واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: انرژی ضرورت رشد و توسعه اقتصادی
بخش اقتصاد- بدون شک کسب رشد اقتصادی مناسب از مهمترین دغدغه های عصر حاضر است. جریان عمودی حاصل از رشد اقتصادی به تدریج و از طریق یك فرایند طبیعی از اغنیاء به فقراء سرریز می شود به این معنا كه منافع حاصل از رشد ابتدا به ثروتمندان و اغنیاء می رسد و آنگاه در مرحله بعد وقتی كه آنها این منافع را هزینه كنند، فقرا در یك جریان عمودی از كانال اغنیاء از رشد اقتصادی بهرمند می شوند؛ بدین ترتیب رشد اقتصادی به خودی خود از طریق بكارگیری عوامل بازار نابرابری های درآمد را مرتفع میسازد. البته باید سازو کارهایی برای این انقال ثروت و با زتوزیع درآمد وجود داشته باشد. از سوی دیگر یکی از واژگانی که زیاد در ادبیات اقتصادی کشورها مطرح می شود توسعه است. سوالل این است که چه نسبتی میان رشد و توسعه وجود دارد؟به عبارت ساده می توان توسعه را رشد + بهبود کیفی نامید.یعنی اگر رشد به معنای پیشرفت فیزیکی و ایجاد زیرساختها باشد توسعه را میتوان این طور تعریف کرد که نحوه استفاده از این پیشرفتهای فیزیکی بهبود یابد و کشورها بتوانند از این زیرساختهای ایجاد شده در جهت از بین بردن فقر و نابرابری که استفاده کنند. به عبارتی اگر فرهنگ را نحوه نگرش به زندگی تعریف کنیم توسعه زمانی رخ می دهد که همزمان با ورود یا ایجاد یک فن آوری جدید فرهنگ استفاده از آن هم وارد و یا ایجاد شود.چند تعریف برای توسعهیکی از نتایج مهم درتلاش برای تعریف توسعه این است که فرآیند توسعه مترادف با رشد اقتصادی نیست . ممکن است در کشوری تولید ناخالص ملی سرانه افزایش پیدا کرده باشد با این وجود نابرابری درآمدها بیشتر شده باشد ، فقرا فقیرتر شده باشند وسایر اهداف توسعه بدتر شده باشند. چنین حالتی می تواند به عنوان رشد اقتصادی با توسعه منفی نامیده شود که درآن با وجود این که درآمد سرانه افزایش یافته است وضع اقتصادی توده مردم بدتر شده باشد وهیچ پیشرفتی درتغییر عادات و رفتار افراد ونهادها متناسب با آرمانهای مدرن گرائی به وجود نیامده باشد اما درکوتاه مدت(نه دربلند مدت) رشد اقتصادی منفی داشته باشد.مثلا درجامعه ای که درحال تجدید ساختار درنهادهای اجتماعی و نهادهای سیاسی وروابط تولید ( مثلا اجرای اصلاحات ارضی) باشد که شرایط را برای توسعه جامعه درآینده فراهم می سازد اما درکوتاه مدت به علت ازبین رفتن نظام قبلی تولید وتوزیع ، هزینه آن توسعه کاهش محصول ناخالص ملی باشد. استریتن چنین بحث کرده است : می توان بدون توسعه اقتصادی ، رشد اقتصادی داشت همچنین می توان توسعه بدون رشد اقتصادی داشت. شناخت این مسئله که رشد اقتصادی به خودی خود وبه تنهائی وبه طور خودکار بدون بهبود در شرایط کیفی زندگی افراد جامعه منجر به تحقق اهداف معین و وسیعتر توسعه نمی شود قدم مهمی درتکامل علم توسعه اقتصادی دردوره پس از جنگ جهانی دوم بوده است
