژگي آن نوع ديالوگهاست كه آنهم فقط در بخشهايي قابل تأمل است كه نويسنده تلاش كرده از طريق گفتاري بيمعنا و هذيانگونه به كمك منطق زباني و گامي هم به مدد منطق نحوي تركيبات جملهها، تا حدي مضمون سازي كند و در چارچوب زبان و شيوه به كارگيري آن به شكلي پارادوكس وار ديالوگهاي بيمعنا را با نتايجي قراردادي به پايان برساند.
اين كار عمدتا از طريق اصرار و سماجت براي حرف زدن و به شكل يك «بازيزباني» رخ ميدهد.اصرار بيش از حد آدمها براي قبولاندن ذهنياتشان به ديگري گاهي چنان جلوه ميكند كه گويي همه همديگر را گول ميزنند. ضمنا اين كارشان بهترين و سرگرمكنندهترين راه براي تلف كردن زمان و زندگي است. ميتوان به اين نگره هم انديشيد كه انسان ميتواند همانند پرسوناژهاي فوق پوچ،بيفايده، مزاحم و آسيبرسان و همزمان يك مضحك و اضافي باشد.
اما اينها مواردي است كه تماشاگر خود استنباط ميكند و قطعات نمايشي فوق به علت كوتاه و خلاصه بودنشان رويكردي گذرا به مقوله خويش دارد.پرسوناژهاي نمايش تئاتر بي حيوان به طور كامل شخصيتپردازي نشدهاند. در نتيجه فقط به دنياي خود نمايش و نيز به ذهنيت ژان ميشل ريب تعلق دارند.
نمايش حامل غايتمندي و هدفمندي معيني نيست و ضمنا فاقد زمينههاي تحليلپذيري و رونمايي موضوع خويش است. لذا متن آن اساسا نوعي نگارش تمريني براي «موقعيت سازي» و «ديالوگنويسي» محسوب ميشود؛ يعني در حد يك «نوشتار صحنهاي كارگاهي» كاربردي دارد.
همين سبب شده كه اجراي آن از گيرايي عاطفي و انديشهورزي بالايي برخوردار نباشد؛ ضمنا تاحدي رويكرد «ضدساختاري» و «غيرمدرنيستي» نيز بر متن حاكم است، چون به عناصر نمايشنامه توجه كافي نشده و از نقطهنظر محتوايي هم نويسنده به ارائه يك موضوع مهم، بديع،باور پذير و قابل تحليل مكلف نبوده است. پرسوناژها همگي قالبي و عمدتا قراردادي و ساختگي هستند.
نمايش تئاتر بيحيوان قبلا توسط محمود عزيزي به روي صحنه رفته است و بررسي متن نشان ميدهد كه براي يك اجراي نخستين همچندان مقبوليت ندارد، چه برسد به آن كه دوباره توسط كارگردان ديگري به روي صحنه برود.
«رايموند ويليامز» منتقد معروف انگليسي در رابطه با استفاده از طرحهاي يكسان براي دو نمايشنامه، ميگويد:«يك طرح نمايشي خوب ارزش آن را دارد كه دوباره به كار گرفته شود»، اگرگفته او را در رابطه با اجرا و ظرفيت نمايشي يك متن عارضهمند مثل تئاتر بيحيوان بسنجيم، به اين نتيجه ميرسيم كه «يك متن نمايشي بد ارزش آن را ندارد كه روي صحنه برود»، زيرا نهايتا حتي ترفندها و تمهيدات خوب كارگردان هم نميتواند همه عيوب متن را بپوشاند.
در اجراي نمايش تئاتر بي حيوان اثر ژان ميشل ريب به كارگرداني مهديمكاري تماشاگر با برخي ويژگيها و بعضي ضعفها روبهرو ميشود: استفاده از ميز بيليارد براي اجراي قسمت اول نمايش سبب ميشود كه بازي ذهني و دروني پرسوناژها قرينهاي بيروني هم داشته باشد و از لحاظ نمايشي ترفندي ابتكاري و زيبا به شما ميرود،اما به كارگيري بازيگران صحنه اول براي ادامه دو قطعه كوتاه نمايشي بعد، ذهن تماشاگر را مشوش ميكند؛ طوري كه تماشاگر ميپندازد، پرسوناژهاي هر 3 بخش يكي هستند و هر صحنهاي ادامه ديگري است، علت آن هم واضح است:«قدرت بصري انسان بر توانمندي ذهني او چيرگي دارد.»
ميزانسنها ساده و تقريبا با مضمون نمايش همخوان هستند. استفاده از ميز بيليارد و ملافه مشترك در صحنه اول براي ارتباط دادن موقعيتهاي متناقض دو برادر، اقدامي نمايشي به حساب ميآيد و ميتوان گفت كه قطعه اول نمايش تئاتر بيحيوان در قياسي با دو بخش ديگر از وجوه نمايشي بيشتري برخوردار است كه آن را بايد صرفا مرهون حوزه اجرا دانست نه متن.
طراحي صحنه دوم بايد متناسب با مضمون متفاوت متن، تغيير ميكرد كه اين اتفاق متاسفانه رخ نداده است؛ يكي از علل تداخل عيني و ذهني مضمون بخش اول، دوم و سوم نمايش كه به غفلت و تداخل ذهني حتي خود كارگردان هم ارتباط دارد، وجود ميز بيليارد در قطعههاي نمايش دوم و سوم است.
در نمايش تئاتر بي حيوان هر چهار بازيگر، يعني «سيامكصفري،»،«كورش نريماني»،«آذر خوارزمي» و «آفاق ميرقاسمي» نقشهايشان را به خوبي ايفا كردهاند. موسيقي ارتباطي به خود نماش ندارد و صرفا براي فاصلهگذاري بين صحنهها به كار گرفته شده است. نور كاربري معمول خود را داراست و ويژگي خاصي ندارد.نمايش تئاتر بيحيوان اثر ژانميشلريب به كارگرداني مهديمكاري متاسفانه از لحاظ انتخاب متن جايگاه ويژهاي ندارد و از نقطهنظر كارگرداني هم در كنار برخي ويژگيها داراي ضعفهاي قابل توجه است، اما بازي بازيگرانش براي تماشاگر قابل اعتناست.
تاريخ درج: 26 ارديبهشت 1387 ساعت 11:41 تاريخ تاييد: 26 ارديبهشت 1387 ساعت 12:33 تاريخ به روز رساني: 26 ارديبهشت 1387 ساعت 12:30
پنجشنبه 26 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 332]