واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فلسفه مناسک حج (2)
قسمت اول این نوشتار را در اینجا ببینید. بسم الله الرحمن الرحیم چرا طواف هفت دور قرار داده شد؟ (1)1. ابو حمزه ثمالى گوید: از حضرت على بن الحسین(علیهما السلام) ، پرسیدم: چرا طواف هفت شوط است؟ فرمودند: زیرا خداوند تبارک و تعالى به فرشتگان فرمود: من در زمین براى خود جانشین و خلیفه قرار مى دهم.فرشتگان به خدا عرض کردند: آیا کسى را در زمین قرار مى دهى که در آن فساد کرده و خون ها مى ریزد؟!خداوند متعال فرمود: من آنچه را که شما نمى دانید مى دانم.بارى، خداوند تبارک و تعالى قبلا فرشتگان را از نور خود محروم و ممنوع نکرده بود ولى پس از ایراد این سخن، آن ها را از آن محجوب و ممنوع داشت، این منع هفت هزار سال طول کشید و فرشتگان هفت هزار سال به عرش پناه بردند. خداوند بر ایشان ترحّم نمود و توبه ایشان را پذیرفت و بیت المعمورى را که در آسمان چهارم هست براى آن ها بازگشتگاه و مأمن قرار داد و بیت الحرام را برابر آن، براى مردم بازگشتگاه مأمن نمود. از این رو، طواف پیرامون آن، به مقدار هفت شوط بر بندگان واجب شد. براى هر هزار سال عبادت فرشتگان، یک شوط چرخیدن بربندگان واجب شد. 2. ابو خدیجه، گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که مى فرمود:پدرم در حال طواف بود و مردى که از کنارش مى گذشت، دستش را روى شانه آن حضرت نهاد و گفت: سه پرسش از تو دارم که جز تو و مرد دیگرى جواب آن ها را نمى داند.پدرم ساکت ماند و جوابش را نداند تا از طواف فارغ گردید، سپس داخل حِجر اسماعیل گشته، دو رکعت نماز گزارد و من هم همراهشان بودم. پس از فراغت از نماز، با صداى بلند فرمودند: مردى که پرسش داشت کجا است؟آن مرد آمد و در مقابل آن حضرت نشست. پدرم به او فرمودند: پرسش هاى خود را بگو. آن مرد ابتدا از آیه: «ن وَالْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ» (2) پرسید؟پدرم جوابش را دادند.سپس پرسید: وقتى فرشتگان بر حق تعالى اعتراض کرده و او را به غضب آوردند، چگونه حضرتش از ایشان راضى گردید؟حضرت فرمودند: فرشتگان به مدّت هفت سال (3) اطراف عرش طواف کرده و خدا را خواندند و از او طلب آمرزش نموده، از جنابش درخواست مى کردند که از آن ها راضى و خشنود گردد.پس از سپرى شدن چند سال، حق تعالى از آن ها راضى شد.آن مرد گفت: درست فرمودید. پس از آن، عرض کرد: بفرمایید پروردگار چگونه از آدم (علیه السلام) راضى شد؟فرمود: وقتى آدم از عالم بالا به پایین فرود آمد، به زمین هند نازل شد و از پروردگارش جویاى بیت الحرام گردید. حق تبارک و تعالى به او فرمان داد که به بیت رفته، آن را هفت بار طواف کند و پس از آن، به منا و عرفات رود و مناسک و اعمال آن ها را انجام دهد. آدم(علیه السلام) از هند حرکت کرد و جاى دو قدمش همان جایى است که عمران قدم گذارده و میان هر قدم و قدم بعدى آدم، صحراهایى که در آن ها چیزى نبود و بدین ترتیب خود را به بیت رسانید. ابتدا هفت بار دور بیت چرخید و سپس مناسک و اعمال را آن گونه که حق تعالى به او فرمان داده بود، انجام داد و خدا توبه اش را پذیرفت و وى را آمرزید.سپس امام(علیه السلام) فرمودند: چون فرشتگان در اطراف عرش، هفت سال طواف نمودند، طواف آدم در اطراف بیت نیز هفت شوط قرار داده شد و پس از اتمام هفت شوط و انجام مناسک، جبرئیل به آدم (علیه السلام) بشارت داد و گفت: گوارا باد تو را اى آدم، حق ـ عزّ وجلّ ـ تو را آمرزید، سه هزار سال پیش از تو من این بیت را طواف کرده ام.آدم به درگاه الهى عرضه داشت: پروردگارا! من و فرزندانم را پس از من بیامرز.حق تعالى فرمود: باشد، هر کدام از ایشان که به من و رسولانم ایمان آورند، مى آمرزم.آن مرد حضرت را تصدیق کرد و رفت و پدرم (علیه السلام) فرمودند: این جبرئیل است که نزد شما آمده تا معالم و شرایع دین شما را به شما بیاموزد.علامه مجلسى مى گوید : یعنى علت این که طواف حضرت آدم(علیه السلام) ، وسیله قبول توبه اش شد، طواف فرشتگان پیش از این و توسّل آنان به این براى قبول توبه شان بود و در این نیز اشاره اى به علت قرار دادن هفت دور هست ... و مى توان این دو حدیث را که یکى هفت سال و دیگرى هفت هزار سال مى گوید، اینگونه جمع کرد که اصل قبول متوقف بر هفت سال بود ، اما کمال آن در گروى هفت هزار سال .سپس این خبر بر این دلالت دارد که فرشتگان براى امامان ما(علیهم السلام) نیز ظاهر مى شدند که با برخى اخبار نمى سازد . علت هروله کردن در خانه خدا (4)1. زراره یا محمّد بن مسلم گوید: از حضرت صادق(علیه السلام) پرسیدم: آیا مرد در طواف بیت با برداشتن قدم هاى متوسّط نه شتاب حرکت کند؟