واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: منتقد قهوه تلخ، یا حسود...؟!قهوه تلخ تولید شد، قهوه تلخ پخش شد، قهوه تلخ پخش می شود، قهوه تلخ یکی از به روزترین و مهمترین اتفاقات هنری، رسانه ای ما شده، قهوه تلخ...
درست مثل هر اثر تصویری دیگری، وقتی که قهوه تلخ مد روزگار ما شد، خیلی ها کمر راست کردند به نقد کردن آن. یعنی چه؟ یعنی شروع کردند به نقد منفی و نقد مثبت. از خوبی هایش گفتند و از بدی هایش. خود ما هم در همین تبیان، از خوبی هایش گفتیم و از بدی هایش. تا اینجای قضیه، همه چیز طبیعی بوده و متعادل و نرمال. اما از اینجا به بعد، وقتی که پای یک سری نقدها به میان می آید، این فضای متعادل به هم می خورد و به هم می ریزد و این، حاشیه ها هستند که می چربند بر اصل ماجرا؛ که همان خود سریال قهوه تلخ باشد. عده ای گیر داده اند به هزینه های سریال. طبیعی است که اتفاق فرهنگی بزرگی مثل قهوه تلخ، هزینه های زیادی را می طلبد و نمی توان آن را با دو دو تا چهارتاهای معمولی، سر و سامان داد. عده ای گیر داده اند به سیاه نمایی هایی که این مجموعه، می کند. سیاه نمایی؟ باید از این کلمه، رفع اتهام شود تا هر کس و ناکسی، با چنگ انداختن به آن، همه چیز را محکوم نسازد. عده ای... جدا از نقدهایی که وارد است و وارد نیست، قهوه تلخ یک اتفاق رسانه ای و فرهنگی فوق العاده در حوزه رسانه است. تا پیش از این، مد بوده است که کارهای پرهزینه و فاخر را، دولت و کمک های دولتی سر و سامان می داده. اما الان ما با سریالی پرهزینه و بزرگ روبه رو هستیم که خودش، کمر راست کرده تا هزینه های خودش را در بیاورد. کسانی که نقدهای حاشیه محور را محور نگاه رسانه ای و شخصی خودشان قرار داده اند، باید کمی با تامل و تعمق بیشتری به این ماجرا بپردازند. البته آن ها حق دارند که نسبت به اتفاقات اطراف خودشان، حساسیت و نگاه خاص داشته باشند، اما مهمتر از این احساس تکلیف و وظیفه، اخلاق این کار است. نقد کردن نیز برای خودش، اخلاقی دارد و آدابی. عده ای گیر داده اند به هزینه های سریال. طبیعی است که اتفاق فرهنگی بزرگی مثل قهوه تلخ، هزینه های زیادی را می طلبد و نمی توان آن را با دو دو تا چهارتاهای معمولی، سر و سامان داد. عده ای گیر داده اند به سیاه نمایی هایی که این مجموعه، می کند. سیاه نمایی؟ باید از این کلمه، رفع اتهام شود تا هر کس و ناکسی، با چنگ انداختن به آن، همه چیز را محکوم نسازد. عده ای...نمی توان همین طور کمر به نقد اتفاقی فرهنگی بست؛ تنها به این دلیل که با نگاه فرهنگی ما مطابقت ندارد. نگاه فرهنگی ما؟ حتی خود این ترکیب نیز باید مورد مطالعه و رفع اتهام قرار بگیرد. در تعامل فرهنگی، ما از طریق گفتگو و به اشتراک گذاشتن نظرات مان، به فضاهای مشترک می رسیم و به زبان مشترک. و با همین زبان مشترک است که همت به نقد یکدیگر می کنیم. جدا از تفاوت ها و شباهت های فرهنگی که بین ما ایرانی ها وجود دارد، باید برای نقد کردن، به فضاهای مشترک و زبان مشترک برسیم. این چنین است که زبان ما را، طرف ما می فهمد و زبان طرف ما را، خود ما نیز متوجه خواهیم شد. غیر از این اگر باشد، نقدهای ما تبدیل به غرولندهای زن و شوهری خواهد شد که می گوییم که گفته باشیم؛ و تاثیری جز پر کردن بخش های مختلف رسانه های گوناگون نخواهد داشت. و شاید، در این جور وقت ها، اتهام حسادت هم چندان بیراه نباشد؛ حسادت به مردمانی که همت کرده و کاری انجام می دهند، توسط کسانی که تنها به کنار گودنشستن اکتفا کرده اند و برای سبک کردن خودشان، فرافکنی می کنند و چه ابزاری برای این کار، مطمئن تر و امن تر از نقد! عیسی محمدیگروه سینما و تلویزیون تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 268]