توسعه جریانی دیالکتیکی است که درآن هر تغییری دراقتصاد به همراه خود مشکلات و تعدیلهای جدیدی را به وجود می آورد. توسعه فرآیندی است توام با بحرانها ودردها ومشکلات به مانند زایش وتولد یک نوزاد که درعین حال برای آینده ، امیدهائی را محقق می سازد . توسعه چیزی نیست که حکومتها ازبالا بخواهند بلکه چیزی است که دردرون جامعه باید بجوشد و نمو کند. تا آنجا که ممکن است هدفهای توسعه را باید تعریف ومعین ساخت ومعلوم کرد که آن هدفها در چارچوب کدامین ساختار اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی واجتماعی قابل تحقق ودسترسی می باشند.در یک نگاه توسعه اقتصادی فرایند گذار از اقتصاد سنتی به اقتصاد نوین است. در این صورت در مراحل اولیه توسعه، توزیع درآمد رو به وخامت میگذارد زیرا تعداد كمی از مردم، این مهارت و توانایی را دارند كه به بخش نوین منتقل شوند لذا در بخش صنعتی نوین، اشتغال محدود و دستمزدها بالاست. بدین روی اختلاف سطح دستمزد بین بخش سنتی و نوین زیاد و به تبع فاصله طبقاتی افزوده میشود. بنابراین نابرابری در بخش نوین در حال رشد بسیار بیشتر از نابرابری در بخش سنتی راكد است. البته در مراحل بعدی توسعه، توزیع درآمد رو به بهبود می گذارد زیرا شمار بیشتری از مردم جذب بخش نوین می شوند و به تدریج به دلیل كمیابی نیروی كار در بخش سنتی سطح دستمزد در بخش سنتی هم افزایش می یابد و به سطح دستمزد بخش نوین نزدیك می شود.اهمیت انرژییکی از واژگان مهمی که در ادبیات توسعه مطرح می شود توسعه پایدار است و تو سعه پایدار یعنی استفاده درست از منابع انرژی و حفظ آنها برای نسلهای آینده.اما چرا انرژی تا این میزان مهم است و باید حفظ شود؟انرژی نقش ویژه ای در رشد و توسعه اقتصادی، رفاه اجتماعی، بهبود كیفیت زندگی و امنیت یك جامعه ایفا می كند. انرژی تأمین كننده نیازهای اولیه و خدماتی همچون گرمایش، سرمایش، پخت وپز، روشنایی و حمل و نقل همچنین عاملی بسیار مؤثر در سطوح و بخش های صنایع است. رشد سریع اقتصادی در كشورهای درحال توسعه، و رشد مداوم در كشورهای صنعتی، سبب افزایش تقاضای انرژی گشته كه جدای از تأثیر درآموزش، بهداشت و درمان، امنیت، رفاه، ارتباطات و حمل ونقل، همانند آب، غذا و سرپناه، از نیازهای اساسی بشر به شمار می رود. از سوی دیگر، رشد اقتصادی همگام با پیشرفت های فن آوری موجب افزایش عرضه و كاهش هزینه ها نیز شده است.انرژی در جهان امروز یك عامل راهبردی است و اغلب كشورهای جهان بخصوص آنها كه به دنبال اعمال اراده و قدرت خود بر دیگر كشورها می باشند از همین دریچه به مقوله انرژی می نگرند.در این میان كشور ما ایران، علاوه بر اینكه دارای ذخایر ویژه و عمده ای از منابع انرژی بخصوص نفت و گاز می باشد، در منطقه ای از جهان واقع است كه یكی از اصلی ترین منابع انرژی در سطح جهان به شمار می رود. بنابر این با توجه به اینكه مقوله انرژی برای كشورهای سلطه طلب، نقش موتور محركه اقتصاد و تولید ملی و تعیین كننده جایگاه آنها در نظام سرمایه داری جهان را دارد و همچنین تضمین كننده منافع و امنیت ملی آنها است، برای كشور ما نیز چگونگی سازمان دهی به سیاست های بخش انرژی، نقش كلیدی در فرآیند تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را داراست و لذا ضروری است كه برای انرژی و بخصوص نفت و گاز و به دنبال اینها انرژی هسته ای، برنامه و استراتژی اندیشیده و متناسب با شرایط واقعی موجود داخلی و جهانی داشته باشیم ریحانه حمیدی فرگروه جامعه و ارتباطات
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]