حضرت فرمودند: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) وقتى به مکّه آمدند و حاکم میان آن جناب و مشرکین مکّه، کتابِ خدا بود، امر فرمودند که لشکریان جست و خیز نموده و از خود چابکى و زرنگى نشان دهند و نیز به آن ها فرمود: بازوهاى خود را بیرون آورید و خود آن جناب دو بازوى خود را بیرون آورد و سپس پیرامون بیت با قدم هاى نه بلند و نه کوتاه، بلکه متوسّط به شتاب و سرعت حرکت کردند تا بدین وسیله به مشرکین مکّه نشان دهند که رنج و تعب و خستگى به آنها نرسیده است و به همین خاطر مردم در وقت طواف دور بیت به صورت رمل یعنى با قدمهاى متوسط و در عین حال با شتاب و سرعت حرکت مى کنند، سپس امام(علیه السلام) فرمودند:و من راه مى روم و آهسته حرکت مى نمایم; همان طور که على بن الحسین(علیهما السلام) آهسته راه مى رفتند.2. یعقوب احمر گفت: امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: در غزوه حدیبیّه، پیامبرخدا(صلى الله علیه وآله) با اهل مکّه براى سه سال متارکه جنگ نمود و سپس داخل مکّه شد و اعمال حج را به جا آوردند. در این اثنا به تعدادى از اصحابشان عبورکردند که آن ها درآستانه کعبه نشسته بودند، حضرت فرمودند: آن گروه که بر قلّه کوه ها هستند، قوم شما بوده و نبینند شما ضعیف و ناتوان باشید. آن جماعت پس از استماع این کلام به پا خاسته و تن پوش هاى خود را محکم کرده و دست ها را سخت بر کمر گرفته سپس دور کعبه با قدم هاى متوسط و در عین حال با سرعت و شتاب حرکت نمودند تا به آن ها نشان دهند که رنج و مشقّت ایشان را ناتوان نکرده است. هروله کردن میان صفا و مروه براى چیست؟ (5)1. معاویة بن عمار از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده که گفتند:سعى میان صفا و مروه، از آن رو واجب شد که شیطان خود را به حضرت ابراهیم (علیه السلام) نمایاند. جبرئیل به آن حضرت فرمان داد به او حمله کند و شیطان گریخت. از این رو سنّت «هروله» در سعى قرار داده شد.2. حلبى گوید : از حضرت ابى صادق(علیه السلام) پرسیدم:چرا سعى میان صفا و مروه تشریع گردید؟ حضرت پاسخ دادند: زیرا شیطان در این وادى به نظر ابراهیم (علیه السلام) آمد. پس ابراهیم سعى کرد و به دنبالش دوید و او را از خود دور کرد. جناب ابراهیم(علیه السلام) محارب و مخاصم شیطان است. حکمت رمی و ذبح و حلق (6)در قربانی به پیشگاه خدا و رمی جمرات درروزعیدقربان، حکمت هاست. رهاورد قربانی، نیکی و احسان به فقیران است. هرچند اگر زمینه بهره وری تهیدستان از گوشت قربانی هم فراهم نباشد، خود این کار، روح عبودیت و فرمانبرداری از خدا را در جان مکلّف افزون تر می سازد. در عین حال، مسؤولان امر باید با برنامه ریزی حساب شده، زمینه استفاده از این ثروت هنگفت ـ که با انگیزه های الهی تقدیم می شود ـ و توزیع آن میان نیازمندان کشورهای اسلامی را فراهم آورند تا مصداق تبذیر نگردد.«رمی جمره» در صبح روز دهم، یادآور طرد شیطان و نفی وسوسه های او در عمل نکردن به فرمان خداست. چه در داستان حضرت اسماعیل باشد که سه بار شیطان را از خویش راند، چون وسوسه می کرد که خود را برای قربانی شدن آماده نسازد، و چه مربوط به حضرت ابراهیم که شیطان را می راند و هربار با هفت سنگ، تا مانع انجام امر خدا نشود. برخی هم گفته اند علاوه براین پدر و پسر، شیطان هاجر را هم وسوسه می کرد تا برای قربانی شدن فرزندش رضایت ندهد و مانع ذبح گردد.کار این سه شخصیت بزرگ، الگویی برای همه مؤمنان تاریخ شد، که دستور خدا را هرچه سخت باشد اطاعت کنند و راضی به قضای الهی باشند. پدر، الگوی پدران، مادر، الگوی همه مادران و اسماعیل، الگوی جوانان، تا جوانان با الهام از اسماعیل، وارد میدان های جهاد اکبر و اصغر شوند و از نثار خون و جان در راه خدا و اهداف متعالی سرباز نزنند.این عمل در حج، احیاگر آن خاطره ها و فداکاری هاست، تا درس آموز ایثار و عبودیت و تسلیم باشد و انسان را در میدان مبارزه با نفس، نیرو بخشد.حلق و تقصیر پس از رمی و قربانی، رمزی برای زدودن گناهان و زوال آلودگی خطاها از روح و جان است، تا فلسفه تحقق تقوای الهی که در همه عبادات از جمله در حج نهفته است، ظهور یابد. پی نوشت ها:(1) میقات حج، شماره54(2) سوره قلم، آیه1(3) در علل الشرایع هفت هزار سال آمده است(4) میقات حج، شماره54(5) میقات حج، شماره57(6) میقات حج، شماره 36فرآوری: گروه حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 767]